< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم نماز در صورت ترک ازاله نجاست از مسجد از نظر صحت و بطلان.

اگر کسی وارد مسجد شود و ببیند که مسجد نجس شده است در اینجا نظر اکثر فقها آن است که باید ازاله را مقدم بر نماز کند یعنی باید اوّل مبادرت به تطهیر مسجد کند و بعد از آن، نماز بخواند زیرا ازاله واجب مضیق است و وجوب فوری دارد ولی نماز واجب موسع است و در تزاحم بین آن دو، واجب مضیق مقدم است در بحث امروز به نقد و برّرسی کلام مرحوم سید حکیم و توضیح کلام ایشان در رد بر صاحب مستند، می‌پردازیم:

مرحوم حکیم مسأله مزبور را در ضمن پنج امر برّرسی نموده است:

امر اوّل: وجوب مبادرت بر ازاله نجاست از مسجد و فوریّت آن، به این معنی که اگر مکلف ازاله را ترک کند و مشغول نماز شود معصیت کرده است.

امر دوّم: آیا وجوب فوری ازاله؛ اقتضاء نهی از ضد خاصش که نماز باشد دارد یا خیر؟

امر سوّم: بر فرض قبول این کبرای کلی«امر به شیء مقتضی نهی از ضدش است»آیا این نهی موجب فساد ضدش می‌شود یاخیر؟

امر چهارم: بر فرضی که نهی موجب فساد نشود آیا می‌توان امر به نماز را بوسیله ترتب ثابت کرد یا خیر؟

امر پنجم: بر فرض عدم ثبوت امر در ما نحن فیه «لانه یستلزم طلب ضدین کما قال به صاحب الکفایه ره» آیا راهی برای صحت نماز «بوسیله ترتب و غیر آن» وجود دارد یا خیر؟[1]

امر اوّل: وجوب فوری ازاله نجاست از مسجد.

اشکال اوّل صاحب مستند.

دلیل بر فوریّت ازاله نجاست از مسجد، اجماع است اجماع دلیل لبی است و قدر متیقّن از آن موردی است که ازاله مزاحمت با فعل واجب[2] و یا حتی مزاحمت با فعل مستحبی نداشته باشد ولی اگر ازاله، مزاحمت با فعل واجب یا مستحبی داشته باشد در اینجا فوریّت ازاله ثابت نیست و نمی‌توان حکم نمود به وجوب تقدیم ازاله بر نماز و تقدیم ازاله بر مزاحم دیگر غیر از نماز، طبعاً در صورت اشتغال مکلف به فعل مزاحم، مکلف معصیتی را مرتکب نشده است از طرف دیگر از آیات و روایاتی هم که برای وجوب ازاله، تمسّک به آن شده نمی‌توان فوریّت ازاله را ثابت کرد زیرا مفاد آن‌ها نهایتا لزوم تطهیر مسجد است و امر دلالت بر فوریّت ندارد تا

استفاده وجوب فوری از آن‌ها کنیم.

جواب استاد اشرفی

درست است که فعلِ امر، عند الاطلاق دلالت بر فوریّت ندارد و اجماع هم دلیل لبّی است و اخذ به قدر متیقّن آن می‌شود لکن دلیل فوریّت ازاله، منحصر به اجماع نیست تا بگویید قدرمتیفن از فوریّت ازاله در جایی است که مزاحمت با فعل واجب یا مستحبی نداشته باشد... بلکه مناسبت حکم و موضوع اقتضاء فوریّت ازاله را دارد زیرا مسجد وضع برای عبادت شده و اقتضا دارد که محل عبادت لحظه‌ای ملوث به نجاست نباشد علاوه بر آن، آیه شریفه ﴿طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ﴾ ظهور در فوریّت تطهیر دارد.

امر دوّم: آیا وجوب فوری ازاله؛ اقتضاء نهی از ضد خاصش که نماز باشد دارد یا خیر؟

اشکال دوّم مرحوم صاحب مستند

اگر هم قائل به وجوب فوری ازاله نجاست از مسجد شویم باز هم لزوم تقدیم ازاله بر نماز ثابت نیست و نمی‌توان گفت اگر مکلف ازاله را ترک کند و مشغول نماز شود معصیت کرده و نمازش باطل است زیرا نسبت بین این نماز و ازاله، عام خاص من وجه است گاهی نماز واجب است ولی ازاله واجب نیست مثل این که فردی وارد مسجد شده و دیگری مشغول ازاله نجاست از مسجد شده است و گاهی ازاله واجب است ولی نماز واجب نیست مثل این که مسجد نجس شده و وقت نماز نرسیده است و گاهی هم هر دو واجب است مثل این که وقت نماز رسیده و مسجد هم نجس شده است در اینجا تعارض دلیلین است دلیل ازاله نجاست از مسجد با دلیل وجوب نماز تعارض دارد و در محل اجتماع که وقت نماز رسیده و مسجد هم نجس شده است با هم متعازضند و در فرض عدم مرجّح، وظیفه تخییر است و اگر مکلف مخیر باشد و نماز را اختیار کند نمازش صحیح است و گناهی را هم مرتکب نشده است.

جواب استاد اشرفی

در بحث دیروز گذشت که بین تزاحم و تعارض فرق است در تعارض دو دلیل قطعاً یکی از دو دلیل مخالف با واقع است و مؤدّای هر دو دلیل نمی‌تواند مجعول باشد در اینجا وظیفه مکلف رجوع به مرجّحات باب تعارض است و برخی هم قائل به تخییر شده‌اند از جمله مرحوم کلینی چنان که در اصول کافی آمده است: «و لا نجد شيئا أحوط و لا أوسع من ردّ علم ذلك كلّه إلى العالم و قبول ما وسّع من الأمر فيه بقوله : «بأيّما أخذتم من باب التسليم وسعكم.»[3] مرحوم آخوند هم در کفایه احتمال تخییر را مطرح نموده است این تخییر در مسأله اصولی است و مجتهد به عنوان فقیه بعد از انتخاب احد الدلیلین باید آنچه را اختیار نموده طبق آن خود عمل کند و بر اساس آن فتوی دهد تا مقلدین هم عمل کنند و بعد از اختیار یکی از دو دلیل دیگر نمی‌تواند اخذ به دلیل دیگر کند اما در تزاحم هر دو دلیل صحیح است زیرا تمانع بین دو حکم ناشی از عدم قدرت مکلّف بر انجام هر دو تکلیف است لا محاله حین التزاحم مکلف باید قدرت خود را صرف در واجب اهم کند و اساساً بحث تزاحم، تخییر در مسأله اصولی نیست زیرا بین دو دلیل تنافی وجود ندارد و انما المشکل از ناحیه عدم قدرت مکلف است در اینجا باید به مرجّحات باب

تزاحم رجوع کند و قیاس باب تعارض با باب تزاحم قیاس مع الفارق است.

امر سوّم: بر فرض قبول این کبرای کلی«امر به شیء مقتضی نهی از ضدش است»آیا این نهی موجب فساد ضدش می‌شود یاخیر؟

اشکال سوّم مرحوم صاحب مستند

ازاله هیچ وقت مقدم بر نماز نیست زیرا به فرضی که ازاله وجوب فوری داشته باشد نماز خواندن چند لحظه‌ای با فوریّت ازاله منافاتی ندارد چنان که اگر کسی مقدمات تطهیر مسجد را فراهم کند مثل عوض کردن لباس و خبر دادن دیگران و آوردن آب و غیره، انجام این امور منافاتی با فوریّت ازاله ندارد از همین قبیل است نماز که منافاتی با فوریّت ازاله ندارد.

جواب استاد اشرفی

این که فرمودید نماز با فوریّت ازاله منافاتی ندارد و نماز مثل تعویض لباس برای تطهیر یا خبر دادن دیگران برای تطهیر مسجد است این قیاس مع الفارق است زیرا تعویض لباس برای تطهیر مسجد یا خبر دادن دیگران،‌ از مقدمات ازاله است و این امور فرق دارد با نمازی که اجنبی از ازاله است و مقدّمه محسوب نمی‌شود چطور می‌توان گفت که نماز تنافی با ازاله ندارد بلکه عرفاً نماز منافات با ازاله دارد مخصوصا نسبت به کسی که نماز را طولانی و با مقدمات آن بجای می‌آورد در این فرض نماز قطعاً منافات با فوریّت ازاله دارد.

اشکال چهارم مرحوم صاحب مستند

اگر قائل شویم که امر به شیئ مقتضی نهی از ضدش است در اینجا نهی از نماز موجب بطلان نماز می‌شود.

جواب استاد اشرفی

اوّلاً: قبول نداریم که امر به شیئ مقتضی نهی از ضدش باشد و در مباحث اصولی این مطلب را ثابت کردیم که امر به شیي مقتضی نهی از ضدش نیست.

ثانیاً: فرق است بین نهی نفسی با نهی غیری، در نهی نفسی مثل لا تشرب الخمر و لا تغتب و لا تکذب نهی ناشی از مبغوضّیت و مفسده در منهی عنه است ولی نهی غیری ناشی از مفسده در عمل و ناشی از مبغوضّیت عمل عند الله نیست بلکه نفس نماز محبوب عند الله است ولی چون موجب تاخیر در ازاله نجاست می‌شود باید نماز را بر فرض فوریّت ازاله و بخاطر ازاله نجاست، تاخیر انداخت نه این که در ذات نماز «بخاطر تضاد با فوریّت ازاله» مفسده یا مبغوضّیت مثل لا تشرب الخمر باشد.

ثالثاً: از این هم که بگذریم طبق نظر مرحوم استاد خویی ره آنچه با امر به ازاله تزاحم دارد فرد خارجی نماز است نه طبیعت نماز از طرفی متعلق اوامر طبیعی مامور به است و آنچه متعلق امر است طبیعی نماز است و طبیعی نماز هم با ازاله تزاحمی ندارد لذا می‌توان نماز را به داعی امر به طبیعت امتثال کرد اگر هم بگوییم به جهت مزاحمت با ازاله نماز امر ندارد صحت نماز با ترتب ثابت می‌شود به این معنی که ما اول مکلف بودیم به ازاله نجاست و اگر ترک کردیم امر به نماز فعلیت پیدا می‌کند و از آن هم که بگذریم می‌توان صحت نماز را طبق نظر مرحوم آخوند بواسطه قصد ملاک ثابت کرد به این معنی که مصلحت ذاتی در نماز وجود دارد اگر چه امر زائل شده است[4] بنابراین راه‌های متعدّدی برای تصحیح نماز وجود دارد.

 


[1] مستمسك العروة الوثقى، ج‌1، ص: 496‌.
[2] مثل نماز ولو در وسعت وقت.
[4] اگر چه مرحوم استاد خویی به مرحوم آخوند اشکال نمودند که در فرض سقوط امر، ما راهی برای کشف ملاک بدون امر نداریم از کجا بفهیم که نماز در حال مزاحمت دارای ملاک است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo