< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1402/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/ورشکستگی شرکتها /مسائلی پیرامون افلاس شرکت‌ها

 

مسائلی پیرامون افلاس شرکت‌ها

مصادیق حقوق مقدم هنگام تزاحم

اگر تزاحم پیش آمد بین اینکه هم بدنش نجس است و هم وضو ندارد و فقط آب برای یکی کفایت می‌کند؛ آیا بدنش را تطهیر کند و با تیمم نماز بخواند یا بدنش را تطهیر نکند و با وضو نماز بخواند؟ تزاحم بین حق حدثی و حق خبثی است.

گاهی تعارض بین دو خبث است مثلاً هم بدن نجس است و هم لبا صورت سومی نیز می‌توان فرض کرد به اینکه تزاحم بین دو حدث باشد مثلاً خنمی هم غسل حیض به ذمه دارد و هم عسل مسّ میت و این دو تداخل ندارند و فقط برای یک غسل آب دارد.

صاحب عروه سه مسئله را مطرح می‌کند:

(مسألة ٨): إذا كان كلّ‌ من بدنه و ثوبه نجساً و لم يكن له من الماء إلّا ما يكفي أحدهما فلا يبعد التخيير و الأحوط تطهير البدن؛ و إن كانت نجاسة أحدهما أكثر أو أشدّ لا يبعد ترجيحه.

(مسألة ٩): إذا تنجّس موضعان من بدنه أو لباسه و لم يمكن إزالتهما فلا يسقط الوجوب و يتخيّر إلّا مع الدوران بين الأقلّ‌ و الأكثر، أو بين الأخفّ‌ و الأشدّ، أو بين متّحد العنوان و متعدّده فيتعيّن الثاني في الجميع بل إذا كان موضع النجس واحداً و أمكن تطهير بعضه لا يسقط الميسور، بل إذا لم يمكن التطهير لكن أمكن إزالة العين وجبت بل إذا كانت محتاجة إلى تعدّد الغسل و تمكّن من غسلة واحدة فالأحوط عدم تركها لأنّها توجب خفّة النجاسة إلّا أن يستلزم خلاف الاحتياط من جهة أُخرى، بأن استلزم وصول الغسالة إلى المحلّ‌ الطاهر.

(مسألة ١٠): إذا كان عنده مقدار من الماء لا يكفي إلّا لرفع الحدث أو لرفع الخبث من الثوب أو البدن تعيّن رفع الخبث و يتيمّم بدلاً عن الوضوء أو الغسل و الأولى أن يستعمله في إزالة الخبث أوّلاً ثمّ‌ التيمّم، ليتحقّق عدم الوجدان حينه.[1]

سید یزدی می‌فرماید: هنگام تزاحم بین خبث و حدث، خبث مقدم است و در تزاحم بین خبث لباس و خبث بدن، خبث بدن مقدم است چون لباس امر خارجی است اما بدن، خود مصلی است. (البته همه این فرض‌ها در صورتی است که نمی‌تواند برهنه نماز بخواند وگرنه تزاحم پیش نمی‌آید).

عجیب آنکه وهابی‌ها فتوا داده‌اند: اگر جایی از بدن یا لباس نجس شد و آب فقط برای برطرف کردن نجاست یا وضو گرفتن داشت، باید آب را صرف وضو گند و برای رفع نجاست بدن یا لباس، تیمم کند.

چند نکته:

1- بزرگواری فتوا داده است: همیشه رفع حدیث بر خبث مقدم است برخلاف فتوای سید یزدی؛ زیرا درباره حدث، قرآن فرموده است: ﴿وَ إِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ﴾[2] ؛ و ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾[3] ؛ اما درباره خب آیه‌ای نداریم.

پاسخ می‌دهیم که درباره خبث هم آیه داریم: ﴿وَ ثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ﴾[4] . اگر یکی را قرآن فرموده بود و دیگری را حدیث، قرآن مقدم می‌شد ولی هر دو را قرآن فرموده است.

بله اگر چنین استدلال شود: دو واجب داریم، طهارت حدثی و طهارت خبثی. طهارت خبثی واجب مطلق است که برای نماز باید بدن و لباس طاهر باشد اما طهارت حدثی واجب مشروط است به تمکن از آب. ﴿وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[5] . واجب مطلق مقدم است چون وقتی آب صرف رفع خبث شد، برای حدث، تمکن نیست.

2- تمام این فرض‌ها در صورتی است که امر بین خبث و حدث مردد باشد؛ اما اگر کسی بتواند وضو بگیرد و آب وضو را جمع کند، می‌تواند خبث را هم تطهیر کند. سید یزدی این مطلب را ذکر نکرده است چون واضح و روشن است. (این مطلب را آیت‌الله خویی در حاشیه ذکر کرده است: «على الأحوط الأولى و لو تمكّن من جمع غسالة الوضوء أو الغسل في إناء و نحوه و رفع الخبث به تعيّن ذلك[6] ».

3- آیت‌الله خویی فرموده‌اند: برخلاف آنچه همه گفته‌اند اینجا باب تعارض است نه باب تزاحم و اگر کسی این مسئله را خوب بفهمد باب‌هایی از علم به روی او گشوده می‌شود[7] .

ولکن مسئله باب تزاحم است نه تعارض.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo