< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/متعلّق الأوامر و النواهي /اشکالات/ الدرس 88

 

نظر مرحوم آخوند ره روشن شد که متعلق اوامر ایجاد طبیعت است ، مرحوم نائینی ره در اجودالتقریرات[1] ج۱ص۲۱۰ الفصل السابع می فرمایند : ما از این بحث این برداشت را داریم که قائلین تعلق اوامر به طبایع و افراد ، از نظر مشخصات و لوازم باهم مشکل دارند و ثمره این مشکل و اختلاف در باب اجتماع امر و نهی ظاهر می شود ، آن دسته از علمای اصول که متعلق اوامر را طبایع می‌دانند می گویند مشخصات و لوازم وجود خارجی از دایره متعلقات خارج اند وقتی طبیعت یک شیئ در خارج وجود گرفت به تبع آن لوازمش هم وجود می گیرد چون وجود یک شیئ بدون تشخص آن شیئ محال است اما اگر متعلق اوامر افراد باشند مشخصات و لوازم وجود را تحت دایره متعلقات قرار می‌دهند بطوری که لوازم مقوم مطلوب و مراد است پس اختلاف بین این دو دسته بر روی این لوازم خواهد بود

اما ثمره این اختلاف در باب اجتماع امر و نهی ظاهر می شود بنابر اینکه مشخصات و لوازم از دایره متعلقات خارج باشند جوازی می شویم برای اینکه متعلق امر به صلاة ،طبیعت صلاة است و مکان از دایره متعلق خارج است پس غصبی بودن مکان نمازگزار هیچ ربطی به صلاة ندارد لذا امر به صلاة به غصبیت زمین سرایت نمی کند و نهی از غصبیت زمین هم به صلاة سرایت نمی کند پس متعلق امر و نهی دوتا شد لذا جوازی می شویم اما بنابر نظریه تعلق اوامر به افراد ، امتناعی می شویم زیرا لوازم داخل در دایره متعلقات اند و محال است که یک متعلق هم امر داشته باشد و هم نهی داشته باشد علاوه بر اینکه بنابر قول اول رابطه بین نماز و مکانش تلازم است و اینها متلازمین اند اما بنابر نظر دوم اینها متشخصات اند، تشخص زید به مکانش است و در اینجا هم تشخص نماز به مکانش است این بیانی بود که مرحوم نائینی ره برداشت کرد از قدمای اصول .

اشکالاتی بر مرحوم نایینی وارد شده است :

اشکال اول از آقای خویی ره در محاضرات [2] ج۴ص۱۸ : که از ریشه بیان شما اشتباه است ،زیرا تشخص یک شیئ به وجود شیئ است و معقول نیست وجود شیئ دیگری به وجود شیئ تشخص بدهد مثلا تشخص زید به وجود زید است ، تشخص آن زمین به وجود زمین است هرگز وجود زمین به وجود زید تشخص نمی‌دهد و لذا این برداشت مرحوم نائینی ره اشتباه است که لوازم وجود مشخص وجود اند، مکان زید مشخص زید است این حرف بعید است و وجه بعدش از دو جهت است :

جهت اول : اینکه ما قاعده داریم که کل ما بالغیر وجب أن ینتهی الی ما بالذات در اینجا تشخص وجود بذاته و بنفسه است تشخص ماهیت به وجود است و منظور از مابالغیر ماهیت است و منظور از مابالذات، وجود است چون تشخص وجود بذاته است اما تشخص ماهیت به وجود است لذا مرحوم حاجی سبزواری در شعر آورد که: ان الوجود عارض للمهیه واتحدا هویة وجود عارض بر ماهیت می‌شود و در خارج وجود و ماهیت یکی است پس لوازم و مشخصات مثل کم ،کیف ،این،وضع،و بقیه مقولات تسعه بوجود خودشان تشخص پیدا می‌کنند لذا فردی به وجود فردی دیگر تشخص پیدا نمی کند سیاهی و سفیدی به وجود خودش تشخص پیدا می‌کند و معقول نیست بیاض یا سواد ، زید به زید تشخص بدهد چون تشخص وجود جوهر به وجود عرض نیست چنانچه تشخص وجود عرض به وجود جوهر نیست ، تشخص جوهر به وجود خودش است و تشخص عرض هم به وجود خودش است و اگر بر این مقولات تسعه ،مشخصات اطلاق میکنند از باب مسامحه است اینها لوازم اند نه مشخص

لازم لاینفک زید ، رنگ پوست بدن و مکان و زمان است.

جهت دوم : اینکه فلاسفه می‌گویند الشیئ مالم یوجد لم یتشخص یعنی تشخص یک شیئ به وجود است و‌ وجودات متباین اند ،بین وجود جوهر و وجود اعراض تباین است شاهدش این است که تمایز ماهیت ها در خارج به وجود است ماهیت حجر با ماهیت شجر تمایزشان به وجودشان است لذا معقول نیست وجود حجر مشخص وجود شجر شود ، هرگز متباین مشخص مباین دیگری نمی شود و اما آن ثمره ، بنا بر این است که بین مکان نماز و نماز متلازمین است یا نه ؟ اگر قائل به عدم تلازم شویم حکم به عدم جواز اجتماع امر و نهی می کنیم و اگر قائل به تلازم شویم چون نهی از متلازم به ملازم سرایت می کند و نهی در عبادت مفسد عبادت است پس قائل به امتناع می شویم

تا اینجا روشن شد که علی کلا القولین ، اعراض تحت امر نرفته است و منشأ توهم استاد این است که ماموربه هم نماز است و هم مکان است درحالی که از آن دو قاعده فلسفی غفلت کردند و

نتیجه آن دو قاعده این شد که لوازم دارای تشخص اند و تشخص شان به وجودشان است و معقول نیست وجودی مشخص به وجود دیگری شود چون تشخص شی بذاته است لذا مرحوم نائینی ره از این مطلب غافل بودند

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo