< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا شیء متنجّس موجب تنجّس ملاقی با آن می‌شود یا خیر؟

المسألة الحادی عشر: الأقوى أن المتنجّس منجس كالنّجس.[1]

بحث در این بود که اگر شیئی به واسطه ملاقات با یکی از نجاسات متنجّس شود آیا این شیء می‌تواند موجب تنجّس غیر و آن غیر موجب تنجّس ملاقی با آن در مراتب بعدی شود یا خیر؟ مثلا اگر ظرفی متنجّس به ولوغ سگ یا خنزیر شود و آن ظرف با ظرف دیگری ملاقات کند که مرطوب به رطوبت مسریّه است و ظرف دوّم هم با ظرف دیگری ملاقات کند و هکذا... آیا ظرف دوّم و مراتب بعدی آن متنجّس می‌شود یا خیر؟

نظر اکثر فقها و بلکه شاید قریب به اتّفاق فقها بر تنجّس ملاقی با متنجّس بلا واسطه است بنابر این قول فرقی نیست که شیء طاهر ملاقات با عین نجس کند یا ملاقات با متنجّس، در هر دو صورت ملاقی محکوم به نجاست است در مقابل مرحوم فیض، معتقد است که متنجّس موجب تنجّس غیر نمی‌شود.

مرحوم حکیم برای اثبات تنجّس ملاقی با متنجّس به ادلّه‌ای استناد نموده است دلیل اوّل اجماع بود که برّرسی از آن و مناقشاتی که در آن شده بود در جلسه قبل گذشت عمده دلیل روایاتی است که در مسأله بدان تمسّک شده است که در بحث امروز به برّرسی از این روایات می‌پردازیم مرحوم حکیم این روایات را عمدتا به سه دسته تقسیم نموده است:

الف. دسته اوّل روایاتی است که به طور مطلق حکم به نجاست ملاقی با آبِ متنجّس نموده است اعم از این که عین نجس منتقل به ملاقی شده باشد یا خیر از این روایات استفاده می‌شود سرایت نجاست خاصیت هر نجسی است خواه بالذات باشد مثل بول یا بالعرض باشد مثل آب ملاقی با بول همانطور که می‌توان از لزوم اجتناب از بعض نجاسات استفاده لزوم مراتب هر نجسی را نمود و اما روایاتی که می‌توان در این جهت بدان تمسّک نمود:

1.موثقه سماعه: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْهُمْ قَالَ: إِذَا أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ تَغْسِلَهَا فَلَا بَأْسَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ أَصَابَهَا قَذَرٌ بَوْلٌ أَوْ جَنَابَةٌ فَإِنْ أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْمَاءِ وَفِيهَا شَيْ‌ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَأَهْرِقْ ذَلِكَ الْمَاءَ.[2]

2.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْمُيَسِّرِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّجُلِ الْجُنُبِ يَنْتَهِي إِلَى الْمَاءِ الْقَلِيلِ فِي الطَّرِيقِ وَ يُرِيدُ أَنْ يَغْتَسِلَ مِنْهُ وَ لَيْسَ مَعَهُ إِنَاءٌ يَغْرِفُ بِهِ وَ يَدَاهُ قَذِرَتَانِ قَالَ يَضَعُ يَدَهُ وَ يَتَوَضَّأُ

ثُمَّ يَغْتَسِلُ هَذَا مِمَّا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مٰا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ.[3]

3.موثقة عمار: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَجُلٍ يَجِدُ فِي إِنَائِهِ فَأْرَةً وَ قَدْ تَوَضَّأَ مِنْ ذَلِكَ الْإِنَاءِ مِرَاراً أَوِ اغْتَسَلَ مِنْهُ أَوْ غَسَلَ ثِيَابَهُ‌ وَ قَدْ كَانَتِ الْفَأْرَةُ مُتَسَلِّخَةً‌ فَقَالَ إِنْ كَانَ رَآهَا فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ يَغْتَسِلَ‌ أَوْ يَتَوَضَّأَ أَوْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ‌ ثُمَّ فَعَلَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا رَآهَا فِي الْإِنَاءِ‌ فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ‌ وَ يَغْسِلَ كُلَّ مَا أَصَابَهُ ذَلِكَ الْمَاءُ‌ وَ يُعِيدَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ‌ وَ إِنْ كَانَ إِنَّمَا رَآهَا بَعْدَ مَا فَرَغَ مِنْ ذَلِكَ‌ وَ فَعَلَهُ فَلَا يَمَسَّ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ شَيْئاً‌ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ لِأَنَّهُ لَا يَعْلَمُ مَتَى سَقَطَتْ فِيهِ‌ ثُمَّ قَالَ لَعَلَّهُ أَنْ يَكُونَ‌ إِنَّمَا سَقَطَتْ فِيهِ تِلْكَ السَّاعَةَ الَّتِي رَآهَا.[4]

کیفیت استدلال: در این روایت امام فرمود: تطهیر لباس و هر آنچه با آب متنجّس ملاقات کرده، لازم است«فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ‌ وَيَغْسِلَ كُلَّ مَا أَصَابَهُ ذَلِكَ الْمَاءُ‌»کلام امام اطلاق دارد اعم از این که ملاقی با عین نجس ملاقات کرده باشد یا نه.

4.موثقة دوّم عمار: بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْبَارِيَّةِ يُبَلُّ قَصَبُهَا بِمَاءٍ قَذِرٍ، هَلْ تَجُوزُ الصَّلَاةُ عَلَيْهَا؟ فَقَالَ إِذَا جَفَّتْ فَلَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ عَلَيْهَا.[5]

راوی سوال کرد از بوريا «حصيرى» كه نِى آن را در آب نجس خيس كرده‌اند، آيا نماز خواندن روی آن جايز است؟ حضرت فرمود: اگر خشك شده باشد نماز بر آن جايز است این روایت بالمفهوم دلالت دارد که متنجّس که همان حصیر باشد اگر خشک نشده باشد نماز بر آن جائز نیست از این جهت که موجب سرایت نجاست به بدن یا لباس مصلّی می‌شود پس متنجّس می‌تواند منجس غیر باشد.

ب. دسته دوّم روایاتی است که امر به لزوم تطهیر انائی نموده که آب آن، متنجّس به ولوغ سگ شده است در این روایات به طور مطلق حکم به تطهیر اناء شده است اعم از این که زبان سگ به ظرف آب اصابت کرده باشد یا خیر، این نیست مگر به جهت آن که ملاقات آب متنجّس با ظرفی که آب در آن واقع شده موجب تنجّس ظرف می‌شود.

ج. دسته سوّم روایاتی است که امر به تطهیر فرش یا ظروف حتی در فرض عدم استعمال آن‌ها در امور مشروط به طهارت به نحو خاصی نموده است و حکم به لزوم تطهیر ظروف و یا فرش در فرض مزبور[6] نیست مگر به جهت این که موجب نجاست ملاقی با آن می‌شود و اگر متنجّس منجس غیر نمی‌بود ازاله نجاست از آن کافی بود و نیاز به تطهیر به نحو خاص نداشت از طرفی معمولا فرش یا بعض ظروف مانند ظروف بزرگ استعمال در عمل مشروط به طهارت هم نمی‌شود تا به آن جهت تطهیر آن دو لازم باشد.

5.صحيحة إبراهيم بن أبي محمود: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا

الطِّنْفِسَةُ وَ الْفِرَاشُ يُصِيبُهُمَا الْبَوْلُ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِمَا وَ هُوَ ثَخِينٌ كَثِيرُ الْحَشْوِ قَالَ يُغْسَلُ مَا ظَهَرَ مِنْهُ فِي وَجْهِهِ.[7]

ابراهیم بن ابی محمود از امام رضا سوال کرد از قالی و فرشی که سفت و فشرده شده و بول به آن اصابت کرده است حضرت در جواب فرمود: ظاهر آن را تطهیر کنید.

کیفیت استدلال: در این روایت حضرت حکم به لزوم تطهیر فرشی نمودند که با بول اصابت کرده است حال اگر متنجّس موجب تنجّس غیر نمی‌شد امر به تطهیر فرش وجهی نداشت زیرا فرش در امور مشروط به طهارت بکار گرفته نمی‌شود ولی در عین حال دستور به تطهیر آن دادند و این نیست مگر بخاطر احتراز از سرایت نجاست به امور مشروط به طهارت.

تا به اینجا برخی از روایاتی که دلالت داشت بر تنجّس ملاقی با متنجّس ذکر شد در مقابل این روایات برای حکم به عدم تنجّس ملاقی متنجّس، به تعدادی از روایات استناد شده که به برخی از این روایات اشاره می‌شود از جمله:

1.موثقة حنان بن سدير: وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ‌ فَقَالَ إِنِّي رُبَّمَا بُلْتُ فَلَا أَقْدِرُ عَلَى الْمَاءِ‌ وَ يَشْتَدُّ ذَلِكَ عَلَيَّ؟‌ فَقَالَ إِذَا بُلْتَ وَ تَمَسَّحْتَ فَامْسَحْ ذَكَرَكَ بِرِيقِكَ‌ فَإِنْ وَجَدْتَ شَيْئاً فَقُلْ هَذَا مِنْ ذَاكَ.[8]

راوی به امام عرض کرد که گاهی بول می‌كنم ولی دسترسى به آب ندارم تا بدن خود را تطهیر کنم و از طرفی خوددارى از

بول هم برايم سخت و مشکل است چه كنم؟ حضرت فرمود: بعد از بول کردن موضع آن را خشك كن و سپس آلت خود را با آب دهان خیس كن تا اگر بعداً رطوبتى يافتى «و شک کردی که آیا آن رطوبت از محل بول به لباست اصابت کرده یا از جای دیگر» با خود بگویی اين از اثر همان رطوبت آب دهان بوده است.

کیفیت استدلال: از این روایت استفاده می‌شود که اگر بواسطه عرق کردن رطوبتی از آلت به بدن یا لباس اصابت کند تطهیر آن لازم نیست و این نیست مگر به جهت این که آلت متنجّس موجب تنجّس غیر نمی‌شود.

اشکال در تمسّک به روایت مزبور: این که حضرت فرمود: بعد از بول کردن، موضع آن را خشك كن و سپس قسمتی از آلت خود را با آب دهان خیس كن به این جهت بوده که اگر رطوبتى يافتى و شک کردی که آیا رطوبتی است که از موضع بول به لباست اصابت کرده یا از جای دیگر، در صورت شک بنا را بر این بگذاری که از موضع غیر بول بوده است و در صورت شک طبق اصاله الطهاره حکم به طهارت بدن یا لباس کنی در نتیجه این روایت هیچ ارتباطی به محل بحث ندارد.

2.صحيحة عيص بن قاسم: وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَجُلٍ بَالَ‌ فِي مَوْضِعٍ فِيهِ مَاءٌ‌ فَمَسَحَ ذَكَرَهُ بِحَجَرٍ‌ وَ قَدْ عَرِقَ ذَكَرُهُ وَ فَخِذَاهُ‌ قَالَ يَغْسِلُ ذَكَرَهُ وَ فَخِذَيْهِ.[9]

راوی از امام سؤال كرد که اگر شخصى بعد از بول به وسیله سنگی آلتش را خشک كند و سپس آلت و رانش عرق كرده و به لباسش اصابت کند، آيا تطهير لباس لازم است یا خیر؟ امام فرمود: تطهیر آن لازم نیست.

کیفیت استدلال: این روایت دلالت دارد بر این که شیء متنجّس «که در اینجا آلت باشد» حتی در فرضی که مرطوب به رطوبت مسریّه «عرق» باشد موجب تنجّس غیر نمی‌شود.

مناقشه مرحوم حکیم در دلالت روایت: صاحب وسائل این روایت را به صورت تقطیع ذکر نموده بر خلاف شیخ طوسی که در تهذیب به صورت تجمیع آورده است ذیل این روایت اگر چه دلالت بر مدّعی دارد ولی صدر آن به عکس ذیل، دلالت بر تنجّس ملاقی با متنجّس دارد که فرمود: «يَغْسِلُ ذَكَرَهُ وَ فَخِذَيْهِ» و با تعارض صدر و ذیل در این روایت آن را از حجیت برای عدم تنجیس متنجّس ساقط می‌کند[10] و اما متن کامل روایت چنین نقل شده است:

3.صحيحة عيص بن قاسم: عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ عَنْ رَجُلٍ بَالَ‌ فِي مَوْضِعٍ لَيْسَ فِيهِ مَاءٌ‌ فَمَسَحَ ذَكَرَهُ بِحَجَرٍ‌ وَ قَدْ عَرِقَ ذَكَرُهُ وَ فَخِذَاهُ‌ قَالَ يَغْسِلُ ذَكَرَهُ وَ فَخِذَيْهِ وَ سَأَلْتُهُ عَمَّنْ مَسَحَ ذَكَرَهُ بِيَدِهِ ثُمَّ عَرِقَتْ يَدُهُ فَأَصَابَ ثَوْبَهُ يَغْسِلُ ثَوْبَهُ قَالَ لَا. [11] ،[12]

راوی از امام سؤال كرد: مردی در جایی که آب وجود ندارد بول کرده و آلتش را با سنگ تمیز کرده و سپس آلت و ران‌های او عرق کرده است، حضرت فرمود: باید آلت و ران‌های خود را بشوید. راوی «یعنی عيص بن قاسم» سوال کرد درباره کسی که با دست خود آلتش را خشک کرده و بعد از آن دستش عرق کرده و به لباسش اصابت کرده است آیا تطهیر لباس لازم است؟ حضرت فرمود: نه لازم نیست.[13]

4.صحيحه احول: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْأَحْوَلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: فِي الرَّجُلِ يَطَأُ عَلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي لَيْسَ بِنَظِيفٍ ثُمَّ يَطَأُ بَعْدَهُ مَكَاناً نَظِيفاً فَقَالَ لَا بَأْسَ إِذَا كَانَ خَمْسَةَ عَشَرَ ذِرَاعاً أَوْ نَحْوَ ذَلِكَ.[14]

این روایت هم دلالت بر مطلوب ندارد زیرا عدم تنجّس مکانی که پای نجس بر آن گذاشته شده است نه از باب این است که متنجّس موجب تنجّس غیر نمی‌شود بلکه از این جهت است که زمین یکی از مطهرات است و راه رفتن با پای نجس موجب طهارت کف پا می‌شود چنان که در متن روایت هم به این امر تصریح شده است «لَا بَأْسَ إِذَا كَانَ خَمْسَةَ عَشَرَ ذِرَاعاً» از این امر معلوم می‌شود که استناد به روایت بعدی هم برای اثبات مدّعی صحیح نیست ضمن این که روایت ذیل سوال در مورد قدم گذاشتن بر عذره خشک است که موجب برای انتقال نجاست به پا و سپس به لباس نمی‌شود.

5.حسنة محمد بن مسلم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ إِذْ مَرَّ عَلَى عَذِرَةٍ يَابِسَةٍ فَوَطِئَ عَلَيْهَا فَأَصَابَتْ ثَوْبَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ وَطِئْتَ عَلَى عَذِرَةٍ فَأَصَابَتْ ثَوْبَكَ فَقَالَ أَ لَيْسَ هِيَ يَابِسَةً فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ لَا بَأْسَ إِنَّ الْأَرْضَ يُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضا.ً [15]

 


[1] امام خمينى : الحكم في الوسائط الكثيرة مبنى على الاحتياط. آیه الله خوئى: هذا في المتنجّس الاول؛ و أما المتنجّس الثانى فإن لاقى الماء أو مائعا آخر فلا إشكال في نجاسته به و نجاسة ما يلاقيه، و هكذا كل ما لاقى ملاقيه من المائعات؛ و أما غير المائع مما يلاقى المتنجّس الثانى فضلا عن ملاقى ملاقيه ففى نجاسته إشكال و إن كان الاجتناب أحوط مكارم الشيرازى: كما أن المتنجّس بالمتنجّس أيضا منجس؛ أما ما بعده فلا دليل عليه؛ و بعبارة أخرى: المتنجّس منجس بواسطتين لا أكثر، فإذا أصاب الماء المتنجّس إناء، وجب الاجتناب عن الاناء كما يجب الاجتناب عما يلاقى الإناء؛ و أما أكثر من ذلك فلا؛ هذا غاية ما يستفاد من مجموع ما ورد في الباب من الأخبار المختلفة و هو موافق لارتكاز العرف في باب سراية النجاسة إجمالا، فإنهم لا يستقذرون ما يلاقى المتنجّس و لو بعشر واسطة كما هو ظاهر، كما أنه لا إجماع فيما عدا ذلك‌.. العروة الوثقى مع التعليقات، ج‌1، ص: 76‌
[6] مثل تعفیر و تعدد غسل در ظرف ملاقی با ولوغ کلب و نیز فشردن در مورد فرش.
[10] فيه: أنه لو سلم ظهور ذيلها في مسح البول الذي على ذكره بيده، و ان العرق كان في موضع المسح من اليد، فصدرها ظاهر في تنجيس المتنجّس، و التنافي بين الصدر و الذيل مانع من الأخذ بالذيل، لأن التنافي يدل على وجود قرينة صارفة عن ظاهر أحدهما الى ما يوافق ظاهر الآخر، و مع هذا العلم الإجمالي يسقط ظهور كل منهما عن الحجية.. مستمسك العروة الوثقى، ج‌1، ص: 482‌
[12] تهذيب الأحكام، ج‌1، ص: 421‌.
[13] مناقشه مرحوم خویی در تمسّک به روایت: ذیل این روایت ربطی به ما نحن فیه (منجِّسیت یا عدم منجِّسیتِ متنجّس) ندارد، ایشان می‌فرماید: در روایتی که ذکر شد مسح موضِع بولِ از ذَکَر فرض نشده، یعنی فرض نشده که شخص به موضِع خروج بول دست زده تا گفته شود این دست عرق کرده به موضِع خروج بول اصابت کرده و سپس با لباس اصابت کرده در عین حال امام فرموده: لازم نیست آن لباس شسته شود، پس شما از کجای این روایت استفاده می‌کنید که دست به مخرج بول اصابت کرده است بلکه روایت می‌گوید: شخص آلت تناسلی را مسح کرده و سپس آن دست عرق کرده و به لباس اصابت کرده، لذا مسح آلت تناسلی اعم از مخرج بول و غیر آن است و دلالت ندارد بر این که دست حتماً با مخرج بول ملاقات کرده باشد. پس در ذیل روایت، مسح موضِع بول از آلت تناسلی به وسیله دست فرض نشده تا گفته شود دست به خاطر مسح مخرج بول، متنجّس شده و سپس عرق کرده و به لباس هم اصابت کرده و اگر متنجّس، منجِّس بود باید امام به شستن لباس حکم می‌فرمود و اینکه حضرت .فرموده‌اند شستن لباس لازم نیست دال بر این است که متنجّس، منجِّس نیست

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo