< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1402/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/ورشکستگی شرکتها /اثبات ادعای افلاس

 

اثبات ادعای افلاس

مسائل مستفاد از روایات و وجه جمع آن‌ها

احکامی که از این روایات استفاده می‌شود، حدود ده حکم است. در بعضی از مسائل این روایات، تعارض وجود دارد و در برخی تعارض نیست.

1- اختلافی نیست و همه قبول دارند که شهادت زن در باب طلاق جایز نیست. فرقی هم بین انعقاد طلاق یا اثبات طلاق نیست. حدیث 2، 4، 5، 7، 8، 11، 25، 35، 42 و 50 دلالت دارند که شهادت زن در باب طلاق نافذ نیست و تعارض هم ندارند.

2- شهادت زن در باب نکاح: حدیث 11، 25 و 35 دلالت دارند که شهادت زن در باب نکاح نافذ است. حدیث 35 فرمود: شهادت زن بلا رجل نافذ است. حدیث 2، 4 و 7 می‌فرماید شهادت زن نافذ است اگر همراه شهادت مرد باشد. روایات دسته اول مطلق و روایات دسته دوم مقید هستند یعنی شهادت زن باید همراه شهادت مرد باشد، لذا تعارضی وجود ندارد.

در باب مطلق و مقید گفته شده است اگر دلیل مطلق و دلیل مقید هر دو اثبات یا هر دو نفی بودند، محل مطلق و مقید نیست. اعتق رقبه و اعتق رقبه مؤمنه مطلق و مقید نیستند. باید یکی مثبت و دیگری منفی باشند یا اینکه هر دو مثبت باشند ولی بدانیم حکم یکی است. در مانحن فیه این مشکل نیست چون یکی می‌فرماید تجوز شهاده النساء و دیگری می‌فرماید تجوز شهاده النساء اذا کان معهن رجال. این جمله شرطیه است و مفهوم دارد و مفهومش این است که لا تجوز شهاده النساء منفردات.

شهادت زن در باب نکاح منضم به شهادت مرد نافذ است و حدیث 32 و 49 فرموده است شهادت زن به‌صورت کلی نافذ نیست. این روایات هم حمل بر مقید می‌شود به قرینه روایات قبلی.

حدیث 42 به‌صورت کلی فرمود شهادت زن در نکاح قبول نمی‌شود. این حدیث هم یعنی به‌صورت منفرد قبول نمی‌شود یعنی حمل بر مقید می‌شود.

حدیث 35 می‌فرماید: شهادت زن در نکاح بلا رجل پذیرفته می‌شود. در اینجا هم باید بگوییم در مقام اثبات نکاح نیست بلکه در مقام انعقاد نکاح است. در انعقاد نکاح مستحب است شاهد باشد و ایرادی ندارد که این شهود زن باشند. در ادامه حدیث فتوای اهل سنت است که قرینه می‌شود.

وجه جمع این روایات این‌گونه شد که در مقام اثبات باید منضم به رجل باشد و در مقام انعقاد به‌تنهایی قبول می‌شود.

3- حدیث 2، 8، 13، 19، 21، 27 و 46 دلالت دارند که در باب حیض، بکارت و نفاس، شهادت زن منفردا پذیرفته می‌شود.

4- آیا شهادت قابله پذیرفته می‌شود؟ باید چند نفر باشند؟ هفت روایت دلالت می‌کند که شهادت قابله ولو یک نفر باشد پذیرفته می‌شود. یک روایت این‌گونه است که شهادت قابله پذیرفته می‌شود به شرطی که مورد رضایت باشد و قابله قسم بخورد. حدیث 51 فرمود: جازت شهادتها مع الرضا، فان کانت وحدها قُبل قولها مع یمینها. اگر سند این حدیث درست بود، مطلق و مقید بود یعنی شهادت قابله وقتی قبول است ک قابل‌اعتماد باشد و قسم هم بخورد. ولکن این حدیث از تحف العقول نقل شده است و قابل‌اعتماد نیست لذا روایات مطلق ملاک هستند.

5- در مواردی که فقط مربوط به زنان است مانند ولادت بچه یا وقتی بچه به دنیا آمد زنده بود یا مرد متولد شد، بکارت زن، شهادت زن قبول می‌شود. تعبیر روایات چهار دسته است: الف- ما لا یستطیع الرجال النظر الیه: حدیث 4، 5، 7 و 42. ب- فی کل عیب لا یراه الرجال: حدیث 9 و 49. ج- فیما لا یجوز الرجال النظر الیه: حدیث 10، 45 و 50. د- فی کل شیء لا ینظر الیه الرجال: حدیث 11.

گرچه این تعابیر اختلاف دارند، ولی مراد از عیب این است که نباید نگاه کرد نه به معنای نقص. در این صورت روایات اختلافی ندارند بلکه می‌خواهد امور مختص به زن را بگوید و منافاتی باهم ندارند.

6- بحث رجم. چند روایت فرمود شهادت زن فقط در صورتی پذیرفته می‌شود که سه مرد و دو زن باشند. ولی دو مرد و چهار زن قبول نمی‌شود. احادیث 3، 4، 5، 7، 10، 11، 25 و 32 صریح هستند که سه مرد و دو زن کافی است. حدیث 28 که صحیحه است صریحا خلاف این روایات است: اذا شهد ثلاثه رجال و امرأتان لم یجز فی الرجم.

طبق قواعد باید بگوییم این روایت طبق قاعده است و باید به آن عمل کرد ولکن با توجه به اینکه آن روایات صریح است که شهادت دو زن و سه مرد پذیرفته می‌شود و کسی طبق این روایت 28 فتوا نداده و معرض عنه است، احتمال قوی آن است که اصل روایت به قرینه روایات دیگر چنین بوده است: شهادت دو مرد و چهار زن در باب رجم پذیرفته نمی‌شود و شهادت سه مرد و دو زن پذیرفته می‌شود و لکن راوی جملات را انداخته است.

7- در باب حدود و در باب قصاص حدیث 29، 30 و 42 می‌فرماید شهادت زن پذیرفته نیست. حدیث 21 می‌فرماید شهادت زن در حدود همراه شهادت مرد پذیرفته می‌شود. وجه جمع آن است که منفردا نافذ نیست ولی منضما نافذ است.

8- در باب قتل سه روایت 26، 32 و 33 می‌فرماید شهادت زن به‌تنهایی قبول می‌شود. یک حدیث می‌فرماید لا تجوز فی القتل. احادیث 4، 5، 7، 11 و 27 می‌فرماید: لا تجوز شهاده النساء فی الدم. حدیث دیگر می‌فرماید: تجوز شهاده النساء فی القتل. حدیث 25 می‌فرماید: تجوز شهاده النساء مع الرجال.

حدیثی که می‌فرماید «وحده» ضمیر به قتل برمی‌گردد زیرا ضمیر مذکر است.

به خاطر اینکه آدم کشی معمولا از زنان سر نمی‌زند، لذا از او قبول نمی‌شود. این روایات صریحا می‌فرماید شهادت زن در قتل قبول می‌شود، بااینکه می‌دانیم در باب حدود قبول نمی‌شود؛ وجه جمع آن است که شهادت زن در قتل به‌عنوان دیه پذیرفته می‌شود ولی به‌عنوان قصاص نافذ نیست.

9- در باب هلال شهادت زن قبول نیست. حدیث 8، 10، 17، 18 و 50 فرمود در باب رؤیت هلال شهادت زن پذیرفته نمی‌شود. حدیث 41 می‌گوید شهادت زن در هلال نافذ است.

یک حدیث می‌گوید در عید فطر شهادت زن پذیرفته نیست و در هلال پذیرفته است. احتمالا این حدیث به این معنا است که باب شهادت زن، عید فطر ثابت نمی‌شود تا روزه خورده شود و واجب (روزه) حرام شود و باید استصحاب کرد؛ اما اگر زنی بگوید اول ماه رمضان است، با شهادت او می‌توان احتیاطا روزه گرفت.

اما احادیثی که می‌گوید شهادت زن در هلال پذیرفته نیست چون زن معمولا بالای کو، تپه یا پشت‌بام نمی‌رود و این کار زن نیست.

یک روایت صریحا می‌گوید در استهلال، شهادت زن نافذ نیست و حدیث هم صحیحه است. روایاتی که می‌گویند شهادت زن در هلال پذیرفته نیست موردشک و شبهه نیست.

وجه جمع این است که مراد از استهلال، باب استفعال است یعنی طلب دیدن هلال. اگر دو زن شهادت بدهند که از مردی پرسیدیم ماه را دیدی و او گفت دیده‌ام یا ندیده‌ام، این شهادت قبول می‌شود، یعنی شهادت در استهلال است نه در هلال. خبر از دیدن دیگری است. ولکن معلوم نیست چنین دقتی در الفاظ روایات صحیح باشد چون معلوم نیست الفاظ از ائمه باشند بلکه الفاظ از راوی‌هاست و مطلب از امام است. در این صورت تعارض و تساقط است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo