< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/متعلّق الأوامر و النواهي /اشکالات/ الدرس 89

 

( اوامر - متعلق الاوامر طبیعة ام أفراد ؟ - مبنای علمای اصول - اشکالات بحث )

آیا متعلق اوامر طبایع هستند یا افراد ؟ تا اینجا دو مبنا بیان شد مبنای مرحوم آخوند ره و مرحوم نائینی ره

اما مبنای سوم از مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی ره : ایشان متعلق طلب را لحاظ می داند ، طبیعت به سه طریق لحاظ می شود

اول : طبیعت به عنوان یک وجود ذهنی مثل نوعیت انسان در مثال الانسان نوع

دوم : طبیعت من حیث هی هی چون نظر به خود طبیعت است

سوم : طبیعت ملاحظه می شود من حیث الخارجیة

ایشان با دو مقدمه ثابت می کند که متعلق طلب لحاظ است و ملحوظ طبیعت من حیث الخارجیة است

مقدمه اول : طلب مثل اراده ذات تعلق است و متعلق می خواهد همانطوری که اراده مراد می خواهد طلب هم به دنبال مطلوب است

مقدمه دوم : طلب به سه طریق ملاحظه می شود و باید ثابت کرد که قسم سوم مراد ما در بحث اوامر است چون متعلق طلب عناوین است اما عناوینی که در خارج دیده شود و فانی در خارج باشد متعلق طلب معنونات نیستند چون آن معنونها منشأ انتزاع عناوین اند مثلا معنون انسانیت انسان ، افراد خارجی انسان است آنچه از زید و ... انتزاع می شود عنوان انسان است و متعلق طلب افراد خارجی نیست و وجود ذهنی هم نیست بلکه عنوانی است که از خارج حکایت می کند چون عنوان ذهنی منشأ اثر نیست و مصلحتی بر او مترتب نیست پس عنوانی که فانی در خارج است متعلق امر است اما این امر از این عنوان به خارج سرایت نمی کند چون خارج ظرف سقوط امر است و محال است مسقط امر متعلق امر شود

خلاصه : اینکه صور تارة ذهنیه است که هرگز متعلق امر نیست و اخری صوری است که خارج را می بیند و حکایت از خارج می کند و بریده از خارج نیست مثل عنوان شیی و ناس که یک عنوان است ولی وقتی کلمه شیی در ذهن می آید صورت خارجیه است پس متعلق طلب لحاظ شد و ملحوظ طبیعت من حیث الخارجیة شد

دلیل بر این مدعا : جهل مرکب است چون در جهل مرکب هم اراده و هم امر است و با وجود اینکه قطعا وجود خارجی نیست چون خارج را غیر واقع دیده است اما در عین حال آن صورتی که در ذهن جاهل مرکب است آن صورت را خارج می بیند لذا امر می کند و اراده می کند پس ثابت شد که متعلق امر آن صورت خارجیه است و جاهل مرکب آن صورت خارجیه را اراده کرده در حالی که خارج خلاف اراده او است

حال ایشان بر مبنای آخوند ره اشکال می کنند :

اول : مبنای شما در اینجا ایجاد الطبیعة است اضرب یعنی طبیعت ضرب را ایجاد بکند یا صل که طبیعت صلاة را ایجاد کند تالی فاسد آن این است که ما هو المتقدم متاخر و ما هو المتاخر متقدم می شود

توضیح ذلک : ما هو المتقدم متعلق طلب است چون متعلق طلب قبل از طلب موجود است مثلا اگر دستور به خوردن می دهد که متعلق خوردن آن غذایی است که می باشد و تا غذا نباشد نمی گویند بخورید و ما هو المتاخر طلب است حال اگر متعلق طلب ایجاد طلب باشد معنایش این است که ایجاد طلب معلول است و علت خود طلب است پس متعلق طلب که متقدم بود متاخر شده و طلب که متاخر بود متقدم شده است یعنی اول طلب می آید بعد ایجاد طلب در حالی که اول باید متعلق طلب باشد و بعد طلب بیاید

دوم : هیات افعل به نظر شما وجود سعی طبیعت است اگر همین وجود سعی خودش به یک اعتباری ماده باشد پس هم هیأت و هم ماده شده وجود سعی هیات صل وجود طبیعت صلاة است حال بجای صل ، اُوجِدْ الصلاة که اوجد یک معنای هیات افعل دارد که وجود صلاة است و اوجد یک ماده دارد که وجود است انوقت معنای آن این می شود که وجود بده وجود صلاة را و محذور آن این است که آنچه در ماده آمده در هیات هم تکرار شده و در واقع متعلق طلب شده وجود وجود ، در حالی که متعلق طلب لحاظ است و منظور ما از لحاظ عناوین و صور است اما نه هر عنوان و صورتی بلکه عنوان و صورتی که حکایت از خارج کند که همان صورت خارجیه است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo