< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/سجده بر مهری که بخشی از آن طاهر و بخش دیگر آن متنجّس است،کفایت طهارت ظاهری موضع سجده/

قال السیّد ره فی العروه: المسألة الاولی: إذا وضع جبهته على محل بعضه طاهر و بعضه نجس صح‌[1] إذا كان الطاهر بمقدار الواجب فلا يضر كون البعض الآخر نجسا و إن كان الأحوط طهارة جميع ما يقع عليه و يكفي كون السطح الظاهر من المسجد طاهرا و إن كان باطنه أو سطحه الآخر أو ما تحته نجسا فلو وضع التربة على محل نجس و كانت طاهرة و لو سطحها الظاهر صحت الصلاه.

سخن در این بود که اگر نصف مسجد الجبهه نجس و نصف دیگر آن طاهر باشد و مصلّی به وضع واحد، پیشانی خود را بر هر دو بخش آن بگذارد آیا نمازش صحیح است به اعتبار این که بر قسمت طاهر به مقدار واجب آن سجده کرده و مامور به را امتثال کرده است یا باطل است به اعتبار این که بالاخره سجده بر مهر متنجّس هم صادق است و مثل کسی است که بخشی از لباسش نجس است «فانه یصدق علیه انه صلی فی المهر المتنجّس کما انه یصدق علیه انه صلی فی اللباس المتنجّس.»

در بحث دیروز گذشت که مرحوم استاد خویی فرمودند: صحت و بطلان نماز در فرض مزبور، مبتنی بر این است که طهارت را شرط صحت سجده بدانیم یا شرط محل سجده «مَسجَد».

الف: اگر طهارت را شرط صحت سجده بدانیم در اینجا چون سجده بر شیء طاهر به مقدار واجب آن که یک بند انگشت مثلاً باشد حاصل شده و سجده بر شیئ طاهر هم حقیقتا صادق است نماز صحیح است و آن مقدار زائد و سجده بر متنجّس، مضرّ به صحّت نماز نیست آری اگر اکتفاء به همان بخش نجس می‌شد مامور به امتثال نشده بود و طبعاً نماز هم باطل می‌شد ولی فرض آن است که بر بخش طاهر آن هم سجده کرده و مامور به امتثال شده است و سجده بر نجس منهی عنه بالذات نبوده تا بگوییم چون سجده بر چیزی شده که منهی عنه است نماز باطل است و ما نحن فیه از قبیل نگاه به اجنبی در حال نماز است اگر چه فرد فعل حرامی ‌را در حال نماز مرتکب شده ولی مضر به صحت نماز نیست و نیز نظیر سجده بر چیزی است که نصف آن مما یصح السجود علیه است و نصف دیگر آن مما لا یصح السجود علیه است مثلا بخشی از مهر از خاک و بخش دیگر آن از سبزی فشرده است که در این فرض همه متفقند نماز مکفی است.

ب: اگر طهارت را شرط «مَسجَد» یعنی چیزی که بر آن سجده می‌شود بدانیم در این فرض نماز بر چنین مهری باطل است زیرا مهر، شیء واحد است و به اعتبار بخش متنجّس عرفاً صادق است بگوییم: سجده بر شیء متنجّس واقع شده است نه شیء طاهر «و مع نجاسة بعض أجزائه لا يتصف بالطهارة بوجه و يصح أن يقال أنه نجسٌ لكفاية تنجّس بعض الجسم في إطلاق النجس عليه» و این مثل موردی است که بخشی از لباس فرد متنجّس باشد که در اینجا صادق است بگوییم نماز در لباس متنجّس خوانده شده است در هر حال بطلان و صحت نماز منوط به برداشت از روایات است و آنچه از روایات استفاده می‌شود این است که

طهارت از شرائط سجده است نه مَسجَد.

ان قلت: در صحيحه ابن محبوب راوی سوال کرد از گچى كه با آتش برافروخته شده از عذره و استخوان میته، پخته شده است آیا نماز بر آن جائز است یا خیر، گویا در ذهن راوی مغروس و مسلّم بوده که محل سجده باید طاهر باشد و در یکی از صغریات آن شک داشته و سوال نموده است امام هم آنچه را در ذهن راوی مغروس و مسلم بوده از اشتراط طهارت در محل سجده تقریر نموده و در مقام رفع شبهه نجاست، فرموده است: سجده بر آن محل منعی ندارد زیرا بوسیله آتش و آب طاهر شده است در اینجا تقریر امام نسبت به لزوم طهارت مکان مصلّی یا محل سجده، اطلاق دارد هم نسبت به طهارت بخشی از مهر و هم نسبت به طهارت تمام مهر، از این امر کشف می‌شود تمام مسجد الجبهه باید طاهر باشد به خصوص که فرض سوال سجده بر گچی است که با عذره و عظام موتی ملاقات کرده است و اما متن روایت:

صحيحه ابن محبوب: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَنِ الْجِصِّ يُوقَدُ عَلَيْهِ بِالْعَذِرَةِ وَ عِظَامِ الْمَوْتَى ثُمَّ يُجَصَّصُ بِهِ الْمَسْجِدُ أَ يُسْجَدُ عَلَيْهِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ بِخَطِّهِ أَنَّ الْمَاءَ وَ النَّارَ قَدْ طَهَّرَاهُ.[2]

جواب استاد خویی: از تقریر امام در این روایت استفاده می‌شود که طهارت مسجد الجبهه فی الجمله شرط است لکن امام در مقام بیان تمام خصوصیات نبوده تا بگوییم تقریر امام اطلاق دارد و طبق اطلاق آن باید مجموع محل سجده طاهر باشد زیرا امام فقط در مقام دفع توهم از راوی بوده که گمان می‌کرده در این مصداق خارجی، محل سجده نجس است و حضرت اصل اشتراط طهارت محل سجده را تقریر نموده است ولی در مقام بیان تمام خصوصیات این شرط نبوده تا به اطلاق تقریر امام تمسّک کنیم از طرفی چون در لزوم طهارت مازاد مقدار واجب شک داریم مرجع اصل برائت است زیرا محل بحث از موارد دوران امر بین اقل و اکثر است که زائد بر متیقّن مجرای برائت است.

ان قلت: مرحوم محقّق همدانی می‌فرماید: عمده دلیل بر لزوم طهارت مسجد الجبهه اجماعات و اتّفاق اتی است که در مسأله ذکر شده است این اجماعات مطلق است و به مقتضای این اطلاقات باید تمام مسجد الجبهه طاهر باشد.

قلت: قبول داریم که در اصل اشتراط طهارت مسجد الجبهه اجماع داریم و در نقل اجماعات قیدی ذکر نشده مبنی بر این که اگر بخشی از مسجد الجبهه نجس باشد نماز صحیح است لکن در اشتراط مجموع مسجد الجبهه نمی‌توان تمسّک به اطلاق اجماعات نمود زیرا اجماع دلیل لبی است و قدر متیقّن از آن لزوم طهارت محل سجده است به مقداری که سجده با آن محقّق شود و دلیل لفظی نیست تا بتوان به اطلاق آن تمسّک نمود شاهد بر عدم لزوم طهارت مجموع محل سجده آن است که اگر نصفمهر مما یصح السجود

علیه و نصف دیگر آن مما لایصح السجود علیه باشد در اینجا همه فقها متفقند بر صحت سجده و ما نحن فیه از همین قبیل است.

آری اگر طهارت را شرط مَسجَد یعنی محل سجده بدانیم در این فرض می‌توان گفت در فرضی که بخشی از مهر نجس باشد صادق است بگوییم که محل سجده نجس است و موجب بطلان نماز می‌شود لکن از ادلّه استفاده کردیم که طهارت شرط صحت سجده است و چون با طهارت بخشی از مهر این شرط حاصل شده است از این جهت حکم به صحت نماز می‌شود.

برّرسی فرع دوّم در مسأله اوّل.

قال السیّد ره فی العروه: المسألة الاولی:...يكفي كون السطح الظاهر من المسجد طاهرا و إن كان باطنه أو سطحه الآخر أو ما تحته نجسا فلو وضع التربة على محل نجس و كانت طاهرة و لو سطحها الظاهر صحت الصلاه.

مرحوم سید ره در ادامه مسأله اوّل می‌فرماید: در طهارت موضع سجده، طهارت سطح ظاهر آن كافى است اگر چه باطن آن يا سطح ديگر آن و يا زير آن، متنجّس باشد پس اگر مُهر خود را بر محل متنجّسی بگذارد ولی خود آن مهر طاهر باشد و يا سطح ظاهر آن طاهر باشد، نماز او صحيح است.

بیان استاد اشرفی

در این که آیا لایه‌های زیرین مهر و نیز پشت مهر باید طاهر باشد یا طهارت ظاهر مهر کافی است همان مباحث قبلی در اطلاق صحيحه ابن محبوب و در اطلاق اجماعات و جواب‌هایی که ذکر کردیم همگی در اینجا هم جاری است و منوط به این است که طهارت را شرط مَسجد بدانیم یا شرط سجده.

بیان مرحوم استاد شیخ حسین حلی.

در آیات و روایات امر به سجده علی الارض الطاهر شده است و تنها در صورتی که ظاهر مهر طاهر باشد اطلاق سجده بر زمین طاهر صادق نیست زیرا ارض تنها بر سطح ظاهری مهر صادق نیست و باید لا اقل مقداری از باطن آن هم طاهر باشد به مقداری که یصدق علیه انه سجد علی الارض الطاهره با این بیان طهارت ظاهر مهر کافی در صحت نماز نیست.

المسألة الثانیه: يجب إزالة النجاسة عن المساجد داخلها و سقفها و سطحها‌ و الطرف الداخل من جدرانها بل و الطرف الخارج على الأحوط إلا أن لا يجعلها الواقف جزء من المسجد بل لو لم يجعل مكانا مخصوصا منها جزء لا يلحقه الحكم و وجوب الإزالة فوري فلا يجوز التأخير بمقدار ينافي الفور العرفي و يحرم تنجيسها أيضا بل لا يجوز إدخال عين النجاسة فيها و إن لم تكن منجسة إذا كانت موجبة لهتك حرمتها بل مطلقا على الأحوط و أما إدخال المتنجّس فلا بأس به ما لم يستلزم الهتك‌.

ترجمه: ازاله نجاست از مسجد واجب است مراد از مسجد داخل آن و سقف و بام و ديوارهاى داخل آن است بلكه بنابر احوط

ازاله نجاست از دیوار خارج آن هم واجب است، مگر آن كه ديوار را واقف، جزء مسجد قرار نداده باشد بلكه اگر واقف مكان مخصوصى از مسجد را جزء آن قرار نداده حكم مسجد در آن جارى نمى‌شود. ازاله‌ نجاست از مسجد واجب فورى است و تأخير آن بدون عذر، معصيت است بنابراین جايز نيست تأخير به مقدارى كه عرفاً منافى با فوريت داشته باشد. نجس كردن مسجد هم حرام است بلكه جايز نيست داخل كردن عين نجاست در آن اگر موجب هتك حرمت مسجد شود اگر چه موجب تنجيس مسجد نشود، بلكه بنابر احوط مطلقا، جايز نيست و اما داخل كردن متنجّس، در مسجد منعی ندارد مادامى كه مستلزم هتك نشود.

مرحوم سید ره در این مسأله به چهار فرع فقهی اشاره نموده است: فرع اوّل: حرمت تنجیس مسجد. فرع دوّم: وجوب ازاله نجاست از مسجد. فرع سوّم: لزوم فوریّت در تطهیر مسجد فرع چهارم: حرمت دخول عین نجاست در مسجد در فرضی که موجب حتک حرمت مسجد نشود.

اما فرع اوّل و دوّم یعنی وجوب ازاله نجاست از مسجد و حرمت تنجیس آن، در این جهت خلافی بین فقهای شیعه نیست و مرحوم استاد خویی که معمولا در اجماعات خدشه وارد می‌کند تحقق اجماع محصل را در مسأله پذیرفته است و تنها صاحب مدارک و صاحب حدائق در این دو امر تشکیک نموده‌ و معتقدند دلیلی بر حرمت تنجیس مسجد و وجوب ازاله نجاست از آن نداریم. و ادلّه‌ای را که قائلین به حرمت تمسّک به آن نموده‌اند کافی در اثبات مدّعی نمی‌دانند مثل آیه شریفه ذیل و مرسله نبوی:

﴿يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلٰا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرٰامَ﴾.

رَوَى جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فِي كُتُبِ الِاسْتِدْلَالِ عَنِ النَّبِيِّ أَنَّهُ قَالَ: جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ النَّجَاسَةَ.[3]

قال ره فی المدارک: «و قد قطع الأصحاب بوجوب إزالة النجاسة عن المساجد على الفور كفاية، لعموم الخطاب و فيه توقف.»[4] ،[5] مرحوم صاحب حدائق در این جهت عمدتا به موثقه عمار تمسّک نموده است.

عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الدُّمَّلِ يَكُونُ فِي الرَّجُلِ فَيَنْفَجِرُ وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ قَالَ يَمْسَحُهُ وَ يَمْسَحُ يَدَهُ بِالْحَائِطِ أَوْ بِالْأَرْضِ وَ لَا يَقْطَعُ الصَّلَاةَ.[6]

ترجمه: راوی سؤال کرد از دملی که در بدن فرد بوده و در حال نماز ترکیده است امام در جواب فرمود: دستش را به دملی که

ترکیده بمالد سپس آن را به دیوار یا زمین بکشد و نمازش را قطع نکند.

برّرسی سند: در طریق این روایت قبل از عمار، علی ابن خالد واقع شده که توثیق نشده است از این جهت برخی از این حدیث تعبیر به روایت کرده‌اند که مشعر به ضعف سندی آن است.

کیفیت تمسّک صاحب حدائق به روایت مزبور.

مفاد روایت جواز تنجیس مسجد و عدم لزوم تطهیر آن است اطلاق روایت، شامل مسجد هم می‌شود؛ یعنی حتی اگر شخص در مسجد نماز بخواند و دملی که در بدن او هست بترکد می‌تواند دستش را به آن بمالد و سپس دست خود را به دیوار و یا زمین مسجد بکشد و نمازش را ادامه دهد در حالی که اگر ازاله نجاست از مسجد واجب و تنجیس آن جایز نبود امام چنین دستوری را نمی‌داد، پس اینکه حضرت فرمود: دستت را به دیوار یا زمین بکش حاکی از آن است که تنجیس مسجد جایز است و ازاله نجاست از آن هم لازم نیست.

 


[1] بشرط عدم السراية أو كونه معفوّاً عنه. (الشيرازي).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo