< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم مسجدی که تبدیل به خرابه شده است.

المسألة التاسعه: إذا توقّف تطهير المسجد على تخريبه أجمع[1] كما إذا كان الجصّ الّذي عمّر به نجساً، أو كان المباشر للبناء كافراً، فإن وجد متبرِّع بالتعمير بعد الخراب جاز[2] و إلّا فمشكل.[3]

اگر تطهير مسجد متوقف بر تخریب تمام آن باشد مثل این که مجموع دیوارها و سقف مسجد را با گچ نجس ساخته باشند يا بنّایی که آن را ساخته کافر بوده و با دست نجس خود مسجد را ساخته باشد، در این صورت چنانچه متبرعی حاضر شود که با خرج خود بعد از تخریب، مسجد را تعمير کند، در این فرض تخریب جايز است و الّا حکم به جواز تخریب مشكل است.

بیان مرحوم آیة الله شیخ جواد تبریزی در مسأله

در فرض مسأله تطهیر ظاهر مسجد به وسیله آب کافی است و نیازی هم به تخریب مسجد نیست زیرا تطهیر باطن مسجد واجب نیست طبق روایاتی متعدّدی که روات سوال نمودند از حکم الحاق کنیف به مسجد و امام امر به پر کردن کنیف با خاک و سپس الحاق آن به مسجد نمودند از این روایات استفاده می‌شود که تطهیر باطن مسجد لازم نیست به نظر ما هم بعید نیست بگوییم: تطهیر ظاهر مسجد کافی است و نیازی به تخریب آن ندارد چنان که مرحوم استاد خویی هم در مسائل گذشته همین قول را اختیار نموده و فرمودند: دلیلی بر لزوم تطهیر باطن مسجد نداریم اما بنابر این مبنی که تطهیر ظاهر مسجد را کافی ندانیم یا این که نجاست در ظاهر مسجد هم باقی باشد مثل این که گچ دیوار یا سیمان بین آجرها نجس باشد اگر مجموع مسجد نجس باشد و تطهیر ظاهر و باطن آن هم متوقف بر تخریب آن باشد در اینجا بحث است که آیا تخریب جائز است یا خیر؟

طبق آنچه قبلا گذشت تنجیس مسجد حرام و تطهیر آن هم از نجاسات واجب است به استناد آیات شریفه قرآن مثل ﴿يٰا أَيُّهَا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾ و ﴿طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ﴾ و مرسله نبوی ﴿جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ النَّجَاسَةَ﴾ و روایاتی که در مورد الحاق کنیف به مسجد وارد شده و امر به پر کردن کنیف با خاک نمودند که همگی دلالت دارند بر این که مسجد باید عاری از نجاسات باشد که بحث آن مبسوطا گذشت اگر چه در حکمِ لزوم تطهیر توابع مسجد مثل فرش و پرده و مانند آن اختلاف است برخی این وسائل را ملحق به مسجد دانسته و از این جهت حکم به لزوم تطهیر آن‌ها نموده‌اند و برخی هم جز مسجد ندانسته و در لزوم تطهیر این وسائل تشکیک نموده‌اند ولی با این حال حکم لزوم تطهیر اجزای مسجد اعم از زمین و سقف و دیوار مسجد مسلّم است و در صورت تنجیس، تطهیر آن قطعاً واجب است.

بر این اصل مسلّم فروعی مترتّب است یکی از این فروع آن است که اگر فرضاً مجموع دیوارها و سقف مسجد را با گچ نجس ساخته باشند يا بنّایی که آن را ساخته کافر بوده و با دست نجس خود گچ و گل مسجد را در ساختن مسجد استفاده کرده است اگر تطهیر مسجد متوقف بر تخریب تمام مسجد باشد آیا تخریب به این مقدار هم جائز است یا خیر؟ مرحوم سید می‌فرماید: در این فرض چنانچه متبرعی حاضر شود که با خرج شخصی خود بعد از تخریب مسجد را تعمير کند در اینجا تخریب جايز است و الّا حکم به جواز تخریب مشكل است.

قبلا گفتیم اگر بخشی از مسجد نجس شود تخریب آن منعی ندارد خصوصا اگر منافات با حق مصلّین در اقامه نماز نداشته باشد و اما در فرضی که مجموع مسجد متنجّس باشد در اینجا بحث است که آیا تخریب به این مقدار هم جائز است یا خیر؟ آیا می‌توان بر اساس تزاحم بین وجوب تطهیر مسجد و حرمت تخریب آن، حکم به جواز تخریب نمود یا خیر ادلّه لزوم تطهیر مسجد شامل این مورد که تطهیر مسجد متوقف بر تخریب مجموع آن باشد نمی‌شود؟

مناقشه مرحوم استاد خویی در کلام مرحوم صاحب عروة

در این جهت فرقی نیست بین این که متبرعی پیدا شود که بعد از تخریب آن را تعمیر کرده و به حالت اوّلیه آن بازگرداند یا متبرعی پیدا نشود در هر دو صورت تخریب جائز نیست زیرا شما از این جهت که تطهیر مسجد واجب است و فرض آن است که تطهیر مسجد هم متوقف بر تخریب است در تزاحم بین وجوب تطهیر و حرمت تخریب مسجد چون مکلف مخیر است طبق آن حکم به جواز تخریب نمودید لکن اشکالی که در اینجا وجود دارد این است که ادلّه لزوم تطهیر مسجد، شامل ما نحن فیه نمی‌شود تا موجب تزاحم آن با حرمت تخریب مسجد شود زیرا بر تخریب مسجد تطهیر صادق نیست بلکه انعدام موضوع است به این معنی که با تخریب محل متنجّس، موضوع منتفی می‌شود نه این که محل متنجّس تطهیر شود لذا ادلّه وجوب تطهیر مسجد شامل تخریب و انعدام موضوع نمی‌شود.

به عباره اخری ادلّه دالّ بر وجوب ازاله نجاست از مسجد اختصاص دارد به موردی که عین مسجد یا عین متعلقات آن از دیوار و سقف آن در حال تطهیر باقی بماند این ادلّه شامل نمی‌شود موردی را که عین متنجّس منعدم شود و در این جهت فرقی نیست بین موردی که متبرع پیدا بشود یا نشود در هر دو فرض ادلّه وجوب طهارت مسجد شامل موردی که موجب انعدام موضوع شود نمی‌شود «فان المسجد لمكان وقفه و تحريره يحتاج تخريبه إلى مرخص شرعي لحرمة التصرف في الوقوف في غير الجهة الموقوفة لأجلها و وجود المتبرع لا يكون مرخصا في تخريب المسجد وإلا جاز تخريبه مع وجود المتبرع بتعميره و إن لم يكن محتاجاالى التطهير،لعدم نجاسته.»

مناقشه مرحوم میرزا هاشم آملی در کلام مرحوم استاد خویی

فقها عمدتا تخریب مسجد را به جهت توسعه آن و یا باز کردن درب جدید برای عبور و مرور بهتر مصلّین و حتی به جهت تبدیل مسجد به احسن تجویز نموده‌اند اگر اینطور است چه مانعی دارد که به جهت تطهیر هم مسجد را تخریب کنند این مورد هم از مصادیق تبدیل مسجدِ متنجّس به احسن یعنی تبدیل آن به مسجد طاهر و نظیف است لذا اگر تخریب مسجد را به جهت توسعه و یا تبدیل به احسن و یا باز کردن درب جدید برای عبور مصلّین جائز دانستیم در ما نحن فیه هم تخریب منعی ندارد ضمن این که تخریب مسجد به جهت توسعه آن در عصر رسول الله و ائمة هم امر شایعی بوده و بارها مسجد النبی را به جهت کثرت

مصلّین توسعه داده‌اند.

و اما این که فرمودید تطهیر مسجد موجب انعدام مسجد است این مطلب هم صحیح نیست زیرا قوام مسجد به زمین و عرصه آن است و با تخریب دیوار و سقف مسجد، مسجد به حال خود باقی است و منعدم نشده تا بگویید ادلّه تطهیر مسجد شامل انعدام مسجد نمی‌شود به نظر ما هم فرمایش مرحوم میرزا هاشم آملی صحیح است همچنان که می‌توان به جهت مصالحی مثل توسعه مسجد و یا تیدیل آن به احسن، مسجد را تخریب کرد چنان که در زمان ائمه با اجازه آن بزرگواران چنین کارهایی انجام می‌شده است به جهت تطهیر مسجد هم می‌توان مسجد را تخریب کرد در فرضی که تطهیر باطن مسجد را لازم بدانیم ضمن این که انعدام موضوع هم نیست زیرا مسجد به حال خود باقی است.[4]

نظر استاد اشرفی در مسأله

اگر در ابتدای ساخت مسجد، درب و دیوار آن به همراه آب نجس ساخته شده باشد چنان که فرض مسأله هم همین است آیا تخریب چنین دیواری هم حرمت دارد؟ دیواری که تمام آن از ابتدای ساخت نجس بوده چه احترامی ‌دارد که بگوییم تخریب آن حرام است قوام مسجد به عرصه و زمین آن است و در و دیوار مسجد هم اگر احترامی ‌دارد به جهت آن است که ملحق به مسجد است حال اگر دیوار و سقف آن از اوّل بنا نجس باشد این دیوار و سقف جزء مسجد نشده تا بگوییم تخریب آن به جهت احترامی‌که مسجد دارد حرام است لهذا تخریب آن علی القاعده منعی ندارد به مرحوم سید عرض می‌کنیم: در و دیوار متنجّس ارزشی ندارد که احترام داشته باشد و مانع جواز تخریب شود بلکه ممکن است بگوییم اصلا وقف نسبت به آن صحیح نبوده است با این که از اوّل با نجاست در مسجد به کار رفته است لذا اگر تطهیر مسجد متوقف بر تطهیر آن باشد تزاحمی ‌بین وجوب تطهیر و حرمت تخریب نیست زیرا تخریب در این فرض حرام نیست.

المسألة العاشرة: لا يجوز تنجيس المسجد الّذي صار خراباً، و إن لم يصلّ فيه أحد، و يجب تطهيره إذا تنجّس.

ترجمه: اگر مسجدى خراب شود، تنجيس آن حرام و در صورت تنجیس، تطهیر آن واجب است اگر چه كسى در آن نماز نخواند.

توضیح ذلک: خراب شدن مسجد به دو صورت متصوّر است:

تارة خرابی مسجد به طوری است که دیگر عنوان مسجد بر آن صادق نیست مثل این که فرد غاصب و ظالمی ‌مسجد را خراب کرده و تبدیل به خانه و یا حمام یا جاده عمومی کرده به طوری که صورت مسجد تغییر پیدا کرده است و یا به جهت این که در مسیر راه بوده به اجازه حاکم شرع تخریب شده است در این صورت دیگر اطلاق مسجد بر آن نمی‌شود بحث در این فرض بعداً خواهد آمد.

و اخری خراب شدن مسجد به نحوی نیست که اطلاق مسجد بر آن نشود مثل این که مسجدی به جهت نبود نمازگذار تبدیل به خرابه شده ولی دیوارها و اتاقهای مسجد هنوز به حال خود باقی است و تنها به جهت مهاجرت و کوچ کردن مردم از آن مکان، کسی در آن نماز نمی‌خواند ولی با این حال عنوان مسجد ولو مسجد خرابه بر آن صادق است و گفته نمی‌شود که سابقاً مسجد بوده و الآن بالفعل مسجد نیست به خلاف مورد قبل که بر آن عنوان مسجد بالفعل صادق نیست.

ظاهراً مراد مرحوم سید ماتن در مسأله مزبور این صورت از مسجد خرابه بوده است در این صورت علی القاعده الی یوم القیامه احکام مسجد بر آن جاری است و تنجیس آن حرام و تطهیر آن از نجاسات واجب است خواه کسی در آن نماز بخواند یا نخواند خواه محل تجمع خاکروبه و آشغال شده باشد یا خیر زیرا علاوه بر استصحاب موضوع و حکم موجبی برای رفع احکام مسجد نیست.

و اما اراضی مفتوحة عنوة که از کفار با غلبه گرفته شده و متعلق به عموم مسلمین است مثل زمین‌هایی که در جنگ بین ایران و عرب‌ها در زمان ساسانیان در اختیار مسلمانان قرار گرفته است و یا کوفه که به دست سعد وقاص فتح شده و عنوان سواد به آن داده‌اند از جهت کثرت درختان و سبزه‌ها، این زمین‌ها مفتوحه عنوة هستند حال اگر کسی چنین زمینی را احیاء کند و تا مدتی که با اجازه حاکم مسلمین در اختیار او و یا در اجاره او است به عنوان مسجد قرار بدهد آیا بعد از اتمام مدت اجاره حکم مسجد را دارد یا ندارد و می‌توان آن را از بین برد و مسجدیت منتفی شود؟ سوال این است آیا احکام مسجد در این فرض الی یوم القیامه باقی است یا خیر تنها تا اتمام مدت بهره‌برداری باقی است و بعد از آن حکم مسجد را ندارد؟ بنابر نظر

مرحوم صاحب جواهر حکم مسجدیّت باقی و عدم بقاء احکام مسجد مخالف با سیره قطعیه مسلمین است.

 


[1] أو شي‌ءٍ معتدٍّ به كتخريب الطاق مثلًا. (الإمام الخميني).
[2] بل وجب. (الإمام الخميني).
[3] الأقرب الجواز. (الجواهري). و الأظهر المنع. (الحكيم).لا فرق في الإشكال بين وجود المتبرّع و عدمه، و الأقوى كفاية تطهير السطح الظاهر منه و لا يجب تطهير الباطن. (الخوئي).أدلّة وجوب الإزالة عامّة فلا ينبغي الإشكال. (كاشف الغطاء).لكن الأحوط تطهير الظاهر مع التمكّن. (الگلپايگاني).
[4] نکته: مراد محقّق خویی از انعدام موضوع ممکن است این باشد که اگر کسی به جهت تطهیر مسجد سقف و دیوارهای مسجد را تخریب کند اینجا صادق نیست بگوییم: این فرد دیوار و سقف مسجد را تطهیر کرده تا ادله وجوب تطهیر مسجد شامل آن بشود بلکه با تخریب دیوارها موضوع نجاست منعدم شده است مثل این که کسی صندلی نجس را از مسجد خارج کند در این جا هم تطهیر صندلی صادق نیست بلکه خروج صندلی از مسجد صادق است و ظاهراً نظر مرحوم خویی انعدام دیوار و سقف متنجّس بوده است نه انعدام موضوع مسجد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo