< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ بررسی حکم نماز در لباس نجس جهلاً / صور متصور التفات به نجاست لباس یا بدن در اثناء نماز و حکم آن.

قال السید الطباطبائی فی العروه: أما إذا كان جاهلا بالموضوع بأن لم يعلم أن ثوبه أو بدنه لاقى البول مثلا فإن لم يلتفت أصلا أو التفت بعد الفراغ من الصلاة صحت صلاته و لا يجب عليه القضاء بل و لا الإعادة في الوقت و إن كان أحوط.

قبل از شروع بحث، قاعده اصولی به صورت اشکال و جواب به عرض می‌رسد:

ان قلت: برخی گمان کرده‌اند که جهل به موضوع و جهل به حکم موجب سقوط تکلیف می‌شود زیرا نهی برای بازداشتن مکلف از منهی عنه و امر به مامورٌ به هم برای تحریک مکلف نحو العمل است و این در صورتی معقول و صحیح است که مکلف عالم به امر و نهی باشد تا برای او داعی بر ترک منهی عنه و فعل مامور به حاصل شود و چون برای جاهل به موضوع نجاست داعی بر احتراز از آن حاصل نمی‌شود نهی از آن برای او فعلیت پیدا نمی‌کند طبق این مبنی عمل جاهل به موضوع نجاست از این جهت صحیح است.

قلت: این توهّم از جهات مختلفی باطل است اولاً: در اصول ثابت شده که احکام شرعی اختصاص به عالم به حکم و عالم به موضوع ندارد بلکه مشترک بین عالم و جاهل است ثانیاً اوامر غیری مثل: «ارکعوا و اسجدوا» که ارشاد به جزئیت رکوع و سجده در نماز است و نواهی غیری مثل «لا تصل فیما لا یاکل لحمه» که ارشاد به مانعیت همراه داشتن اجزای ما لایاکل در نماز است این اوامر و نواهی ارشادی به منزله اخبار است و مثل آن است که شارع خبر دهد به این که رکوع و سجده در نماز شرط است و نماز در اجزای ما لا یاکل یا نماز در لباس و بدن نجس، مانع و مبطل نماز است لذا همچنان که در خبر شرط نیست مخبر به، عالم به موضوع یا حکم باشد در اوامر و نواهی ارشادی هم لازم نیست مخبر به، عالم به موضوع یا حکم باشد دلیل بر این امر، روایاتی است که در این جهت وارد شده که در قیامت از عبد به عنوان توبیخ سوال می‌کنند: چرا به دستورات الهی عمل ننمودی؟ او در جواب می‌گوید: نمی‌دانستم. دوباره از او سوال می‌شود: چرا یاد نگرفتی؟ با این سوال راه عذر بر او بسته می‌شود «أنّ العبد يؤتى به‌ يوم القيامة فيقال هلّا عملت؟ فيقول: ما علمت، فيقال هلّا تعلّمت؟»[1]

سرّ مساله آن است که احکام الهی به نحو قضایای حقیقیّه مفروضه الوجود الموضوع جعل شده‌اند و شامل همه مکلفین می‌شود هم افرادی که موجود هستند و هم افرادی که بعداً متولد خواهند شد چه مکلف عالم به موضوع باشد چه جاهل به موضوع. بنا نیست که شارع مقدس درب خانه تک تک مکفین در بزند و تکایف را به یک‌یک آنها اعلان نماید بلکه به طور عمومی اعلان می شود و مکلف موظف است که فحص از احکام الهی نماید اگر مجتهد است به آیات و روایت مراجعه نماید و اگر مکلف است به رساله عملیه مرجع خود رجوع نماید از همین قبیل است قوانینی که دولتها وضع می‌کنند آری جاهل به موضوع و جاهل به حکم در فرضی که جهل او قصوری باشد معذور خواهد بود لکن فرق است بین فعلیت تکلیف و تنجز تکلیف، فعلیت تکلیف به تحقق موضوع آن است و با وجود مکلف، حکم فعلی می‌شود اما این حکم وقتی برای مکلف منجز شده و معاقب خواهد بود که عالم به حکم باشد و الا تکلیف برای او منجز نمی‌شود و این غیر آن است که بگوییم تکلیف برای جاهل به حکم و موضوع فعلیت ندارد.

بررسی فرمایش مرحوم سید در عروه.

مرحوم سید می‌فرماید: اگر مصلی در اثناء نماز ملتفت شود که بدن یا لباسش نجس است دو صورت متصوّر است:

الف: تاره می‌داند كه لباس یا بدنش قبل از شروع نماز نجس شده است در این فرض اگر وقت وسعت دارد باید نماز خود را بشکند و دوباره بخواند.

در بحث دیروز گفتیم: وجه فتوای سید آن است که طهارت شرط صحت نماز است و چون فرد بخشی از نماز را در لباس نجس خوانده و فاقد شرط صحت بوده؛ علی القاعده اعاده نماز لازم است طبق قاعده اصولی که اگر واجب دارای افراد طولی و عرضی باشد چنانچه برخی از افراد آن مبتلی به مزاحم یا فاقد شرط باشد اتیان آن مجزی نیست و مامور به باید طبق فرد واجد شرائط امتثال شود ولی می‌خواهم عرض کنم علت فتوای مرحوم سید این قاعده نیست بلکه علی القاعده نمازش صحیح است البته در صورتی که امکان تحصیل طهارت در ادامه نماز وجود داشته باشد زیرا تا زمان التفات به نجاست که جاهل به نجاست بوده و طبق روایات با جهل به نجاست نماز صحیح بوده و مانعی برای صحت نماز او نبوده است چنان که در روایات نسبت به کسی که جاهل به نجاست بوده و بعد از نماز مطلع بر نجاست شده حکم به صحت نماز شده است.

حال اگر کسی تمام نمازش را جهلا در لباس یا بدن نجس خوانده طبق روایات نمازش صحیح باشد به طریق اولی کسی که تنها بخشی از نماز را جهلا در لباس یا بدن نجس خوانده و بعد از اطلاع در ادامه نماز، لباس یا بدنش را تطهیر کرده، باید نمازش صحیح باشد بنابراین در این صورت علی القاعده نمازش صحیح است الا این که روایاتی در این جهت وارد شده و تعبدا حکم به بطلان نماز در این فرض نموده است و ظاهراً مستند فتوای سید روایات است و اگر این روایات خاصه نبود علی القاعده حکم به صحت نماز در این فرض می‌نمودیم.

و اما در ضیق وقت مرحوم سید می‌فرماید: اگر امکان تطهیر یا در آوردن لباس نجس با داشتن لباس طاهر و بدون فعل منافی نماز، مثل استدبار از قبله یا فعل کثیر یا تکلم، ممکن باشد چنین کند و نماز را بعد از تطهیر ادامه دهد و نمازش صحیح است و اگر به خاطر ضیق وقت ممکن نباشد نماز را با همان نجاست تمام كند و نمازش صحيح است زیرا درک مصلحت وقت اقوی از درک مصلحت طهارت است.

ب: و اخری می‌داند که نجاست قبل از نماز نبوده و در اثنای نماز حادث شده است حال یا می‌داند که هیچ یک از اجزای نماز را در حال نجاست بدن یا لباس نخوانده است یا شک دارد که آیا برخی از اجزای نماز را در حال نجاست خوانده یا نه، در هر دو حالت، اگر وقت وسعت دارد تارة می‌تواند در اثنای نماز بدون فعل منافی نماز، مثل استدبار از قبله و فعل کثیر و تکلم، شرط طهارت را تحصیل کند و لباس خود را تطهیر کند یا از تن در آورد پس باید چنان کند و نمازش هم صحیح است.

وجه صحت نماز آن است که نماز او تا الآن یا به علم وجدانی طاهر بوده اگر می‌دانسته که نجاست حین الالتفات حادث شده است یا به علم تعبدی طاهر بوده در فرض شک در سبق نجاست، طبق استصحاب عدم نجاست لباس یا بدن تا زمان اطلاع بر نجاست فلذا وجدانا یا تعبداً می‌دانسته که هیچ یک از افعال نماز را در حال نجاست بدن یا لباس نخوانده است.

بنابراین تا زمان التفات به نجاست واجد شرط طهارت بوده و بعد از اطلاع به نجاست هم که فرض آن است لباس یا بدنش را تطهیر کرده است لذا نمازش علی القاعده صحیح است و نیازی به اعاده و قضا ندارد ولی اگر در وسعت وقت تطهیر ممکن نباشد باید نماز خود را بشکند و دوباره بخواند و قاعده اصولی که قبلاً بدان اشاره کرده نمودیم، در اینجا جاری است که اگر واجب مشروط به شروطی مثل طهارت و حلیت لباس، دارای افراد طولی و عرضی باشد چنانچه برخی از افراد آن فاقد شرط باشد مامور به باید طبق فرد واجد شرائط امتثال شود.

و اما اگر وقت ضیق باشد در همین فرض که نجاست در اثنای نماز حادث شده یا نمی‌داند که نجاست قبل از نماز بوده یا در اثنای نماز حادث شده است، تاره می‌تواند در اثنای نماز شرط طهارت را بدون فعل منافی نماز تحصیل کند به این که لباس خود را تطهیر کند یا از تن در آورد و نمازش را با لباس طاهر ادامه دهد باید چنین کند و نمازش هم صحیح است وجه صحت نماز آن است که نماز او تا زمان اطلاع بر نجاست، واجد شرط طهارت بوده وجدانا یا تعبدا طبق استصحاب طهارت لباس یا بدن الی حین الاتفات، در فرضی که شک دارد که آیا الآن حادث شده یا قبل از نماز حادث شده است با این کیفیت تمام نماز واجد شرط طهارت بوده و ادامه هم فرض آن است که لباس یا بدنش را تطهیر کرده است لذا نمازش علی القاعده صحیح است و نیازی به اعاده و قضا ندارد.

و اما این که آناما در بین نماز بدن یا لباسش نجس شده این هم مضر به صحت نماز نیست زیرا نجاست مثل حدث قاطع نماز نیست بلکه نجاست مانع نماز است و اگر این مانع در حال نماز رفع شود کافی در صحت نماز است این بود حاصل فرمایش مرحوم سید ماتن در حکم به صحت نماز کسی که عالم به نجاست بدن یا لباس خود در اثنای نماز شود.

مرحوم استاد خویی می‌فرماید در جاهل نجاست در فرض التفات به نجاست در اثنای نماز، سه صورت متصور است:

صورت اول: مصلی به یکی از قرائن مثل خشک بودن نجاست می‌داند که حدوث نجاست قبل از شروع نماز بوده است.

صورت دوم: مصلی می‌داند که نجاست در اثنای نماز قبل از زمان رویت ایجاد شده است و برخی از اجزای نماز را در حال نجاست بدن یا لباس خوانده است.

صورت سوم: تارة می‌داند که نجاست در زمان رویت ایجاد شده است و اخری شک دارد که آیا حین الرویه ایجاد شده یا قبل از آن، این فرض اخیر در حکم، طبق استصحاب بقاء طهارت ملحق به فرض اول از صورت سوم است یعنی موردی که می‌داند نجاست حین الرویه ایجاد شده است بنابراین در مساله سه صورت متصور است.

مشهور در تمام صور ثلاثه در فرض امکان تحصیل طهارت در ادامه نماز، حکم به صحت نماز جاهل به نجاست نموده‌اند و در صورت عدم امکان حکم به بطلان و اعاده نماز در وسعت وقت نموده‌اند و اما مرحوم سید در دو صورت اول و دوم حکم به بطلان نماز و تنها در صورت سوم حکم به صحت نماز نموده است.

اما بررسی صورت سوم که مرحوم سید در این فرض حکم به صحت نماز نموده است یعنی صورتی که می‌داند یا احتمال می‌دهد که در زمان رویت بدن یا لباسش نجس شده است در این فرض شکی نیست که نمازش تا به این لحظه صحیح بوده و در ادامه هم اگر بدن یا لباسش را تطهیر کند بدون فعل منافی با نماز ، نمازش صحیح است به این صورت که لباس نجس را از تن در آورد یا اگر در نزدیکی او آب است بدون فعل منافی نماز مثل استدبار و تکلم و فعل کثیر... لباس یا بدنش را تطهیر کند اما لحظه ای که بدن یا لباس را تطهیر می‌کند نجاست در این لحظه موجب بطلان نماز نیست زیرا نجاست از قواطع نماز مثل ریا یا حدث نیست که اگر لحظه‌ای در نماز باشد قاطع نماز است بلکه از موانع نماز است و با رفع مانع علی القاعده نماز صحیح است ضمن این که صحت نماز در این فرض اجماعی است و در روایات هم در فرض مزبور حکم صحت نماز شده است:

1. صحیحه حلبی: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصِيبُهُ الرُّعَافُ وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ إِنْ قَدَرَ عَلَى مَاءٍ عِنْدَهُ يَمِيناً أَوْ شِمَالًا أَوْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُوَ مُسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةِ فَلْيَغْسِلْهُ عَنْهُ ثُمَّ لْيُصَلِّ مَا بَقِيَ مِنْ صَلَاتِهِ وَ إِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى مَاءٍ حَتَّى يَنْصَرِفَ بِوَجْهِهِ أَوْ يَتَكَلَّمَ فَقَدْ قَطَعَ صَلَاتَهُ.[2]

راوی از امام صادق در مورد کسی که در حال نماز خون دماغ شده سؤال نمود؛ امام فرمود: اگر در نزد او آبی در طرف راست یا چپ یا مقابل اوست و در حالی که رو به قبله است، می‌تواند خود را تطهیر کند و باقیمانده نماز خود را در حال طهارت بخواند باید چنین کند ولی اگر امکان تطهیر نیست مگر به این که صورتش را از قبله برگرداند یا سخن بگوید، باید نمازش را قطع کند.

نکته: معلوم است که تکلم و استدبار از قبله در حکم به شکستن نماز خصوصیت ندارد و تنها به عنوان مثال آمده و مقصود آن

است که اگر امکان تطهیر بدون فعل منافی نماز وجود ندارد باید نمازش را بشکند.

2. صحیحه معاویة بن وهب: وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرُّعَافِ أَ يَنْقُضُ الْوُضُوءَ قَالَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا رَعَفَ فِي صَلَاتِهِ وَ كَانَ عِنْدَهُ مَاءٌ أَوْ مَنْ يُشِيرُ إِلَيْهِ بِمَاءٍ فَتَنَاوَلَهُ فَقَالَ بِرَأْسِهِ فَغَسَلَهُ فَلْيَبْنِ عَلَى صَلَاتِهِ وَ لَا يَقْطَعْهَا.[3]

راوی سوال نمود که اگر کسی در حال نماز خون دماغ شود آیا نمازش صحیح است؟ امام در جواب فرمود: اگر کسی در حال نماز خون دماغ شود و نزد او آبی باشد یا کسی باشد که به او اشاره کند تا برایش آب بیاورد و تطهیر آن در حال نماز مقدور باشد و بتواند در ادامه تحصیل طهارت کند در این صورت نباید نماز خود را قطع کند.

3. صحيحة زرارة: وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ إِنْ رَأَيْتُهُ فِي ثَوْبِي وَ أَنَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ تَنْقُضُ الصَّلَاةَ وَ تُعِيدُ إِذَا شَكَكْتَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً قَطَعْتَ الصَّلَاةَ وَ غَسَلْتَهُ ثُمَّ بَنَيْتَ عَلَى الصَّلَاةِ لِأَنَّكَ لَا تَدْرِي لَعَلَّهُ شَيْ‌ءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ.[4]

مفاد روایت: در این روایت تصریح شده به این که عروض نجاست در اثنای نماز، موجب بطلان نماز نیست و در این جهت فرقی نیست که علم داشته باشد که عروض نجاست حین الالتفات به نجاست بوده یا شک داشته باشد که آیا حین الالتفات نجس شده یا قبل از آن زیرا طبق استصحاب حکم به عدم عروض نجاست تا قبل از التفات می‌شود.

اما حکم صورت اول که مصلی بواسطه یکی از قرائن مثل خشک بودن نجاست، می‌داند حدوث نجاست قبل از شروع نماز بوده است مرحوم سید در این فرض قائل به تفصیل شده و می‌فرماید: در وسعت وقت نمازش محکوم به بطلان است و باید نمازش را دوباره بخواند و در ضیق وقت در صورت امکان تطهیر در حال نماز، باید بدن یا لباس خود را تطهیر کند و نمازش را ادامه دهد و اگر امکان تطهیر وجود ندارد با همان لباس یا بدن نجس نمازش را ادامه دهد و همان نماز مکفی است و اعاده لازم نیست بررسی این صورت ان شاء الله در جلسه بعد خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo