< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرمت تنجیس مسجد و وجوب ازاله نجاست از مسجد.

المسألة الثانیه: يجب إزالة النجاسة عن المساجد داخلها و سقفها و سطحها‌ و الطرف الداخل من جدرانها بل و الطرف الخارج على الأحوط إلا أن لا يجعلها الواقف جزء من المسجد بل لو لم يجعل مكانا مخصوصا منها جزء لا يلحقه الحكم و وجوب الإزالة فوري فلا يجوز التأخير بمقدار ينافي الفور العرفي و يحرم تنجيسها أيضا بل لا يجوز إدخال عين النجاسة فيها و إن لم تكن منجسة إذا كانت موجبة لهتك حرمتها بل مطلقا على الأحوط و أما إدخال المتنجّس فلا بأس به ما لم يستلزم الهتك‌.

ترجمه: ازاله نجاست از مسجد واجب است مراد از مسجد داخل آن و سقف و بام و ديوارهاى داخل آن است بلكه بنابر احوط ازاله نجاست از دیوار خارج آن هم واجب است، مگر آن كه ديوار را واقف، جزء مسجد قرار نداده باشد بلكه اگر واقف مكان مخصوصى از مسجد را جزء آن قرار نداده حكم مسجد در آن جارى نمى‌شود. ازاله‌ نجاست از مسجد واجب فورى است و تأخير آن بدون عذر، معصيت است بنابراین جايز نيست تأخير به مقدارى كه عرفاً منافى با فوريت داشته باشد. نجس كردن مسجد هم حرام است بلكه جايز نيست داخل كردن عين نجاست در آن اگر موجب هتك حرمت مسجد شود اگر چه موجب تنجيس مسجد نشود، بلكه بنابر احوط مطلقا، جايز نيست و اما داخل كردن چيز متنجّس، منعی ندارد مادامى كه مستلزم هتك نشود.

مرحوم سید ره در این مسأله به چهار فرع فقهی اشاره نموده است:

فرع اوّل: حرمت تنجیس مسجد. فرع دوّم: وجوب ازاله نجاست از مسجد. فرع سوّم: لزوم فوریّت در تطهیر مسجد فرع چهارم: حرمت دخول عین نجاست در مسجد در فرضی که موجب حتک حرمت مسجد نشود.

بحث امروز در فرع اوّل و دوّم یعنی وجوب ازاله نجاست از مسجد و حرمت تنجیس آن است، در این دو حکم خلافی بین فقهای شیعه نیست و مسأله اجماعی است حتی مرحوم سیدنا الاستاد الخویی که معمولاً در تحقق اجماع و حجیت اجماع منقول خدشه وارد می‌کند تحقق اجماع محصل را در مسأله پذیرفته است چنان که مرحوم حکیم هم مسأله را اجماعی دانسته و از مرحوم شيخ و علّامه حلي و الفاضلين و مرحوم شهيد نقل اجماع نموده است[1] در مسأله کسی مخالفت نکرده مگر مرحوم صاحب مدارک و مرحوم صاحب حدائق لکن مخالفت این دو بزرگور به اجماع ضرری نمی‌رساند زیرا قول به جواز تنجیس مسجد و عدم وجوب ازاله نجاست از آن، قول شاذ و نادری است و این مضر به اجماع نیست حتی مرحوم صاحب حدائق هم اجماع فقهای امامیه را بر حرمت تنجیس و لزوم تطهیر مسجد پذیرفته ولی تعجب است که با این حال در آن مخالفت نموده و معتقد است که دلیلی بر حرمت تنجیس مسجد و وجوب ازاله نجاست از آن به غیر از اجماع نداریم این بزرگوار برای جواز تنجیس و عدم وجوب تطهیر مسجد

تمسّک به دو دلیل نموده است: [2]

دلیل اوّل اصل عملی: عند الشک در حرمت تطهیر مسجد و لزوم ازاله نجاست از آن، مقتضایِ اصل عملی، برائت از حرمت تنجیس و برائت از وجوب تطهیر مسجد است.

دلیل دوّم: تمسّک به موثقه عمار که مفاد آن جواز تنجیس مسجد و عدم لزوم تطهیر آن است و اما متن روایت:

عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الدُّمَّلِ يَكُونُ فِي الرَّجُلِ فَيَنْفَجِرُ وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ قَالَ يَمْسَحُهُ وَ يَمْسَحُ يَدَهُ بِالْحَائِطِ أَوْ بِالْأَرْضِ وَ لَا يَقْطَعُ الصَّلَاةَ.[3]

راوی سؤال کرد از دملی که در بدن فرد بوده و در حال نماز ترکیده است امام در جواب فرمود: دستش را به دملی که ترکیده بمالد سپس آن را به دیوار یا به زمین بکشد و نمازش را قطع نکند.

کیفیت تمسّک صاحب حدائق به روایت مزبور.

در این روایت امام حکم نمودند: به جواز مالیدن دست به دمل و سپس کشیدن آن به زمین یا دیوار، در این روایت اگر چه اسمی‌از مسجد برده نشده ولی به مقتضای اطلاق، شامل تنجیس مسجد هم می‌شود با توجه به این که معمولا خصوصا در ازمنه سابق مسلمان‌ها نمازهای پنجگانه خود را در مساجد می‌خواندند طبق اطلاق این روایت اگر کسی در مسجد هم نماز بخواند و دملی که در بدن او هست بترکد می‌تواند دستش را به دمل خونی بمالد و سپس دست خود را به دیوار و یا زمین مسجد بکشد و نمازش را ادامه دهد خون دمل خصوصیت ندارد و با القای خصوصیت می‌توان گفت: تنجیس مسجد به نجاسات دیگر هم جائز است و اگر ازاله نجاست از مسجد واجب و تنجیس آن حرام بود امام چنین دستوری را نمی‌داد، پس اینکه حضرت فرمود: دستت را به دیوار یا به زمین بکش حاکی از آن است که تنجیس محل نماز از جمله مسجد جایز است و ازاله نجاست از آن لازم نیست.

مناقشه استاد اشرفی در ادلّه مرحوم صاحب حدائق

تمسّک به اصل عملی در مسأله پذیرفته نیست زیرا با وجود اجماع علمای شیعه بر حرمت تنجیس مسجد و وجوب ازاله نجاست از آن، نوبت به اصل عملی نمی‌رسد «فالاصل دلیل حیث لا دلیل له» تمسّک به موثقه عمار هم صحیح نیست زیرا در این روایت امام در مقام دفع این توهم بوده که بیرون آمدن خون دمل در حال نماز مبطل نماز نیست و از حکم طهارت بدن در نماز استثناء شده است و در عین حال مصلّی می‌تواند خون آن را به دیوار بمالد و مالیدن آن به دیوار هم مستلزم فعل کثبر و به هم خوردن نماز نمی‌شود تا از این جهت موجب بطلان نماز شود لذا فرمود نمازش را قطع نکند و اما از نظر حکم تنجیس مسجد، امام از این جهت در مقام بیان نبوده تا به اطلاق کلام امام تمسّک نموده و حکم به جواز تنجیس مسجد کنیم و اگر چنین باشد باید تمسّک به اطلاق کلام امام از این جهت هم صحیح باشد که اگر فردی در خانه کسی باشد بر او جائز است دست خونی خود را به دیوار و زمین خانه دیگری بمالد در حالی که چنین کاری قطعاً جائز نیست.

ادلّه حرمت تنجیس مسجد.

1. ﴿يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلٰا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرٰامَ﴾. [4]

شان نزول آیه شریفه.

بعد از فتح مکه مشرکین به همراه مسلمانان به شیوه خود در عصر جاهلیت دور کعبه طواف می‌کردند تا این که آیه شریفه نازل شد و منع از دخول آن‌ها در مسجد الحرام نمود.

کیفیت استدلال: در آیه شریفه منع از دخول مشرکین در مسجد الحرام متفرّع بر نجاست مشرکین شده است و طبق کبرای کلی محذوف که دخول نجاست در مسجد الحرام ممنوع است فرموده است: دخول مشرکین در مسجد الحرام به جهت نجاست آنان، ممنوع است از طرفی مسجد الحرام خصوصیت ندارد و با القای خصوصیت حکم مزبور شامل مساجد دیگر هم می‌شود علاوه بر این که مناسبت حکم و موضوع هم اقتضا دارد از دخول نجاسات در همه مساجد اجتناب شود از این جهت که مسجد محل معنوی و محل عبادت خدا است و لازم است از دخول چیزهای آلوده و نجاسات در آن اجتناب شود بنابراین فرقی بین مسجدالحرام و مساجد دیگر وجود ندارد.

اشکال‌ها و جواب‌هایی که در تمسّک به آیه شریفه مطرح شده است:

ان قلت: مورد آیه شریفه مسجد الحرام است و ارتباطی با مطلق مساجد ندارد تا بگوییم همچنان که تطهیر مسجد الحرام از نجاسات واجب است تطهیر مطلق مساجد هم واجب است.

قلت: از این اشکال جواب داده شده به این که مراد از کلمه «نجس» در زمان نزول آیه شریفه به معنای مصطلح در عصر ائمه معصومین نبوده که دارای احکام مخصوصی مانند حرمت اکل و شرب و مانعیت در نماز و تنجّس ملاقی است بلکه علی القاعده نجس در همان معنای لغوی و عرفی آن که قذارت باشد استعمال شده است و قذارت مشرکین بخاطر شرک به ذات حق و

خبث باطنی مشرکین است نه نجاست مصطلح در زمان متاخر.

بیان استاد اشرفی

اگر چه این اشکال را مرحوم آقای حکیم از محقّق اردبیلی و صاحب مدارک نقل کرده است ولی جواب داده شده که حمل نجس در آیه شریفه به معنای عرفی و لغوی آن خلاف وظیفه شارع بما هو شارع است بعلاوه قذارت ناشی از شرک، قذارت باطنی است در صورتی که ظاهر آیه شریفه نجاست هیکل و بدن مشرکین است مانند حمل نجس بر کلب بعلاوه به قول مرحوم حکیم در مستمسّک اگر چه حقیقت شرعیه لفظ نجس در نجاست مصطلح ثابت نیست لیکن استعمال این لفظ در نجاست مصطلح نزد متشرعه ثابت است چنان که کثیراً مّا استعمال لفظ نجس در معنای مصطلح در لسان متشرعه جاری و ساری است و بعید نیست که همین سریان استعمال ناشی از اراده معنای مصطلح نفس لفظ نجس باشد.

ان قلت: آیه شریفه نهایتا دلالت دارد بر حرمت دخول مشرکین در مسجد الحرام لکن این چه ارتباطی دارد به دخول سایر نجاسات در مسجد الحرام و دخول مطلق نجاسات در مساجد دیگر؛ از طرفی قیاس مشرکین با بول و نجاسات ظاهری دیگر، قیاس مع الفارق است زیرا مشرکین خباثت معنوی دارند از این جهت که ماسوی الله را پرستش می‌کنند ولی نجاست خون و بول و نجاسات دیگر، نجاست ظاهری است از طرف دیگر فرق است بین «نجَس» به فتح الجیم که مصدر است و «نجِس» به کسر الجیم که صفت مشبهه است استعمال مصدر حاوی تأکید بیشتری است همان‌گونه که می‌گویند: «زید عدل» یعنی زید مجسمه عدالت است بنابراین کلمه «نَجَسٌ» چون استعمال شده در معنای مصدری آن، مراد از آن خبث و پلیدی نفسانی است و این ربطی به نجاست اصطلاحی بول و غائط ندارد که مورد بحث ما است.

قلت: منعی نیست که در آیه شریفه نجس به تقدیر ذو باشد و شامل نجاسات ظاهری هم بشود و اما این که گفتید نجس به فتح الجیم شامل نجاسات ظاهری نمی‌شود این هم پذیرفته نیست زیرا از صاحب قاموس نقل شده که نجس به فتح جیم با نجس به کسر جیم با هم فرقی ندارند و هر دو شامل همه نجاسات می‌شوند[5] اما این که گفتید قیاس مشرکین با سایر نجاسات قیاس مع الفارق است درست است که مشرکین خبث باطنی فراوانی دارند ولی در آیه شریفه علت منع از دخول مشرکین در مسجد الحرام نجاست آن‌ها ذکر شده است نه خبث باطنی و العله تعمم و تخصص، لا محاله این حکم شامل دخول هر نجسی در مساجد می‌شود.

2. ﴿وَ إِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقَائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾.[6]

در آیه شریفه خداوند به حضرت ابراهیم دستور داد که کعبه را برای طواف حاجیان و نمازگزاران و رکوع و سجود کنندگان تطهیر نماید از آیه شریفه استفاده می‌شود که هم تطهیر مسجد واجب است و هم تنجیس آن حرام زیرا امر ظهور در وجوب دارد و امر به شیء هم مقتضی نهی از ضدش است و اگر نباشد در آیه شریفه که در مقام دستور بنای مرکز پاک برای عباده الله است اقتضاء حرمت تنجیس آن را دارد.

ان قلت: خطاب به حضرت ابراهیم در آیه شریفه ﴿طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقَائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾ در زمانی بوده که این نجاسات اصطلاحی در شریعت اسلام مطرح نبوده است لا محاله مراد از تطهیر در آیه شریفه نظافت مسجد الحرام از کثافات بوده است از این جهت که مسجد الحرام مرکز عبادت و توجه عموم مردم بوده است لذا امر به تطهیر آن شده تا کعبه و خانه خدا از کثافات و قذارات پاک شود و موجب استقذار و انزجار مردم از حضور در مسجد نشود اساساً این امر متعارف است که وقتی بنا است که سمیناری برگزار کشود معمولا میزبان محل برگزاری را نظیف کرده و از کثافات پاک می‌کند و به اصطلاح دکوراسیون زیبایی را تدارک می‌بیند تا موجب جلب توجه مردم شود در آیه شریفه هم تطهیر مسجد الحرام به این جهت بوده است و این ارتباطی به نجاسات اصطلاحی ندارد بلکه مراد نظافت از جمیع قذارات و کثافات بوده است.

با این بیان آیه شریفه حمل می‌شود بر استحباب تطهیر مسجد الحرام از مطلق کثافات چنان که از آیه شریفه ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلٰا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرٰامَ﴾ هم همین معنی برداشت می‌شود زیرا این آیه در صدر اسلام نازل شده و در آن زمان نجاسات یازده‌گانه اصطلاحی مطرح نبوده است تا بگوییم آیه شریفه شامل همه نجاسات یازده‌گانه و احکام مترتّب بر آن‌ها می‌شود پس آیه شریفه ناظر به نجاسات اصطلاحی بین فقها نیست بلکه مراد رفع تنجیس مسجد الحرام از اشیاء پلید و پست است که مشرکین از اظهر مصادیق آن است.

جواب مرحوم حکیم.

اگر در معنای کلمه‌ای شک کردیم که آیا معنای آن در زمان حاضر همان معنایی است که در سابق داشته است یا به معنای جدیدی نقل داده شده است در اینجا با شک در نقلِ معنا، أصل عدم نقل را جاری کرده و می‌گوییم در زمان صدور احکام هم همین معنای اصطلاحی الآن مراد بوده است از این امر تعبیر به استصحاب قهقرایی می‌شود با این بیان مانعی ندارد که لفظی در زمان رسول الله یا ائمه استعمال شده باشد و مراد همان حقیقت متشرعه فی زماننا هذا باشد یعنی معنای لفظ در زمان نزول آیه همین معنایی باشد که در حال حاضر عند المتشرعه استعمال می‌شود لذا مراد از آیه شریفه همین معنای اصطلاحی در نزد مشترعه است و نمی‌توان گفت نجس حتما مختص به قذارات معنوی بوده و شامل نجاسات اصطلاحی نمی‌شود.

3. رَوَى جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فِي كُتُبِ الِاسْتِدْلَالِ عَنِ النَّبِيِّ أَنَّهُ قَالَ: جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ النَّجَاسَةَ.[7]

دلیل دیگری که در ما نحن فیه بدان تمسّک شده حدیث نبوی است این حدیث در مدارک شیعه ذکر نشده است و اگر هم در برخی از کتب امامیه آمده به صورت مرسل ذکر شده و عمدتا از مدارک سنی‌ها نقل شده است ضمن این که مرحوم صاحب حدائق اشکال کرده که اگر به اطلاق این روایت تمسّک کنیم باید حمل دستمال نجس هم، در مسجد، حرام باشد در حالی که کسی قائل به آن نشده است در مسأله عمدتا روایات دیگری وارد شده است که در بحث بعد ان شاء الله خواهد آمد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo