< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ بررسی حکم نماز جاهل به موضوع نجاست/

قال السید الطباطبائی فی العروه: فصل حكم من صلّى في النّجس... أما إذا كان جاهلا بالموضوع بأن لم يعلم أن ثوبه أو بدنه لاقى البول مثلا فإن لم يلتفت أصلا أو التفت بعد الفراغ من الصلاة صحت صلاته و لا يجب عليه القضاء بل و لا الإعادة في الوقت و إن كان أحوط.

ترجمه: حکم نماز در لباس نجس ... اگر فرد جاهل به موضوع نجاست باشد و ندانسته با لباس يا بدنِ نجس، مثل لباس متنجس به بول، نماز بخواند و بعد از نماز مطلع شود که در لباس یا بدن نجس نماز خوانده، نمازش صحيح است و بر او قضاء نماز در خارج وقت و بلکه اعاده در داخل وقت واجب نیست اگر چه احوط اعاده در وقت است.

بحث ما قبل از تعطیلات در حکم نماز در لباس نجس بود و گفتیم: اگر کسی عمداً در لباس یا بدن نجس نماز بخواند به طور قطع نماز او باطل است به استناد ادله اشتراط طهارت در بدن و لباس مصلی و در این جهت فرقی نیست بین عامد و جاهل مقصّر به حکم و اما نسبت به جاهل به موضوع یعنی کسی که عالم به حکم است ولی نمی داند بدن یا لباسش آلوده به نجاست شده و بعد از نماز مطلع شود که در لباس یا بدن نجس نماز خوانده است در مساله چهار قول مطرح است:

قول اول: اعاده نماز مطلقا واجب نیست چه در وقت و چه در خارج وقت.

قول دوم: به عکس قول اول، اعاده مطلقا واجب است چه در وقت و چه در خارج وقت.

قول سوم: تفصیل بین اعاده نماز در وقت و قضاء آن در خارج وقت به این صورت که اگر در وقت ملتفت شود که با بدن یا لباس نجس، نماز خوانده، اعاده واجب است ولی اگر در خارج وقت، ملتفت شود اعاده واجب نیست.

قول چهارم: تفصیل بین فحص و عدم فحص است به این صورت که اگر فرد قبل از نماز فحص از نجاست نکرده و بعد نماز مطلع شده که بدن یا لباس نجس نماز خوانده، اعاده نماز در وقت و قضاء آن در خارج وقت لازم است ولی اگر قبل از نماز فحص کرده و چیزی پیدا نکرده و بعد از نماز معلوم شده که بدن یا لباسش نجس بوده، اعاده و قضاء بر او واجب نیست این قول را مرحوم صاحب حدائق تقویت نموده و مرحوم شهید در ذکری میل به آن نموده است مستند این قول روایاتی است که در مساله بدان تمسک شده است.

اولین روایت صحیحه زراره است مرحوم آخوند در کفایه در بحث استصحاب متن کامل این روایت را آورده است لکن مرحوم صاحب وسائل با وجود این که در جمع آوری روایات زحمت بسیاری را متحمل شده ولی متاسفانه این روایت را به صورت تقطیع آورده است قسمتی از روایت را در باب 41 از ابواب نجاسات و بخش دیگر آن را در باب 42 همین باب و بخشی را هم در ابواب دیگر آورده است ذکر روایت به صورت تقطیع، گاه موجب برداشت اشتباه در فهم روایت می‌شود اما متن کامل روایت:

1. صحيحة زراره: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرُهُ أَوْ شَيْ‌ءٌ مِنْ مَنِيٍّ فَعَلَّمْتُ أَثَرَهُ إِلَى أَنْ أُصِيبَ لَهُ مِنَ الْمَاءِ فَأَصَبْتُ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَ نَسِيتُ أَنَّ بِثَوْبِي شَيْئاً وَ صَلَّيْتُ ثُمَّ إِنِّي ذَكَرْتُ بَعْدَ ذَلِكَ؟ قَالَ تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ تَغْسِلُهُ قُلْتُ فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ رَأَيْتُ مَوْضِعَهُ وَ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ‌ فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَيْهِ فَلَمَّا صَلَّيْتُ وَجَدْتُهُ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ تُعِيدُ قُلْتُ فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ ذَلِكَ فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ قُلْتُ لِمَ ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً قُلْتُ فَإِنِّي قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَدْرِ أَيْنَ هُوَ فَأَغْسِلُهُ قَالَ تَغْسِلُ مِنْ ثَوْبِكَ النَّاحِيَةَ الَّتِي تَرَى أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهَا حَتَّى تَكُونَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ قُلْتُ فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ أَنْ أَنْظُرَ فِيهِ قَالَ لَا وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ قُلْتُ إِنْ رَأَيْتُهُ فِي ثَوْبِي وَ أَنَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ تَنْقُضُ الصَّلَاةَ وَ تُعِيدُ إِذَا شَكَكْتَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً قَطَعْتَ الصَّلَاةَ وَ غَسَلْتَهُ ثُمَّ بَنَيْتَ عَلَى الصَّلَاةِ لِأَنَّكَ لَا تَدْرِي لَعَلَّهُ شَيْ‌ءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ.[1]

ترجمه: فقره اول: زراره از امام باقر سوال نمود از خون‌بینی یا غیر آن از خون‌های دیگر و منی که به لباسم اصابت کرده و محل آن را نشانه گذاشتم تا بعداً آن را تطهیر کنم ولی فراموش کرده و با همان لباس نماز خواندم و بعد از نماز متذکر شدم «آیا نمازم صحیح است؟» امام فرمود: باید نماز خود را اعاده کنی.

«این حکم علی القاعده است زیرا با لباس نجس نماز خوانده و قبل نماز هم علم به نجاست لباس داشته است.»

در فقره دوم روایت زراره سوال نمود: می‌دانم لباسم نجس شده و فحص هم کردم ولی محل آن را پیدا نکردم و با همان لباس نماز خواندم و بعد نماز محل آن را پیدا کردم «حکم آن چیست؟» امام فرمود: اعاده نماز لازم است.

«این حکم هم علی القاعده است زیرا با علم به نجاست نماز خوانده است». مرحوم صاحب وسائل این بخش از روایت را در باب 42 از ابواب نجاسات آورده است.

در فقره سوم روایت که محل شاهد در بحث ما است، زراره از امام سوال نمود که اگر گمان کردم نجاستی به لباسم اصابت کرده و نگاه کردم ولی نجاست را نیافتم و با همان لباس نماز خواندم و بعد نماز آن را یافتم «آیا نمازم صحیح است؟» امام در فرض سوال راوی که فحص نموده بود فرمود: اعاده لازم نیست ولی برای نمازهای بعد باید لباست را تطهیر کنی زراره سوال نمود دلیل آن چیست؟ امام فرمود: چون قبل از ظن به اصابت نجاست، یقین داشتی که لباست طاهر است و طبق استصحاب

«و طهارت ظاهری» نماز خوانده‌ای مرحوم صاحب وسائل این بخش روایت را در باب 41 از ابواب نجاسات آورده است.

در فقره چهارم زراره سوال نمود: اگر یقین داشتم که نجاست با لباسم ملاقات کرده ولی محل آن معلوم نبود با این وجود همه لباسم را تطهیر کرده و با آن نماز خواندم «آیا نمازم صحیح است؟» امام فرمود: لازم نیست همه لباست را تطهیر کنی بلکه باید همان ناحیه‌ای را که نجاست با آن ملاقات کرده تطهیر کنی به مقداری که یقین به طهارت پیدا کنی، زراره سوال کرد: اگر شک در اصابت نجس به لباسم داشتم آیا فحص لازم است؟ حضرت فرمود: خیر فحص لازم نیست مگر این که خواسته باشی شک و تردید را از نفس خود زائل کنی.

در فقره پنجم زراره سوال نمود: اگر در حال نماز نجاستی را در لباس خود دیدم وظیفه چیست؟ حضرت فرمود: اگر قبلاً علم به نجاست داشتی و در موضع آن شک کردی و با این حال نماز خواندی؛ نمازت را بشکن و اعاده کن ولی اگر قبل از نماز علم به نجاست نداشتی و در حال نماز نجاستی را در لباس خود دیدی لحظه‌ای نمازت را قطع کند «به مقداری که حالت نماز به هم نخورد» و آن را تطهیر کن و نمازت را ادامه بده اما نسبت به آن مقدار از نماز که با نجاست خوانده‌ای محذوری نیست زیرا یقین نداشتی که این نجاست قبل از نماز بوده شاید در حال نماز بدنت نجس شده باشد «لِأَنَّكَ لَا تَدْرِي لَعَلَّهُ شَيْ‌ءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ.»

کیفیت استدلال: در فقره سوم روایت که محل شاهد است زراره به امام عرض نمود قبل از نماز گمان کردم که لباسم نجس شده است فلذا فحص کردم ولی چیزی را نیافتم و با همان لباس نماز خواندم و بعد نماز معلوم شد که لباسم نجس بوده است «فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ فِيهِ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ» امام فرمود: اعاده لازم نیست مورد سوال در فرضی است که راوی فحص از نجاست نموده و چیزی نیافته و بعد از نماز کشف خلاف شده است و امام هم در این فرض حکم به صحت نماز نموده است پس معلوم می‌شود حکم به عدم اعاده تنها در فرضی است که قبل از نماز فحص شده باشد و الا حکم مزبور جاری نمی‌شود.

مناقشه در دلالت روایت مزبور بر مدّعی.

فحص از نجاست اگر در کلام امام ذکر شده بود حرف شما صحیح بود که امام تنها در صورت فحص از نجاست، حکم به اعاده نموده است لکن این کلام در سوال راوی آمده و دلیل بر آن نیست که حکم به عدم اعاده تنها در فرض فحص جاری است و این قید دخیل در حکم است و حکم مزبور اختصاص به مورد فحص دارد شاید حکم اعم باشد «فلا ينافي ذلك ثبوت الحكم- أعني عدم الإعادة- مطلقا حتى في صورة عدم النظر» ضمن این که در ذیل روایت سه قرینه وجود دارد که از آن استفاده می‌شود فحص لازم نیست و دخیل در حکم به عدم اعاده هم نیست:

قرینه اول: زراره سوال نمود: آیا فحص لازم است حضرت فرمود: خیر مگر آن که خواسته باشی تردید در نفس خود را زائل کنی

«قُلْتُ فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ أَنْ أَنْظُرَ فِيهِ قَالَ لَا وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ». پس معلوم می‌شود که فحص اثری در اعاده و عدم اعاده ندارد زیرا اگر فحص دخیل در حکم به عدم لزوم اعاده بود امام نمی‌فرمود فحص لازم نیست بلکه فحص را علت برای حکم مذکور ذکر می‌نمود.

قرینه دوم: زراره سوال نمود چرا اعاده در فرض جهل به نجاست لازم نیست «لِمَ ذَاكَ؟» امام دلیل صحت نماز را جریان استصحاب بیان نمودند: «لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً» تعلیل به جریان استصحاب در هر دو حالت جاری است چه قبل از نماز فحص نموده باشد چه فحص ننموده باشد طبق استصحاب اعاده لازم نیست از این جهت که نماز بر طبق حکم ظاهری بوده است.

در علم اصول خوانیده‌ایم که در صورت موافقت ماتی به، با مامورٌ به واقعی تکلیف ساقط می‌شود همچنین اگر ماتی به موافق با امر اضطراری باشد باز هم تکلیف ساقط می‌شود و اما اگر ماتی به موافق با امر ظاهری مثل استصحاب باشد طبق این روایت ماتی به مجزی از امر واقعی خواهد بود به این معنی که اگر کسی در نماز طبق امر ظاهری مثل استصحاب طهارت؛ نماز بخواند و بعد نماز کشف خلاف شود عمل او مجزی است از این فقره حدیث استفاده می‌شود که آنچه منشا و علت برای عدم اعاده نماز است فحص نیست بلکه علت عدم اعاده، وجود امر ظاهری استصحاب است و فحص و عدم فحص دخیل در عدم اعاده نیست بنابراین این روایت نمی تواند دلیل بر تفصیل مزبور باشد.

قرینه سوم: در متن روایت راوی سوال نمود که آیا فحص لازم است «فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ أَنْ أَنْظُرَ فِيهِ قَالَ لَا وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ» امام تصریح نمود به این که فحص واجب نیست و اگر فحص کردن دخیل در حکم اعاده و عدم اعاده می بود حضرت متذکر آن می شدند.

2. صحيحة محمد بن مسلم: عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: ذَكَرَ الْمَنِيَّ وَ شَدَّدَهُ وَ جَعَلَهُ أَشَدَّ مِنَ الْبَوْلِ ثُمَّ قَالَ إِنْ رَأَيْتَ الْمَنِيَّ قَبْلَ أَوْ بَعْدَ مَا تَدْخُلُ فِي الصَّلَاةِ فَعَلَيْكَ إِعَادَةُ الصَّلَاةِ وَ إِنْ أَنْتَ نَظَرْتَ فِي ثَوْبِكَ فَلَمْ تُصِبْهُ ثُمَّ صَلَّيْتَ فِيهِ ثُمَّ رَأَيْتَهُ بَعْدُ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ وَ كَذَلِكَ الْبَوْلُ.[2]

ترجمه: امام بعد از مبالغه بسيار در نجاست منی، فرمود: نجاست منی شدیدتر از بول است سپس فرمود: اگر منى را در لباس خود دیدی چه قبل از نماز و چه در اثناء نماز، اعاده نماز واجب است ولی اگر نظر کردی در لباست و چیزی را ندیدی و بعد از نماز منی را در لباس خود یافتی، اعاده لازم نیست همچنین است بول.

کیفیت استدلال: امام در فرضی که فرد فحص نموده و نجاست را در لباس خود ندیده، حکم به عدم اعاده نمودند «إِنْ أَنْتَ

نَظَرْتَ فِي ثَوْبِكَ فَلَمْ تُصِبْهُ... فَلَا إِعَادَةَ» در این روایت قید فحص کردن در کلام امام آمده و مثل روایت زراره در کلام راوی نیامده تا اشکال قبل وارد باشد مقتضای مفهوم شرط در کلام امام آن است که اگر فحص نکرد و بعد از نماز نجاست را در لباس خود دید، اعاده نماز واجب است.

مناقشه استاد خویی در دلالت روایت مزبور بر مدّعی.

در این روایت امام دو حکم را در مقابل یکدیگر بیان نموده است: اول «إِنْ رَأَيْتَ الْمَنِيَّ» و دوم «وَ إِنْ أَنْتَ نَظَرْتَ فِي ثَوْبِكَ فَلَمْ تُصِبْهُ» مقتضای مقابله این دو جمله «به قرینه کلمه رؤیت در جمله اول که مراد از آن علم به نجاست است زیرا رویت خصوصیت ندارد و طریق الی العلم است» آن است که نظر کردن «نظَرْتَ» در جمله دوم خصوصیت ندارد بلکه طریق الی العلم است و مراد از آن علم به عدم نجاست است در واقع امام می‌خواهد بگوید: اگر علم به نجاست قبل از نماز پیدا کردی، اعاده واجب است و الا اعاده واجب نیست لذا نظر کردن و فحص کردن، دخیل در عدم وجوب اعاده نیست «فكأنه قال إن رأيت المنيّ قبل الصلاة أو في أثنائها فعليك الإعادة، و إن رأيته بعد الصلاة فلا إعادة عليك.» بلکه نظر کردن کنایه از آن است که اگر علم به عدم نجاست پیدا کردی اعاده لازم نیست و نظر کردن بما هو طریق الی العلم، معتبر در عدم اعاده است ب این روایت نمی‌تواند مستند برای تفصیل مزبور باشد البته این جواب مرحوم استاد خویی به نظر ما محل تامل است.[3]

3. میمون صیقل: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ سَيْفٍ عَنْ مَيْمُونٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ أَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ بِاللَّيْلِ فَاغْتَسَلَ فَلَمَّا أَصْبَحَ نَظَرَ فَإِذَا فِي ثَوْبِهِ جَنَابَةٌ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَدَعْ شَيْئاً إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ إِنْ كَانَ حِينَ قَامَ نَظَرَ فَلَمْ يَرَ شَيْئاً فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ حِينَ قَامَ لَمْ يَنْظُرْ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ.[4]

ترجمه: راوی سوال نمود از مردى که در شب جنب شده و غسل کرده و صبح در لباس خود منى را دیده است «وظيفه او نسبت به نمازهایی که در آن لباس خوانده چيست‌؟» حضرت فرمود: حمد و سپاس سزاوار خداوندى است كه براى هر چيزى حدّى معین نموده است سپس فرمود: اگر هنگامى كه فرد از خواب برخاسته به لباسش نگاه كرده و چيزى را نديده، اعادۀ نماز بر او واجب نيست ولى اگر وقتى که از خواب برخاسته، بدون فحص از لباس خود، نماز خوانده است، اعاده نماز بر او واجب است.

بررسی سند: این روایت از نظر دلالت بر قول تفصیل اگر چه تام است ولی از نظر سند معتبر نیست زیرا میمون صیقل که در

عوض آن در کافی منصور صیقل ذکر شده است چه ناقل حدیث میمون صیقل باشد چه منصور صیقل، هر دو راوی مجهولند.

 


[3] مناقشه خویی: و يدفعها: أنّ المقابلة بين الشرطيتين قرينة على أنّ التعبير بالنظر ليس لخصوصيّة فيه بل لكونه مقدمة للرؤية غالبا، فالمقصود بالشرطيّة الثانية على ما يشهد به سياق العبارة هو بيان مفهوم القيود المذكورة في الشرطيّة الأولى. فكأنه قال عليه السّلام: إن رأيت المنيّ قبل الصلاة أو في أثنائها فعليك الإعادة، و إن رأيته بعد الصلاة فلا إعادة عليك. فالتعبير بالنظر إنّما كان لأجل أنّ المتردد في إصابة المنيّ أو نجاسة أخرى لثوبه ينظر إليه غالبا لتعرّف الحال و دفع الوسوسة عن نفسه.. فقه الشيعة - كتاب الطهارة، ج‌4، ص: 160‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo