درس خارج فقه استاد اشرفی
1400/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکم معابد یهود و نصاری و مساجد فرق مختلف اسلامی.
المسألة الرابعه عشر: إذا رأى الجُنب نجاسة في المسجد فإن أمكنه إزالتها بدون المكث في حال المرور وجب المبادرة إليه،و إلّا فالظاهر وجوب التأخير إلى ما بعد الغسل لكن يجب المبادرة إليه حفظا للفورية بقدر الإمكان و إن لم يمكن التطهير إلا بالمكث جنبا فلا يبعد جوازه بل وجوبه و كذا إذا استلزم التأخير إلى أن يغتسل هتك حرمته.
بحث در این بود که اگر ازاله نجاست از مسجد متوقف بر مکث کردن فرد جُنُب در مسجد باشد وظیفه چیست؟ آیا وظیفه ترک تطهیر است به مقتضای این که وقوف جنب در مسجد حرام است یا وظیفه تطهیر مسجد است اگر چه مستلزم توقف و مکث جنب در مسجد شود؟ از عبارت مرحوم صاحب عروه برداشت میشود که در مسأله، چهار صورت متصوّر است:
صورت اوّل: اگر امکان ازاله نجاست برای فرد جنب در حال عبور وجود داشته باشد مثل این که میتواند در حال عبور بوسیله شیلنگِ متصل به آب کر یا آب جاری مسجد را تطهیر کند در این صورت تطهیر به همین حال واجب است زیرا آنچه بر جنب حرام است توقف در مسجد است ولی عبور از آن منعی ندارد و با عبور کردن وجوب ازاله را امتثال نموده و حرامی را هم مرتکب نشده است در این فرض تزاحمی در کار نیست زیرا فرد متمکن از امتثال هر دو تکلیف است البته مشروط به این که مسجد الحرام یا مسجد النبی نباشد زیرا عبور از این دو مسجد هم حرام است.
اما در فرضی که تطهیر مسجد با عبور کردن ممکن نباشد و تطهیر آن منوط به توقف در مسجد باشد یا این که مسجدالحرام و مسجدالنبی نجس شده باشد که عبور از این دو مسجد هم حرام است در اینجا بین دو تکلیف تزاحم است و در فرض تزاحم بین دو تکلیف، سه صورت متصوّر است:
صورت دوّم از چهار صورت اوّل: این که مزاحمت بین حرمت توقف جنب در مسجد و وجوب فوری ازاله باشد نه اصل ازاله در این صورت مکلف تمکن از غسل دارد و میتواند بعد از غسل؛ ازاله کند ولی غسل کردن مستلزم تاخیر در اداء واجب فوری ازاله است در اینجا بین فوریّت ازاله و حرمت توقف در مسجد تزاحم است لا محاله اگر یکی از دو تکلیف اهم یا محتمل الاهمیه باشد همان تکلیف مقدم خواهد شد مرحوم استاد خویی معتقد است که در این مورد تزاحمی نیست و وظیفه فرد جمع بین دو تکلیف است به این که اوّل غسل کند سپس ازاله نجاست کند زیرا فوریّت ازاله فوریّت عرفی است و غسل به عنوان مقدّمه بر ازاله؛ منافاتی با فوریّت ازاله ندارد همچنان که مقدمات دیگر ازاله مثل آوردن آب و تعویض لباس برای تطهیر مسجد، منافاتی با فوریّت ازاله ندارد.
لکن در بحث دیروز گفتیم که تعبیر به فوریّت اگر در متن روایات آمده بود حمل بر فوریّت عرفی میکردیم و میگفتیم در نظر عرف غسل کردن منافاتی با فوریّت ازاله ندارد لکن در روایات لفظ فوریّت ذکر نشده و ما از آیات و روایات استفاده کردیم که مسجد چون محل عبادة الله است جائز نیست لحظهای آلوده به نجاست باشد و بقاء نجاست در مسجد حرام است و منافات با تعظیم مسجد و تعظیم حق تعالی دارد اگر اینطور باشد تاخیر آن به جهت غسل هم منافات با فوریّت عقلی ازاله دارد بنابراین به جهت فوریّت عرفی ازاله نمیتوان حکم به جواز غسل نمود و این فرض هم داخل در باب تزاحم است لکن از راه دیگری میتوان حکم به جواز غسل و سپس ازاله نجاست نمود.
توضیح ذلک: از روایات متعدّدی که در حرمت مکث در مسجد وارد شده استفاده میشود که شارع مقدس اهتمام شدید دارد نسبت به عدم توقف فرد جنب در مسجد از این روایات برداشت میشود که حرمت توقف جنب در مسجد اهم از وجوب ازاله نجاست است و طبعاً مقدم بر آن است لذا باید اوّل غسل کند بعد ازاله نجاست کند تا با حالت جنابت توقف در مسجد نکند و شاید بتوان گفت به جهت عدم تاخیر در اداء واجب یعنی ازاله، تیمم مشروع باشد.
صورت سوّم: این که مزاحمت بین حرمت توقف جنب در مسجد و اصل وجوب ازاله باشد نه فوریّت آن و این در جایی است که فرد جنب تمکن از غسل ندارد مثلا مسافر است و اگر غسل کند از قافله عقب میافتد یا آب به مقدار غسل کردن ندارد در این صورت بین حرمت دخول جنب در مسجد و وجوب ازاله تزاحم است مرحوم استاد خویی معتقد است که حرمت توقف اهم از وجوب ازاله و مقدم بر آن است زیرا از روایات متعدّد استفاده میشود که شارع مقدس اهتمام شدید نسبت به حرمت توقف جنب در مسجد دارد حدود 20 روایت در این جهت وارد شده و آیه شریفه هم دلالت بر حرمت توقف جنب در مسجد دارد:﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا﴾. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد، تا آنكه بدانيد چه مىگوييد و نيز در حال جنابت نزديك (مكان) نماز (مسجد) نشويد، مگر به طور عبورى (و بدون توقّف) تا اينكه غسل كنيد.[1]
طبق روایت زرارة و روایتی که در مجمع البیان از امام باقر نقل شده است آیه شریفه تفسیر شده به حرمت توقف در مسجد از مجموع این آیات و روایات استفاده میشود که شارع مقدس اهتمام شدید نسبت به حرمت توقف جنب در مسجد دارد از این جهت بر فرد واجب است که اول غسل کند سپس ازاله نجاست عن المسجد کند.
فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالا قُلْنَا لَهُ الْحَائِضُ وَ الْجُنُبُ يَدْخُلَانِ الْمَسْجِدَ أَمْ لَا قَالَ الْحَائِضُ وَ الْجُنُبُ لَا يَدْخُلَانِ الْمَسْجِدَ إِلَّا مُجْتَازَيْنِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ وَ لٰا جُنُباً إِلّٰا عٰابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىٰ تَغْتَسِلُوا.[2]
الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ لٰا جُنُباً إِلّٰا عٰابِرِي سَبِيلٍ أَنَّ مَعْنَاهُ لَا تَقْرَبُوا مَوَاضِعَ الصَّلَاةِ مِنَ الْمَسَاجِدِ وَ أَنْتُمْ جُنُبٌ إِلَّا مُجْتَازِينَ. [3]
برّرسی مشروعیت تیمم در صورت سوّم.
نظر مرحوم استاد خویی.
در این که آیا در این فرض تیمم جائز است یا خیر بحث است مرحوم استاد خویی معتقد است که تیمم بدل از غسل جائز نیست و مکلف نمیتواند در عوض غسل بخاطر تطهیر مسجد تیمم کند و بعد از تیمم ازاله کند زیرا مشروعیت تیمم در چنین موردی ثابت نیست.
نظر مرحوم میرزای نائینی.
تیمم رافع حدث نیست و تنها مبیح صلوة است و به مجری که فرد جنب واجد الماء شود تیمم باطل میشود لذا کسی که جنب است نمیتواند با تیمم توقف در مسجد کند زیرا تیمم رافع حدث نیست و محدث هم حق توقف در مسجد را ندارد و دلیلی هم نداریم که تیمم برای دخول جنب به جهت تطهیر مسجد، مشروع است البته مرحوم حکیم این احتمال را داده است که تیمم رافع حدث باشد به استناد روایات که فرمود: «التَّيَمُّمَ أَحَدُ الطَّهُورَيْنِ.»[4] ولی اگر هم تیمم را رافع حدث و بدل از وضو و غسل بدانیم با این حال برخی گفتهاند تیمم تنها در موارد خاصی تجویز شده است مثل ضیق وقتِ نماز یا فقدان آب یا عدم دسترسی به آب و مشروعیت آن در غیر این موارد ثابت نیست لذا بسیاری از فقها گفتهاند تیمم در اینجا مشروع نیست.
بیان استاد اشرفی
از روایت صحیحه ابیحمزه بر میآید که تیمم در اینجا مشروعیت دارد زیرا امام نسبت به کسی که در مسجد الحرام در حال خواب محتلم شده امر به تیمم سپس خروج از مسجد الحرام نمودند «إِذَا كَانَ الرَّجُلُ نَائِماً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَوْ مَسْجِدِ الرَّسُولِ فَاحْتَلَمَ فَأَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فَلْيَتَيَمَّمْ وَ لَا يَمُرَّ فِي الْمَسْجِدِ إِلَّا مُتَيَمِّماً» در این روایت تیمم کردن جنب به جهت خروج از مسجد جائز شمرده شده است حال اگر تیمم برای خروج فرد جنب از مسجد الحرام جائز باشد به طریق اولی نسبت به فرد جنبی که به جهت تطهیر مسجد توقف در مسجد کرده جائز خواهد بود الا این که به قول استاد شیخ حسین حلی اگر فرض شود که تیمم موجب صرف وقت زیادی است مثلا زمین برفی است و اگر بنا باشد زمین را بشکافد و تیمم کند مستلزم وقت زیادی است که
منافات با فوریّت ازاله دارد در این صورت تیمم هم ساقط میشود و اما متن صحیحه ابی حمزه:
بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ إِذَا كَانَ الرَّجُلُ نَائِماً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَوْ مَسْجِدِ الرَّسُولِ فَاحْتَلَمَ فَأَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فَلْيَتَيَمَّمْ وَ لَا يَمُرَّ فِي الْمَسْجِدِ إِلَّا مُتَيَمِّماً وَ لَا بَأْسَ أَنْ يَمُرَّ فِي سَائِرِ الْمَسَاجِدِ وَ لَا يَجْلِسْ فِي شَيْءٍ مِنَ الْمَسَاجِدِ.[5]
صورت چهارم: این که بقاء نجاست در مسجد مستلزم هتک حرمت مسجد شود به قول مرحوم میرزا هاشم آملی مثلا مسجد ملوث به غائط شده و بقاء این نجاست هم عرفاً هتک مسجد شمرده میشود در اینجا تزاحم بین حرمت مکث جنب در مسجد و اصل وجوب ازاله است در فرضی که ترک ازاله مستلزم هتک حرمت مسجد شود و چون هتک حرمت مسجد بازگشتش به هتک حرمت حق تعالی است اهم از حرمت توقف جنب در مسجد است و بر آن مقدم میشود در این فرض همه فقهاء ملتزم به تقدیم ازاله شدهاند منتها مرحوم استاد خویی و مرحوم حکیم میفرمایند احتیاطاً تیمم هم بکند زیرا توقف جنب در مسجد واجب و مشروع است به جهت این که مقدّمه بر اتیان واجب اهم «ازاله نجاست در فرض هتک» است و ممکن است تیمم از این جهت که مقدّمه واجب است مشروع باشد لذا لازم است احتیاطاً تیمم کند ولی با این حال مرحوم سید ماتن بدون تیمم هم حکم به وجوب ازاله نموده است.
المسألة الخامسة عشره: في جواز تنجيس مساجد اليهود و النصارى إشكال[6] و أما مساجد المسلمين فلا فرق فيها بين فرقهم.[7]
مرحوم سید ره میفرماید: در جواز تننجس مساجد و معابد يهود و نصارى، اشكال است که آیا احکام مسجد در این معابد جاری است یا خیر اما در جریان احکام مسجد نسبت به مساجد فرق مختلف اسلامی، فرقی نیست.
ان قلت: از مناسبت حکم و موضوع کشف میشود که وجوب تطهیر مسجد به اعتبار این است که مسجد محل عبادة الله است اگر اینطور باشد فرقی نیست بین مسجد مسلمانها و معابد یهود و نصاری لذا تمام احکامیکه در مسجد جاری است مثل وجوب تطهیر و حرمت تنجّس در معابد یهود و نصاری هم جاری است.
قلت: میزان و ملاک در جریان احکام مثل لزوم تطهیر و حرمت تنجیس، نص است از طرفی احکامیکه در آیات شریفه قرآن و روایات آمده نسبت به موضوع مسجد وارد شده است مثل روایاتی که حکم به پر کردن کنیف برای الحاق محل به مسجد نموده است مورد این روایات مسجد است و شامل غیر آن نمیشود همچنین است احکام دیگری که بر عنوان مسجد مترتّب شده است ضمن این که به قول مرحوم استاد خویی معمولا کلیساها و کنائف خالی از شرب خمر نمیباشد و اگر بنا باشد تطهیر آنها واجب باشد مستلزم آن است که مسلمانها کارشان را رها کنند و پیوسته در حال تطهیر معابد آنها باشند ضمن این که دلیلی هم نداریم که مراد از مسجد مطلق معبد و محل عبادت است با توجه به این که دین آنها نسخ شده و عباداتشان هم باطل و بلکه غیر مشروع است لذا معابد آنها محل عبادة الشیطان است نه عبادة الله لذا معابد آنها احترامی ندارد چنان که خداوند در خصوص عبادت مشرکین در طواف خانه کعبه میفرماید:﴿وَ مَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاءً وَ تَصْدِيَةً﴾.
آری معابدی که قبل از بعثت پیامبر اکرم و در زمان مشروعیت دین آنان ساخته شده است مثل معبد سلیمان میتوان گفت چنین معابدی به اعتبار مشروعیت آن در گذشته دارای حرمت و احترام است.
و اما مساجدی که سنیها و فرق مختلف اسلامی ساختهاند آیا در این مساجد هم احکام مسجد جاری است با این که در این مکانها نماز در حالت تکتف و عبادات باطل خوانده میشود یا خیر؟
در روایات احکام مسجد به نحو مطلق مترتّب بر عنوان مسجد شده است از طرفی در عصر ائمه اکثر مساجد را سنیها ساخته بودند از این امر معلوم میشود که احکامی که ائمه به نحو مطلق مترتّب بر مسجد نمودهاند شامل مساجد سنیها هم میشود آری اگر مسجدی با این قید ساخته شده که فقط سنیها در آن نماز بخوانند طبعا در آن محل نمازهای باطل و متکفتا خوانده میشود در این فرض حکم مسجد را ندارد لکن اگر هم نظر واقف سنی این باشد که فقط سنیها در آن نماز بخوانند معمولا این امر به صورت داعی است نه به صورت حیثیت تقییدیه زیرا سنیها هم اگر مکانی را وقف مسجد میکنند برای تقرب الی الله و مطلق نماز خواندن است به جهت فضائلی که برای بناء مسجد ذکر شده است در روایتی امام صادق فرمود: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ.»[8] لذا شیعه هم ممکن است در آنجا نماز بخواند ضمن این که صدی نود مساجد در عصر ائمه همین مساجدی بوده که سنیها بنا کردهاند و روایات هم در این جهت عام است و شامل همه مساجد شیعه و سنی میشود لذا مرحوم سید میفرماید: «فلا فرق فيها بين فرقهم.»
المسألة السادسة عشره: إذا علم عدم جعل الواقف صحن المسجد أو سقفه أو جدرانه جزء من المسجد لا يلحقه الحكم من وجوب التطهير و حرمة التنجيس بل و كذا لو شك في ذلك و إن كان الأحوط اللحوق.[9]
اگر بدانیم كه واقف صحن مسجد يا سقف و يا ديوار آن را جزء مسجد قرار نداده است، آن مکان حكم وجوب تطهير و حرمت تنجيس را ندارد همچنين است اگر شك كنیم در وقفيت آن جزء مشکوک اگر چه در صورت شک احوط الحاق به مسجد است.
توضیح ذلک: اگر بدانیم که واقف برخی از قسمتهای داخل یا خارج مسجد را جزء مسجد قرار نداده است آن قسمت حکم مسجد را ندارد طبعاً احکام مسجد هم بر آن جاری نیست زیرا وقفِ مسجد تحریر الملک است و منوط به نیت واقف است و اگر بخشی از محل را واقف، وقف مسجد نکرده باشد آن بخش حکم مسجد را ندارد و این امر با توجه به اعتبار نیت واقف روشن است.