< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی فقیه یزدی

1401/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صدق مشتق بر معاصی

 

سوره نحل:

﴿إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ﴾[1]

﴿مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ﴾[2]

این ها ایمان به آیات الهی ندارند که لایومنون عام است وهرکس ایمان ندارد را شامل می شود.کسانی که افترامی زنند وروی جحد وانکار می افتند برای اینان عذاب الیم است. الکذب برای تاکید مطلب افترا است که گاه می شود افترا نیم به نیم باشد ونیمی راست ونیمی دروغ باشد. واولئک هم الکاذبون مهر عمل بد اینان است که اینان دروغ گو هستند.بزرگترین گناه دروغ است که آسیب بزرگی به جامعه می زند.کذب زایش دارد. کسی اگر یک مرتبه دروغ بگوید وملکه دروغ گویی در وجود او باشد وذاتش دروغ و باشد واز آن خوشش بیاید او صدق کاذب برش می شود.

اگر بنای او از تعمد برای اولین بار به کفر وبی ایمانی باشد کافر نامیده می شود وصدر او کفررا پذیرفته ودچار غضب الهی می گردد.

﴿ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ﴾[3]

علت رسوخ کفر به سینه وذات انسان ها؛ترجیح دنیا به آخرت ودوستی وحب دنیا که دنیارا گرفته وآخرت را رها کرده است وریشه مفاسداجتماعی از اینجا شروع می شود. که این کفار هدایت الهی نمی شوند.

عنوان مشتق جاهل غافل غیرتعمدی که با یک بار عنوان مشتق را می گیرد ونیاز به تکرار نیست دچار گناهی مثل زنا یا سرقت و... ولی بعد از تنبه اشتباه خود را فهمید این را نباید حد زد زیرا بسیاری از روایات این کسی که علم ندارد وعلم به او نرسیده وغافل است وعمدی درکارش نبوده را شامل عفو وتوبه دانسته اند.

حال شاید در مورد زنا یا... روایت خاص نباشد ولی روایات عام هست .زیرا بنااین شخص بر گناه نیست وذاتش به گناه نیست وفقط از روی غفلت وجهل به گناه میل کرده اند.

درمورد آیه این فرد بنای بر کفر دارد در اول مرتبه ودر استدامه که این شامل خسران وعذاب الهی می شود ولی کسی که کفر را در اول وحله دارد ولی با کتاب ونبی الهی مواجه می شود واز روی کفر خود دست برمی دارد شامل این ها نمی شود.

پس در اول بار یا حتی در تکرار گناهی مثل زنا و... نباید در مورد فرد گنه کار حد جاری گردد وباید خبث باطن او دیده شود.

روایت هایی که می فرماید در حکومت پیامبر صل الله علیه واله وامام زمان علیه السلام به حرف اشخاص در دادگاه کاری ندارد وفقط به باطن افراد نگاه می شود وحکم می گردد وحد جاری می شود.

این روایات می فرماید که گناه به تکرار کاری ندارد وصدق عنوان مشتق به تکرار نیست وبه ملکه برمی گردد که او دارای این خبث است یا نیست.

﴿أُولئِكَ الَّذينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ﴾[4]

دیگه ملکه کذب که می شود بر قلبش وگوش وچشمش مهر زده می شود.وقتی خودش را اصلاح نکند این اتفاق می افتد.

﴿لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخاسِرُونَ﴾[5]

نهایت اعمال انان به خسران منتهی می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo