< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم ملاقی با متنجّس. أن المتنجّس منجس للملاقی ام لا؟

قائلین به عدم تنجّس ملاقی متنجّس برای مدّعای خود به سه دلیل تمسّک نموده‌اند:

دلیل اوّل اختلال نظام زندگی.

اگر قائل به تنجّس ملاقی متنجّس شویم مستلزم آن است که هر آنچه از لوازم زندگی در اختیار مردم است متنجّس باشد و اجتناب از همه آن‌ها لازم باشد و این امر چون موجب اختلال در نظام زندگی انسان می‌شود پس متنجّس نمی‌تواند منجّس غیر باشد.

توضیح ذلک: اگر قائل شویم که هر متنجّسی ولو در مراتب بعدی، موجب تنجّس ملاقی با آن می‌شود لازمه آن اختلال در نظام زندگی مسلمان‌ها است با توجه به این که در بین مسلمان‌ها بچه‌ها و مجانین وجود دارند که معمولا توجهی به مسائل طهارت و نجاست ندارند و با عموم مردم هم در خوردن و آشامیدن و حمام رفتن... حشر و نشر دارند و نیز در بین افراد جامعه برخی از کارگران و صنعت گران لا‌ابالی و بی‌مبالاتی وجود دارند که احکام طهارت و نجاست را رعایت نمی‌کنند مثلا از وسائل و آلات کار خود که در سرویس‌های بهداشتی «بالوعه و کنیف» استفاده کرده‌اند از همین وسائل در خانه و مسجد و محل کار مردم هم استفاده می‌کنند با توجه به این امور، علم اجمالی حاصل می‌شود که بسیاری از وسائل زندگی مردم مثل فرش و دیوار و شیر آلات... به مرور زمان قطعاً با بسیاری از این متنجّسات ملاقات کرده است و اگر اجتناب از متنجّسات لازم باشد مستلزم آن است که مردم از هر آنچه در اختیار دارند اجتناب نمایند.

مناقشه مرحوم استاد خویی

اختلال در نظام زندگی مسلمان‌ها در صورتی محقّق می‌شود که قائل شویم احتراز از همه مراتب متنجّسات لازم است یعنی حکم کنیم به تنجّس همه واسطه‌هایی که با متنجّسات ملاقات کرده است ولی اگر بپذیریم که تنها اجتناب از ملاقی با عین نجس و ملاقی با متنجّس اوّل لازم است موجب اختلال در نظام زندگی نمی‌شود.

دلیل دوّم سیره متشرعه.

طبق بیان بالا علم اجمالی داریم به ملاقات بسیاری از وسائل زندگی با متنجّسات و لازمه آن لزوم اجتناب از همه لوازم زندگی است ولی سیره متشرعه قائم شده بر عدم تحرز و اجتناب از وسائل زندگی مثل فرش و دیوار و حتی اگر کسی از این وسائل اجتناب کند و یا آن‌ها را به احتمال نجاست تطهیر کند او را توبیح کرده و او را متهم به وسواس می‌کنند از این سیره کشف می‌شود که متنجّس موجب برای سرایت نجاست به غیر نمی‌شود.

نکته: مستند این سیره چنان که قبلا هم گذشت نمی‌تواند قاعده عسر و حرج باشد زیرا قاعده عسر و حرج تنها حکم را در مورد حرجی بر می‌دارد نه این که حکم کلی را رفع کند یعنی اگر موردی مستلزم عسر و حرج شود در خصوص همان مورد حکم به عدم تنجیس ملاقی با متنجّس می‌شود نه موردی که مستلزم عسر و حرجی نمی‌شود.

مناقشه استاد خویی

سیره دلیل لبی است و قدر متیقّن از آن عدم احتراز از همه مراتب متنجّسات است و اما اجتناب از ملاقی با عین نجس و یا متنجّس اوّل، سیره در اینجا ثابت نیست بنابراین اگر هم سیره ثابت باشد مورد آن عدم احتراز متشرعه نسبت به همه مراتب ملاقات با متنجّسات است نه ملاقی با عین نجس و ملاقی با متنجّس اوّل.[1]

اشکال استاد اشرفی

مستند تنجیس متنجّس، روایات متعدّدی است که در مسأله وارد شده است لکن دلیلی پیدا نکردیم که به استناد آن تفصیل دهیم بین واسطه اوّل و وسائط بعد از آن به این صورت که طبق آن دلیل تفصیل دهیم بین واسطه اوّل ملاقی با متنجّس که حکم به تنجّس آن کنیم و بین وسائط بعدی آن که حکم به عدم تنجّس ملاقی با آن کنیم البته برخی مستند این تفصیل را سیره متشرعه قرار داده‌اند مبنی بر اجتناب از واسطه اوّل دون الثانی و برخی تا سه واسطه را حکم به اجتناب کرده‌اند که بحث آن خواهد آمد.

دلیل سوّم روایات.

سوّمین دلیلی که برای عدم تنجیس متنجّس بدان تمسّک شده، روایات است که در بحث امروز به برّرسی از این روایات و مناقشاتی که استاد خویی در استناد به آن‌ها نموده می‌پردازیم:

موثقة حنان بن سدير: وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ‌ فَقَالَ إِنِّي رُبَّمَا بُلْتُ فَلَا أَقْدِرُ عَلَى الْمَاءِ‌ وَ يَشْتَدُّ ذَلِكَ عَلَيَّ؟‌ فَقَالَ إِذَا بُلْتَ وَ تَمَسَّحْتَ فَامْسَحْ ذَكَرَكَ بِرِيقِكَ‌ فَإِنْ وَجَدْتَ شَيْئاً فَقُلْ هَذَا مِنْ ذَاكَ.[2]

حنان بن سدير می‌گوید: مردی به امام عرض کرد که گاهی بول می‌كنم ولی دسترسى به آب ندارم تا بدن خود را تطهیر کنم و از طرفی این امر برایم سخت است «ترس از تنجّس لباس و بدنم را دارم» چه كنم؟ حضرت فرمود: بعد از بول کردن و خشك کردن، موضع آن، آلت خود را با آب دهان مرطوب كن تا اگر رطوبتى يافتى «و شک کردی که آیا آن رطوبت بول بوده یا رطوبت آب دهان» با خود بگویی اين از اثر همان رطوبت آب دهان بوده است.

کیفیت استدلال: در اینجا امام برای این که فرد به وسواس نیافتد و ترس از تنجّس لباس و بدنش نداشته باشد راه فراری را برای او بیان نمودند به این که ابتدا موضع بول را خشك كن و سپس آلت خود را با آب دهان خیس كن تا اگر رطوبتى يافتى و شک کردی که آن رطوبت بول است یا غیر بول با خود بگویی اين از اثر همان رطوبت آب دهان بوده است نه رطوبت بولی، حال اگر متنجّس موجب تنجّس غیر می‌شد چون این فرد با آب دهان آلت متنجّس خود را مرطوب کرده، لازمه آن این است که دست و لباسش هم متنجّس شود و این کار، راهکاری برای فرار و تخلص فرد نیست در حالی که امام با چنین دستوری راه فراری برای عدم تنجّس لباس او ذکر نموده‌اند از این امر معلوم می‌شود که متنجّس موجب تنجّس ملاقی نمی‌شود.

مناقشه استاد خویی در تمسّک به روایت مزبور

سوال راوی از دو حال خارج نیست یا سوال در فرضی بوده که بعد از بول استبراء نکرده یا در فرضی بوده که استبراء کرده است. اما در فرض اوّل که استبراء نکرده است اگر فرد رطوبتی را ببیند و نداند بول است یا رطوبت دیگر مستدل می‌گوید این رطوبت چون معلوم نیست و شک دارد که از مخرج بول خارج شده یا از آبی بوده که با دست مرطوب به آلت خود زده است اجتناب از آن علی القاعده لازم نیست و این راهکاری است که امام برای تخلص فرد ذکر نموده است تا از شدت و سختی و احتمال تنجّس لباس رهایی یابد طبق این احتمال دو اشکال مطرح است: اشکال اوّل این که امام به عنوان راهکار تخلص از مشقت دستور دادند که فرد آلت خود را با دست خود مرطوب کند نه این که موضع خروج بول را مرطوب کند تا از آن استفاده کنید که متنجّس منجس غیر نیست و لا اقل این احتمال در روایت وجود دارد که مراد مرطوب کردن غیر موضع بول باشد و با وجود این احتمال استدلال به روایت تام نیست هذا اوّلاً.

ثانیاً: اگر متنجّس منجس غیر نبود چرا امام برای تخلص از مشقت آن فرد امر به استبراء ننمودند تا اگر بعدا رطوبتی از او خارج شود و نداند که آن رطوبت بول بوده یا غیر بول حکم به طهارت آن کند با این راهکار رطوبتی که بعد از استبراء خارج شده و ملاقی با آن قطعاً محکوم به طهارت است «و معه لم تكن حاجة الى تعليم طريقة لا تفيده القطع بطهارته».

و اما در فرض دوّم که فرد بعد از بول کردن استبراء کرده باشد در این فرض، ممکن است راهکار امام این بوده که فرد دست مرطوب خود را به اطراف آلت خود بزند «نه سره آلت» تا این که اگر رطوبتی خارج شد و ندانست رطوبت بولی است یا آن رطوبت طاهری است که به اطراف آلت زده است در فرض شک طبق قاعده طهارت حکم به طهارت کند و با وجود این احتمال تمسّک به روایت برای حکم به عدم تنجّس ملاقی متنجّس صحیح نیست زیرا از آن استفاده نمی‌شود که متنجّس موجب تنجّس غیر نمی‌شود «فلا دلالة لها على عدم تنجيس المتنجّس بوجه و هذا الاحتمال هو الذي يقتضيه ظاهر الموثقة و على تقدير التنزل و عدم كونها ظاهرة في ذلك فلا أقل من احتماله و معه تصبح مجملة و تسقط عن الاعتبار».

صحیحه حکم بن حکیم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَكَمِ بْنِ حُكَيْمٍ ابْنِ أَخِي خَلَّادٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ أَبُولُ فَلَا أُصِيبُ الْمَاءَ وَ قَدْ أَصَابَ يَدِي شَيْ‌ءٌ مِنَ الْبَوْلِ فَأَمْسَحُهُ بِالْحَائِطِ وَ بِالتُّرَابِ ثُمَّ تَعْرَقُ يَدِي فَأَمْسَحُ وَجْهِي أَوْ بَعْضَ جَسَدِي أَوْ يُصِيبُ ثَوْبِي فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ.[3]

راوی به امام عرض كرد که گاهى بعد از بول کردن دستم آلوده به بول می‌شود و چون دسترسى به آب ندارم، دستم را به ديوار یا خاك ميمالم تا خشک شود بعد دستم عرق مي كند و به صورت يا جايى از بدن و يا لباسم ملاقات می‌کند «آیا تطهیر آن‌ها لازم است» امام در جواب فرمود: «لَا بَأس به».

کیفیت استدلال: این روایت دلالت دارد بر این که ملاقات دست متنجّس با صورت و بدن و یا لباس فرد موجب تنجّس آن‌ها نمی‌شود پس معلوم می‌شود که متنجّس موجب تنجّس ملاقی نمی‌شود.

جواب استاد خویی

در این روایت تصریح نشده که همان موضع دست که با بول ملاقات کرده با صورت و لباس فرد ملاقات کرده است و ممکن است فرد شک داشته که آیا موضع ملاقی دست با بول، به صورت و بدنش ملاقات کرده یا بخش‌های دیگر دست که طاهر بوده، ملاقات با صورت و بدنش کرده است در نتیجه ممکن است حکم به عدم تنجّس لباس و سایر اعضای بدن از جهت ملاقات با احد اطراف شبهه محصوره باشد که اجتناب از آن لازم نیست. «فإذا جاء هذا الاحتمال لم يتعين كون الحكم بطهارة الوجه أو بعض الجسد و الثوب من أجل عدم تنجيس المتنجّس ».

 


[1] و قد ظهر جواب هذا الوجه مما ذكرناه في الوجه السابق، من ان تعذر الامتثال انما يتحقق فيما لو التزمنا بالسّراية المطلقة، لا ما إذا خصصناها بالواسطة الأولى أو بالمائعات دون الجوامد، و كذا الحال في مخالفة السيرة.. فقه الشيعة كتاب الطهارة، ج‌3، ص: 374‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo