< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/06/20

بسم الله الرحمن الرحیم

فهرست اجمالی موضوعات مطرح در سال تحصیلی 1401،1400 کتابُ الطّهارة:

شرط تنجّس ملاقیِ نجس و ملاقی متنجّس، حکم ملاقیِ نجس در فرض نمناک بودن متلاقیین، ملاک در سرایت نجس، دقت عقلی یا ارتکاز عرفی، تفصیل بین ملاقیِ مایع و ملاقیِ جامد در سرایت نجاست، حکم شک در وجود رطوبت مسریّه در متلاقیین، مقتضای قاعده و روایات در ملاقی با حیوان متنجس، حکم وقوع نجس در روغن جامد و مایع، عدم تاثّرِ فلزاتِ ذوب شده از نجاست یابس، المتنجس لا یتنجس ثانیا. کيفيت تنجيس متنجسات، بررسی ادله قائلین به عدم تنجیس متنجسات، اشتراط طهارت در لباس و بدن مصلّی، اشتراط طهارت در اجزاء و توابع نماز ، لزوم طهارت در موضع سجده و مواضع هفتگانه سجده و مطلق مکان مصلی، حرمت تنجیس مسجد و وجوب ازاله نجاست از مسجد، تزاحم نماز با تطهیر مسجد حکم ازاله نجاست بر فرد جُنب و صور متصور آن، حکم معابد یهود و نصاری و مساجد فرق مختلف اسلامی، بررسی حکم تنجیس قرآن غیر از حیث ضمان،

حکم ازاله نجاست از خوردنی‌ها و ظروف غذا، حکم انتفاع از اعیان نجسه در امور غیر مشروط به طهارت، بررسی حکم بیع اعیان نجسه از حیث جواز تکلیفاً و وضعاً، حکم تسبیب به اکل و شرب نجس،بررسی حکم خوراندن مسکرات و اعیان نجسه و متنجسات به اطفال، بررسی حکم تسبیب در تنجیس لباس یا غذای میهمان توسط میزبان، بررسی حکم نماز در لباس نجس در فرض علم و جهل به حکم، بررسی حکم نماز در لباس نجس در فرض جهل به موضوع، صور متصور التفات به نجاست لباس یا بدن در اثناء نماز و حکم آن، بررسی حکم نماز ناسی نجاست، بررسی فروع متعدد مساله دوم و مواردی که در صحت نماز، ملحق به جاهل نجاست هستند، بررسی حکم نماز کسی که ساتر او منحصر در لباس نجس است، دوران امر بین تطهیر بدن و تطهیر لباس در نماز.

موضوع: شرط تنجّس ملاقیِ نجس و ملاقی متنجّس

قال السیّد ره فی العروة: يشترط في تنجّس الملاقيِ للنجس أو المتنجّس أن يكون فيهما أو في أحدهما رطوبةٌ مسريةٌ فإذا كانا جافين لم ينجس و إن كان ملاقيا للميتة لكن الأحوط غَسل ملاقي ميت الإنسان قبل الغسل و إن كانا جافين.

نکته: محور درس خارج فقه استاد آیة الله شیخ مصطفی اشرفی کتاب شریف عروة الوثقی، اثر ارزشمند مرحوم سید محمد کاظم طباطبائی معروف به صاحب عروة است که بعد از ملاحظه و تصحیح استاد در سایت مدرسه فقاهت بارگذاری می‌شود بحث استاد عمدتاً ناظر به نظرات اساتید خود: «محقّق خویی، آیة اللّه شیخ حسین حلّی، مرحوم امام خمینی» و دیگر فقها از جمله صاحب جواهر و شهید صدر رضوان الله تعالی علیهم اجمعین است.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ و الحمدُ للّهِ ربِّ العالمین و الصّلوةُ و السّلامُ علی سیّدنا و نبیّنا خاتمِ النبیّین محمّدٍ و آله الطّاهرین و الّلعنةُ علی

أعدائهم من الأولین و الآخرین إلی قیام یوم الدّین، اللّهُم وَفِّقنا و جمیعَ المشتغلین لِلعلم و للعمل الصّالح.

به حول و قوه الهی و عنایت مولانا، علیُّ بن موسی الرضا ، عالم آل محمد و عنایت حضرت صاحب العصر و الزمان، مولانا بقیّة الله سال تحصیلی 1400،1401 را شروع می‌کنیم بحث امروز، شنبه 4 صفر 1433، مصادف با 20 شهریور 1400 در كيفية تنجّس متنجّسات است مرحوم سید یزدی «صاحب عروة» می‌فرماید: در تنجّس ملاقیِ نجس یا ملاقیِ متنجّس شرط است که متلاقیین یا لااقل یکی از ملاقیِ «بالکسر» یا ملاقیَ «بالفتح» مرطوب به رطوبت مُسري باشد و اما اگر هر دوی آن‌ها خشك باشند ملاقیِ نجس، متنجّس نمی‌شود هر چند با ميته انسان و یا میته غیر انسان ملاقات کند لكن احوط آن است که در صورت ملاقات با خصوص ميته‌ انسان، ملاقیِ تطهیر شود هر چند هر دو خشک باشند احتیاط مزبور در صورتی است که اغسال ثلاثه میته انجام نشده باشد.

مرحوم استاد خویی ذیل کلام سید ره می‌فرماید: در تنجّس ملاقیِ نجس یا متنجّس، شرط است که ملاقیِ و ملاقیَ هر دو و یا لااقل یکی از آن دو مرطوب به رطوبت مسریّه باشد و اما اگر هر دوی آنها خشک باشند به دو دلیلی ملاقی متنجّس نمی‌شود:

دلیل اول ارتکاز عرفی. در فرض خشک بودن متلاقیین، اثر نجس یا متنجّس عرفاً به ملاقیِ سرایت نمی‌کند تا تطهیر آن لازم باشد از طرفی امر به غَسل برای ازاله اثر نجاست از ملاقیِ است و در صورت خشک بودن متلاقیین اثری در ملاقی ایجاد نمی‌شود تا ازاله و تطهیر آن لازم باشد.

دلیل دوّم: روایاتی است که در صورت خشک بودن متلاقیین، حکم به طهارت ملاقیِ نموده است. «کلُّ شَيْئٍ يَابِسٍ ذَكِيٌّ.»[1] برّرسی روایات: طبق استقصایی که کردیم، روایات در مقام به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

دسته اوّل: روایاتی است که به طور مطلق حکم به لزوم تطهیر ملاقیِ با نجس یا متنجّس نموده است این دسته از روایات ظهور دارد بر این که مطلقِ ملاقات، موجب تنجّس ملاقی می‌شود اعم از این که رطوبت مسریّه در متلاقیین یا احدهما باشد یا نباشد مثل روایت «عن مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْكَلْبِ السَّلُوقِيِّ فَقَالَ إِذَا مَسسْتَهُ فَاغْسِلْ يَدَكَ.»[2]

دسته دوّم: روایاتی است که به طور مطلق حکم به عدم لزوم تطهیر ملاقیِ با نجس یا متنجّس نموده است اعم از این که رطوبت مسریّه در متلاقیین یا احدهما باشد یا نباشد.

دسته سوّم: روایاتی است که در آن تصریح شده به این که تنجّس ملاقِی تنها در صورتی است که رطوبت مسریّه در متلاقیین یا أحدهما باشد و الا تطهیر ملاقی لازم نیست این دسته از روایات می‌تواند قرینه بر رفع تضاد بین دسته اوّل و دسته دوّم روایات باشد و به قرینه آن، دسته اوّل روایات را حمل می‌کنیم بر موردی که رطوبت مسریّه در احدهما باشد و دسته دوّم را حمل کنیم بر موردی که رطوبت مسریّه در هیچ یک از متلاقیین نباشد.

دسته چهارم: روایاتی است که در فرض خشک بودن متلاقیین، امر به رش الماء یا به تعبیر دیگر نضح الماء «پاشیدن آب و به قول مشهدی‌ها پیشینگ آب» نموده است در فرضی که ملاقی با سگ، خوک و یا میته -و احیاناً بعض دیگر حیوانات - ملاقات کرده باشد.

برخی از بزرگان امر به رش الماء را در این روایات، حمل بر استحباب نموده و معتقدند که امر به رشّ الماء برای رفع قذارت معنوی ملاقیِ بوده است نه رفع نجاست اصطلاحی، به قرینه روایتی که در غیر ملاقیِ سگ و خوک و میته، امر به رش الماء نموده و قرینه بر استحباب در این روایات وجود دارد این روایات می‌توانند قرینه باشد برای حمل بر استحباب روایاتی که به طور مطلق امر به رش الماء نموده است لکن صاحب مستند ره معتقد است که روایات مطلقه‌ای را که امر به رش الماء نموده، نمی‌توان حمل بر استحباب نمود و در حکم استحباب باید اکتفا به قدر متیقّن نمود یعنی مواردی که قرینه بر استحباب داریم. ولی در مورد سگ و خوک و میته چون دلیلی بر استحباب رش الماء نداریم و از طرفی امر ظهور در وجوب دارد رش الماء واجب تعبدی است و امر مزبور حمل بر نجاست ملاقی می‌شود نه استحباب آن. بر این اساس میته انسان مطلقا موجب نجاست ملاقی می‌شود هر چند متلاقیین هر دو، خشک باشند زیرا روایاتی که امر به تطهیر ملاقی با میته انسان نموده، مطلق است و به اطلاق شامل می‌شود حتی موردی را که رطوبت مسریّه در هیچ یک از متلاقیین نباشد. «لإطلاق الأخبار الآمرة بغسل ملاقيه الشاملة لصورتي الرطوبة و اليبوسة

مناقشه استاد اشرفی در کلام مزبور

گفتیم روایات به چهار دسته تقسیم می‌شوند دسته سوّم روایات که امر به تطهیر را مشروط به مرطوب بودن متلاقیین یا احدهما، نموده است، می‌تواند قرینه بر جمع بین دسته اوّل و دسته دوّم روایات باشد به این صورت که دسته اوّل که به طور مطلق امر به تطهیر نموده حمل می‌شود بر موردی که رطوبت مسریّه در احدهما باشد و دسته دوّم که تطهیر را لازم ندانسته، حمل می‌شود بر موردی که رطوبت مسریّه در هیچ یک از متلاقیین نباشد.

اما این که صاحب مستند طبق اطلاق روایات دسته چهارم، رش الماء را واجب دانسته است این کلام پذیرفته نیست به قرینه روایاتی که در غیر مورد میته، مکلف را مخیّر به رش الماء نموده است و روایاتی که در آن قرینه بر استحباب رش الماء وجود دارد از این روایات می‌توان استفاده کرد که رش الماء در مورد ملاقی با سگ و خوک و میته هم مستحب است و امر به رش برای رفع توهم نجاست و رفع قذارت معنوی بوده است چنانکه مشهور هم بر این باورند که در صورت خشک بودن متلاقیین ملاقی نجس نمی‌شود و رش الماء واجب نیست و نهایتا مستحب است امروز تبرکاً به چند روایت در این جهت اشاره می‌شود تفصیل سخن در

ایام آینده ان شاء الله تعالی و اما روایات:

موثقه عبد اللّٰه بن بكير: و بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الرَّجُلُ يَبُولُ وَ لَا يَكُونُ عِنْدَهُ الْمَاءُ فَيَمْسَحُ ذَكَرَهُ بِالْحَائِطِ قَالَ كُلُّ شَيْئٍ يَابِسٍ ذَكِيٌّ.[3]

صحيحه البقباق: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِذَا أَصَابَ ثَوْبَكَ مِنَ الْكَلْبِ رُطُوبَةٌ فَاغْسِلْهُ وَ إِنْ مَسَّهُ جَافّاً فَاصْبُبْ عَلَيْهِ الْمَاءَ.[4]

صحيحه محمد ابن مسلم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ فِي حَدِيثٍ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ وَطِئَ عَلَى عَذِرَةٍ يَابِسَةٍ فَأَصَابَ ثَوْبَهُ فَلَمَّا أَخْبَرَهُ قَالَ أَ لَيْسَ هِيَ يَابِسَةً؟ فَقَالَ بَلَى؛ فَقَالَ لَا بَأْسَ.[5]

صحيحه محمد ابن مسلم: وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْكَلْبِ يُصِيبُ شَيْئاً مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ قَالَ يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَهُ.[6]

صحيحة على بن جعفر: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصِيبُ ثَوْبَهُ خِنْزِيرٌ فَلَمْ يَغْسِلْهُ فَذَكَرَ وَ هُوَ فِي صَلَاتِهِ كَيْفَ يَصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ إِنْ كَانَ دَخَلَ فِي صَلَاتِهِ فَلْيَمْضِ وَ إِنْ لَمْ

يَكُنْ دَخَلَ فِي صَلَاتِهِ فَلْيَنْضِحْ مَا أَصَابَ مِنْ ثَوْبِهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهِ أَثَرٌ فَيَغْسِلُهُ.[7]

حَدِيثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيٍّ فِي حَدِيثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ: تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْكِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْكَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْيَغْسِلْهُ وَ إِنْ كَانَ جَافّاً فَلْيَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ.[8]

روايت سليمان إسكاف: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ الْإِسْكَافِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ شَعْرِ الْخِنْزِيرِ يُخْرَزُ بِهِ؟ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ لَكِنْ يَغْسِلُ يَدَهُ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُصَلِّيَ.[9]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo