< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی فقیه یزدی

1401/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فساد در زمین

 

اعراف:

﴿وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ﴾[1]

بعد از گرفتاری ها اصلاحی از جانب خداوند می آید؛

اصلاح انواع واقسام دارد مثلا زلزله ترکیه باعث می شود که اردوغان بودجه ای که تصمیم داشت برای خرابی کشورهای دیگری مثل سوریه وعراق به کار ببرد صرف آبادی شهرهای زلزله زده ی خودش کند.

ولی باید دانست که بعد از اصلاح خداوند نباید افساد شود.وباید رفت در خانه ی خداوند که اورا با خوف وطمع بخوانید.وباید اهل احسان باشند که رحمت الهی به محسن نزدیک می باشد.

یکی از مصادیق رحمت در آیه بعدی نمایش داده شده است:

﴿وَ هُوَ الَّذي يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالاً سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتى‌ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[2]

یکی از خوبی ها ارسال بادهاهست؛تا این که ابرهای سنگین را حمل کنند به شهرهای مرده تا باران برآن ببارانند سپس از آن آب هر ثمره ای را خارج کرد که این چنین مرده ها ر ا زنده می کنیم شاید متذکر شوید.

﴿وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ﴾[3]

زمین طیب وپاک وقتی باران آمد به اذن رب ثمره می دهد.

طیب یعنی که آن زمین خراب نباشد وآباد باشد مثلا وقتی آلوده شد از سموم و هوای ناپاک می شود غیرطیب که خبث تعبیر قرآن است که هیچ جز بدی از آن خارج نمی شود.

عمده مسائل به تغذیه بر می گردد که تغذیه سالم خروجی خوب وتغذیه حرام خروجی ناجور دارد.

این بلد به صورت عام معنا می شود که هر پاک وحلالی خروجی خوب وهر خبث وکثیفی خروجی بد دارد.

حلال وطیب می تواند تشکیک داشته باشد همین جور خبث هم تشکیک دارد که می تواند از مکروه تا استحباب وحلال را در درجات طیب وحلال دانست و حرام هم تشکیک دارد.

حال نسبت بین حلال وطیب می توان عدم وملکه باشد از لحاظ منطقی که ممکن است درجاتی از حلال بودن طیب نباشد .

این از لحاظ لغت بیان می شود و اصطلاح قرآنی وروایی همین است.

....

کارعرف:

تناسب حکم وموضوع جایش در عرف است .

تشخیص مصداق به عرف است.

یکی دیگر این که عرف این مورد را می پسندد که خوبیت چیزی را پسند کردن کار عرف می باشد که نمی دانیم این چیزخاص را قاذورات بدانیم یا نه خبیث بدانیم یانه به عرف رجوع می کنیم.

دیگر این که انسان بما هو انسان آن چیز را قبول می کند وچون جهات انسانی دارد به حسب انسان بودن اقتضای این را دارد که این برهانی می شود در اصول وحکم به لحاظ خصوصیات انسانی آورده شده است؛انسان ظن ویقین وشک دارد که این ها مربوط به انسان است وشارع به این یقین وشک وظن او اهمیت داده واحکام را روی این ها برده است مثلا قاعده فراغ که نوع انسانی بعد عمل شک میکند که باید چه کند؟ می گوید حین العمل اذکر منه حین یشک. در قاعده تجاوز همین است که در حین آن فعل که پایه آن براساس حین العمل اذکر می باشد ؛ قاعده استصحاب همین است که برحسب انسانیات انسان که یقین وشک باشد بناشده که این هم براساس حین العمل اذکر.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo