درس خارج فقه استاد اشرفی
1401/10/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت/ شرائط تطهیر با آب قلیل/ بررسی حکم آب استنجاء و مطلق غساله نجس
در حکم آب استنجاء سه قول مطرح است:
قول اول: آب استنجاء با آبهای قلیل دیگر که ملاقات با نجس کرده، فرقی ندارد و طبق روایاتی که حکم به انفعال آب قلیل نموده محکوم به نجاست است طبعاً رافع حدث و خبث هم نخواهد بود. این قول علی القاعده است زیرا فرض آن است که آب استنجاء با مخرج بول و غائط ملاقات کرده و طبق ادله انفعال آب قلیل متنجس شده است. البته برخی قائل به نجاست آب استنجاء شده و در عین حال خصوص ثوب ملاقی با آب استنجاء را به جهت روایات خاصه، از حکم به نجاست استثناء نموده و یا قائل به عفو آن در لباس مصلی شدهاند.
قول دوم: آب استنجاء طاهر و مطهر غیر است زیرا در روایات حکم به عدم نجاست لباس ملاقی با آن شده است از این روایات طبق نظر مرحوم استاد خویی به طریق برهان إنّی کشف میشود که این آب طاهر است و الا حکم به نجاست ملاقی با آن میشد طبق این بیان آب استنجاء از ادله انفعال آب قلیل استثناء شده و میتواند رافع حدث و خبث باشد.
قول سوم: آب استنجاء طاهر و مطهر غیر است و همه آثار آب طاهر بر آن مترتب میشود لکن رافع حدث «اصغر و اکبر»نیست.
برای حکم به نجاست آب استنجاء و عدم امکان رفع حدث و خبث به وسیله آن به ادلهای تمسک شده است از جمله استصحاب بقاء نجاست سابقه، زیرا آب استنجاء هنگام ملاقات با مخرج بول و غائط یقیناً نجس شده و بعد از ملاقات شک داریم که نجاست آن زائل شده است یا خیر؟ استصحاب بقاء نجاست سابقه را جاری میکنیم.
در جواب از تمسک به استصحاب گفتیم: روایاتی که حکم به عدم لزوم تطهیر ملاقی با آب استنجاء نموده، از این روایات به طریق برهان إنّی، کشف از طهارت آن میشود و با وجود دلیل بر طهارت، نوبت به اصل عملی و استصحاب نمیرسد و در این جهت فرقی نیست بین آب استنجاء بول و آب استنجاء غائط زیرا بین این دو ملازمه عادی است و معمولا هنگام خروج غائط بول هم خارج میشود لذا روایاتی که حکم به عدم بأس ملاقی با آب استنجاء نموده شامل آب استنجاء بول نیز میشود. از این بیان روشن میشود که تمسک به روایات مطلقهای که حکم به انفعال آب قلیل نموده پذیرفته نیست با وجود روایات خاصه بر عدم لزوم اجتناب ملاقی آن، عمده بحث در غساله سایر متنجسات است که آیا در حکم ملحق به آب استنجاء هستند یا خیر؟ در مساله چند قول مطرح است:
الف: برخی به طور کلی حکم به طهارت غساله همه نجاسات نمودهاند اعم از آب استنجاء بول و غائط و غساله سایر نجاسات.
ب: در مقابل برخی مطلقا حکم به نجاست غساله نجس نمودهاند اعم از آب استنجاء بول و غائط و غساله سایر نجاسات منتهی
در آب استنجاء به خصوص قائل به عفو از ملاقی آن آب شدهاند.
ج: مرحوم استاد خویی در غساله بول و غائط مطلقا حکم به طهارت نموده ولی در غساله سایر نجاسات قائل به تفصیل شده به این که: آب غساله غیر متعقب به طهارت، نجس است ولی آب غساله متعقب به طهارت طاهر است.
به عبارة اخری: آب غساله سایر نجاست تابع مغسول است اگر مغسول ملوث به نجاستی شده باشد که در شرع مقدس با یک بار شستن طاهر میشود غساله آن هم طاهر است زیرا وقتی خود متنجس طاهر شود غساله آن هم طاهر خواهد بود و اما اگر مغسول ملوث به نجاستی شده که طهارت آن با دوبار شستن حاصل میشود غساله اول آن محکوم به نجاست است دون الثانی.
نظر مرحوم صاحب عروه
مرحوم سید ماتن معتقد است که آب استنجاء بول و غائط طاهر است و در رافع بودن حدث احتیاط کرده است بنابراین میتوان با آن شیء متنجس را تطهیر کرد و تمام آثاری که برای آب طاهر ذکر شده مثل جواز شرب غیر از امکان رفع حدث بوسیله آن، برای چنین آبی ثابت است اما غساله سایر نجاسات محکوم به نجاست است. قال ره فی العروه: «و أمّا على المختار، وجوب الاجتناب عنها.»
ادله قائلین به تنجس ملاقی سایر نجاسات
دلیل اول: تمسک به موثقه عمار ساباطی، در این روایت در تطهیر کوزه متنجس، امر به سه بار آبگردان کردن و سپس اراقه آب «دور ریختن آب» در هر سه بار شده است پس معلوم میشود که غساله متنجس مطلقا نجس است چه غساله اول و چه غساله دوم و سوم لذا در هر سه بار، حکم به اراقه آب شده است و اگر آب غساله طاهر بود به جهت جلوگیری از اسراف لا اقل در بار سوم حکم به اراقه نمیشد.
جواب مرحوم استاد خویی
اراقه و دور ریختن آب در هر سه مرتبه شستشوی ظرف متنجس، لازم است اما اراقه در دفعه اول و دوم لازم است از این جهت که ظرف هنور تطهیر نشده طبعا آب داخل آن هم نجس و بلا استفاده است و اما اراقه در دفعه سوم لازم است از این جهت که تحقق شستن به خارج کردن آب در مرتبه سوم است از این جهت که تحقق غسل با خروج آب دخیل در تحقق مفهوم غسل است زیرا فرض آن است که با سه بار شستن تطهیر حاصل میشود و تحقق سه بار شستن به آبگردان کردن آب در کوزه و دور ریختن آب در هر سه بار است.
به عباره اخری: وقتی شستن سه بار صادق است که در هر سه بار آب کوزه خارج شود زیرا اگر آب اول و دوم تخلیه شود ولی
آب سوم تخلیه نشود غسل به سه بار محقق نشده است. پس دور ریختن آب در مرتبه اول و دوم علی القاعده و به جهت نجاست آن دو آب است و اما دور ریختن آب سوم به جهت تحقق عنوان غسل است نه از باب این که آب مرتبه سوم نجس است اما این که امر به اراقه و دور ریختن آب در بار سوم شده «که به حسب ظاهر از آن استفاده میشود که آب بلا استفاده است» این امر هم به جهت مشاکله لفظ با الفاظ قبل از آن است که بحث آن در جلسه قبل مبسوطاً گذشت.
تا به اینجا ثابت شد که آب استنجاء «غساله بول و غائط» مطلقا طاهر است و آب غساله سایر متنجسات هم در فرضی که متعقب به طهارت باشد طاهر است دون الماء الغیر المتعقب بالطهاره این بود حاصل نظر مرحوم استاد خویی و مرحوم سید ماتنمدر غیر رفع حدث» ولی ما بعدا خواهیم گفت که با آن وسعت که مرحوم استاد خویی در طهارت آب استنجاء قائل شدهاند مشکل است.
المساله الرابعه: يجب في تطهير الثوب أو البدن[1] بالماء القليل[2] من بول غير الرضيع الغسل مرتين.
بحث در مطهرات است اولین نجاست بول است. در تطهیر متنجس به بول چهار قول مطرح است:
• قول اول: در تطهیر متنجس به بول دوبار شستن لازم است چه بدن متنجس به بول باشد چه لباس «البته در ظروف متنجس به بول دلیل خاص داریم به این که تطهیر آن به سه بار شستن محقق میشود. این قول را صاحب حدائق و صاحب مدارک اختیار نمودهاند صاحب معتبر این قول را به علمائنا نسبت داده و کأنّ ادعای اجماع بر تعدد نموده است.
• قول دوم: در تطهیر متنجس به بول یکبار شستن کافی است. مرحوم شهید در ذکری این قول را نسبت به مرحوم شیخ در مبسوط داده و در کتاب بیان شهید اول همین قول به عنوان یکی از محتملات ذکر شده است.
• قول سوم: اگر بول مرطوب باشد دوبار شستن لازم است ولی اگر خشک باشد یکبار شستن کافی است.
• قول چهارم: فرق است بین لباس متنجس به بول و بدن متنجس به بول. در تطهیر بدن متنجس به بول یکبار شستن کافی است ولی در تطهیر لباس متنجس به بول دوبار شستن لازم است. این قول از صاحب معالم و صاحب مدارک نقل شده است.
اما روایاتی که مستند قول اول است و در آن حکم شده به دوبار تطهیر متنجس به بول این روایات اکثراً صحیحه هستند طبق این روایات در تطهیر بدن و لباس متنجس به بول، دوبار شستن معتبر است از جمله این روایت:
1. صحيحة أبي إسحاق النحوي: وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ النَّحْوِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَوْلِ يُصِيبُ الْجَسَدَ قَالَ صُبَّ عَلَيْهِ الْمَاءَ مَرَّتَيْنِ.[3]
2. حسنة الحسين ابن أبي العلاء: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ عَنِ الْبَوْلِ يُصِيبُ الْجَسَدَ قَالَ صُبَّ عَلَيْهِ الْمَاءَ مَرَّتَيْنِ.[4]
3. صحیحه بزنطی: مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ النَّوَادِرِ لِأَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَوْلِ يُصِيبُ الْجَسَدَ قَالَ صُبَّ عَلَيْهِ الْمَاءَ مَرَّتَيْنِ فَإِنَّمَا هُوَ مَاءٌ.[5]
4. حیحه محمد بن مسلم: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَوْلِ يُصِيبُ الثَّوْبَ فَقَالَ اغْسِلْهُ مَرَّتَيْنِ.[6]
5. صحیحه ابن ابی یعفور: وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْبَوْلِ يُصِيبُ الثَّوْبَ قَالَ اغْسِلْهُ مَرَّتَيْنِ.[7]
6. صحیحه دوم محمد بن مسلم: مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلَاءٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْبَوْلُ قَالَ اغْسِلْهُ فِي الْمِرْكَنِ مَرَّتَيْنِ فَإِنْ غَسَلْتَهُ فِي مَاءٍ جَارٍ فَمَرَّةً وَاحِدَةً.[8]
بررسی قول دوم
اما قول دوم که مرحوم شیخ در مبسوط و مرحوم شهید در بیان، قائل بدان شدهاند مستند آن روایاتی است که در آن حکم به غسل بدن به نحو مطلق شده است از طرفی امتثال طبیعتِ غسل به تحقق فرد ما از افراد غَسل است لذا با یکبار شستن امتثال حاصل میشود از جمله این روایات صحیحه عبد الرحمن بن حجاج است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ عَنْ رَجُلٍ يَبُولُ بِاللَّيْلِ فَيَحْسَبُ أَنَّ الْبَوْلَ أَصَابَهُ فَلَا يَسْتَيْقِنُ فَهَلْ يُجْزِيهِ أَنْ يَصُبَّ عَلَى ذَكَرِهِ إِذَا بَالَ وَ لَا يَتَنَشَّفَ قَالَ يَغْسِلُ مَا اسْتَبَانَ أَنَّهُ أَصَابَهُ وَ يَنْضِحُ مَا يَشُكُّ فِيهِ مِنْ جَسَدِهِ أَوْ ثِيَابِهِ وَ يَتَنَشَّفُ قَبْلَ أَنْ يَتَوَضَّأَ.[9]
ترجمه: راوی سوال نمود از مردی که شب ادرار کرده و یقین به اصابت بول با بدن یا لباسش ندارد و شک دارد که بول با بدن یا لباسش اصابت کرده است، آیا جائز است فقط آلت خود را تطهیر کند بدون استبراء و بدون شستن چیزهایی که احتمال اصابت بول به آن را میدهد. امام در جواب فرمود: فقط باید محلی را که یقین به اصابت بول با آن دارد تطهیر کند و جاهایی از لباس یا بدن که شک به اصابت بول به آن دارد تطهیر آنها لازم نیست و تنها آب بر آن بپاشد.
کیفیت استدلال: در این روایت به نحو مطلق امر به غسل ملاقی با بول شده و حرفی از تعدد غسل به میان نیامده است از طرفی غسل به یکبار شستن محقق میشود پس از آن استفاده میشود که در تطهیر ملاقی بول یکبار شسستن کافی است. جواب از استدلال مزبور و بررسی قول سوم و چهارم ان شاء الله در جلسه آینده.