< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ صور متصوّر التفات به نجاست لباس یا بدن در اثناء نماز و بررسی حکم هر یک از صور آن/

بحث ما در جاهل به نجاست بود که در اثنای نماز ملتفت به نجاست بدن یا لباسش شده است و گفتیم در مساله سه صورت متصور است:

صورت اول: مصلی به جهت یکی از قرائن مثل خشک بودن نجاست می‌داند که حدوث نجاست قبل از شروع نماز بوده است.

صورت دوم: مصلی می‌داند که نجاست در اثنای نماز و قبل از زمان رویت ایجاد شده است.

صورت سوم: الف: مصلی می‌داند که نجاست بدن یا لباس در اثنای نماز و در همان هنگام رؤیت ایجاد شده است ب: شک دارد که آیا نجاست بدن یا لباس، هنگام رؤیت ایجاد شده یا قبل از آن، این فرض اخیر در حکم طبق استصحاب بقاء طهارت تا زمان التفات به نجاست، ملحق به فرض اول از صورت سوم است یعنی موردی که می‌داند نجاست هنگام رؤیت ایجاد شده است در بحث دیروز صورت سوم را بررسی کردیم صحت نماز در این فرض اجماعی است و در روایات هم حکم به صحت نماز در این فرض شده است در صورتی که بتواند بدون فعل منافی نماز لباس یا بدن خود را تطهیر کند یا لباس نجس را از تن در آورد و بقیه نماز را در حال طهارت بخواند بررسی این فرض در بحث دیروز گذشت.

اما بررسی صورت اول که مصلی در اثنای نماز ملتفت به نجاست بدن یا لباس خود شده و به واسطه یکی از قرائن مثل خشک بودن نجاست می‌داند که حدوث نجاست قبل از شروع نماز بوده و مقداری از نماز را جهلا در لباس یا بدن نجس نماز خوانده است در این فرض مرحوم سید به تبع مرحوم محقق همدانی در فرض وسعت وقت، حکم به بطلان نماز نموده است در مقام توجیه کلام ایشان گفتیم که اگر وقت وسعت دارد مکلف علی القاعده باید نماز را در ضمن فرد تام الاجزاء و الشرائط اتیان کند و چون بخشی از نماز فاقد شرط طهارت بوده و فرض آن است که وقت هم وسعت دارد و امکان نماز در ضمن فرد تام وجود دارد باید نمازش را بشکند و مامور به را در ضمن فرد واجد شرط اتیان کند.

ولی معلوم شد که این امر نمی تواند منشا برای بطلان نماز شود بلکه در این فرض علی القاعده نماز محکوم به صحت است در صورتی که امکان تحصیل طهارت در ادامه وجود داشته باشد زیرا کسی که تمام نمازش را جهلا در لباس یا بدن نجس خوانده و بعد از نماز مطلع شده طبق روایات متعدد نمازش صحیح است اگر نماز چنین کسی صحیح باشد به طریق اولی باید نماز کسی که تنها بخشی از نماز را جهلا در نجاست خوانده و بعد از اطلاع در اثنای نماز، لباس یا بدن خود را تطهیر کرده، صحیح باشد بنابراین در این صورت نمازش علی القاعده صحیح است طبق روایاتی که حکم به صحت نماز جاهل به نجاست نموده است در فرضی که بعد از نماز ملتفت به نجاست شود و مشهور به استناد این روایات حکم به صحت نماز نموده اند الا این که روایات خاصه ای در مساله وارد شده و تعبدا حکم به بطلان نماز در این فرض «که می داند نجاست قبل از نماز در لباس یا بدنش بوده» نموده است ظاهرا مستند فتوای سید همین روایات است و اگر این روایات نبود علی القاعده حکم به صحت نماز در این فرض می‌کردیم با این حال حکم به بطلان نماز در این فرض محذور عقلی ندارد لذا می‌توان گفت طبق روایات در فرض استمرار جهل تا بعد از نماز، حکم به صحت نماز می‌کنیم و در فرض عدم استمرار جهل و التفات به نجاست در اثنای نماز در فرضی که نجاست قبل از نماز در لباس یا بدن مصلی حادث شده باشد تعبدا طبق روایات خاصه حکم به بطلان نماز می‌کنیم و اما روایات خاصه ای که در این فرض حکم به بطلان نماز نموده است:

1. صحیحه زارره: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ شَيْ‌ءٌ مِنْ مَنِيٍّ إِلَى أَنْ‌ قَالَ إِنْ رَأَيْتُهُ فِي ثَوْبِي وَ أَنَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ تَنْقُضُ الصَّلَاةَ وَ تُعِيدُ إِذَا شَكَكْتَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً قَطَعْتَ وَ غَسَلْتَهُ ثُمَّ بَنَيْتَ عَلَى الصَّلَاةِ لِأَنَّكَ لَا تَدْرِي لَعَلَّهُ شَيْ‌ءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ.[1]

مفاد روایت: در این روایت تفصیل داده شده بین نمازی که از ابتدا در لباس نجس خوانده شده که در این صورت حکم به بطلان نماز شده است و بین نمازی که در اثناء، نجاست حادث شده است که در این صورت حکم به صحت نماز شده است ضمن این که از تعلیلی که امام ذکر نمود «لأنّك لا تدري لعلّه شي‌ء أوقع عليك.» استفاده می‌شود که اگر در حدوث نجاست قبل از نماز شک کند نمازش صحیح است لاستصحاب الطهاره تا زمان التفات از این کلام استفاده می شود که اگر حدوث نجاست قبل از نماز باشد نماز محکوم به بطلان است لعدم جریان الاستصحاب.

2. صحیحه محمد بن مسلم: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَرَى فِي ثَوْبِ أَخِيهِ دَماً وَ هُوَ يُصَلِّي قَالَ لَا يُؤْذِنْهُ حَتَّى يَنْصَرِفَ.[2]

مفاد روایت: راوی سوال نمود از کسی که در لباس دیگری در حال نماز نجاستی را دیده است «آیا تذکر به او در حال نماز لازم است؟» حضرت فرمود خیر، لازم نیست در بین نماز به او تذکر دهی و با این کار او را به جهت اعاده نماز به زحمت بیاندازی «لَا يُؤْذِنْهُ حَتَّى يَنْصَرِفَ» از این عبارت استفاده می‌شود که اعلان نجاست به دیگری در حال نماز لازم نیست از این جهت که التفات به نجاست به خاطر اعلان به او در حین نماز موجب بطلان نماز او شده و با اعاده نماز مصلی به زحمت افتاده و باید نماز خود را اعاده کند پس معلوم می‌شود که اگر مصلی در اثنای نماز متوجه نجاست شود باید نمازش را قطع کند برخلاف موردی که

بعد از نماز مطلع شود.

3. صحيحة محمد بن مسلم: عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: ذَكَرَ الْمَنِيَّ وَ شَدَّدَهُ وَ جَعَلَهُ أَشَدَّ مِنَ الْبَوْلِ ثُمَّ قَالَ إِنْ رَأَيْتَ الْمَنِيَّ قَبْلَ أَوْ بَعْدَ مَا تَدْخُلُ فِي الصَّلَاةِ فَعَلَيْكَ إِعَادَةُ الصَّلَاةِ وَ إِنْ أَنْتَ نَظَرْتَ فِي ثَوْبِكَ فَلَمْ تُصِبْهُ ثُمَّ صَلَّيْتَ فِيهِ ثُمَّ رَأَيْتَهُ بَعْدُ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ وَ كَذَلِكَ الْبَوْلُ.[3]

امام بعد از مبالغه بسيار در خصوص ازاله منی از لباس مصلی، فرمود: نجاست منی شدیدتر از بول است اگر منى را در لباس خود دیدی چه قبل از نماز و چه در اثناء نماز، اعاده نماز واجب است ولی اگر نظر کردی در لباست و چیزی را ندیدی و بعد از نماز در لباس خود منی را یافتی، اعاده لازم نیست در این روایت تصریح شده که اگر قبل از نماز بفهمد که بدن یا لباسش نجس بوده نماز باطل است ولی اگر بعد از نماز متوجه شود نماز محکوم به صحت است روایت بعدی هم در دلالت مثل همین روایت است.

4. روایت أَبِي بَصِيرٍ: وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ صَلَّى فِي ثَوْبٍ فِيهِ جَنَابَةٌ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ عَلِمَ بِهِ قَالَ عَلَيْهِ أَنْ يَبْتَدِئَ الصَّلَاةَ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ صَلَّى وَ فِي ثَوْبِهِ جَنَابَةٌ أَوْ دَمٌ حَتَّى فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ ثُمَّ عَلِمَ قَالَ مَضَتْ صَلَاتُهُ وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ.[4]

در مقابل این قول برخی گفته اند اگر مصلی در اثنای نماز بفهمد که لباسش قبل از نماز نجس بوده است در این فرض هم اعاده نماز لازم نیست همچنان که اگر بعد از نماز مطلع شود که بدن یا لباس نجس بوده، اعاده نماز لازم نیست مستند این قول روایاتی است که به نحو مطلق حکم به صحت نماز در فرض التفات به نجاست در اثنای نماز نموده است که به اطلاق شامل می‌شود موردی را که می‌داند این نجاست قبل از نماز بوده است لکن روایاتی که حکم به بطلان نماز در فرض سبق نجاست قبل از نماز نموده است می‌تواند مقید این روایات مطلقه باشد و اما برخی از روایات مطلقه:

1. موثقة داود بن سرحان: وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ يَعْنِي ابْنَ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الرَّجُلِ يُصَلِّي فَأَبْصَرَ فِي ثَوْبِهِ دَماً قَالَ يُتِمُّ.[5]

جواب استاد اشرفی

این روایت مطلق است و به نحو مطلق نسبت به کسی که در اثنای نماز مطلع بر نجاست بدن یا لباس خود شده حکم به صحت

نماز نموده است اعم از این که نجاست قبل از نماز بوده یا در اثنای نماز ایجاد شده است لکن روایاتی که حکم به بطلان نماز در فرض سبق نجاست قبل از نماز، نموده است می‌تواند مقید اینگونه روایات مطلقه باشد ضمن این که احتمال دارد مورد این روایت خون معفو عنه کمتر از درهم باشد یا مورد آن نجاستی باشد که در حین التفات ایجاد شده است نه قبل از نماز در هر حال این روایت مطلق است و روایتی که حکم به بطلان در فرض سبق نجاست قبل از نماز نموده خاص است و می تواند مقید این روایات مطلقه باشد.

نکته: برخی به رجالیین اشکال کرده اند که چطور رجالیین احوالات روات را از نظر وثاقت و عدم وثاقت بررسی نموده اند با این که رجالیین، معاصر با روات نبوده اند تا توثیق و عدم توثیق آن ها اعتباری داشته باشد زیرا رجالیین عمدتا در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم زندگی می‌کردند اما روات در قرن دوم و سوم بوده اند و فاصله بین آن ها صدها سال است از کجا به توثیقات نجاشی در قرن چهارم می‌توان اعتماد نمود.

در جواب از این شبهه می‌گوییم: جمعی از روات حدیث خود صاحب کتاب رجال بوده اند و با توجه به آن می توان وثاقت و عدم وثاقت راوی را تشخیص داد از جمله حسن ابن محمود که در سلسله اسناد همین روایت اخیر ذکر شده است.

بسیار جای تاسّف است که مرحوم علامه مجلسی روایات معصومین را با چه زحمتی از اقصی نقاط دنیا جمع آوری نمود ولی بعداً متاسفانه کتابخوانه ایشان را فروختند و یهودی‌ها کتب آن را خریداری کردند نقل شده که پسر مرحوم شیخ عباس قمی برای خریدن زغال مجبور شد که برخی از کتب پدر خود را بفروشد و به مرحوم مشکات قول داد که مقداری از کتب را هم به او بفروشد لکن شب در خواب پدرش را دید مرحوم شیخ عباس به او گفت: نباید کتب من را به مشکات بفروشی زیرا او بعد از بیع به دانشگاه می دهد و از آنجا به خارجی ها می فروشند در صورتی که مسلمین به آنها نیاز دارند لذا از فروش منصرف شد و بعد از مدتی مردی بدون هماهنگی برای او زغال آورد.

2. موثقه عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ: مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الْمَشِيخَةِ لِلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنْ رَأَيْتَ فِي ثَوْبِكَ دَماً وَ أَنْتَ تُصَلِّي وَ لَمْ تَكُنْ رَأَيْتَهُ قَبْلَ ذَلِكَ فَأَتِمَّ صَلَاتَكَ فَإِذَا انْصَرَفْتَ فَاغْسِلْهُ قَالَ وَ إِنْ كُنْتَ رَأَيْتَهُ قَبْلَ أَنْ تُصَلِّيَ فَلَمْ تَغْسِلْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ بَعْدُ وَ أَنْتَ فِي صَلَاتِكَ فَانْصَرِفْ فَاغْسِلْهُ وَ أَعِدْ صَلَاتَكَ.[6]

این همان است که گفتیم: این روایت از خود کتاب حسن ابن محبوب که در عصر ائمه بوده نقل شده ضمنا ایشان دارای کتاب مشیخه رجال بوده و روایاتش معتبر است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo