< فهرست دروس

درس اصول فقه استاد علیرضا اعرافی

94/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفاهیم /مفهوم شرط/ تنبیه هشتم/ تعدّد شرط و اتّحاد جزاء

 

تنبیه هشتم: تعدّد شرط و اتّحاد جزاء

تنظیم شماره تنبیهات مقداری به تنظیم مرحوم شهید صدر نزدیک است و در تنبیهات علماء از تنبیهات سابقه دار است و احتمالاً سابقه‌اش به قبل از مرحوم شیخ و ... برمی‌گردد؛ فلذا جدید نیست و قدیمی است.

تبیین تنبیه این است که «إذا تعدّد الشرط و اتّحد الجزاء» و با همین بیان هم اشتهار دارد؛ البته مقصود «تعدّد الشرط فی جملات المنفصلة» می‌باشد و نه در جمله‌ی واحده.

مقدمه:

جمله‌ی شرطیه دو حالت دارد:

    1. شرط در جمله‌ی واحده، تعدّد دارد؛ مانند «إذا خفی الأذان و خفی الجدران» یا «إذا جاءک زیدٌ و إبنه» که در تنبیهات قبلی بحث شد و تکلیفش این است که ظهور در جمع دارد و هر دو قید باید باشد، مگر اینکه قرینه‌ای دلالت بر جدا بودن این دو کند؛ بنابراین در حالت اول (در یک جمله‌ی متّصله دو یا چند شرط یا قید درج شود) بحثی وجود ندارد.

    2. شرط در چند جمله، تعدّد دارد و جملات و قیود متعدد در جملات منفصله و در کلمات مجزّا آمده است؛ مانند اینکه درجایی فرموده «إذا خفی الأذان فقصِّر» و در جای دیگر فرموده «إذا خفی الجدران فقصِّر» و مثال دیگر اینکه یک‌بار فرموده «إذا جاءک زیدٌ فأکرمِه» و در جای دیگر فرموده «إذا جاءک إبن زیدٍ فأکرِم زیداً» یا اگر بخواهد در یک جمله بگوید «إذا جاءک زیدٌ أو إبنه فأکرمِ زیداً»

بنابراین تنبیه هشتم در تعدّد شرط در جملات منفصله و خطابات متفرّق و پراکنده و جزاء واحد است؛ این مقدّمه جهت تقریر محلّ نزاع بیان شد.

تبیین تعارض منطوق و مفهوم

اگر قائل به مفهوم شرط نباشیم شرط، باحالت سلبی کاری ندارد بنابراین منطوق‌ها تعارضی ندارند و دو جمله هر کدام جداگانه و مستقلّاً در وجوب و ترتّب تقصیر مؤثّر هستند، البته بیان شد که می‌توان با ذکر قرینه این مسئله را حلّ کرد ولی در حالت عادّی و بدون قرینه این مشکل وجود دارد؛ این نتیجه، در صورتی است که به مفهوم شرط قائل نباشیم.

اگر قائل به مفهوم شرط باشیم دچار تعارض می‌شویم؛ بدین ترتیب که اگر جمله‌ی «إذا خفی الأذان فقصِّر» مفهوم داشته باشد مفهومش «إذا لم تخفِ الأذان فلا قصِّر» می‌شود که با منطوق تعارض دارد؛ زیرا گاهی اوقات اذان مخفی نشده ولی جدران مخفی است و عدم خفاء اذان با خفاء جدران تعارض دارد بنابراین مفهوم یک جمله با منطوق جمله‌ی دیگر تعارض دارد و بالعکس؛ بنابراین در صورت قول به مفهوم، منطوق یک جمله با مفهوم دیگری به‌صورت ضربدری تعارض دارد؛ پس تعارض، بین المنطوقین و بین المفهومین نیست و اگر به‌صورت ذیل نوشته شود:

    1. «إذا خفی الأذان فقصِّر»

    2. «إذا خفیت الجدران فقصِّر»

    3. «إذا لم تخفِ الأذان فلا قصِّر»

    4. «إذا لم تخفِ الجدران فلا قصِّر»

می‌بینید که این چهار جمله به‌صورت ضربدری باهم تعارض دارند؛ مفهوم یکی با منطوق دیگری و منطوق یکی با مفهوم دیگری؛ البته این تعارض، تعارض بدوی و غیرمستقرّ است و شاید با عامّ و خاصّ و. حلّ شود و در حقیقت عرفاً تعارض نیست ولی ابتداءاً و بدواً تعارضی دیده می‌شود.

حلّ تعارض

در کفایه چهار وجه رایج ذکر شده است البته وجه دیگری هم هست که برخی گفته‌اند و بعداً بیان خواهد شد؛ این چهار وجه که حداقلّ سه نتیجه‌ی متفاوت دارند به ترتیب ذیل هستند:

وجه اول: جمع به «أو»

مفهوم هر جمله با منطوق دیگری تخصیص می‌یابد و نتیجه، جمع با «أو» است؛ در واقع در مقایسه‌ی مفهوم هر کدام با دیگری و لو تعارضی حسّ می‌شود ولی نسبت بین این‌ها تباین نیست و عامّ و خاصّ مطلق است و عامّ بر خاصّ و مطلق بر مقیّد حمل می‌شود؛ در مثال قبل، یک دلیل می‌گوید «إذا لم تخفِ الأذان فلا قصِّر» اگر رفتید سفر و هنوز اذان به گوش شما می‌رسد نماز قصر نیست که این جمله مطلق و عامّ است و دو حالت دارد:

    1. اذان شنیده می‌شود و دیوارها هم دیده می‌شوند.

    2. اذان شنیده می‌شود ولی دیوارها دیده نمی‌شوند.

این جمله عامّ است و هر دو صورت را می‌گیرد یعنی وقتی اذان مخفی نیست چه جدران مخفی باشد و چه نباشد؛ در طرف دیگر هم همین‌طور است و جمله‌ی «إذا لم تخفِ الجدران فلا قصِّر» هم دو صورت دارد:

    1. جدران مخفی نشده است و اذان هم مخفی نشده است.

    2. جدران مخفی نشده ولی اذان مخفی شده است.

منطوق یک طرف می‌گوید اگر جدران مخفی نشده ولی اذان مخفی شده است، نماز قصر است.

این یک راه حلّ است که می‌گوید مفهوم‌ها را نباید باهم سنجید چون تعارضی ندارند و همچنین منطوق‌ها را هم نباید باهم سنجید؛ آنجایی که تعارضی دیده می‌شود مفهوم و منطوق هر کدام به‌صورت ضربدری است و نسبت را بین منطوق یکی و مفهوم دیگری سنجید و در این صورت، مفهوم یکی عامّ و منطوق دیگری خاصّ است و مخصّص آن می‌شود چون مثبِت و نافی هستند؛ نتیجه‌ی این راه حلّ همان جمع به «أو» می‌شود.

نتیجه وجه اول

نتیجه‌ و خروجی راه حلّ اول این است که أحدهما موجب قصر است نه هر دو عامل؛ چون در دو صورت اول هر دو جمله یک عامل را می‌گویند و در دو صورت دوم که یکی با دیگری تخصیص خورد هر کدام جداگانه و مستقلّ موجب قصر می‌شود؛ این حالتی که داریم تخصیص می‌زنیم که فرض اول است نتیجه‌اش این است که «کلٌ منهما مستقلّاً مؤثّرٌ»

ثمره‌ی بحث (قول به مفهوم شرط و عدم قول به آن)

در صورت قول به وجود مفهوم شرط، احتمال تأثیر عامل ثالث در وجوب تقصیر وجود دارد؛ مثلاً کسی رفته سفر و حالش در سفر بد می‌شود و احساس ضعف می‌کند بگوییم این هم در قصر صلاة مؤثّر است؛ ولی در صورت عدم قول به مفهوم شرط، نفی عامل سوم و عوامل دیگر نیاز به ادلّه‌ی دیگری دارد؛ مثلاً یک عامّ یا اصل عملی عدم تأثیر را باید اثبات کند.

وجه دوم: جمع به «واو»

احتمال دوم که مرحوم نائینی و ... گفته‌اند، تقیید منطوق یکی با منطوق دیگری به نحو «واو» است یعنی اطلاق شرط در هر یک را مقیّد به دیگری می‌کنیم و نتیجه جمع به «واو» می‌شود؛ به‌عنوان مثال در «إذا خفی الأذان فقصِّر» و «إذا خفیت الجدران فقصِّر» در واقع هریک دیگری را تقیید می‌زند؛ مرحوم نائینی مانند وجه اول، این دو جمله را بر روی مفهوم و منطوق نمی‌برد و می‌گوید باید در خود منطوق‌ها تصرّف کنیم و تصرّف هم ترجیحاً به شکل جمع به «واو» باشد، یعنی بگوییم «إذا خفی الأذان فقصِّر» با توجّه به مفهوم و جمله‌ی دیگر این را مقیّد به «و خفیت الجدران» به‌عنوان جزء العلّة می‌کنیم و نتیجه «إذا خفیتا معاً» می‌شود.

نتیجه وجه دوم

نتیجه اینکه برای قصر صلاة باید هر دو عامل باشد یعنی هم اذان و هم جدران مخفی شوند و سه حالت قبل همه «لاتقصِّر» است چون شرط شد هر دو باهم باشند؛ مانند اینکه در جمله بگوید «إذا جاءک زیدٌ و إبنه» اینجا هم گویا در یک جمله گفته «إذا خفیت الجدران و الأذان فقصِّر» هر دو باهم موجب قصر می‌شود و سه حالت دیگر هر سه «لا تقصِّر» است در حالی که وجه اول که جمع به «أو» بود می‌گفت یکی از دو عامل کافی است؛ البته این وجه مشکلاتی دارد که بعد گفته خواهد شد.

وجه سوم: جمع به «أو» بدون نفی ثالث

این است که کسی بگوید جمله‌ی شرطیه بی‌مفهوم است و باز هم جمع به «أو» می‌شود منتهی «أو» بی‌مفهوم که نفی ثالث نمی‌کند.

وجه چهارم: قدر مشترک

مرحوم آخوند می‌فرماید قدر مشترک شرط است که برای توضیح این وجه و ادلّه و ... به کفایه و به خصوص فرمایشات مرحوم نائینی و تعلیقه های مرحوم آقای خویی مراجعه کنید.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo