< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ بررسی حکم تسبیب در تنجیس لباس غذای میهمان توسط میزبان/حکم اعلام به تنجس ظرف یا فرش عاریه.

برای روشن شدن مسائل اخیر چند ضابطه کلی به عرض می‌رسد:

1. طبق فرمایش مرحوم نائینی و برخی دیگر از فقها، از ادله استفاده می‌شود که تصرف ولی در بچه باید به صلاح و مصلحت بچه باشد چه آن که بچه امانت الهی است و تصرف در بچه و اموال او تنها باید در جهت صلاح او باشد طبق این بیان نه تنها بر ولی لازم است ممانعت از آنچه مفسده برای بچه دارد بلکه رعایت مصلحت بچه هم در همه احوال بر ولی واجب است.

2. از ادله محرمات به حسب ذوق عرفی استفاده می‌شود که ارتکاب حرام، مطلقا جائز نیست چه مباشرتاً چه تسبیباً به این معنی که مبغوضیت عمل حرام عند الله تنها مترتب بر مباشرت در عمل نیست بلکه تسبیب به آن هم حرام است یعنی اگر کسی سبب برای اکل نجس توسط دیگری شود، فعل حرامی را مرتکب شده است.

بعد ذلک نقول: تسبیب به اکل اعیان نجسه مثل بول و خون به بچه توسط ولی و غیر ولی در فرضی که مضر برای بچه باشد قطعاً حرام است طبق قاعده لا ضرر و در آن بحث و اشکالی نیست و اما در صورتی که اکل اعیان نجسه مضر برای بچه نباشد در این فرض بر ولی تسبیب به اکل نجس حرام است طبق ضابطه‌ای که در بالا ذکر نمودیم لکن حرمت تسبیب نسبت به غیر ولی ثابت نیست زیرا خوردن عین نجس برای بچه حرام نیست چون تکلیفی ندارد طبعاً خوراندن آن هم حرام نخواهد بود.

لکن مرحوم استاد شیخ حسین حلی معتقد است که بر غیر ولی هم تسبیب به حرام، حرام است از این جهت که تصرف در بچه بدون اذن والدین ولو در خوراندن چیزهای حلال، جائز نیست تا چه رسد به خوراندن عین نجس لذا اگر چیزی را به بچه بخوراند ولو این که حلال باشد و موجب برای ضرر یا هلاکت بچه شود اگر چه قصد ضرر رساندن به او را هم نداشته باشد ضامن و معاقب خواهد بود.

ولی اگر تسبیب در کار نباشد و خود بچه اقدام به خوردن اعیان نجسه کند چنانچه آن چیز، مضر برای بچه باشد طبق قاعده لا ضرر، ردع و منع بچه بر همگان واجب است ولی اما اگر مضر نباشد و یا ضرر یسیر باشد طبق ضابطه‌ای که بالا بیان شد بر ولی به مقتضای وظیفه‌ای که دارد ردع و منع بچه از خوردن اعیان نجسه واجب است ولو این که ولیّ سبب نشده باشد و بالاتر از این مرحوم سید در باب قضاء صلوه می‌فرماید: بر والدین لازم است بچه را از سایر محرمات مثل استماع موسیقی و غنا و غیبت هم منع نمایند اما نسبت به غیر والدین اگر تسبیبی در کار نباشد و خود بچه اقدام به خوردن اعیان نجسه کرده باشد اگر مضر باشد ردع بچه واجب است مثلا اگر بچه سه ساله‌ای قصد خوردن غذای مسمومی را دارد بر دیگران واجب است برای حفظ نفس محترمه ممانعت از خوردن او کنند و اما اگر مضر نباشد منع غیر ولی واجب نیست.

مسألة 34: إذا كان موضع من بيته أو فرشه نجساً فورد عليه ضيف و باشره بالرطوبة المسرية، ففي وجوب إعلامه إشكال و إن كان أحوط بل لا يخلو عن قوّة، و كذا إذا أحضر عنده طعاماً ثمّ علم بنجاسته، بل و كذا إذا كان إطعام للغير و جماعة مشغولون بالأكل فرأى‌ واحد منهم فيه نجاسة؛ و إن كان عدم الوجوب في هذه الصورة لا يخلو عن قوّة؛ لعدم كونه سبباً لأكل الغير بخلاف الصورة السابقة.

اگر موضعى از خانه يا فرش میزبان نجس باشد و بدن یا لباس میهمان با رطوبت مسريه به موضع نجس ملاقات كند و متنجس شود در این که آيا اعلام بر میزبان واجب است يا خیر اشكال است احوط آن است که اعلام کند بلكه وجوب اعلام خالى از قوّت نيست. همچنين اگر میزبان طعامی را براى میهمان بیاورد و در اثنای خوردن طعام، علم به نجاست آن پيدا كرد اعلام واجب است بلكه اگر در میهمانی جماعتى مشغول خوردن باشند و يكى از میهمانان متوجه شود که غذا نجس است اعلام به دیگر میهمانان بر او لازم است اگر چه در فرض اخیر عدم وجوب اعلام، خالى از قوّت نيست زیرا این فرد سبب برای خوردن طعام نجس به دیگران نشده تا بر او اعلام واجب باشد به خلاف مورد قبل.

طبق ضابطه دومی که در ابتدای بحث بیان شد تسبیب به حرام، حرام است بنابراین اگر کسی وارد خانه دیگری شود و لباس یا بدن او ملاقات با شیء نجسی کند و موجب تنجس لباس یا بدن میهمان شود در اینجا چون صاحب خانه سبب برای تنجیس لباس شده و تسبیب هم صادق است اعلام به میهمان واجب است لذا مرحوم سید می‌فرماید وجوب اعلام خالی از قوت نیست همچنین اعلام به نجاست غذای نجس بر میزبان واجب است زیرا در اینجا هم تسبیب صادق است و او سبب خوردن حرام توسط میهمان شده است و حتی اگر میزبان مطلع بر نجاست غذا نباشد و در اثناء غذا خوردن، مطلع شود باز هم اعلام واجب است زیرا سکوت او بقاءاً تسبیب به اکل حرام شمرده می‌شود.

مرحوم استاد خویی در مساله قائل به تفصیل شده است به این که اگر چیز نجسی که با بدن یا لباس میهمان ملاقات کرده در معرض استفاده میهمان باشد در این صورت اعلاو واجب است مثلاً اگر میزبان ظرف آبی را در خانه برای وضو گرفتن یا خوردن گذاشته باشد و آب آن ظرف نجس باشد و میهمان از آن بخورد یا با آن وضو بگیرد در این فرض میزبان مسوول است و اعلام به میهمان واجب است لصدق التسبیب و اما اگر چیز نجسی که با بدن میهمان ملاقات کرده در معرض استفاده نباشد مثل این که لباس میهمان با دیوار متنجس تصادفاً ملاقات کند در این صورت اعلام واجب نیست لعدم صدق التسبیب .

مسألة 35: إذا استعار ظرفاً أو فرشاً أو غيرهما من جاره فتنجّس عنده،هل يجب عليه إعلامه عند الردّ؟ فيه إشكال و الأحوط الإعلام، بل لا يخلو عن قوّة إذا كان ممّا يستعمله المالك فيما يشترط فيه الطهارة.

اگر کسی از همسايه خود ظرف يا فرش و يا چيز ديگری را عاريه بگیرد و در نزد او نجس شود، در این که آیا هنگام رد کردن اعلام به نجاست آن چیز واجب است يا خیر، اشكال است. احوط آن است که اعلام کند بلكه وجوب اعلام خالى از قوّت

نيست در صورتی که آن چیز از چيزهایی باشد كه مالک از آن در عمل مشروط به طهارت استفاده می‌کند.

طبق ضابطه‌ای که به عرض رسید در اینجا هم تسبیب به حرام «حرمت تکلیفی» صادق است در صورتی که آن چیز مثل لباس یا فرش باشد یا از خوردنی‌ها باشد و در عمل مشروط به طهارت از آن استفاده می‌شود زیرا حرمت تسبیب به حرام اختصاص به مالک عین ندارد بلکه اگر کسی مدتی مالک منفعت چیزی باشد به جهت اجاره یا عاریه یا عقد دیگری، اگر آن چیز نجس شود هنگام برگرداندن آن به مالک، اعلام بر وی واجب است و در صورت عدم اعلام، تسبیب به حرام صادق است زیرا ممکن است مالک عین، با آن لباس نجس یا بر روی فرش نجس نماز بخواند و موجب سرایت نجس به بدن یا لباس او شود لذا بر آن فرد اعلام واجب است.

حتی اگر کسی لباس یا فرش دیگری را دزدیده باشد طبق قاعده ید، باید نقص حاصل از نجاست را رفع کند و به حالت اولیه به مالک بر گرداند و در این مورد هم در صورت عدم اعلام، تسبیب به حرام صادق است مشروط به این که از چیزهایی باشد که در عمل مشروط به طهارت استفاده می‌شود اما اگر دیگری بفهمد که فرش یا لباس مستاجر یا معیر، نجس شده است اعلام به صاحب آن واجب نیست زیرا این فرد نه مالک است نه مستاجر تا این که تسبیب نسبت به او صادق باشد.

سرانجام با توجه به صحیحه معاویه بن وهب «باب 6 از ابواب مالکیت» و مجموع ادله‌ای که مرحوم آیت الله سبزواری با استقصای کامل در ابواب مختلف فقهی استخراج نموده، می‌توان گفت: عملی که در عرف سبب وقوع غیر در حرام شود با فرض علم مسبب به این که ارتکاب حرام بر آن مترتب می شود حرام است و تشکیکات بعض اعلام به نظر اینجانب تمام نیست «و الله العالم»

فصل حكم من صلّى في النّج

فإن كان عن علم و عمد بطلت صلاته و كذا إذا كان عن جهل بالنجاسة من حيث الحكم بأن لم يعلم أن الشي‌ء الفلاني مثل عرق الجنب من الحرام نجس أو عن جهل بشرطية الطهارة للصلاة و أما إذا كان جاهلا بالموضوع بأن لم يعلم أن ثوبه أو بدنه لاقى البول مثلا فإن لم يلتفت أصلا أو التفت بعد الفراغ من الصلاة صحت صلاته و لايجب عليه القضاء بل و لا الإعادة في الوقت و إن كان أحوط و إن التفت في أثناء الصلاة فإن علم سبقها و أن بعض صلاته وقع مع النجاسة بطلت مع سعة الوقت للإعادة و إن كان الأحوط الإتمام ثمَّ الإعادة و مع ضيق الوقت إن أمكن التطهير أو التبديل و هو في الصلاة من غير لزوم المنافي فليفعل ذلك و يتم و كانت صحيحة و إن لم يمكن أتمها و كانت صحيحة و إن علم حدوثها في الأثناء مع عدم إتيان شي‌ء من أجزائها مع النجاسة أو علم بها و شك في أنها كانت سابقا أو حدثت فعلا فمع سعة الوقت و إمكان التطهير أو التبديل يتمها بعدهما و مع عدم الإمكان يستأنف و مع ضيق الوقت يتمها مع النجاسة و لاشي‌ء عليه و أما إذا كان ناسيا فالأقوى وجوب الإعادة أو القضاء مطلقا سواء تذكر بعد الصلاة أو في أثنائها أمكن التطهير أو التبديل أم لا.

فصل پنجم در حکم خواندن نماز در لباس نج

ترجمه: اگر فرد عالماً و عامداً در بدن يا لباس نجس، نماز بخواند نمازش باطل است همچنین است اگر جاهل به حكم باشد مثل اين كه نمى‌داند عرق جنب از حرام نجس است «در فرض ثبوت نجاست آن» و با لباس آلوده به آن نماز بخواند یا می‌داند عرق جنب از حرام نجس است ولی نمی‌داند طهارت لباس و بدن مصلی از نجاسات، در نماز شرط است و نماز به همراه آن باطل است در هر دو صورت نماز باطل است و اما اگر فرد جاهل به موضوع باشد مثل این که «می‌داند بول نجس است و نماز با آن باطل است ولی» نمی‌داند لباس يا بدنش متنجس به بول شده و با آن حال نماز بخواند و بعد از نماز مطلع شود، در این فرض، نمازش صحيح است و بر او قضاء در خارج وقت واجب نیست و بلکه اعاده نماز در داخل وقت هم واجب نیست اگر چه احوط اعاده در وقت است.

و اگر در اثناء نماز، ملتفت به نجاست شود در سعه‌ ‌ وقت نماز باطل است و بايد اعاده كند، اگر چه احوط آن است كه تمام كند و بعد اعاده نمايد و در تنگى وقت، اگر تطهير يا تبديل جامه نجس ممكن باشد بدون آن كه منافى نماز به جای آورد، بايد چنين كند و نماز هم صحيح است ولی اگر ممكن نباشد، باز نماز را تمام كند و نمازش صحيح است. و اگر در اثناء نماز ملتفت به نجاست شود و بداند كه در همان حال حادث شده به طريقى كه هيچ جزء از نماز را با نجاست به جای نياورده يا آن كه شك داشته باشد كه آيا از پيش بوده يا الآن حادث شده اگر وقت وسعت دارد و امكان تطهير يا تبديل باشد، چنين كند و نماز را تمام نمايد. و اگر ممكن نباشد، نماز را باطل کند و خود را تطهير يا جامه را تبديل نمايد و نماز را از سر بخواند. و اگر وقت تنگ است نماز را با نجاست تمام كند و نمازش صحيح است و اما اگر شخص فراموش كرده كه جامه يا بدنش نجس است و به همان حال نماز بخواند، پس اقوى وجوب اعاده است اگر وقت باقى باشد و وجوب قضاء است اگر وقت، گذشته باشد مطلقاً، خواه بعد از نماز ملتفت شود يا در بين نماز، ممكن باشد تطهير يا تبديل يا نباشد.

اگر کسی در لباس نجس نماز بخواند چنانچه عالماً و عامداً باشد نمازش محکوم به بطلان است و بر او اعاده در وقت و قضاء آن در خارج وقت لازم است زیرا طهارت لباس و بدن شرط صحت نماز است «و المشروط ینتفی بانتفاء شرطه».

اما اگر جاهل به نجاست باشد تاره جاهل به حکم است و اخری جاهل به موضوع اگر جاهل به حکم باشد و جهل او جهل تقصیری باشد و نمی دانسته که مثلاً خون یا بول نجس است و مبطل نماز است در این صورت نمازش باطل است زیرا برای او یادگیری احکام ممکن بوده و فحص نکرده است اما اگر جاهل به موضوع باشد و نمی دانسته که بدن یا لباسش آلوده به نجسی مثل خمر یا خون است در این صورت اگر دخول در نماز مستند به اصل بوده مثل اصل طهارت و استصحاب نمازش صحیح است و اعاده و قضا هم ندارد ولی اگر مستند به اصل نبوده سیاتی البحث عنه ان شاء الله تعالی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo