< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فرق بین مایعات و جامدات در تنجّس همه اجزای ملاقی با نجس.

در جلسه روز سه شنبه هفته قبل شبهه‌ای را مطرح کردیم که بنا بود در مورد آن تحقیق کنید و راه حلی برای آن ارائه دهید اصل شبهه این بود که اگر جزئی از آب قلیل یا مایع مضاف، با شیء نجس یا متنجّس ملاقات کند همه آب قلیل و مایع مضاف بلا‌اشکال متنجّس خواهد شد دلیل تنجّس آب، قلیل روایاتی است که فرمود «إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ».[1] به مقتضای اطلاق در طرف مفهوم مخالف، «اذا لم یبلغ الماء قدر کر ینجسه شیءٌ مّا» به مجرد ملاقات جزئی از آب قلیل با نجس، همه اجزای آن نجس خواهد شد دلیل تنجّس ملاقی مایع مضاف، اطلاق روایاتی است که در مورد وقوع نجس در روغن یا آبگوشت و امثال آن وارد شده است که فرمود: «إِذَا وَقعَتِ الْفَأْرَةُ فِي السَّمْنِ فَمَاتَتْ فِيهِ فَإِنْ كَانَ جَامِداً فَأَلْقِهَا وَ مَا يَلِيهَا وَ إِنْ كَانَ ذَائِباً فَلَا تَأْكُلْهُ وَ اسْتَصْبِحْ بِهِ وَ الزَّيْتُ مِثْلُ ذَلِكَ.» روغن یا آبگوشت در این روایات خصوصیت ندارد و با القای خصوصیت به اطلاق شامل همه مایعات مضاف دیگر می‌شود و اما اگر ملاقی جامد باشد طبق همین روایت که فرمود: «فَإِنْ كَانَ جَامِداً فَأَلْقِهَا وَ مَا يَلِيهَا» موجب تنجّس اجزای غیر ملاقی نمی‌شود.

اشکالی که عویصه شده این است که فقها از طرفی رطوبت مسریّه را طبق روایات موجب برای انتقال نجاست ذکر نموده‌اند و از طرف دیگر گفته‌اند اگر زمینی دارای رطوبت مسریّه باشد و بخشی از آن با نجاستی مثل سگ ملاقات کند تنها همان نقطه ملاقات متنجّس می‌شود نه بخش‌های دیگر زمین. چطور می‌توان بین این دو مطلب را جمع نمود که رطوبت مسریّه در مایعات موجب برای نجاست مجموع آن می‌شود ولی در جامدات موجب نجاست اجزای غیر ملاقی نمی‌شود ولو این که اجزای زمین متصل به هم و مجموع آن دارای رطوبت مسریّه باشد با این که در روایات وجود رطوبت در متلاقیین موجب تنجّس ملاقی ذکر شده است چنان که فرمود: «إِذَا أَصَابَ ثَوْبَكَ مِنَ الْكَلْبِ رُطُوبَةٌ فَاغْسِلْهُ وَ إِنْ مَسَّهُ جَافّاً فَاصْبُبْ عَلَيْهِ الْمَاءَ».

ضمن این که علی القاعده نجاستی که با جسم جامد دارای رطوبت مسریّه، ملاقات کرده است موجب تنجّس جزء ملاقی با آن می‌شود و آن جزء ملاقی هم در فرض وجود رطوبت در آن موجب تنجّس جزء مجاور آن و آن جزء نیز موجب تنجّس جزء مجاور آن می‌شود و هکذا... و لازمه آن این است که در فرض وجود رطوبت در جامداتی مثل زمین و لباس، به مجرد ملاقات یک جزء آن با نجس، مجموع آن متنجّس شود لکن کسی این مطلب را نپذیرفته است.

اشکال دیگر این که گفته‌اند اگر ملاقیِ نجس، شیء جامدی مثل لباس باشد و مجموع لباس مرطوب به رطوبت مسریّه باشد، در صورت ملاقات جزئی از لباس با نجس تنها موضع ملاقات نجس می‌شود نه قسمت‌های دیگر آن، بر این اساس اگر جزء مجاورِ ملاقیِ نجس، از جزء ملاقی با نجس جدا شود آن جزء مجاور طاهر است از طرف دیگر گفته‌اند اگر دوباره آن جزء مجاور متصل به لباس شود، جزء مجاور، نجس خواهد شد فرق بین این دو مورد چیست؟ راه حل چیست و چطور می‌توان آن را حل کرد؟

راه حل ارائه شده توسّط استاد خویی ره:

اگر شیء جامد مثل لباس یا زمین، مرطوب به رطوبت مسریّه باشد و نجس به یک جزء لباس یا زمین ملاقات کند اجزای دیگر آن متنجّس نخواهد شد زیرا تنجّس ملاقی متوقف بر دو عنوان است: اوّل ملاقات با نجس، دوّم اصابت نجس به ملاقی، و در جامدات چون ملاقات و اصابت به همه لباس عرفاً محقّق نشده و تنها بخشی از لباس اصابت با نجس کرده است اجزای دیگر لباس متنجّس نخواهد شد زیرا اجزای دیگر نه نجس با آن ملاقات و اصابت کرده و نه عرفاً متصل به نجس است لذا وجهی برای نجاست اجزای غیر ملاقی وجود ندارد و در مورد زمین هم دلیلی نداریم که نجاست جزئی از زمین موجب تنجّس همه اجزای زمین می‌شود زیرا در مورد زمینی که بخشی از آن نجس شده سرایت نجس به اجزای دیگر آن عرفاً وجود ندارد همچنین اگر آستینِ لباسِ مرطوب به رطوبت مسریّه، ملاقات با نجس کند عرفاً همان جزء ملاقی که ملاقات با نجس کرده نجس خواهد شد نه قسمتهای دیگر اگر چه رطوبت مسریّه در مجموع لباس باشد.

و اما در مورد لباسی که جزء غیر ملاقی از آن جدا شده و دوباره متصل به جزءِ متنجّس شده است دلیل نجاست آن جزء منفصل، این است که اتصال موضوع نجاست نیست بلکه سرایت موضوع نجاست است و اما این که در حال اتصال، جزء مجاور متنجّس نشده از این جهت است که عرفاً نجاست سرایت به آن نکرده است و اما اگر آن جزء را جدا کنیم و دوباره متصل به لباس کنیم چون لباسِ طاهر عرفاً با نجس ملاقات کرده و در اثر وجود رطوبت مسریّه به جزء متصل ملاقات کرده، متنجّس خواهد شد بنابراین فرق بین اجزای غیر ملاقی متصل و اجزای غیر ملاقی که منفصل شده و دوباره متصل شده، ارتکاز عرفی است و از این جهت در اوّلی حکم به طهارت و در دوّمی حکم به نجاست کردیم.[2]

مناقشه مرحوم شهید صدر به راه حل استاد خویی ره:

ما نفهمیدیم فرق بین اصابت و ملاقات چیست؟ سرایت ناشی از اتصال است و جدای از اتصال نیست و محال است سرایت

بدون اتصال واقع شود بنابراین نمی‌توان به جهت عدم تحقق اصابت در اجزای دیگر لباس یا زمین حکم به طهارت اجزای غیر ملاقی با نجس در جامدات نمود و آن را فرق بین ملاقی با مایعات و جامدات قرار داد «ان هذا البيان لم يبرز وجها للفرق بين المائع و الجامد. فلاننا لا نتعقل فرقا بين‌ الاتصال و الملاقاة لأن الملاقاة ليست إلا عبارة عن تلاقي الجسمين و ذلك لا يكون الا بالاتصال و المماسة فملاقاة جسم لجسم آخر من أي جهة أو جزء هي عين اتصاله به في تلك الجهة أو الجزء».

و اما این که فرق گذاشتید بین جزء متصل غیر ملاقی با نجس و جزء منفصل از آن که مجدد متصل به آن شده و در اوّلی حکم به طهارت و در دوّمی حکم به نجاست نمودید در جواب می‌گوییم: اتصال قبل از ملاقات و بعد از ملاقات ارتباطی به سرایت نجس به جزء غیر ملاقی ندارد و در هر دو صورت موجب سرایت نجس به جزء غیر ملاقی نخواهد شد همچنان که اگر عصیر عنبی در ظرف تبدیل به خمر شود و ملاقات ظرف قبل از تبدیل به خمر باشد موجب نمی‌شود حکم به طهارت آن کنیم بلکه ظرف هم به مجرد ملاقات، متنجّس خواهد شد و نمی‌توان گفت چون ملاقات قبل از تنجّس بوده ظرف متنجّس نمی‌شود.

راه حل ارائه شده توسّط مرحوم شهید صدر

در جواب از این عویصه می‌توان گفت به جهت وجود حالت میعان و سریان در مایعات، مجموع مایع عرفاً واحد محسوب شده و به مجرد ملاقات با نجس همه آن متنجّس خواهد شد و صادق است بگوییم همه آب با نجس ملاقات کرده است زیرا خاصیتّ میعان اجزای آب همین است ولی در جامدات چون حالت سریان وجود ندارد اگر جزئی از شیء جامد مثل لباس یا زمینِ مرطوب به رطوبت مسریّه، ملاقات با نجس کند طبق ارتکاز عقلایی گفته نمی‌شود که نجاست به همه لباس ملاقات کرده است بلکه می‌گویند تنها به موضع اصابت ملاقات کرده است بنابراین اگر نجس به جزئی از جامدات ملاقات کند اگر چه در آن رطوبت مسریّه باشد اجزای دیگر آن جامد متنجّس نخواهد شد.[3] طبق این ارتکاز تنها تطهیر نقطه ملاقات لازم است نه سایر نقاط زیرا اجزای دیگر عرفاً جدای از ملاقی محسوب می‌شود چنان که اگر بخشی از زمین ملاقات با نجس کند نقاط دیگر زمین عرفاً غیر نقطه ملاقات است و به منزله جزء مستقل محسوب می‌شود از این جهت احتراز از بخش‌های دیگر زمین لازم نیست خلاصه این که خاصیت میعان در آب قلیل و مایع مضاف در ارتکاز عرفی آن را از جامدات مرطوب جدا می‌کند.[4]

 


[2] بیان استاد خویی ره در کتاب تنقیح : لأن الظاهر ان الاتصال بما انه كذلك لا يكفي في الحكم بالنجاسة لعدم كونه موضوعا لها إذ الموضوع المترتب عليه التنجس هو الإصابة و الملاقاة. و إصابة النجس و ملاقاته مختصتان بجزء من الجامد و غير متحققتين في الجميع و لم يقم دليل على ان الاتصال يوجب النجاسة. نعم لو انفصل جزء من ذلك الجامد ثم اتصل بالموضع المتنجّس منه يحكم بنجاسة ذلك الجزء لصدق اصابة النجس و ملاقاته بالاتصال.بیان استاد خویی در فقه الشیعه: «ان المستفاد من الروايات ان موضوع التنجس في غير المائعات انما هو الإصابة و الملاقاة مع النجس، و لا إصابة و لا ملاقاة إلا مع بعض الجامد، و اما اتصال الأجزاء الأخر بهذا البعض الحاصل قبل الملاقاة فلا يكفي في السراية، لعدم شمول الأدلة له، بل قام الدليل على عدمها، و هي الروايات الواردة في إصابة السمن و الزيت، و العسل إذا كانت جامدة، الدالة على اختصاص النجاسة بموضع الملاقاة منها لا غير، مع ان في بعض مراتب الجمود رطوبة مسرية.هذا مضافا الى انه لو كان الاتصال الحاصل قبل الملاقاة موجبا لسراية النجاسة مع وجود الرطوبة المسرية للزم الحكم بنجاسة جميع الراضي البلد الواحد المبتلة بنزول المطر، بمجرد ملاقاة جزء منها للنجاسة، و هذا مقطوع البطلان. هذا كله في الاتصال قبل الملاقاة. و أما الاتصال بعدها، كما لو انفصل جزء من الجسم المتنجّس بعضه ثم اتصل به ثانيا- كالأمثلة المذكورة في المتن- فإنه يوجب تنجس موضع الملاقاة منه مع الجزء المتنجّس أولا، لوجود الرطوبة المسرية على الفرض، و صدق الإصابة و الملاقاة في هذا الفرض، دون الفرض السابق. و الفارق بين الموردين- في تطبيق موضوع النجاسة على أحدهما دون الأخر هو العرف.» اگر شیء جامد مثل لباس یا زمین مرطوب به رطوبت مسریّهه باشد و نجس به یک جزء لباس یا زمین ملاقات کند اجزای دیگر آن متنجّس نمی‌شود زیرا تنجس ملاقی متوقف بر دو چیز است: اول ملاقات با نجس دوّم سرایت نجس به ملاقی، حال اگر نجس به جزئی از جامدات ملاقات کند اگر چه در آن رطوبت مسریّهه باشد ولی در ارتکاز عرفی نمی‌گویند اجزای دیگر آن جامد هم با نجس ملاقات کرده و نجاست سرایت به آن اجزاء کرده است. لذا در مورد لباسی که در آن رطوبت مسریّه وجود دارد طبق ارتکاز عقلایی تنها تطهیر همان نقطه ملاقات لازم است و بقیه نقاط عرفاً جدای از ملاقی محسوب می‌شود همچنین اگر بخشی از زمین ملاقات با نجس کند نقاط دیگر زمین چون عرفاً غیر نقطه ملاقات است و به منزله جزء مستقل محسوب می‌شود احتراز از آن لازم نیست
[3] به عکس مایعات که اگر بخشی از آن ملاقات با نجس کند چون عند العرف همه آن، آب واحد محسوب می‌شود به مجرد ملاقات جزئی از آب با نجس حکم به نجاست مجموع آن می‌شود.
[4] إذا كان الجسم كله رطبا برطوبة مسرية فقد يتوهم تطبيق عنوان الملاقي عليه بتمامه و حينئذ يقتضي دليل الانفعال نجاسته‌ كله و لكنك عرفت ان مقتضى النظر المطابق للواقع في مقام تطبيق الدليل تطبيق عنوان الملاقي على الجزء الذي أصابته النجاسة خاصة و انما توسعنا في باب المائعات لقرينة الارتكاز و لا ارتكاز كذلك في باب الجوامد ان لم يكن الارتكاز على خلافه فلا موجب للتوسع بل لا ينجس سوى الجزء الملاقي.. بحوث في شرح العروة الوثقى، ج‌4، ص: 158‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo