< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محمدجواد علوی‌بروجردی

1400/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریر فقه، جلسه 61:

بحث در نقل کلام مرحوم حکیم(ره) بود.

ایشان در ذیل عبارت «او افعال الحج اقوال» می فرمایند:

جعله في الجواهر الأصح. و علله: بما أشار إليه في المتن، من أن المشي حال من الحج، و الحج اسم لمجموع المناسك المخصوصة، فلا يجب المشي إلا حاله. و في المبسوط- بعد أن حكى القول المذكور و استدل له بما ذكر- قال: «و يدفعه: أصالة عدم النقل ..»، يعني: يراد من الحج القصد لا الأفعال، فيجب المشي من حين الشروع في قصد البيت، فيرجع إلى القول الرابع الذي تقدم عن كشف اللثام.

و كيف كان فالنزاع في المقام في مراد الناذر، و ما ذكره المصنف (ره) من أنه تابع للتعيين، أو للانصراف. و مع عدمهما .. في محله متين.

إلا أن الكلام كله في تحقيق الانصراف و عدمه. و لا يبعد أن يكون المنصرف اليه من قول الناذر: «للّه علي أن أحج ماشياً» هو المنصرف اليه من قوله: «للّه علي أن أزور الحسين (ع) ماشياً». و الوجه فيه: أن النذر تعلق بالمشي المشروع على نحو ما شرع في الحج، و هو لا يختص بالمشي حال الحج، بل يعم المشي من حين الشروع في السفر. و يشير إليه- أيضاً- ما يأتي في منتهاه[1] .

مرحوم حکیم(ره) در ذیل عبارت«کما ان الاقوی ان منتهاه-مع عدم التعیین-...» می فرمایند:

منها‌ صحيح جميل: «قال أبو عبد اللّه (ع): إذا حججت ماشياً، و رميت الجمرة[2] فقد انقطع المشي» و‌ في صحيح إسماعيل بن همام عن أبي الحسن الرضا (ع): «قال: قال أبو عبد اللّه (ع) في الذي عليه المشي في الحج: إذا رمى الجمرة[3] زار البيت راكباً و ليس عليه شي‌ء»

، و‌صحيح الحلبي: «أنه سأل أبا عبد اللّه (ع) عن الماشي متى ينقضي مشيه؟

قال (ع): إذا رمى الجمرة و أراد الرجوع فليرجع راكباً[4] فقد انقضى مشيه، و إن مشى فلا بأس».

و الظاهر أن الوجه فيه ما عرفت، من أن المشي المنذور هو المشروع في الحج و المرغوب، و هو يختص بما ذكر، لا أن الحكم تعبدي و لو كان مخالفة للنذر. فلاحظ[5] .

 


[1] . مستمسك العروة الوثقى؛ ج‌10، ص: 358.
[2] .مراد امام(ع) از«رمیت الجمرة» صدق «جمرة» باشد یا مراد امام(ع) از این عبارت یکی از مناسک «رمی جمرة» باشد یعنی «الجمرة» صدق «جمرة»باشد یا مراد امام(ع) از این عبارت یکی از مناسک «رمی جمرة» باشد یعنی«الجمرة» جنس باشد یعنی بعد از آنکه «رمی الجمرة» در روز دوازدهم تمام شد.
[3] . در قدیم معمولاً به این صورت بود که ظهور روز دوازدهم که اول صبح رمی جمرة انجام د اده اند در منی می ماندند و ظهور روز دوازدهم که از منی خارج می شدند البته این خروج بعد از رمی جمرة ثلاث انجام می دادند و بعد به مکه می آمدند و بعد ادامه حج را بجا می آوردند(طواف حج و سعی)؛ چون این اعمال را نمی توانند قبل از مواقف انجام بدهند. اگر فرد وسیله داشته باشد و اگر روز دهم رمی و هدی انجام داد می تواند به مکه بیاید و برگردد اما در قدیم اغلب افراد دارای وسیله نبودند. عبارت«زار البیت راکباً» قرینه می شود که روز دوازدهم مراد است و «رمی جمرة» به معنای دومی است که ما گفتیم نه صدق عنوان جمره بلکه فردی از مناسک(رمی جمرة) که اگر این عمل انجام بشود مشی تمام می شود و رکوب هم مشکلی ندارد.
[4] .در این روایت قرینیت بهتری وجود دار؛ چون وقتی امام(ع) می فرمایند«فلیرجع» مرادشان این است که کارشان تمام است؛ چون اگر فرد طواف و دیگر اعمال حج را انجام داده باشد و با رمی جمرات در روز دوازدهم کار حجش تمام می شود در این صورت فرد مک تواند برگردد. این عبارت را می توانیم قرینه بگیریم که مراد امام(ع) رمی جمار است همانطور که مرحوم صاحب عروة(ره) فهمیده است نهایت اینکه عنوان «رمی جمرة» صدقش باشد که در روز دهم کفایت می کند در حالی که کفایت نمی کند.
[5] . مستمسك العروة الوثقى؛ ج‌10، ص: 359.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo