< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی فقیه یزدی

1401/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: راه ورسم اصلاح جامعه

 

﴿ادْعُ إِلى‌ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‌ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ﴾[1]

توجه خاص دادن به راه خدا،با حکمت که هر حرفی باید حکمت دار باشد.

در قدیم اول حکمت بوده که به طبیب اول می گفتند حکیم که او همه جهات بهبودی که در جامعه وفرد لازم بوده را نصیحت می کرده واز روی حکمت دارو می داده یعنی اول توصیه ونصیحت حکیمانه می کرده وبعد دارو از روی حکمت می داده است وبزرگان وآبروداران محل حکمانه رفتار می کردند.

حاکم از روی بینه کار را معین می کرده است.اول روی بینه وحکمت کار انجام میشود.قانون وسنت کارهای الهی این است که از روی حکمت انجام می شود که حکمت برای حکیم دانایی وبینش خاص ایجاد می کند.

حتی کودک هم حکمت ودلیل می خواهد که اگر فهمید کارها وحرفهای والدین از روی بی دلیلی وبی حکمتی است به مخالفت برمی خیزد.کارهای مدیران جامعه باید از روی حکمت ودلیل وبرهان باشد والا این هرج ومرج به جامعه سریان می یابد.این است که آیه شریفه می فرماید با حکمت مردم را دعوت کن که باید از روی حکمت باشد ومدیریت جامعه باید حکمت آمیز باشد.

راه دوم موعظه است که باید در جامعه پندوپندپذیری جاری شود.یعنی هم موعظه انجام شود وهم مردم باید این موعظه رابپذیرند وذان انسان موعظه پذیری ونیازمندی به موعظه هست.

راه سوم جدال احسن است که اول باید حکمت باشد وبعد موعظه شود ودر آخر اگر این ها اثر نکرد باید جدال صورت گیرد.

برخی هستند که سطح ومرتبه شون به حکمت وموعظه نمی رسد واین ها اثرگذار روی آنان نیست که باید با جدال حلش کنند.البته باید موعظه هم به حکمت برگشت کند واز روی حکمت موعظه انجام شود.

باید گفته شود که مبانی انسان شناسی این است که انسان حکمت پذیر وموعظه پذیر وجدال گرا است.

کان الانسان اکثر جدلاً

جدال گاه از روی حب ذات وگاه از روی حب مقام است که آن را حفظ کند یا بالاتر ببرد مقام خود را،وگاه از روی حب نفس است.

ذات منظور جسم وبدن است؛ولی نفس تمایلاتی است که در درون است وممکن است که بدن وجسم او مشکل نداشته باشد وبقاء ذات تضمین شده است ولی نفس به تخیلات است که خیال می کند چیزی به نفس ضرردارد شروع می کند به حرکت جدالی.خطرات حب به نفس بیشتر است.

جدال احسن باید طوری باشد که جدال گری طرف مقابل را کم کند وطغیان وشهوت او در جدال کمتر شود وجدال باید طوری باشد که او هدایت شود واو را به حکمت یا موعظه حسنه برگرداند.

جدال گاه خود زنی است که مثلا فرد می گوید پدرمن را در آوردی ومن بیچاره کردی خسته شدم وتوی سر خودش بزند که خدا دیگه من از دست این ها بسون که این نوعی جدال احسن است که طرف مقابل را به فکر می برد که من مگر چه اشتباهی کردم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo