درس خارج فقه استاد اشرفی
1400/11/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت/ حکم تنجیس مشاهد مشرفه «حرمهای امامان معصوم » و وجوب تطهیر آنها/ حکم تنجیس قرآن.
المسألة العشرون: المشاهد المشرفة كالمساجد في حرمة التنجيس بل وجوب الإزالة إذا كان تركها هتكا بل مطلقا على الأحوط لكن الأقوى عدم وجوبها مع عدمه و لا فرق فيها بين الضرائح و ما عليها من الثياب و سائر مواضعها إلا في التأكد و عدمه.
ترجمه: مشاهد مشرفه در حرمت تنجيس، بلكه وجوب ازاله نجاست از آنها در حکم مسجدند در فرضی که بقاء نجاست، در آنها مستلزم هتك حرمت شود بلكه بنابر احوط مطلقا در حکم مسجدند، اگر چه در صورت عدم هتك اقوى عدم وجوب تطهیر آنها است و در حکم آنها فرقى نيست بين ضريح مقدّس و روپوش آن و ساير مواضع متبرّكه، مگر از حيث تأكيد و عدم تأكيد نسبت به قُرب و بُعد مکان از ضریح مطهر.
نکته: مرحوم سید در حکم مشاهد مشرفه قائل به تفصیل شده است به این که در فرض هتک حرمت، تنجیس حرمهای امامان معصوم و حرم مطهر رسول الله حرام و تطهیر آنها واجب است ولی در فرض عدم هتك، تنجیس آنها حرام است ولی تطهیر علی الاقوی واجب نیست.
اساساْ در متون روایی ما نصی بالخصوص وارد نشده مبنی بر الحاق مشاهد مشرفه در حکم به مسجد و آیات شریفه قرآن و روایاتی هم که در حرمت تنجیس مسجد و وجوب تطهیر آن وارد شده تنها اختصاص به عنوان مسجد دارد مثل آیه شریفه: ﴿يٰا أَيُّهَا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾ آیه شریفه: ﴿طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ﴾ مرسله نبوی: ﴿جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ النَّجَاسَةَ﴾ صحیحه علی بن جعفر، موثّقه حلبی و روایاتی که در مورد الحاق کنیف به مسجد بوسیله پوشاندن آن با خاک، وارد شده است این ادله شامل مشاهد مشرفه نمیشود لذا مرحوم استاد خویی و مرحوم استاد شیخ حسین حلی از راه دیگری حرمت تنجیس مشاهد مشرفه را ثابت نمودهاند.
بیان مرحوم استاد خویی در مساله.
در صورتی که تنجیس مشاهد مشرفه و ترک ازاله از آنها مستلزم هتک حرمت آنها شود در این فرض شکی نیست که تنجیس حرام و تطهیر آنها از نجاسات واجب است زیرا این مکانهای شریف از شعائر الله و حرمات الله هستند و تعظیم آنها به اعتبار این که حجت خدا در آن مدفون است واجب و هتک حرمت آنها قطعاً حرام است چه آن که هتک حرمت به آنها بازگشتش به هتک حرمت خود امامان معصوم و رسول الله است و در این جهت فرقی نیست که فرد در هنگام تنجیس قصد هتک حرمت را داشته باشد یا نه، اگر چه در صدق عنوان اهانت قصد جسارت به صاحب مقام معتبر است ولی در هتک حرمت، قصد هتک معتبر نیست بلکه هر عملی که عرفا هتک شمرده شود و بر خلاف شأن صاحب مقام باشد آن عمل حرام است و به قول استاد شیخ حسین حلی، هتک حرمت به معنای رفع السّتر است یعنی چیزی که باید پوشیده شود ظاهر شود.
و اما در صورتی که تنجیس مشاهد مشرفه و ترک ازاله از آنها مستلزم هتک حرمت نشود در این فرض تنجیس حرام است ولی تطهیر واجب نیست حرمت تنجیس نه از جهت الحاق مشاهد مشرفه به مسجد در حکم است زیرا دلیلی بر این الحاق نداریم بلکه از این جهت است که تنجیس آنها تصرّف در وقف در غیر جهت موقوف علیه است «الْوُقُوفُ عَلَى حَسَبِ مَا يَقِفُهَا أَهْلُهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ»[1] و در این جهت فرقی نیست که حرم وقف خصوص امام شده باشد یا وقف عموم مسلمین در هر حال تنجیس حرم تصرف در ملک دیگری در غیر جهت وقف است و چون مشاهد مشرفه وقف برای زیارت مسلمین و نماز و عبادت شده است لذا تنجیس آنها منافات با جهت وقف دارد از این جهت حکم به حرمت تنجیس میشود.
و اما این که تطهیر آنها هم واجب باشد دلیلی بر لزوم تطهیر نداریم و استدلال فوق «تصرف در غیر مورد وقف» اثبات لزوم تطهیر نمیکند از طرفی ملازمهای هم بین حرمت تنجیس و لزوم تطهیر نیست تا با اثبات حرمت تنجیس حکم به وجوب ازاله کنیم لذا در صورتی که مشاهد مشرفه، بوسیله بچه یا فرد مجنون و یا مکلفی نجس شود بر دیگران تطهیر واجب نیست زیرا دیگران تصرف در مال غیر در جهت وقف ننمودهاند تا ضامن نقص وارد بر آن باشند آری کسی که حرم را نجس کرده ضامن است و بر او لازم است تطهیر و بازگرداندن مورد وقف به حالت اولیه آن ولی بر دیگران تطهیر واجب نیست لذا کلام مرحوم سید صحیح است که حکم به حرمت تنجیس مشاهد مشرفه نمود دون الحکم بوجوب التطهیر.
ان قلت: اگر تنجیس مشاهد مشرفه به جهت صدق عنوان هتک، حرام باشد بقاء نجاست هم در آن حرام است زیرا بقاء نجاست هم هتک حرمت به مشاهد مشرفه شمرده میشود.
قلت: فرض مساله در جایی است که موجب هتک حرمت نشود و در فرض عدم هتک دلیلی بر لزوم تطهیر مشاهد مشرفه نداریم و از طرفی ملازمهای هم بین حرمت تنجیس و وجوب تطهیر نیست تا از حرمت تنجیس به جهت تصرف در غیر مورد وقف، کشف کنیم که تطهیر هم واجب است.
بیان مرحوم استاد شیخ حسین حلی در مساله.
آیات شریفه قرآن و روایات در حد استفاضه دلالت دارند بر این که احترام به عترت رسول الله به عنوان احد الثقلین واجب و هتک حرمت آنها حرام است از طرفی بنای عقلای عالم از اول خلقت بر این بوده که اگر کسی در بین مردم صاحب مقام و احترام است بعد از فوت وی به محل دفن او هم احترام میگذارند از همین قبیل است لزوم احترام به مشاهد مشرفه که از ضروریات مذهب و بلکه از ضروریات اسلام است لذا کلام وهابیت خبیث که میگویند: قبور امامان معصوم و حتی پیغمبر بعد از فوت یا شهادت آنان به هیچ وجه احترامی ندارد و آن بزرگواران تنها در زمان حیات، احترام داشتهاند، این کلام مخالف با سیره عقلا است لذا کلام شیخ حذیفی که در حضور پنج نفر گفته بود: من در تمام عمرم حتی یکبار هم به قبر پیغمبر اکرم نگاه نکردهام تا چه رسد به این که احترام به آن بگذارم، این کلام نشانه عناد و لجاجت و نهایت جهالت او است و بلکه مخالف با سیره عقلا و سیره متشرعه است به قول شاعر:
أَيا جَبَلي نُعمانَ بِاللهِ خَلِّيا نَسيمَ الصَبا يَخلُص إلَيَّ نَسيمُها فَإنَّ الصَبا ريحٌ إذا ما تَنَفَّسَت عَلى قَلبِ مَحزونٍ تَجَلَّت هًمومُها
أجِد بَردَها أو تشفِ مِنّي حَرارَةً على كَبدٍ لم يَبقَ إلّا صَميمُها أَيا جَبَلَي وادي عُريعِرَةَ الَّتي نَأَت عَن نَوى قَومي وَحُقَّ قُدومُها
این امر معمول و متعارف است که اشخاصی که در نزد مردم محترمند بعد از مرگ آنان مردم حتی برای قبورشان هم احترام قائلند طبق اشعار فوق حتی عاشق نسبت به قبر معشوق خود احترام میگذارد ضمن این که احترام به اولیای الهی به جهت انتسابشان به خداوند در حقیقت بازگشتش به احترام حق تعالی است بر این اساس هم تنجیس حرم آن بزرگواران حرام و هم تطهیر آنها واجب است زیرا بقای نجاست هم مستلزم هتک حرمت است.
خلاصه مطلب این که بین این دو مبنی فرق است مرحوم استاد خویی فرمودند: تنجیس مشاهد مشرفه در فرض هتک حرمت مسلّماً حرام و تطهیر آن هم واجب است اما در فرض عدم هتک، تنجیس حرام است از این جهت که تصرف در غیر مورد وقف است ولی تطهیر واجب نیست زیرا دلیلی بر وجوب تطهیر نداریم و بین حرمت تنجیس و وجوب تطهیر هم ملازمهای نیست تا با اثبات حرمت تنجیس وجوب تطهیر هم ثبت شود.
در مقابل مرحوم شیخ حسین حلی برای اثبات حرمت تنجیس مشاهد مشرفه، متوسل به ذوق عرفی و ذوق مشرعه شده است از این جهت که حرمت تنجیس مشاهد مشرفه مستلزم هتک حرمت آنان است و لزوم تطهیر هم از این جهت است که بقای نجاست، هتک حرمت شمرده میشود.
محدوده مشاهد مشرفه در جریان احکام.
این امر بستگی به ذوق عرفی دارد هر چه مکان به قبر مطهر نزدیکتر باشد احترام بیشتری دارد مثلا رواق های حرم مطهر، آن احترام قبه و ضریح مطهر را ندارند و باز صحنها هم احترام رواق ها را ندارند و اما رعایت احترام نسبت به حرم امام زادگان، این هم به ذوق عرفی متشرعه بستگی دارد.
مسألة 21: يجب الإزالة عن ورق المصحف الشريف و خطه بل عن جلده و غلافه مع الهتك [2] كما أنه معه يحرم مس خطه أو ورقه
بالعضو المتنجس و إن كان متطهرا من الحدث و أما إذا كان أحد هذه بقصد الإهانة فلا إشكال في حرمته.[3]
ترجمه: ازاله نجاست از ورق قرآن مجيد و خط آن و نیز جلد و غلاف آن واجب است در صورتی که بقاء نجاست مستلزم هتك حرمت قرآن باشد همچنین مس خط قرآن يا ورق آن با عضو متنجس در صورت هتك، حرام است اگر چه فرد طاهر از حدث اکبر و اصغر باشد و اگر بر تنحیس یا مس قرآن عنوان هتک صادق نباشد ولی به قصد اهانت باشد در حرمت آن شکی نيست.
تنجیس ورق قرآن کریم یا خط و جلد آن در صورتی که مستلزم هتك آن باشد مسلّماً حرام و تطهیر آن هم واجب است زیرا قرآن از اعظم شعائر الهی و اعظم حرمات الله است و هتک آن بازگشتش به هتک حرمت باری تعالی است بلکه در فرض هتک اگر مستلزم استخفاف به دین هم بشود منجر به کفر و ارتداد است لذا تنجیس آن در فرض هتک، حرام و رفع هتک هم بوسیله تطهیر واجب است و با صدق عنوان هتک، تطهیر آن بر همگان واجب است اگر چه فرد آن را نجس نکرده باشد این امر اختصاص به نجاسات ندارد بلکه اگر ریختن آب دهان بر قرآن یا تلویث قرآن به کثافات هم هتک حرمت شمرده شود چنین کاری حرام و تطهیر آن از چنین کثافاتی واجب است و اما اگر تنجیس قرآن به قصد اهانت نباشد و مصداق هتک هم نباشد در این فرض بحث است که آیا تنجیس آن حرام است و در فرض تنجیس، تطهیر واجب است یا خیر؟ سیاتی البحث عنه ان شاء الله تعالی.