< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محمدجواد علوی‌بروجردی

1400/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:

 

بحث در روایت دوم از طائفه اول بود یعنی روایاتی که دلالت بر وجوب رکوب و سیاق هدی می کرد.

بحث سندی

این روایت را مرحوم شیخ(ره) از موسی بن قاسم نقل می کند. این اسناد صحیح است و وثاقت موسی بن قاسم هم تمام است.

ایشان روایت را از ابن ابی عمیر نقل می کنند. وثاقت ایشان هم تمام است.

ایشان روایت را از حماد بن عثمان بن زیاد الرواسی نقل می کنند.

مرحوم شیخ(ره) می فرمایند:

ثقة جلیل القدر له کتاب.

مرحوم شیخ(ره) ایشان را از اصحاب امام صادق و امام موسی کاظم و امام رضا(علیهم السلام) قرار داده اند.

مرحوم علامه(ره) می فرمایند:

حماد بن عثمان الناب‌

[ست. ظم. ضا] ذو الناب مولى غنى كوفى [ق‌] مولى الازد كوفى [ظم‌] من اصحاب ابى عبد اللّه عليه السلام [ضا] ثقة جليل القدر [صه. ست‌] من‌ اصحاب‌ الرضا و- الكاظم‌ عليهما السلام [صه. جخ‌] حمدويه سمعت اشياخى يذكرون ان حمادا و جعفرا و الحسين بنى عثمان بن زياد الرواسى و حماد يلقب بالناب كلهم فاضلون خيار ثقات حماد بن عثمان مولى غنى مات سنة تسعين و مائة بالكوفة [كش‌] و قال انه ممن اجمعت العصابة على تصحيح ما يصح عنه و الاقرار له بالفقه [صه‌] عنه ابن ابى عمير و- و الحسن بن على الوشاء و الحسن بن على بن فضال [جش‌] «مح»[1] .

ایشان از روات طبقه پنجم هستند.

ایشان روایت را از حلبی نقل می کنند.

نام ایشان محمد بن علی الحلبی ابن شعبة است. مرحوم علامه و مرحوم شیخ و مرحوم ابن شهر آشوب و مرحوم نجاشی(رحمة الله علیهم) از ایشان روایت را نقل می کنند.

ایشان از روات طبقه چهارم هستند.

طائفه دوم:

روایاتی که دلالت بر وجوب رکوب می کنند.

روایت اول:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ‌ نَذَرَ أَنْ‌ يَمْشِيَ‌ إِلَى‌ بَيْتِ‌ اللَّهِ‌- قَالَ‌ فَلْيَمْشِ قُلْتُ فَإِنَّهُ تَعِبَ قَالَ فَإِذَا تَعِبَ رَكِبَ[2] .

بحث دلالی:

منذور در این روایت طی طریق به سوی بیت الله است. یکی از ظهورات این روایت است که فرد خسته شده است و امام(ع) در جواب می فرمایند: «فرکب» یعنی رکوب را بدل برای مشی قرار می دهند.

ظهور دیگر این روایت عبارت از این است که این فرد نذر مشی کرده است و بعد به زحمت افتاده است. امام(ع) می فرمایند در صورت عجز تمکن از منذور محقق نمی باشد و در صورت عجز منذور ساقط می شود و این فرد می تواند سوار بشود و «رکب» یک امر وجوبی نیست؛ چون مکلف هیچ چاره ای جز رکوب وجوب ندارد و از این عبارت«رکب» بدلیت را نمی توانیم استفاده بکنیم. این جواب موید قاعده است یعنی فرد در صورت نذر باید تمکن از منذور داشته باشد. در صورت عدم تمکن مکلف از منذور نذر منحل می شود و امام(ع) هم همین مطلب را بیان می کنند. از عبارت«فلیرکب» یک امر وجوبی و بدلیت را نمی توانیم استفاده بکنیم و این وجوب از نذر پدید آمده است و از«رکب» بدلیت را نمی توانیم استفاده بکنیم.

اشکال:

در صورت بطلان نذر فرد به خانه اش برگردد در حالی که امام(ع) می فرمایند:«رکب».

جواب:

کسی که بیت الله می رود و به میقات می رسد اگر یک عمره را انجام ندهد جفا و ظلم در حقش است. ممکن است که این حج حج واجبش باشد؛ چون متعلق نذرش مشی به سوی بیت الله است یا این حج حج نیابی است اما نذرش مشی به سوی بیت الله است یا متعلق نذرش حج مستحبی است اما نذر مشی به سوی به سوی بیت الله است. سوالی که از امام(ع) می کنند برای کسی است که حجش را می خواهد انجام بدهد امام(ع) می فرمایند:«رکب» و این جواب در مقابل مشی است. بنابراین از این روایت بدلیت استفاده نمی شود و این روایت طبق مقتضای قاعده است و مرحوم صاحب عروة(ره) این روایات را برای قول دوم ذکر کرده اند.

بحث سندی:

این روایت را مرحوم شیخ(ره) را از موسی بن القاسم نقل می کند. این اسناد صحیح است. وثاقت موسی بن قاسم و ابن ابی عمیر و صفوان هم تمام است.

صفوانت روایت را از رفاعة بن موسی النحاس نقل می کند.

مرحوم نجاشی(ره) می فرمایند: ثقة فی حدیثه مسکون الی روایته.

مرحوم علامه(ره) هم همین مطلب را می فرمایند. ایشان از روات طبقه پنجم هستند.

بنابراین این روایت صحیحه است.

روایت دوم:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ‌ عَنْ‌ رَجُلٍ‌ جَعَلَ‌ عَلَيْهِ‌ مَشْياً إِلَى بَيْتِ اللَّهِ- فَلَمْ يَسْتَطِعْ قَالَ يَحُجُّ رَاكِباً[3] .

در این روایت هم همان مضمونی که در روایت قبل در این روایت هم است و علت اینکه امام(ع) در جواب می فرمایند:«راکباً» این است که ممکن است بر گردن فرد حج واجب یا مستحبی باشد.

روایت سوم:

عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ‌ رَجُلٍ‌ جَعَلَ‌ عَلَيْهِ‌ الْمَشْيَ‌ إِلَى بَيْتِ اللَّهِ فَلَمْ يَسْتَطِعْ قَالَ فَلْيَحُجَّ رَاكِباً[4] .

بحث دلالی:

مضمون این روایت با روایت قبلی یکی است اما دو طریق دارد:

اما صاحب وسائل این روایت (اگر یک روایت باشد) را دو طریق طریق ذکر می کند:

از نظر ما(استاد) وضوح دارد که نمی توان بدلیتی استفاده کرد.

بحث سندی:

روایت اول:

مرحوم کلینی(ره) از ابی علی اشعری این روایت را نقل می کند.

نام ابی علی اشعری احمد بن ادریس بن احمد الاشعری القمی نقل می کند.

نام علی ابن اشعری احمد بن ادریس بن احمد الاشعری القمی است.

مرحوم نجاشی(ره) می فرمایند:

کان ثقة فقیهاً فی اصحابنا کثیر الحدیث صحیح الروایة.

مرحوم شیخ(ره) می فرمایند:

كان‌ ثقة في‌ أصحابنا فقيها، كثير الحديث صحيحه[5] .

مرحوم علامه بعد از نقل کلام مرحوم نجاشی(رحمة الله علیهما) می فرمایند: اعتمد علی روایته.

مرحوم شیبخ(ره) ایشان را از اصحاب امام عسکری(ع) محسوب می کند و می فرمایند:

احمد بن ادريس القمى‌ المعلم‌ لحقه‌[6] و لم يرو عنه سمع منه التلعكبرى احاديث يسيرة [لم‌] «مح»[7] .

ابن شهر آشوب(ره) در معالم و مرحوم مجلسی(ره) ایشان را توثیق می کنند.

ایشان از روات طبقه هشتم هستند و مرحوم کلینی(ره) از طبقه نهم هستند.

ایشان روایت را از محمد بن عبدالجبار ابن ابی الصهبان نقل می کند.

مرحوم شیخ(ره) ایشان را از اصحاب امام جواد و اما هادی(علیهما السلام) نقل می کند و می فرماید:

هو ابن‌ أبي‌ الصهبان‌، قمي‌، ثقة[8] .

مرحوم علامه(ره) در خلاصه می فرمایند:

قمي‌ من‌ أصحاب‌ أبي‌ الحسن‌ الثالث الهادي عليه السلام ثقة[9] .

ایشان از روات طبقه هفتم هستند.

ایشان روایت را از صفوان بن یحیی نقل می کند. ایشان از اجلاء فقهاء روات هستند. ایشان از روات طبقه ششم هستند.

ایشان روایت را از علاء بن رزین القلاء نقل می کند.

مرحوم نجاشی(ره) می فرمایند:

روى‌ عن‌ ابي‌ عبد الله‌ و صحب‌ محمد بن مسلم و تفقّه (فقه) عليه و كان ثقة جليل القدر[10] .

مرحوم شیخ(ره) در فهرست می فرمایند:

علاء بن زرین القلاء ثقة جلیل القدر.

مرحوم ابن شهر آشوب ایشان را در معالم موثق می داند. ایشان از روات طبقه پنجم هستند.

ایشان روایت را محمد بن مسلم نقل می کنند. ایشان از اجلاء فقهاء و روات عصر امام صادق و محمد بن باقر(علیهما السلام) هستند ایشان از روات طبقه چهارم هستند. این روایت صحیحه است.

روایت دوم:

مرحوم شیخ(ره) این روایت را باسنادش از علی بن ابراهیم نقل می کند.

این اسناد در مشیخه تهذیب صحیح است.

علی بن ابراهیم از اعلام ثقات هستند. ایشان از روات طبقه ششم هستند. ایشان روایت را از پدرش (ابراهیم بن هاشم) نقل می کنند. ما(استاد) گفتیم که ایشان موثق هستند. ایشان از روات طبقه هفتم هستند.

ایشان روایت را از ابن ابی عمیر نقل می کنند. ایشان از اجلاء و بزرگان هستند. ایشان از روات طبقه ششم هستند.

ایشان این روایت را از حریز بن عبدالله السجستانی ابو محمد الازدی نقل می کند.

مرحوم شیخ(ره) در فهرست می فرمایند: ثقة کوفی.

مرحوم مجلسی(ره) ایشان را در وجیزه موثق می داند.

مرحوم شیخ(ره) ایشان را از اصحاب امام صادق(ع) می داند.

توثیق عام مرحوم شیخ(ره) در عدة الاصول شامل ایشان می شود؛ چون ابن ابی عمیر و صفوان بن یحیی از ایشان روایت نقل می کنند.

ایشان روایت را از محمد بن مسلم نقل می کند. وثاقت ایشان هم تمام است. این روایت هم صحیحه است.

روایت سوم:

عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رِفَاعَةَ وَ حَفْصٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ نَذَرَ أَنْ‌ يَمْشِيَ‌ إِلَى‌ بَيْتِ‌ اللَّهِ‌ حَافِياً قَالَ فَلْيَمْشِ فَإِذَا تَعِبَ‌[11] فَلْيَرْكَبْ[12] .

اشکال استاد به مرحوم خوئی(ره) در این مورد این روایت:

حافیاً ملازم با مشی است و به همین علت امام(ع) در جواب راوی می فرمایند:«فلیمش».

بحث دلالی دلالت این روایت همانند دلالت روایت سابق است.

بحث سندی:

مرحوم کلینی(ره) این روایت را از علی بن ابراهیم و ایشان از پدرش و ایشان هم از ابن ابی عمیر نقل می کنند. همه این افراد ثقه هستند.

ابن ابی عمیر از رفاعة نقل این روایت را نقل می کنند. نام ایشان رفاعة بن موسی النحاس است. وثاقت ایشان از نظر ما(استاد) تمام است . مرحوم نجاشی و مرحوم علامه(رحمة الله علیهما) هم ایشان را موثق می دانند. ایشان از روات طبقه پنجم هستند.

حفص:

نام حفص بن البختری البغدادی است.

مرحوم نجاشی(ره) می فرمایند: ثقة روی عن ابی عبدااله.

مرحوم علامه هم مثل مرحوم نجاشی(رحمة الله علیهما) می فرمایند.

مرحوم شیخ(ره) ایشان را از اصحاب صادق و امام کاظم(علیهم السلام) محسوب می کنند. ایشان از روات طبقه پنجم هستند.

روایت دیگر:

وَ عَنْ حَرِيزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا حَلَفَ‌ الرَّجُلُ‌ أَنْ‌ لَا يَرْكَبَ‌ أَوْ نَذَرَ أَنْ لَا يَرْكَبَ فَإِذَا بَلَغَ مَجْهُودَهُ رَكِبَ قَالَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَحْمِلُ الْمُشَاةَ عَلَى بَدَنَةٍ[13] .

 


[6] اى العسكرى عليه السلام. ح. ح س.
[10] الفهرست و بذيله كتاب نضد الإيضاح ؛ ص208.
[11] - في نسخة- نقب( هامش المخطوط).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo