< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی فقیه یزدی

1401/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: راه اصلاح جامعه

 

﴿إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكينَ﴾[1]

﴿شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ﴾[2]

﴿وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحينَ﴾[3]

﴿ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ﴾[4]

یکی از بحث هایی که درباره جدال احسن باید زده شود روش های انبیاء است که در قرآن وروایات است.

این که روش برخورد انبیاء با مردم وملءقوم بوده است عمده با جدال بوده است وگاه با موعظه وگاه معجزه بوده است.یعنی همان چیزی که مردم می خواستند را خدا با معجزه به آنان نشان می داد.

اولین جدال در دنیا که بعد خلق بشری بوده است جدال هابیل وقابیل بوده است.

گاهی جدال با خدا هم انجام می گرفته همان گونه که با پیامبران الهی انجام می داده اند هرچند طرف شان پیامبر بود ولی مخاطب اصلی را خدا قرار می دادند.

پس روش عملی انبیاء در مورد جدال که با مردم انجام دادند می شود .

در جدال غیراحسن هدف غلبه هست ولی در جدال احسن هدف فقط هدایت است .حالا ممکن است که هدایت برای خود آن شخص مورد جدال یا برای هدایت دیگرانی که مجادله او را با خصم می بیینند.

احسن بودن هدف داربودن است واز روی ملایمت که قولوا له قولاً لیناً که طرف احساس نرمی کند ونه خشونت.

در جدال احسن باید کرامت انسانی حفظ شودوجوری نشود که در جدال کرامت انسانی از دست برود گاه ممکن است هدف خوب است ولی مسیر به نادیده گرفتن کرامت انسانی منجر می شود

ودر جدال احسن باید کبرمقتاًعندالله ان تقولوا مالاتعلمون،باید حرف هایی زده شود که خودمون اهل عمل باشیم واگر به حرف هایی که باورنداریم وعمل نمی کنیم زده شود جدال احسن نمی باشد.البته بنای برعمل داشتن هم خوب است وکافی است وممکن است زمینه عمل نداشته است؛ ولی حرف این است که بنای عمل نداشته باشیم وقبول قلبی نداشته باشیم.

مواردی است که مربوط به حاکم جامعه است نباید جدال سرآن صورت گیرد ودر جدال به حیطه وظیفه های شخصی است وهرکس پاسخ گوی کارهای خود است البته در مقام دفاع از مقام حکومت باید وارد شد ولی درابتدای شروع برای کارهایی که به ما ربطی ندارد وارد جدال نشویم که جدال احسن خارج می شویم.

﴿وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرينَ﴾[5]

﴿وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ في‌ ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ﴾[6]

اگر در جدال اتفاقی افتاد باید صبر کنید وعقوبت هم اگر خواستید بکنید به مثل ان بکنید ولی بهتر است که صبر کنید وادامه ندهید وکش مکش نکنید.

لاتحزن یعنی در گرفتاری خودت را قرارنده،که موجب غصه تو شود.

ولاتک فی ضیق ممایمکرون خودت را در نقشه آنان ننداز،مانند تار عنکبوت است که اگر در نقشه آنان افتادی ضیق وتنگی برای تو ایجاد می شود.

﴿إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا وَ الَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ﴾[7]

خدا با متقین ونیکو کاران است.

.....

عمده فقه اطلاقات وعمومات است واجتهاد این است که اطلاقات وعمومات استفاده صحیح شود.

انصراف اگر طوری باشد که معلوم است دارد تقیید می خورد اطلاق یا تخصیص می خورد عموم آن معنا را.

اگر در معنا طوری است که نتیجه می شود که انصراف آن اطلاق را تقیید یا عموم را تخصیص می زند.اگرواقعا انصراف قطعی باشد که نظر شارع روی معنا این انصراف است خوب است وباید تسلیم شویم ولی اگر انصراف این است که عده ای فقها واهل تفسیر آن را انصراف دانسته ولی انصراف واقعی نیست ، مثلا اگر اجماعی بود که به نظر معصوم برساند فبها المراد که این خوب وانصراف قطعی شهرتی برای ما پیدا کرده که تقیید وتخصیص می زند.ولی اگر شهرت در حد استنباط است که در بین فقها شهرتی بوده این انصراف قطعی نیست که تقیید یا تخصیص بزند این درست نیست بلکه این یکی از معانی است وانصرافی ندارد مثل شهرت فتوایی که جلو مارا نمی گیرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo