درس خارج فقه استاد اشرفی
1400/08/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیا شیء متنجّس موجب تنجّس ملاقی با آن میشود یا خیر؟
المسألة الحادی عشر: الأقوى أن المتنجّس منجس كالنّجس.
تا به اینجا روشن شد که شهرت قائم شده براین که متنجّس هم مثل بقیه نجاسات موجب تنجّس غیر میشود در صورتی که متلاقیین یا احدهما مرطوب به رطوبت مسریّه باشد ولی تحقق اجماع در مسأله به عنوان دلیل مستقل، پذیرفته نیست چه از باب قاعده لطف باشد بنابر نظریّه مرحوم شیخ طوسی به معنای کشف از رأی معصوم به واسطه اتّفاق آرای فقهای یک عصر و چه از باب قاعده حدس باشد.[1] اما اجماع حدسی ثابت نیست چون مخالف در مسأله وجود دارد و قطع به حکم مذکور حاصل نمیشود ضمن این که مرحوم ابن ادریس حلی به عکس، ادعای اجماع بر عدم تنجیس متنجّس نموده است و اما اجماع لطفی پذیرفته نیست زیرا این إجماع، مدرکی و یا لااقل محتمل المدرک است و به احتمال قوی مدرک مجمعین روایاتی بوده که در مسأله وارد شده است از این جهت چنین اجماعی نمیتواند کاشف از قول معصوم باشد.
و الذی یسهّل الخطب این که در اثبات تنجّس ملاقی با متنجّس، نیازی به این اجماعات نداریم زیرا در مسأله روایات متعدّدی وارد شده که در دلالت بر مطلوب تام است مرحوم سیدنا الاستاد به برخی از این روایات اشاره کرده و وجه تمسّک به این روایات را بیان نموده است:
از جمله این روایات، روایاتی است که امر به لزوم تطهیر و تعفیر انائی نموده که آب آن اناء، متنجّس به ولوغ سگ یا خنزیر شده است در این روایات به طور مطلق حکم به لزوم تطهیر اناء شده است اعم از این که زبان سگ به ظرف آب اصابت کرده باشد یا خیر، این نیست مگر بدان جهت که ملاقات آبِ متنجّس با ظرفی که آب در آن واقع شده، موجب تنجّس ظرف میشود و اگر متنجّس موجب تنجّس ملاقی نمیشد امر به لزوم تعفیر و تطهیرِ ظرف آب وجهی نداشت چرا که سگ معمولا آب را بوسیله زبان و به صورت مکیدن میخورد و زبان خود را داخل آب میکند و به اطراف ظرف نمیزند تا از جهت ملاقات زبان سگ به ظرف تطهیر و تعفیر ظرف لازم شده باشد و یا لا اقل روایات در این جهت اطلاق دارد و به طور مطلق حکم به لزوم تطهیر ظرف و تعفیر آن شده است چه زبان سگ ملاقات با ظرف کرده باشد یا خیر، از این امر فهمیده میشود که نجاست ظرف به جهت ملاقات آب متنجّس با ظرف بوده است و اما متن روایات:
1. صحيحة علي بن جعفر: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ فِي
حَدِيثٍ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ خِنْزِيرٍ شَرِبَ مِنْ إِنَاءٍ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ يُغْسَلُ سَبْعَ مَرَّاتٍ.[2]
2. صحيحة عیص بن قاسم: رَوَى الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى وَ غَيْرِهِ عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَصَابَهُ قَطْرَةٌ مِنْ طَشْتٍ فِيهِ وَضُوءٌ فَقَالَ إِنْ كَانَ مِنْ بَوْلٍ أَوْ قَذَرٍ فَيَغْسِلُ مَا أَصَابَهُ.[3]
راوی سوال کرد: از آب طشتی که متنجّس شده است حضرت فرمود: اگر متنجّس به بول یا قذر شده باشد هر آنچه با آن آب ملاقات کند تطهیر آن لازم است به مقتضای اطلاق در این روایت، تطهیر ملاقی با آب متنجّس لازم است اعم از این که در طشت آب، عین بول یا قذر باشد یا نباشد و این نشانه آن است که متنجّس موجب تنجّس غیر میشود «مقتضى إطلاقها عدم الفرق بين ما إذا كان في الطشت عين البول و القذر، أم لا، لصدق الوضوء من البول، أو القذر على غسالة المتنجّس بهما بعد زوال العين.»[4]
3. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْخِنْزِيرِ يَخْرُجُ مِنَ الْمَاءِ فَيَمُرُّ عَلَى الطَّرِيقِ فَيَسِيلُ مِنْهُ الْمَاءُ أَمُرُّ عَلَيْهِ حَافِياً؟ فَقَالَ أَ لَيْسَ وَرَاءَهُ شَيْءٌ جَافٌّ؟ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَلَا بَأْسَ إِنَّ الْأَرْضَ تُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً.[5]
راوی سوال کرد از خنزیری که از آب خارج شده و با همان حالت خیسی روی زمین راه رفته است آیا میتوان با پای برهنه روی
آن زمین راه رفت؟ حضرت فرمود: آیا اطراف زمینی که خنزیر روی آن راه رفته مکانِ خشکی نبوده است راوی عرض کرد: آری حضرت فرمود: راه رفتن روی آن زمین مرطوب منعی ندارد زیرا فرد بعد از راه رفتن روی زمین مرطوبی که خنزیر روی آن راه رفته روی آن مکان خشک هم قدم میگذارد و با راه رفتن روی زمین خشک پای فرد طاهر شود.
کیفیت استدلال: مفاد روایت این است که قدم گذاشتن بر روی زمینی که متنجّس شده به ملاقات با خنزیر موجب تنجّس پا میشود الا این که بعد از راه رفتن روی قسمت خشک زمین، پا طاهر میشود از این روایت به خوبی استفاده میشود که زمین متنجّس، موجب تنجّس ملاقی با آن میشود.
4. موثقة عمار: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَجُلٍ يَجِدُ فِي إِنَائِهِ فَأْرَةً وَ قَدْ تَوَضَّأَ مِنْ ذَلِكَ الْإِنَاءِ مِرَاراً أَوِ اغْتَسَلَ مِنْهُ أَوْ غَسَلَ ثِيَابَهُ وَ قَدْ كَانَتِ الْفَأْرَةُ مُتَسَلِّخَةً فَقَالَ إِنْ كَانَ رَآهَا فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ يَغْتَسِلَ أَوْ يَتَوَضَّأَ أَوْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ ثُمَّ فَعَلَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا رَآهَا فِي الْإِنَاءِ فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَ يَغْسِلَ كُلَّ مَا أَصَابَهُ ذَلِكَ الْمَاءُ وَ يُعِيدَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ وَ إِنْ كَانَ إِنَّمَا رَآهَا بَعْدَ مَا فَرَغَ مِنْ ذَلِكَ وَ فَعَلَهُ فَلَا يَمَسَّ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ شَيْئاً وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ لِأَنَّهُ لَا يَعْلَمُ مَتَى سَقَطَتْ فِيهِ ثُمَّ قَالَ لَعَلَّهُ أَنْ يَكُونَ إِنَّمَا سَقَطَتْ فِيهِ تِلْكَ السَّاعَةَ الَّتِي رَآهَا.[6]
راوی سؤال نمود از مردي كه در ظرف آبی موش مردۀ از هم گسيخته، یافته است در حالى كه بارها از آن ظرف وضو گرفته یا غسل كرده و يا لباس خود را در آن شسته است، حكم آن چیست؟ حضرت فرمود: اگر قبل از غسل يا وضو يا شستن لباس خود، آن موش را در ظرف آب ديده، سپس اين كارها را انجام داده، بر او واجب است شستن لباس و هر چيزى كه اين آب با آن ملاقات کرده است و بر او لازم است که نماز خود را اعاده کند، و اما اگر بعد از انجام عمل، موش مرده را در ظرف مشاهده کرده، حق إستفاده از آن آب را ندارد، ولی نسبت به کارهایی که با آن آب انجام داده تكليفى بر او نيست، زيرا او نمىداند چه وقت موش در آب افتاده است شايد همان وقت كه به چشمش خورده در آب افتاده باشد.
کیفیت استدلال: در این روایت امام فرمود: تطهیر لباس و هر آنچه با آب متنجّس ملاقات کرده، لازم است «فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَيَغْسِلَ كُلَّ مَا أَصَابَهُ ذَلِكَ الْمَاءُ»در این روایت تصریح شده که هر آنچه با آب متنجّس ملاقات کند تطهیر آن لازم است و این خود دلالت دارد بر این که متنجّس موجب تنجّس ملاقی آن میشود.
از مجموع این روایات استفاده میشود که ملاقات شیئ طاهر با مایع متنجّس موجب تنجّس آن میشود و در جوامد هم اگر متلاقیین یا لااقل یکی از آن دو یعنی ملاقی یا شیء متنجّس، دارای رطوبت مسریّه باشد موجب تنجّس ملاقی میشود بنابراین شیء متنجّس در تنجیس غیر به منزله عین نجاست است.