< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت / برّرسی حکم نماز ناسی نجاست در فرض التفات در اثنای نماز/برّرسی حکم نماز ناسی نجاست وضعاً و تکلیفاً/

 

با قطع نظر از مشکل سندی مکاتبه علی بن مهزیار، مرحوم استاد خویی اشکالاتی را که فقها در دلالت این حدیث مطرح کرده‌اند و آن را منشا برای تشویش و سپس اجمال روایت ذکر نموده‌اند، ناتمام دانسته و این حدیث را مستند برای قول به عدم تنجیس متنجّس قرار داده است در این روایت، فقدان طهارت حدثیه مستند بطلان نماز ذکر شده و تنها حکم به بطلان وضوی اول شده است «أَنْ تُعِيدَ الصَّلَوَاتِ اللَّوَاتِي كُنْتَ صَلَّيْتَهُنَّ بِذَلِكَ الْوُضُوءِ بِعَيْنِهِ» که بالمفهوم دلالت دارد وضوهای بعدی محکوم به صحت است زیرا فرمود: نمازهایی که با این وضو خوانده‌ای باطل است این کلام تنها بنابر این مبنی صحیح است که بگوییم متنجّس منجّس غیر نیست و تنجّس بدن، موجب تنجّس ملاقی با آن یعنی آب وضوی دوّم نمی‌شود طبعاً وضوی دوّم و وضوهای بعدی طبق این مبنی صحیح است و صحت وضوهای بعد تنها طبق این نظریّه «متنجّس منجّس غیر نیست» تصحیح می‌شود.[1]

تتمه کلام مرحوم سید ماتن در عروه:

قال السیّد ره فی العروه: فصل حكم من صلّى في النّجس...و أمّا إذا كان ناسياً، فالأقوى وجوب الإعادة أو القضاء مطلقاً؛ سواءً تذكّر بعد الصلاة أو في أثنائها، أمكن التطهير أو التبديل أم لا.

ترجمه: اگر مصلّی فراموش كند كه لباس يا بدنش نجس است و به همان حال نماز بخواند، اقوى آن است که اعاده نماز در وقت و قضاء آن در خارج وقت بر او واجب است مطلقا چه بعد از نماز ملتفت شود که بدن یا لباسش نجس بوده است چه در اثنای نماز، چه امکان تطهير يا تبديل لباس در ادامه وجود داشته باشد یا خیر.

فقها در فرض نسیان نجاست مطلقا حکم به لزوم اعاده نماز نموده‌اند چه در وقت متذکر شود چه در خارج وقت چه بعد نماز متذکر شود چه در اثنای نماز، بر خلاف جاهل به نجاست که اگر بعد از نماز متذکر شود حکم به صحت نماز او نموده‌اند و در اثنای نماز هم اگر متذکر شود و احراز کند که نجاست لباس یا بدن، حین الاتفات بوده وجداناً یا تعبداً «طبق استصحاب عدم

نجاست» در این فرض هم حکم به صحت نماز نموده‌اند در صورتی که امکان تطهیر در ادامه نماز وجود داشته باشد.

بنابراین فرق است بین جاهل نجاست و ناسی نجاست در اولی حکم به صحت نماز و در دوّمی تعبداً طبق روایاتِ خاصه، حکم به بطلان نماز نموده‌اند ضمن این که در موثقة سماعة وجوب اعاده نماز ناسی نجاست، تعلیل شده به سهل‌انگاری در تطهیر لباس «يُعِيدُ صَلَاتَهُ كَيْ يَهْتَمَّ بِالشَّيْ‌ءِ إِذَا كَانَ فِي ثَوْبِهِ عُقُوبَةً لِنِسْيَانِهِ» زیرا قبل از نماز علم به نجاست داشته ولی سهل‌انگاری کرده و تطهیر نکرده است.

سخن در این است که ناسی نجاست اگر در اثنای نماز متذکر شود که لباس یا بدنش نجس است آیا می‌توان حکم به صحت نماز او نمود؟ آیا حکم ناسی نجاست که در اثنای نماز متذکر شده مثل حکم جاهل به نجاست است که اگر در اثنای نماز ملتفت شود لباسش نجس است نمازش محکوم به صحت باشد یا مثل ناسی نجاست است که بعد از نماز متذکر نجاست لباسش شده و حکم به بطلان نمازش شده است.

مرحوم سید می‌فرماید: ناسی نجاست اگر در اثنای نماز هم ملتفت به نجاست شود نمازش محکوم به نجاست است و در روایات هم مثل صحيحة عبد اللّه بن أبي يعفور در فرض نسیان نجاست به نحو مطلق حکم به بطلان نماز شده است اعم از این که در اثناء نماز متذکر شود یا بعد از نماز: «الرَّجُلُ يَكُونُ فِي ثَوْبِهِ نُقَطُ الدَّمِ لَا يَعْلَمُ بِهِ ثُمَّ يَعْلَمُ فَيُصَلِّي ثُمَّ يَذْكُرُ بَعْدَ مَا صَلَّى أَ يُعِيدُ صَلَاتَهُ قَالَ يَغْسِلُهُ وَ لَا يُعِيد» اما روایات دیگری که در این جهت ذکر شده است:

صحيحه على بن جعفر: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ ذَكَرَ وَ هُوَ فِي صَلَاتِهِ أَنَّهُ لَمْ يَسْتَنْجِ مِنَ الْخَلَاءِ قَالَ يَنْصَرِفُ وَ يَسْتَنْجِي مِنَ الْخَلَاءِ وَ يُعِيدُ الصَّلَاةَ. [2]

مفاد روایت: راوی سوال نمود: اگر کسی استنجاء را فراموش کند و در اثنای نماز متذکر شود آیا نمازش صحیح است امام در جواب فرمود: باید نماز خود را بشکند مورد روایت نسیان نجاست و التفات به نجاست در اثناء نماز است که حکم به اعاده نماز شده است. مفاد روایت بعدی هم نسیان نجاست و التفات به نجاست در اثناء نماز است.

صحیحه عَبْد اللَّه بن سنان: مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الْمَشِيخَةِ لِلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنْ رَأَيْتَ فِي ثَوْبِكَ دَماً وَ أَنْتَ تُصَلِّي وَ لَمْ تَكُنْ رَأَيْتَهُ قَبْلَ ذَلِكَ فَأَتِمَّ صَلَاتَكَ فَإِذَا انْصَرَفْتَ فَاغْسِلْهُ قَالَ وَ إِنْ كُنْتَ رَأَيْتَهُ قَبْلَ أَنْ تُصَلِّيَ فَلَمْ تَغْسِلْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ بَعْدُ وَ أَنْتَ فِي صَلَاتِكَ فَانْصَرِفْ فَاغْسِلْهُ وَ أَعِدْ صَلَاتَكَ.[3]

مرحوم استاد خویی می‌فرماید: روایاتی که حکم به اعاده نماز جاهل به نجاست نموده در فرضی که در اثناء نماز ملتفت شود که نجاست قبل از زمان التفات حادث شده است از مفهوم این روایت هم بالاولویه می‌توان استفاده نمود که ناسی نجاست که در اثناء نماز متذکر نجاست شده نمازش محکوم به بطلان است زیرا نسیان همان جهل است و ناسی جاهلی است که مسبوق به علم است «لأن النسيان هو الجهل بعينه بزيادة السبق بالعلم، فالبطلان مع النسيان اولى منه مع الجهل‌.»

قال السیّد ره فی العروه: المسألة الاولی: ناسي الحكم تكليفاً أو وضعاً، كجاهله[4] في وجوب الإعادة و القضاء. [5]

مرحوم سید ماتن در مسأله اول از این فصل می‌فرماید: كسى كه حكم تكليفى يا وضعى را فراموش كرده، حكم او حكم جاهل نجاست است در فروعی که در آن حکم به وجوب اعادة و قضاء و عدم وجوب اعاده و قضاء نمودیم.

تا به حال بحث ما در جاهل به موضوع بود یعنی کسی که می‌داند مثلا خون یا بول نجس است و مانع صحت نماز است ولی نمی‌داند که بدن یا لباسش آغشته به خون یا بول است و بعد از نماز متذکر شود در جاهل به موضوع حکم به صحت نماز نمودیم چنان که در ناسی نجاست تعبداً حکم به بطلان نماز نمودیم مطلقا چه در اثناء نماز متذکر شود چه بعد نماز.

مسأله فعلی در این است که اگر کسی ناسی حکم باشد مثل این که از مسأله گو شنیده که خون و بول نجس است یا شنیده طهارت لباس و بدن در نماز شرط است ولی فراموش کرده و در نجس نماز خوانده و بعد از نماز متذکر شده است در این جهت فرقی نیست که ناسی اصل حکم باشد مثل این که فراموش کرده که خون نجس است یا ناسی اشتراط طهارت در نماز باشد در هر دو صورت نمازش صحیح است چه بعد نماز متذکر شود و چه در اثنای نماز مشروط به این که در ادامه تحصیل طهارت کند.

مسأله مبتنی به این است که ادلّه‌ای که در ناسی به موضوع و جاهل به موضوع ذکر شده آیا در ناسی حکم هم جاری است یا خیر؟ تمام بحث در حدیث لا تعاد است که حکم نموده: خلل در غیر موارد خمسه در نماز به جهت عذری از اعذار، موجب برای اعاده نماز نیست.

مستند این قول حدیث «لا تعاد» است سوال این است که حدیث لا تعاد آیا شامل جاهل به حکم می‌شود یا موردش تنها جاهل به موضوع است؟ در رسائل مرحوم شیخ آمده که مرحوم سید مرتضی به برادر خود مرحوم سید رضی فرمود: مگر نه این است که جاهل به حکم «در فرضی که مخالف با واقع باشد معذور نیست» و عملش باطل است.

خاطره: بنده از مرحوم حاج شیخ حسین شمس استاد مغنی ما در اوائل طلبگی شنیدم که فرمود: پدر مرحوم سید مرتضی و مرحوم

سید رضی کتاب نفیس و ارزشمندی داشت و وصیت کرد که این کتاب بعد از مرگم متعلق به یکی از فرزندانم است که در تمام عمر خود معصیت خدا را نکرده باشد بعد از فوت پدر، سید مرتضی به سید رضی گفت: لاعصیت، سید رضی در مقابل فرمود: و لا هممت بالمعصیه بعد سید مرتضی گفت: شما مقدم هستید، خواب مرحوم شیخ مفید هم معروف است که به او در خواب فرمودند: این دو فرزند را تربیت کن و به آن دو فقه بیاموز.

از ادعای سید رضی «که جاهل به حکم عملش باطل است» و تقریر و سکوت سید رضی در مقابل کلام برادر، استفاده می‌شود که جاهل به حکم نمازش باطل است مرحوم استاد خویی ره در مقابل ادعای اجماع سید رضی می‌فرماید: حدیث لا تعاد مطلق است و به اطلاق شامل جاهل به موضوع و جاهل به حکم می‌شود از این امر تعبیر به اکتفا در مقام امتثال می‌شود که در صورت خلل در غیر موارد پنج‌گانه در حدیث لا تعاد «و موارد دیگری که در روایات حکم به اعاده آن شده است مثل خلل در تکبیره الاحرام و قیام متصل به رکوع که این موارد مخصص حدیث لا تعاد است» اگر خللی در نماز بواسطه یکی از اعذار ایجاد شود اعاده لازم نیست و شارع مقدس در مقام امتثال عمل ناقص را در عوض عمل کامل پذیرفته است یکی از اعذار جهل به حکم و جهل به موضوع است طبق حدیث لا تعاد اعاده نماز جاهل به حکم لازم نیست و حدیث لا تعاد می‌تواند مخصص ادلّه اجزاء و شرائط باشد.

نظر مرحوم استاد خویی در جاهل به حکم.

جهل بر دو قسم است: تاره جهل تقصیری است و اخری جهل قصوری است جاهل مقصر کسی که کوتاهی کرده و احکام شرعی را فرا نگرفته است حدیث لا تعاد منصرف از چنین کسی است و شامل او نمی‌شود و تنها شامل جهل قصوری می‌شود.

بنابراین باید تفصیل داد به این که جاهل به حکم تکلیفاً یا وضعاً اگر جاهل مقصر باشد حدیث لا تعاد شامل او نمی‌شود طبعا نمازهایی که به جهت جهل به حکم اشتباه خوانده، اعاده آنها لازم است ولی اگر در جهل به حکم،کوتاهی نکرده باشد بعید نیست که حدیث لا تعاد شامل آن شود از طرفی ادلّه اجزا و شرائط مطلق است و به اطلاق شامل جاهل به حکم هم می‌شود و نسبتش با حدیث لا تعاد عامین من وجه است و باید بحث شود که در ماده اجتماع کدامیک مقدم است سیاتی البحث عنه ان شاء الله تعالی.

 


[1] التنقيح في شرح العروة الوثقى، الطهارة2، ص: 374‌.
[4] مكارم الشيرازى: على الاحوط في القاصر، و الاقوى في المقصر، لما عرفت.
[5] الخوئى: هذا فيما إذا لم يكن معذورا، و إلا فلا تجب الإعادة فضلا عن القضاء.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo