< فهرست دروس

درس تفسیر ابوالقاسم علیدوست

1402/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: لام در للمتقین/اختصاص یا تقویت؟/

 

تکمیل بحث گذشته (ذلک الکتاب لا ریب فیه)

اشاره با «ذلک»: در رابطه با استعمال «ذلک» برای اشاره به کتاب گفته شده است: اشاره به قرآن کریم در بسیاری از آیات دیگر با «هذا» آمده است؛ لذا ممکن است اشاره در این آیه ناظر به کتاب قرآن کریم نباشد، بلکه مراتبی از آن اراده شده باشد. به بیانی دیگر قرآن مراتبی دارد که در این آیه اشاره به کتاب پیش‌روی ما نیست، بلکه به حقایق بالاتر آن است. چنانکه در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است: «إنّ كتابَ اللّه ِ على أربَعةِ أشياءَ: علَى العِبارَةِ و الإشارَةِ و اللَّطائفِ و الحَقائقِ. فالعِبارَةُ للعَوامِّ و الإشارَةُ للخَواصِّ و اللَّطائفُ للأولياءِ و الحقائقُ للأنبياءِ».[1]

به نظر می‌رسد این گفته خلاف ظاهر آیه شریفه است و حمل آن بر خلاف ظاهر با وجود استعمال ذلک در اشاره به نزدیک، صحیح نیست. همچنین اشاره به دور برای بیان عظمت نیز استعمال شده است.

اطلاق کتاب به نوشتة مدوّن: در اینکه آیا تدوین آیات و سوره‌های قرآن کریم به شکل موجود، در زمان پیامبر اکرم (ص) به صورت کامل انجام شده یا نه، اختلاف دیدگاه و بحث است. ممکن است هدایت‌هایی از سوی پیامبر اکرم (ص) در این باره صورت گرفته باشد، اما این هدایت‌ها کامل نبوده و پس از وفات آن حضرت تدوین کامل قرآن کریم به شکل کتاب موجود در عصر حاضر، انجام گرفته است. در صورت پذیرفتن این قول، همین مقدار در اطلاق لفظ کتاب کافی است. بدین بیان که حضرت می‌فرمودند هر آیه بعد از نازل شدن، قبل یا بعد از کدام آیه قرار گیرد و شکل کلی و تکمیل تدریجی قرآن کریم سبب اطلاق کتاب به آن است. هرچند تدوین کامل آن توسط امیرالمؤمنین (ع) و با اقداماتی از سوی خلفا انجام شد.

«هدی للمتقین»

«للمتقین» از سه کلمة «لِ» و «ال» و «متقین» تشکیل شده است. «لِ» برای اختصاص است و معانی دیگر مانند ملکیت، استحقاق، تعلیل و ... در این عبارت از قرآن کریم وجهی ندارد. در مواردی که لام اختصاص به کار می‌رود، ماقبل لام به مابعد آن اختصاص دارد. اختصاص لام در این آیه بدان معنا است که هدایتِ آن کتاب، اختصاص به متّقین دارد. احتمال دیگری نیز در این باره وجود دارد؛ لام گاهی برای تقویت عملِ شبه فعل یا مصدر به کار می‌رود تا این دو صیغه نیز بتواند مفعول داشته باشد و آن مفعول را (گرچه محلاً) نصب دهد. با این بیان، «هدیً» اسم مصدر یا مصدر است و برای اینکه «متّقین» مفعول آن واقع شود، لام تقویت پیش از متقین، آمده است.

«ال» در «المتقین» می‌تواند موصول به معنای «الذین» یا جنس یا استغراق یا عهد باشد. گرچه صحیح آن است که اگر مُلزمی وجود نداشته باشد، «ال» جنس و برای بیان ماهیت در نظر گرفته شود، اما در این آیه وجه «موصول» بودن «ال» با توجه به اینکه متقین، اسم فاعل یا صفت مشبهه است، مناسب به نظر می‌رسد.

متقین می‌تواند اسم فاعل یا صفت مشبهه باشد. اسم فاعل به معنای «کسانی که تقوا پیشه می‌کنند» و انجام واجبات و ترک محرمات را انجام می‌دهند، حتی اگر فاقد روح تقوا باشند. صفت مشبهه به معنای «کسانی که حالت و ویژگی تقوا را دارند» می‌باشد؛ هرچند در مواردی نیز عمل آنان مخالف این حال باشد. معنای اول حدوثی و معنای دوم ثبوتی است.

در تبیین حدوث و ثبوت بیان شده که حادث، امری موقت و زودگذر و ثابت به معنای امری دائمی است؛ این بیان صحیح نیست. حقیقت آن است که حدث به معنای کار و فعل است، ولو دائمی یا برای مدتی طولانی باشد. لکن ثبوت به معنای حالت است. لذا اینکه گفته شود فلانی خشم کرده است، در صدد بیان حدث و فعل است، اما اگر گفته شود فلانی «غَضوب» است، این گفته به معنای بیان حالت خشم در آن فرد است. ممکن است این حالت در مدتی کوتاه در او وجود داشته باشد و پس از مدتی برطرف شود، اما گوینده در صدد بیان حالت او است و نگاهی به فعلش ندارد.[2]

اختصاص صفت مشبهه به فعل لازم برای حاضر نیز صحیح نیست، بلکه گاهی صفت مشبهه از برخی افعال سه مفعولی ساخته می‌شود. بیان صحیح آن است که در صفت مشبهه توجه به فعل وجود ندارد و در مقام بیان حالت است، لذا آن فعل به شکل لازم و بدون در نظر گرفتن فعل و مفعول، در قالب صفت مشبهه بیان می‌شود؛ مانند آنکه گفته شود «زیدٌ معلّمٌ» برخلاف «زیدٌ معلمٌ عمراً قواعدَ النّحو» که جملة اول در صدد بیان حالت زید بوده و جملة بیانگر حدث و فعل او است.[3]

با این توضیح و با توجه به بیان ویژگی‌های «متقین» در آیات بعد، اولویت در آن است که گفته شود: متقین در آیة شریفه «هدیً للمتقین» صفت مشبهه است. لذا «الذین یتقون» مراد نیست بلکه «متقین» به معنای کسانی است که روح تقوا را دارند.

اشکال: اگر مراد از «کتاب» در این آیة شریفه، قرآن کریم باشد اشکالی با سه بیان ذیل مطرح است که قدمت این اشکال به هزار سال می‌رسد.

1. کمال قرآن کریم در فرازمانی و فرامکانی بودن و هدایت تمام انسان‌ها است پس چرا هدایت قرآن کریم در این آیه به متّقین اختصاص داده شده است؟

2. در واقع و عالم خارج، قرآن کریم هدایت‌کنندة افراد متحیر و راه‌گم‌کرده است، پس چرا می‌فرماید قرآن کریم تنها هدایت‌کنندة متقین است؟

3. در آیات دیگر، قرآن کریم به عنوان «هدیً للنّاس» معرفی شده است؛ این آیات چگونه با آیة شریفة مورد بحث قابل جمع است؟

پاسخ: برای حل این اشکال باید در «الکتاب» یا «لام» (پیش از المتقین) یا «متّقین» یا «هدیً» تصرف کنیم.

 


[1] ابن ابی جمهور، عوالي اللئالي، ج4، ص104.
[2] شیخ عبدالکریم حائری (ره) می‌فرمود برخی افراد، عادل بدتر از شمر هستند. این افراد عادل فقهی هستند، اما افعالی غیراخلاقی بدتر از شمر انجام می‌دهند. ایشان نمونه‌هایی از افراد به ظاهر باتقوا و اهل نماز و مسجد ذکر می‌فرمود که اعمالی ظاهراً شرعی را در شکلی کاملاً غیراخلاقی مرتکب می‌شدند.
[3] ر.ک: علیدوست، سلسبیل فی اصول التجزیة و الإعراب.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo