درس خارج فقه استاد سیدمحمدجواد علویبروجردی
1402/10/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بیانات استاد
عرض کردیم که بیانبت از جماعتی مشکل دارد و طبق ادله نیابت حج مستقلی بر ذمه فرد آمده است و خودش باید آن را در یک سال انجام بدهد و نائب هم بهمین صورت میباشد و چند تا حج را نمیتواند انجام بدهد و بحثی که اعلام(رحمة الله علیهم) کردند که فرد با اشتراک میخواهد حجی را بجا بیاورد و این اتیان ممکن نیست و اجاره هم باطل میباشد اما اینکه از خودش واجب باشد صحیح میباشد، صحیح است اما این حجی است که با قصد قربت از اینکه این فرد نمیتواند یک حج واجب را از ناحیه چند نفر انجام بدهد بعنوان حج استحبابی باشد مشکلی نیست.
اگر فرد حج را بنیت وجوب از ناحیه چند نفر انجام داد آیا درست است؟ همان مطلبی که ما گفتیم که قصد وجه در صحت عمل تأثیری ندارد؛ چون نیت استحباب یعنی نیت رجحان و فقط اضافهای که وجوب دارد جواز ترک میباشد و این عملی راجح و بقصد رجحان هم آورده و این عمل واجب نمیباشد حال چرا مستحب نباشد و این عمل بعنوان استحباب از آن افراد پذیرفته میشود و این مطلب قابل تصویر میباشد.
در مورد حج مستحب که مرحوم صاحب عروة(ره)فرمودند در اصل مطلب مشکلی وجود ندارد؛ چون دلیل در این مورد وجود دارد. برخی از اعلام(رحمة الله علیهم) مثل صاحب وسائل و صاحب حدائق(رحمة الله علیهما) (ظاهراً) ظهور در اهداء ثواب دارد و اصلاً مسأله نیابت مطرح نمیباشد و اگر بگوئیم که این ادله دلالت بر فعل و مشروعیت نیابت در فعل واجب دارد ادله نیابت توسعه پیدا میکند و اگر این ادله برایر اثبات این مطلب کافی باشد ادله نیابت توسعه پیدا میکند اما این اعلام(رحمة الله علیهم) میفرمایند که به این صورت نمیباشد و این روایت ظهور در اهداء ثواب دارد.
اما آن ادله:
ما رواه الکلینی عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن محمد بن اسماعیل قال: سألت ابالحسن علیه السلام کم اشرک فی حجی؟ قال (علیه السلام) کم شئت.[1]
این شراکت یعنی ظهور در نفس عمل (حج) دارد نه ظهور در ثواب آن عمل.
در سند این روایت هم مشکلی ندارد.
روایت دوم:
صحیح هشام بن الحکم عن ابی عبدالله علیه السلام:
و فی رجل یشرک اباه او اخاه او قرابته فی حجه، فقال علیه السلام:
اذن یکتب لک حجاً مثل حجهم، و تزداد خیراً بما وصلت.»[2]
روایت دیگر:
باز هم تکیه ما روی شراکت میباشد و نفس عمل مراد میباشد نه«ما یترتب علیه» این روایت هم از جهت سند صحیح میباشد.
روایت سوم:
عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن معاویة بن عمار عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال:
قلت له: اُشرک ابوی فی حجتی؟ قال: نعم، قلت: اُشرک اخوتی فی حجتی؟ قال: نعم، ان الله عزوجل جاعل لک حجاً و لهم حجاً و لک اجر لصلتک ایاهم[3] .
روایت دیگر:
فی مرسل الصدوق فی الفقیه: و قال الصادق (علیه السلام): لو أشرکت الفاً فی حجتک کان لکل واحد حج من غیر ان ینقص من حجتک شئ.[4]
ظهور روایات مذکور در اهداء ثواب را نمیتوان انکار کرد اما ظهور اقوی و ظهور اولیه در شرکت بمعنای نیابت است اگر ما بخواهیم حمل بر اهداء ثواب بکنیم باید«اشرک فی حجی» را بمعنای شراکت در عمل بگیریم و شراکت در حج در مرتبه مقدم آن را رها بکنیم و در مرتبه بعدی و ثواب را در نظر بگیریم و این نیاز به مئوونه میباشد و لذا ظهور اقوی در این روایات ظهور در نیابت میباشد و ظهور ضعیفتر در اهداء ثواب میباشد اگر ظهور اقوی مشکل پیدا کرد حال از جهت روائی یا از جهت قاعده مشکل پیدا کرداز آن دست بر میداریم اما برای اینکه شما دست از این ظهور بردارید یا باید در اینجا روایت صریحی پیدا بکنید که قرینه قطعی باشد یا اینکه عمل خلاف قاعده مسلم قطعی باشد و هیچ یک از این معانی را نداریم و در این صورت مطلب مرحوم صاحب عروة(ره) تأکید میشود.