< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محمدجواد علوی‌بروجردی

1401/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:

 

در جلسه قبل عرض کردیم که اگر شرعیت عبادات صبی را بپذیریم و بگوئیم که ادله عمل صحیح از صبی صادر می شود. در این صورت به ادله نیابت رجوع می کنیم و طبق ادله نیابت کسی که نمی تواند عمل واجب خود را صحیح انجام بدهد نمی تواند از جانب دیگری نائب بشود. در جلسه قبل عرض کردیم که مرحوم خوئی(ره) در اصول در تعریف اجزاء می فرمایند:«مطابقة المأموربه بالمأتی به» و همچنین عبادات صبی هم صحیح است و اعلام(رحمة الله علیهم) در بحث اجزاء می فرمایند: «الانطباق قهری و الاجزاء عقلی» و این انطباق در عمل نائب وجود دارد و در صورت انطباق عقل حکم به اجزاء می کند. در صورت حکم عقل به اجزاء نمی توانیم بگوئیم که ذمه منوب عنه مشغول به واجب است. بنابراین صبی ممیز می تواند نائب بشود؛ چون عمل صحیح از این فرد صادر می شود یعنی اگر این فرد نماز بخواند نماز از این فرد قبول می شود. احادیثی که در دلالت بر رفع قلم از صبی می کند گفتیم که مرادش رفع قلم مشروعیت نیست بلکه رفع مواخذه است.

مطلب دوم: انصراف اطلاقات

مراد از اطلاقات اطلاق در عبادات است مثل اطلاق در نماز و روزه و ... . این ادله تکالیف ذمه مکلف را بر ذمه فرد می گذارد و در این ادله هیچ استثنائی وجود ندارد و حتی شامل فرد کافر هم می شود و مجتهد با برخی از ادله دیگر برخی از افراد از این اطلاقات خارج می کند و ما(استاد) مشروعیت عبادات صبی طبق این اطلاقات است یعنی برای مشروعیت عبادات صبی طبق این اطلاق استدلال می شود اما اعلام(رحمة الله علیهم) می فرمایند که انصاف مانع از اطلاق در عبادات می شود.

انصراف یعنی ظهور به یک طیف خاصی بر گردد و مرحوم صاحب جواهر و اغلب اعلام(رحمة الله علیهم) این انصراف را نفی کرده اند. انصراف زمانی اتفاق می افتد که بگوئیم نماز در عبارت «الصلاة واجب علی العباد-مثلاً-» ظهور در طیف خاصی دارد. انصاف این است که این معنا در اطلاق عبادات وجود ندارد. نظر مبارک اعلام(رحمة الله علیهم) هم نسبت به اطلاقات ادله احکام نمی باشد بلکه اطلاقات ادله نیابت مراد است یعنی ادله نیابت انصراف از شمول عبادات صبی دارد و این اعلام(رحمة الله علیهم) این مطلب را در چند مقدمه مطرح می کنند:

1.این ادله فقط شامل فرد بالغ می شود.

2.در این ادله قید«الرجل» آمده است.

آن روایات عبارتند:

روایت اول:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ قَالَ: سَأَلْتُ‌ أَبَا الْحَسَنِ‌ مُوسَى‌ ع‌ عَنِ‌ الرَّجُلِ‌ الصَّرُورَةِ يَحُجُّ عَنِ الْمَيِّتِ قَالَ نَعَمْ إِذَا لَمْ يَجِدِ الصَّرُورَةُ مَا يَحُجُّ بِهِ عَنْ نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَا يَحُجُّ بِهِ عَنْ نَفْسِهِ فَلَيْسَ يُجْزِي عَنْهُ حَتَّى يَحُجَّ مِنْ مَالِهِ وَ هِيَ تُجْزِي عَنِ الْمَيِّتِ إِنْ كَانَ لِلصَّرُورَةِ مَالٌ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ مَالٌ[1] .

اما در مقام اشکال می فرمایند که در روایات دیگری لفظ «مرأة» را ذکر کرده اند.

یک مسأله ای که در این روایات وجود دارد عبارت از این است که مرحوم حکیم(ره) می فرمایند که ذکر «الرجل» افاده تقیید نمی کند و این قید موجب تقیید اطلاق مکلف نمی شود بلکه این لفظ فقط مورد روایت است، مثل: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم». معنای این روایت این نیست که طلب علم فقط برای مردان واجب می باشد و بر زنان واجب نمی باشد. عبارت «کل مسلم» تقیید فرد نمی کند و معنای عبارت این است که «طلب العلم فریضة علی کل فرد» و در مورد روایت «علی کل صرورة» یعنی «علی کل شخص صرورة» است و این عبارت موجب تقیید نمی شود یعنی مورد روایت موجب تخصیص نمی شود. علاوه بر این مطالب مذکور می گوئیم که مراد از «الرجل» «رجولیت» می باشد و شامل پسر بچه و ... می شود.

مرحوم شیخ(ره) روایتی را ذکر می کند و آن روایت عبارت است:

بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ حَكَمِ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يَحُجُ‌ الرَّجُلُ‌ عَنِ‌ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرْأَةُ عَنِ الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةُ عَنِ الْمَرْأَة[2] .

اعلام(رحمة الله علیهم) می فرمایند که عنوان «الرجل» مثل عنوان «المرأة» موضوعیت ندارد و این ذکر به جهت مثال و غلبه است یعنی در موارد نادر صبی ممیز نائب می شود یا اصلاً چنین موردی یافت نشده است بلکه عمدتاً نائب فرد بالغ است و نائب گرفتن فرد صبی ممیز نادر و کم است. اگر بگوئیم که مراد از «الرجل» رجل بالغ است این حمل مورد غالب است و عناوینی که در روایات وجود دارد حمل بر موارد غالب می کنیم همانطور که روایت «طلب العلم ...» همین توجیه و حمل وجود دارد؛ چون غالباً مردها دنبال علم و نائب بر حج می شدند مخصوصاً در زمان های قدیم و این مورد غالب نفی غیر غالب نمی کند و در روایات ذیل مرد بودن موضوعیتی ندارد:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُفَضَّلٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ‌ يَقُولُ‌ يَحُجُ‌ الرَّجُلُ‌ الصَّرُورَةُ عَنِ الرَّجُلِ الصَّرُورَةِ وَ لَا تَحُجُّ الْمَرْأَةُ الصَّرُورَةُ عَنِ الرَّجُلِ الصَّرُورَةِ[3] .

روایت دیگر:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: تَحُجُّ الْمَرْأَةُ عَنْ‌ أُخْتِهَا وَ عَنْ‌ أَخِيهَا وَ قَالَ تَحُجُّ الْمَرْأَةُ عَنْ أَبِيهَا[4] .

بنابراین عناوینی از قبیل «الرجل و المرأة» که در روایات ذکر شده است از جهت مثال یا از جهت غلبه یا مورد سوال است. تنافی ای بین دو روایت آخر وجود ندارد و قدر متیقن «رجل» نمی باشد و امام(ع) از قاعده اجزاء خارج نشده اند. بنابراین هر کسی که می تواند حج راب صورت صحیح انجام بدهد می تواند نائب بشود. همانطور که لفظ «رجل» موضوعیت ندارد و لفظ «المرأة» هم موضوعیت ندارد. بنابراین عناوینی که در روایات ذکر شده است هیچ وقت موضوعیت ندارد و خلاف قاعده اجزاء هم نمی باشد. اگر اعلام(رحمة الله علیهم) مشروعیت در عبادات صبی را بپذیرد هیچ مفری برای عدم نیابت صبی ممیز وجود ندارد؛ چون ادله تکلیف شامل همه افراد می شود اما وجوب مختص به بالغین است و صبی ممیز تکلیف وجوبی ندارد اما مورد خطاب واقع می شود و به همین علت عبادت صبی مشروع می باشد. طبق مطلب مرحوم عراقی(ره) که می فرمایند عقلاء در امور تسبیبیه را به صبی ممیز واگذار می کنند و این مطلب در سیره متشرعه هم وجود دارد و ما(استاد) در اینجا به سیره تکیه نمی کنیم. بنابراین اگر مشروعیت عبادت صبی را بپذیریم و بمقتضای قاعده اجزاء و مطابقت مأموربه با مأتی به نیابت صبی ممیز صحیح می باشد. هیچ یک از اشکالات (انصراف و لفظ «الرجل») صحیح نمی باشد و اگر لفظ «الرجل» را موضوعیت قرار بدهیم لفظ «المرأة» هم در روایات وجود دارد و در نائب شدن فرد خنثی مشکلی وجود ندارد. این الفاظ موضوعیتی ندارند. بنابراین از نظر ما(استاد) صبی ممیز می تواند نائب بشود.

یک بحثی که در اینجا وجود دارد اذن ولی است اگر استنابه صبی از جهت استیجار باشد در این صورت اذن ولی لازم است؛ چون این استنابه همانند معامله است. در غیر این صورت طبق نظر مرحوم خوئی(ره) اذن ولی لازم نمی باشد اما طبق نظر ما(استاد) التزام به این مطلب مشکل است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo