< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

99/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه42-43) /تدلیس حق با باطل توسط یهود

﴿وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[1]

﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ﴾[2]

1- مصداق لبس حق با باطل

علمای یهود کارشان این بود که حق را با باطل ممزوج می‌کردند، و حق را می‌پوشاندند و کتمان می کردند. یکی از مصادیق لبس حق با باطل این بود که در کتاب‌های آنها از مدعیان نبوت تحذیر داده شده بود و به نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وعده داده شده بود. اینها پیامبری رسول الله صلی الله علیه و آله را منکر بودند. با اینکه در کتاب‌های آنها آمده بود که او خواهد آمد، اما منکر شدند. روایتی از امام عسکری علیه السلام است که اینها خلط بین حق و باطلشان به این بود که مثلا می‌گفتند وجود مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله نیامده و 500 سال دیگر او و وصیش خواهد آمد.[3]

2- احتمالات در جمله «و انتم تعلمون»

    1. در آیات گذشته امر به ایمان شده و اینکه اولین کافر نباشد و اشترای آیات به ثمن قلیل نداشته باشید و امر به تقوا شده بود. در این آیه از اینکه حق به باطل و باطل به حق مخلوط نشود، نهی شده است. و حال آنکه می‌دانید که دارید تدلیس می‌کنید؛ ای علمای یهود.

    2. احتمال دیگر این است که شما اوصاف رسول مکرم صلی الله علیه و آله که فرزند اسماعیل است، و وعده آمدن او داده شده است، را می دانید.

    3. یا مطلق علم آنها باشد یعنی شما عالم هستید.

    4. یا اینکه شما عالم هستید که حق را از باطل تشخیص می‌دهید ولی حق را کتمان می‌کنید. کتمان آنها و لبس حق به باطل از سوی آنها که شبهه باطل‌گرایی داشتند، یکی وحی و نزول قرآن بود، دیگری حق بودن رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و دیگری آنچه در عهدین بود که رسول مکرم صلی الله علیه و آله خواهد آمد. به عبارت بهتر شما حق را قبول داشتید ولی حق را با باطل مخلوط می‌کردید. شما از چگونگی کارتان اطلاع داشتید در حالی که می‌دانستید. با اینکه عالم بودند این کارها را انجام می‌دادند.

این گناهشان گناه نابخشودنی است. اینها معرفتشان اینگونه بود؛ یعرفونه کما یعرفون ابنائهم؛ همان‌طور که فرزندانشان را می‌شناختند، حق را می‌شناختند به خاطر منافع و دنیا و موقعیتشان، آیات الهی را به ثمن قلیل فروختند. اینها همان طایفه‌ای هستند که در اوایل سوره بقره ذکرشان گذشت؛ فما ربحت تجارتهم. در مقابل اینها کسانی هستند که ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ﴾.[4] از مصادیقش، وجود با عظمت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام است. ﴿إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم﴾.[5] اینها بزرگ‌ترین خطا را مرتکب شدند. متاع قلیل دنیا را به حقیقت با عظمت آخرت معامله کردند. از آیات قبل همان‌طور که عرض کردیم استفاده می‌شود که تنها ره‌توشه انسان‌های موفق، تقوا است. ﴿فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى﴾.[6] درست است خداوند متعال فرموده است: ﴿اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ﴾،[7] ولی ما تحت مراقبت حضرت حق هستیم.

3- ارتکاب دو کتمان علمی و عملی توسط علمای یهود

علمای یهود دو کتمان و لبس داشتند. هم کتمان علمی و هم کتمان عملی. علمی تحریف کتاب، و عملی اینکه آیات تورات و انجیل را با اینکه خوانده بودند، و وعده داده شده بود، مخلوط به باطل می‌کردند. سرانجام نتیجه‌ عمل کسانی که کتمان حق کننند اینگونه است؛ ﴿بِئْسَمَا اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُواْ بِمَا أنَزَلَ اللّهُ بَغْيًا أَن يُنَزِّلُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَآؤُواْ بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ﴾،[8] ﴿وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا﴾،[9] ﴿الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ﴾.[10]

4- منشأ کتمان حق

منشأ کتمان آنها در آیات اول سوره بقره هست؛ ﴿خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ﴾،[11] ﴿فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا﴾،[12] ﴿لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾.[13]

5- اوامر فعلیه باری تعالی به یهود

پس از آیه چهل و دوم خداوند اینها را به امر دیگری فرمان می‌دهد. سه امر در این آیه شریفه مطرح شده ست:

    1. امر به اقامه نماز

    2. امر به دادن زکات

    3. امر به رکوع با راکعین.

اوامر عجیبی است. اگر قرار باشد گزیده اوامر فعلیه باری تعالی چیست؟ همین سه امر است. امر به نماز و زکات که اقتصادی است، و رکوع با راکعین.

6- تبیین واژگان آیه

ماده اقامه را داشتیم و صلات را گفتیم به معنی دعا است.

6.1- زکات

زکات به معنی نمو و رشد است.

صاحب کتاب المفردات می نویسد: «أصل الزَّكَاةِ: النّموّ الحاصل عن بركة الله تعالى، ويعتبر ذلك بالأمور الدّنيويّة والأخرويّة».[14]

6.2- رکوع

راغب اصفهانی می نویسد: «الرُّكُوعُ: الانحناء، فتارة يستعمل في الهيئة المخصوصة في الصلاة كما هي، وتارة في التّواضع والتّذلّل، إمّا في العبادة، وإمّا في غيرها».[15]

هیأت خاصی که انسان در رکوع دارد که می‌شود گفت: اولین خصلت بین نمازگزار و غیر اوست، حالت رکوع انسان است. پس از امر به بنی اسرائیل که آمنوا بما انزلت بود، خداوند آنها را به این سه امر می‌کند.

7- اوامر در آیه همان حقی است که کافران منکرش بودند

نکته مهمی که در آیه هست بنا بر مبنای ما که آیات مفسر یکدیگر هستند، این اقیموا الصلاة، بیان آن حقی است که آنها منکر بودند. آنها هم دارای نماز بودند ولی نماز آنها رکوع نداشت؛ و این امر به رکوع اشاره به این دارد که شما همراه با جمعیتی باشید که اهل رکوع هستند. چون انسان‌های مؤمن در هر کجا سکونت داشته باشند، اولین کارشان طبق فرموده قرآن، اقامه نماز و ایتای زکات و امر به معروف و نهی از منکر است؛ ﴿الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ﴾.[16]

8- حسن فاعلی و فعلی داشتن اقامه نماز

برپا داشتن نماز، هم حسن فاعلی دارد، و هم حسن فعلی. هم تخلق به اخلاق الهی است، و هم تخلق به عمل صالح است. نکته دیگری که در آیات گذشته نیز گفتیم این است که نسبت به نماز، اقامه گفته شده است. عمود را باید اقامه کرد. خیمه‌هایی که در صحرا می‌زنند، تا عمود خیمه نباشد، خیمه برقرار نمی‌شود؛ با وجود اینکه اطرافش را با میخ به زمین می‌زنند. نماز ستون دین و بر پا داشتنی است. یک مورد هم نداریم که نماز را بخوانید. گفته‌اند نماز را اقامه کنید. اقامه نماز برای این است که نماز ستون دین است. ما به وسیله نماز به حضرت حق می‌رسیم. سیر عمودی ما به وسیله نماز است. نسبت به تورات هم ظاهرش این است که اقاموا التورات و الانجیل گفته شده است.[17] انسان در سیر صعودی هم نیاز به دستور العمل دارد، و هم نیاز به عمل. دستورالعمل، تورات و انجیل است؛ که تحریف کردند، و عمل، نماز است. اقامه را که اقامه می‌گویند به خاطر این است که کسی که اذان و اقامه دارد می‌خواهد بایستد برای اقامه نماز. اقامه، دستور العمل ایستادن برای نماز است. کسی که برای نمازش اذان و اقامه داشته باشد دو صف از فرشتگان پشت او اقتدا می‌کنند که از مشرق تا مغرب است.

9- نماز در آیه، نماز مسلمانان است یا اصل نماز؟

اگر اصل نماز باشد، مشترک بین همه ادیان الهی است. همه ادیان حج و نماز را داشتند و ما به الاشتراک عملی همه ادیان الهی است. یا مراد به نماز نماز مسلمانان باشد. عرض ما این است که مراد به اقیموا الصلاة، نماز مسلمانان است. قرینه‌اش وارکعوا مع الراکعین است. نماز آنها رکوع نداشت بر خلاف نماز مسلمانان. جالب اینجا است که در این آیات هم اصول مطرح شده است و هم فروع. و لا تکونوا اول کافر، بحث از اصول است؛ که اینکه کافر نباشند. در این آیه صحبت از فروع دین نیز است. در این آیات اصول بر فروع مقدم شده است.

10- ایمان هم شامل اصول و هم فروع می شود

نکته دیگر اینکه اوامر الهی عام و کلی است و شامل همه از جمله مؤمن، کافر و اهل کتاب می شود. جالب اینجا است که در ایمانی که از آنها خواسته شده، فروع دین را هم به عنوان عقیده باید بپذیرند. نمی‌شود کسی مؤمن به اصول باشد ولی به فروع ایمان نداشته باشد. با این فرق که در اصول تقلید جایز نیست، ولی در فروع جایز است.

11- آیه شامل مباحث نفسانی، اقتصادی و اجتماعی است

جالب این است که نماز و زکات، نماد فروع دین قرار داده شده است. از آیات بر می‌آید که اینها مکلف به مقدور بودند نه غیر مقدور. نماز و زکات و رکوع مقدور اینها است. معقول اینها ایمان بود. این همراهی زکات و نماز هم قابل دقت است. هم بحث نفسانی مطرح شده است؛ اقیموا الزکاة و هم بحث اقتصادی مطرح شده است؛ آتوا الزکوة و هم هماهنگی اجتماعی؛ و ارکعوا مع الراکعین. زکات در اینجا اعم از زکات مالی و غیر مالی است. زکات مالی محدودیت دارد. گرچه نمادش نعمت‌های ظاهری است و اقتصادی، ولی اعم است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo