< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/12/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ بررسی حکم نماز در لباس نجس در فرض جهل به موضوع/ بررسی اقول در مساله.

قال السید ره فی العروه: فصل حكم من صلّى في النّجس... أما إذا كان جاهلا بالموضوع بأن لم يعلم أن ثوبه أو بدنه لاقى البول مثلا فإن لم يلتفت أصلا أو التفت بعد الفراغ من الصلاة صحت صلاته و لا يجب عليه القضاء بل و لا الإعادة في الوقت و إن كان أحوط.

طبق نظر مشهور و به حسب روایات متعددی که در جلسه قبل ذکر شد، اعاده نماز بر جاهل به موضوعِ نجاست، مطلقا واجب نیست به این معنی که اگر کسی در لباس یا بدن نجس نماز بخواند و بعد از نماز ملتفت شود که بدن یا لباسش نجس بوده، اعاده نماز بر او واجب نیست چه در وقت کشف خلاف شود چه در خارج وقت در مساله سه قول دیگر هم مطرح است قول دوم: اعاده مطلقا واجب است چه در وقت و چه در خارج وقت. قول سوم: تفصیل بین اعاده نماز در وقت و قضاء آن در خارج وقت، قول چهارم: تفصیل بین فحص و عدم فحص است.

بررسی قول سوم: تفصیل بین اعاده در وقت و قضاء در خارج وقت.

در مقابل مشهور، برخی قائل به تفصیل شده‌ا‌ند به این که اگر کشف خلاف در وقت باشد، اعاده نماز واجب است ولی اگر در خارج وقت باشد، قضاء واجب نیست در جلسه قبل گذشت که این قول موافق با قواعد اصولی است از این جهت که طهارت بدن یا لباس مصلی از شرائط نماز است و با فقدان این شرط، مشروط یعنی نماز اتیان نشده است «لان المشروط ینتفی بانتفاء شرطه» و چون وقت باقی است و امر به طبیعت هم که شامل تمام افراد طولی و عرضی می‌شود، امتثال نشده، علی القاعده اعاده بر فرد واجب است همچنان که اگر بدن فرد ملوث به قروح و جروح باشد و تطهیر در اول وقت ممکن نباشد ولی در آخر وقت تطهیر ممکن باشد چنین کسی باید نماز خود را در آخر وقت با طهارت بخواند و اگر در اول وقت نماز خود را بدون طهارت بخواند مجزی نیست چنان که اگر در اول وقت فاقد الماء باشد ولی در آخر وقت امکان وضو گرفتن وجود داشته باشد اگر با تیمم نماز بخواند مجزی نیست.

این مطلب طبق قانون تعلق امر به کلی جامع اجزاء و شرائط در طول وقت است. زیرا قدرت بر فرد جامع الاجزاء و الشرائط و لو در آخر وقت، موجب فعلیت امر به جامع است و فاقد بعض الاجزاء یا بعض الشرائط با قدرت بر امتثال طبیعی واجد اجزاء و شرائط علی القاعده مجزی نخواهد بود، مگر دلیل خاصی بر اجزاء وجود داشته باشد، بر این اساس اگر عذر مستوعب باشد و فرد در تمام وقت فاقد الماء باشد وظیفه او از وضو به بدل یعنی تیمم منتقل می‌شود همچنین اگر در تمام وقت تطهیر لباس یا بدن مقدور نباشد به جهت فقدان الماء، شرط طهارت ساقط شده و نماز هم علی القاعده ساقط می‌شود لکن در خصوص نماز چون

دلیل خاص داریم که در هیچ حالتی ساقط نمی‌شود «الصلوه لا تسقط بحال» وظیفه فرد نماز در لباس نجس است.

در ما نحن فیه اگر کسی جهلاً بدون طهارت بدن یا لباس نماز بخواند و در وقت مطلع شود که در لباس نجس نماز خوانده به جهت فقدان شرط، علی القاعده نماز مجزی نیست و چون وقت باقی است و امر به طبیعت هم امتثال نشده، اعاده واجب است ولی اگر عذر مستوعب باشد و فرد در تمام وقت جاهل به نجاست لباس یا بدن باشد و بعد از وقت کشف خلاف شود در این صورت نسبت به فقدان شرط و عدم اتیان نماز در وقت، معذور است و قضاء نماز در خارج وقت چون نیاز به امر جدید دارد و دلیلی هم بر وجوب قضاء در خارج وقت نسبت به جاهل موضوع نداریم، قضاء واجب نیست.

بنابراین تفصیل مزبور علی القاعده است لکن بعد از این که روایات متعدد در مساله وارد شده و تعبّدا حکم به عدم اعاده نماز به نحو مطلق نموده است نوبت به این قاعده اصولی نمی‌رسد و اجتهاد در مقابل نص غلط است ضمن این که ظهور بعض روایات عدم وجوب اعاده نماز در فرض کشف خلاف در وقت است مثل صحیحه زراره، به قرینه «فاء» در سوال راوی که دلالت بر فوریت دارد: «صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ» و از آن استفاده می‌شود که بعد از نماز که وقت هنوز باقی بوده راوی مطلع بر نجاست شده است با این حال امام امر به عدم اعاده نمودند: «تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ.»

ضمن این که در روایات متعددی که در بحث دیروز گذشت به نحو مطلق حکم به عدم وجوب اعاده شده است «إِنْ كَانَ رَآهُ وَ قَدْ صَلَّى فَلْيَعْتَدَّ بِتِلْكَ الصَّلَاةِ» و اگر حکم مزبور اختصاص به کشف خلاف در خارج وقت داشت، لااقل در یکی از این روایات امام متذکر این امر می‌شدند.

قائلین به تفصیل، تمسّک به دو روایت نموده‌اند که در آن به نحو مطلق حکم شده به وجوب اعاده نماز جاهل به نجاست که به اطلاق شامل کشف خلاف در وقت و خارج وقت می‌شود در مقام جمع بین این دو روایت و روایاتی که به نحو مطلق حکم به عدم وجوب اعاده نموده است با توجه به قاعده اصولی مزبور، روایاتی را که مطلقا حکم به عدم وجوب اعاده نماز نموده، حمل بر کشف خلاف در خارج وقت نموده‌ا‌ند و روایاتی را که مطلقا حکم به وجوب اعاده نماز نموده، حمل بر کشف خلاف در داخل وقت نموده‌ا‌ند و اما دو روایتی که مطلقا حکم به وجوب اعاده نماز نموده است.

1. وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الْجَنَابَةِ تُصِيبُ الثَّوْبَ وَ لَا يَعْلَمُ بِهَا صَاحِبُهُ فَيُصَلِّي فِيهِ ثُمَّ يَعْلَمُ بَعْدَ ذَلِكَ؟ قَالَ يُعِيدُ إِذَا لَمْ يَكُنْ عَلِمَ.[1]

در این روایت نسبت به جاهل به موضوع مطلقا حکم به وجوب اعاده شده است «يُعِيدُ إِذَا لَمْ يَكُنْ عَلِمَ» که به اطلاق شامل اعاده در وقت و خارج وقت می‌شود.

مناقشه در استناد به روایت مزبور برای قول به تفصیل.

در نسخه دیگر این حدیث در استبصار و تهذیب در عوض «يُعِيدُ» «لا يُعِيدُ» ذکر شده است طبق این نسخه، این روایت موافق با قول مشهور است و داخل در روایاتی است که مشهور بدان تمسک نموده‌اند و نهایتاً چون معلوم نیست کدام نسخه از امام صادر شده، قابل برای استناد نیست و از حجیت ساقط می‌شود لذا این روایت نمی‌تواند معارض با روایاتی باشد که مستند قول مشهور است ضمن این که در دلالت این روایت طبق نسخه‌ای که بدون «لای» ناهیه ذکر شده، ابهام وجود دارد از این جهت که فرمود «يُعِيدُ إِذَا لَمْ يَكُنْ عَلِمَ» مفهوم این جمله آن است که اگر قبلاً می‌دانسته لباسش نجس است و با آن نماز خوانده، اعاده لازم نیست این کلام قطعاً غلط است و با ادله اشتراط طهارت لباس و بدن مصلی منافات دارد.

2. موثقه ابی بصیر: بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ صَلَّى وَ فِي ثَوْبِهِ بَوْلٌ أَوْ جَنَابَةٌ؟ فَقَالَ عَلِمَ بِهِ أَوْ لَمْ يَعْلَمْ فَعَلَيْهِ إِعَادَةُ الصَّلَاةِ إِذَا عَلِمَ.[2]

در این روایت در فرض جهل به نجاست، به نحو مطلق حکم به لزوم اعاده شده که به اطلاق شامل اعاده در وقت و خارج وقت می‌شود «فَعَلَيْهِ إِعَادَةُ الصَّلَاةِ إِذَا عَلِمَ.»

مناقشه در استناد به روایت مزبور برای قول به تفصیل.

این روایت هم از نظر معنی مبهم است از این جهت که امام ابتدا فرمود: چه بداند لباسش نجس شده چه نداند اعاده بر او لازم است «عَلِمَ بِهِ أَوْ لَمْ يَعْلَمْ فَعَلَيْهِ إِعَادَةُ الصَّلَاةِ» و در انتها مجدداً فرمود: «اذَا عَلِمَ» اشکال این است که اگر قبل از نماز می‌دانسته که لباسش نجس است جمله «إِذَا عَلِمَ» بعد از نماز معنی ندارد هذا اولاً.

ثانیاً: در این روایت به نحو مطلق امر به وجوب اعاده نماز شده که به اطلاق شامل کشف خلاف در وقت و خارج وقت می‌شود لذا نمی‌تواند مستند برای قول به تفصیل باشد و از آن استفاده کرد که اعاده تنها در داخل وقت واجب است و نمی‌توان روایاتی که به نحو مطلق حکم به عدم اعاده نماز نموده حمل نمود به کشف خلاف در وقت، این جمع، جمع تبرعی بدون دلیل است.

ثالثاً: این روایت معارض است با صحیحه زراره که مورد آن عدم وجوب اعاده در وقت است به قرینه «فاء» در سوال راوی که دلالت بر فوریت دارد: «صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ» و از آن استفاده می‌شود که بعد از نماز که وقت هنوز باقی بوده راوی مطلع بر نجاست شده است با این حال امام فرمود: «تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ.»

صحيحة زراره: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ إِلَى أَنْ قَالَ قُلْتُ له فَإِنْ ظَنَنْتُ

أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ ذَلِكَ فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ فِيهِ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ قُلْتُ لِمَ ذَاكَ؟ قَالَ لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً..[3]

رابعاً: در نسخه بدل موثقه أَبي بصير کلمه «إِعَادَةُ» تکرار شده است طبق این نسخه معنی چنین است که قبل از نماز دو حالت وجود دارد یا می‌دانسته بدنش نجس است یا نمی‌دانسته و تنها در صورتی که می‌دانسته بدنش نجس است اعاده لازم است و بالمفهوم دلالت دارد که اگر نمی‌دانسته، اعاده لازم نیست طبق این بیان، این روایت هم موافق با قول مشهور است.

متن نسخه تهذیب: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ صَلَّى وَ فِي ثَوْبِهِ بَوْلٌ أَوْ جَنَابَةٌ فَقَالَ عَلِمَ بِهِ أَوْ لَمْ يَعْلَمْ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ، إِعَادَةُ الصَّلَاةِ إِذَا عَلِمَ.[4]

مناقشه مرحوم استاد خویی در استناد به این دو روایت برای قول به تفصیل.

مجموع روایات در این جهت به سه دسته تقسیم می‌شوند:

دسته اول: روایاتی است که مشهور بدان تمسک نموده‌ا‌ند و مفاد آن عدم وجوب اعاده است این روایات مطلق است و به اطلاق شامل عدم وجوب اعاده در وقت و خارج وقت می‌شود.

دسته دوم: روایاتی است «دو روایتی که قائلین به تفصیل ذکر نموده‌ند: موثقه ابی بصیر و روایت وهب بن عَبد ربّه» که حکم به وجوب اعاده نموده است این روایات هم مطلق است و به اطلاق شامل وجوب اعاده در وقت و خارج وقت می‌شود.

دسته سوم: روایاتی است که نص در عدم وجوب قضاء در خارج وقت است مثل صحیحه عیص بن قاسم «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَجُلٍ صَلَّى فِي ثَوْبِ رَجُلٍ أَيَّاماً ثُمَّ إِنَّ صَاحِبَ الثَّوْبِ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ لَا يُصَلَّى فِيهِ قَالَ لَا يُعِيدُ شَيْئاً مِنْ صَلَاتِهِ» مورد این روایات در جایی است که فرد نمازهای متعددی را سابقا در بدن یا لباس نجس خوانده و بعد از وقت کشف خلاف شده است «صَلَّى فِي ثَوْبِ رَجُلٍ أَيَّاماً.»

نسبت بین دسته اول و دسته دوم روایات، ابتدءاً، تباین است لکن دسته دوم روایات که مطلقا حکم به وجوب اعاده نموده، مقید می‌شود به دسته سوم روایات که حکم به صحت نماز در خصوص کشف خلاف در خارج وقت نموده است و نتیجه آن بعد از تقیید، لزوم اعاده در خارج وقت است با این تقیید نسبت بین دسته دوم روایات با دسته اول از تباین به عام و خاص مطلق، منقلب می‌شود «انقلاب نسبت پیش می‌آید» و نتیجه دسته دوم روایات بعد از تقیید، وجوب اعاده نماز در داخل وقت است و

مفاد دسته اول روایات عدم وجوب اعاده به نحو مطلق است.

مقتضای جمع بین این سه دسته از روایات بعد از انقلاب نسبت، اگر چه قول به تفصیل است لکن با توجه به اشکالاتی که در دلالت دو روایت قائلین به تفصیل وجود دارد و از نظر معنی ابهام دارد و مفاد آن طبق اختلاف در نسخه بدلی که در این دو روایات وجود دارد مختلف است از این جهت نمی‌توان این دو روایت را پذیرفت و دسته اول و سوم روایات هم مثبتین هستند و با هم تنافی ندارند تا دسته دوم روایات مقید دسته سوم روایات باشد بنابراین اعاده نماز مطلقا واجب نیست چه در وقت و چه در خارج وقت.

بررسی قول چهارم: تفصیل بین فحص و عدم فحص.

قول چهارم در مساله تفصیل بین فحص و عدم فحص است به این صورت که اگر فرد قبل از نماز فحص از نجاست نکند و بعد از نماز معلوم شود که بدن یا لباس او نجس بوده، اعاده نماز در وقت و قضاء آن در خارج وقت لازم است ولی اگر قبل از نماز فحص کند و چیزی پیدا نکند و بعد از نماز معلوم شود که بدن یا لباسش نجس بوده، اعاده و قضاء واجب نیست این قول را مرحوم صاحب حدائق تقویت نموده و مرحوم شهید در ذکری میل به آن نموده است مستند این قول بعض روایاتی است که در مساله وارد شده است:

1. صحيحة زراره: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ إِلَى أَنْ قَالَ قُلْتُ له فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ ذَلِكَ فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ فِيهِ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيه؟ِ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ، قُلْتُ لِمَ ذَاكَ؟ قَالَ لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً قُلْتُ فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ أَنْ أَنْظُرَ فِيهِ قَالَ لَا وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ.[5]

کیفیت استدلال: زراره سوال نمود که قبل از نماز گمان کردم لباسم نجس شده است فحص کردم ولی چیزی نیافتم و با همان لباس نماز خواندم و بعد از نماز معلوم شد که لباسم نجس بوده است «فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ فِيهِ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ» امام در جواب فرمود: اعاده لازم نیست سوال راوی در فرضی بوده که فحص از نجاست نموده و چیزی نیافته و بعد از نماز کشف خلاف شده است پس معلوم می‌شود حکم به عدم اعاده تنها در فرضی است که قبل از نماز فحص شده باشد و الا حکم مزبور جاری نمی‌شود.

مناقشه در دلالت روایت مزبور بر مدّعی.

فحص از نجاست در لباس اگر در کلام امام ذکر شده بود حرف شما صحیح بود که امام تنها در صورت فحص از

نجاست، حکم به اعاده نموده است لکن این کلام در سوال راوی آمده و دلیل بر آن نیست که حکم به عدم اعاده تنها در صورت فحص جاری است ضمن این که در ذیل روایت دو قرینه وجود دارد که از آن استفاده می‌شود فحص لازم نیست:

قرینه اول: زراره سوال نمود که آیا فحص کردن لازم است حضرت فرمود: خیر مگر آن که خواسته باشی تردید در نفس خود را زائل کنی پس معلوم می شود که فحص اثری در اعاده و عدم اعاده ندارد و اگر فحص دخیل در حکم به عدم وجوب اعاده بود امام نمی‌فرمود فحص لازم نیست و یا لااقل تذکر به این مطلب می‌دادند. «قُلْتُ فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ أَنْ أَنْظُرَ فِيهِ قَالَ لَا وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ».

قرینه دوم: زراره سوال نمود چرا اعاده در فرض جهل به نجاست لازم نیست «لِمَ ذَاكَ؟» امام دلیل صحت نماز را جریان استصحاب بیان نمودند: «لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً» تعلیل به جریان استصحاب در هر دو حالت جاری است چه کشف خلاف در وقت شود چه در خارج وقت و طبق استصحاب اعاده لازم نیست از این جهت که نماز بر طبق حکم ظاهری بوده است.

2. صحيحة محمد بن مسلم: عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: ذَكَرَ الْمَنِيَّ وَ شَدَّدَهُ وَ جَعَلَهُ أَشَدَّ مِنَ الْبَوْلِ ثُمَّ قَالَ إِنْ رَأَيْتَ الْمَنِيَّ قَبْلَ أَوْ بَعْدَ مَا تَدْخُلُ فِي الصَّلَاةِ فَعَلَيْكَ إِعَادَةُ الصَّلَاةِ وَ إِنْ أَنْتَ نَظَرْتَ فِي ثَوْبِكَ فَلَمْ تُصِبْهُ ثُمَّ صَلَّيْتَ فِيهِ ثُمَّ رَأَيْتَهُ بَعْدُ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ وَ كَذَلِكَ الْبَوْلُ.[6]

ترجمه: امام بعد از مبالغه بسيار در خصوص ازاله منی از لباس مصلی، این مطلب را اضافه فرمود که نجاست منی شدیدتر از بول است، سپس فرمود: اگر منى را در لباس خود ببینی چه قبل از نماز ببینی چه در اثناء نماز، اعاده نماز واجب است ولی اگر نظر کردی در لباست و چیزی ندیدی و بعد از نماز در لباس خود منی را یافتی، اعاده لازم نیست همچنین است بول.

کیفیت استدلال: امام در فرضی که فرد فحص نموده و نجاست را در لباس خود ندیده، حکم به عدم اعاده نمود «إِنْ أَنْتَ نَظَرْتَ فِي ثَوْبِكَ فَلَمْ تُصِبْهُ... فَلَا إِعَادَةَ» مقتضای مفهوم شرط آن است که اگر فحص نکرد و بعد از نماز نجاست را در لباس خود دید اعاده واجب است.

مناقشه در دلالت روایت مزبور بر مدّعی.

در این روایت امام دو حکم را در مقابل یکدیگر بیان نمود جمله اول «إِنْ رَأَيْتَ الْمَنِيَّ» و جمله دوم «وَ إِنْ أَنْتَ نَظَرْتَ فِي ثَوْبِكَ فَلَمْ تُصِبْهُ» مقتضای مقابله این دو جمله «به قرینه کلمه رؤیت در جمله اول که مراد از آن علم به نجاست است از این جهت که رویت خصوصیت ندارد و طریق الی العلم است» آن است که نظر کردن «نظَرْتَ» در جمله دوم خصوصیت ندارد و مراد از «نَظَرْتَ» علم به عدم نجاست است از این جهت که نظر کردن طریق به علم است در واقع می‌خواهد بگوید اگر علم به نجاست قبل از نماز پیدا کردی، اعاده واجب است و الا اعاده واجب نیست لذا نظر کردن و فحص، دخیل در عدم وجوب اعاده نیست «فكأنه قال إن رأيت المنيّ قبل الصلاة أو في أثنائها فعليك الإعادة، و إن رأيته بعد الصلاة فلا إعادة عليك.»

3. میمون صیقل: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ سَيْفٍ عَنْ مَيْمُونٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ أَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ بِاللَّيْلِ فَاغْتَسَلَ فَلَمَّا أَصْبَحَ نَظَرَ فَإِذَا فِي ثَوْبِهِ جَنَابَةٌ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَدَعْ شَيْئاً إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ إِنْ كَانَ حِينَ قَامَ نَظَرَ فَلَمْ يَرَ شَيْئاً فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ حِينَ قَامَ لَمْ يَنْظُرْ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ.

ترجمه: راوی سوال نمود از مردى که در شب جنب شده و غسل کرده و صبح در لباس خود منى را دیده است «وظيفه او نسبت به نمازهایی که در آن لباس خوانده چيست‌؟» حضرت فرمود: حمد و سپاس سزاوار خداوندى است كه براى هر چيزى حدّى قرار داده است سپس فرمود: اگر هنگامى كه فرد از خواب برخاسته به لباسش نگاه كرده و چيزى را نديده، اعادۀ نماز بر او واجب نيست ولى اگر وقتى که از خواب برخاسته، بدون فحص از لباس خود، نماز را خوانده، اعاده نماز بر او واجب است.

این روایت و روایت بعدی از نظر دلالت بر قول مزبور تام است در هر دو روایت صراحتاً فرق گذاشته بین فحص و عدم فحص به این که در صورت فحص اعاده مطلقا واجب نیست چه در وقت و چه در خارج وقت و در صورت عدم فحص، اعاده مطلقا واجب است.

4. مرسلة الصدوق: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: وَ قَدْ رُوِيَ فِي الْمَنِيِّ أَنَّهُ إِنْ كَانَ‌ الرَّجُلُ حَيْثُ قَامَ نَظَرَ وَ طَلَبَ فَلَمْ يَجِدْ شَيْئاً فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ فَإِنْ كَانَ لَمْ يَنْظُرْ وَ لَمْ يَطْلُبْ فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَهُ وَ يُعِيدَ صَلَاتَهُ.[7]

بررسی سند: عمده دلیل بر قول مزبور همین دو روایت است لکن این دو روایت نمی‌تواند مستند برای قول مزبور باشد زیرا هر دو روایت ضعیف السند است اما مرسله صدوق بالارسال و اما روایت میمون صیقل که در کافی در عوض آن منصور صیقل ذکر شده است چه ناقل حدیث میمون صیقل باشد چه منصور صیقل، هر دو راوی مجهول هستند ضمن این که این دو روایت معارضند با صحیحه زراره، طبق تعلیلی که امام ذکر نمود در هر دو حالت چه فحص کرده باشد چه فحص نکرده باشد اعاده واجب نیست زیرا امام در جواب از علت عدم وجوب اعاده، فرمود: «لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً

تا به اینجا معلوم شد که قول مشهور موافق با روایات است و اعاده نماز در صورت کشف خلاف مطلقا واجب نیست و در عدم وجوب اعاده فرقی نیست بین کشف خلاف در وقت و خارج وقت و فرقی نیست بین فحص و عدم فحص و الحمد للّه اوًلاً و

آخراً و ظاهراً و باطناً.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo