درس خارج فقه استاد اشرفی
1401/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت/کیفیت تطهیر متنجس به بول/ اعتبار تعدد در متنجس به بول/ آیا تعدد تقدیری غَسل در متنجس به بول کفایت از تعدد واقعی میکند؟/ آیا در متنجس به بول حیوانات هم تعدد غسل معتبر است یا خیر؟
در بحث امروز مساله متنجس به بول را از سه جهت بررسی میکنیم:
جهت اول: همچنان که در تطهیر متنجس به بول با آب قلیل تعدد غسل لازم است آیا اگر متنجس به بول را در آب کر بشوییم تعدد غسل در کر هم لازم است یا این که آب کر در حکم ملحق به آب جاری است که یکبار شستن کافی در تطهیر متنجس به بول است.
جهت دوم: اگر دو مرتبه شستن تقدیری باشد به این صورت که آب را روی متنجس به بول به صورت متصل و ادامهدار بریزیم آیا این اتصال و تعدد تقدیری جای تعدد واقعی غسل را میگیرد و کافی در تطهیر متنجس به بول است چنان که مرحوم شهید اول کافی دانسته است یا خیر تعدد تقدیری کافی از تعدد واقعی نیست همچنان که تعدد تقدیری سجده بواسطه طولانی کردن سجده اول، کفایت از سجده دوم نیست به این معنی که اگر کسی در عوض دو سجده، یک سجده طولانی کند این سجده طولانی کفایت از سجده دوم نیست.
جهت سوم: آیا تعدد غسل در تطهیر متنجس به بول اختصاص به بول انسان دارد از این جهت که روایات منصرف به آن است و در غیر بول انسان میتوان به ادله تطهیر متنجس تمسک کرد و یکبار شستن را کافی دانست یا این که روایات مزبور شامل بول غیر انسان هم میشود؟ آیا دوبار شستن در بول سگ کفایت است یا این که سگ به جهت این که حیوان نجس العین است و بول سگ به عنوان دیگر هم نجس است باید بیش از دوبار تطهیر شود؟
بررسی جهت اول:
اگر تطهیر متنجس به بول بوسیله آب کر باشد آیا تعدد غسل شرط است یا خیر آب کر مثل آب جاری است و در تطهیر متنجس به بول یکبار شستن در آن کافی است؟ مرحوم محقق همدانی برای کفایت یکبار شستن در آب کر به سه روایت تمسک نموده است:
1. فِقْهُ الرِّضَا إِنْ أَصَابَكَ بَوْلٌ فِي ثَوْبِكَ فَاغْسِلْهُ مِنْ مَاءٍ جَارٍ مَرَّةً وَ مِنْ مَاءٍ رَاكِدٍ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ اعْصِرْهُ.[1]
2. الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِي فِقْهِالْقُرْآنِ عَنِ الصَّادِقِ مِثْلَهُ وَ يَأْتِي عَنِ الْبَاقِرِ أَنَّهُ قَالَ مُشِيراً إِلَى مَاءٍ رَاكِدٍ إِنَّ هَذَا لَا يُصِيبُ شَيْئاً إِلَّا
طَهَّرَهُ.[2]
کیفیت استدلال به روایت اول
مفاد روایت اول آن است که در تطهیر متنجس به بول در آب جاری یکبار شستن کفایت است و در آب راکد دوبار شستن معتبر است از تقابل بین غسل در آب راکد که امر به دوبار شستن شده و بین آب جاری که حکم به یکبار شستن شده است استفاده میشود که در تطهیر بول با آب کر هم دوبار شستن لازم است زیرا آب کر هم یکی از مصادیق آب راکد است و از طرفی بعضی گفتهاند جمله دوم در صحیحه محمد بن مسلم که فرمود: «فان غسلته في ماء جار فمرة» یک مصداق از مفهوم جمله اول است و یک مصداق از ضد آن را بیان نموده است. کأنّ یکی از مصادیق مفهوم جمله اول را بیان نموده که آب جاری باشد در حقیقت در جمله اول حکم آب قلیل را بیان نموده و طبق مفهوم آن آب غیر قلیل اعم از کر و جاری و باران نیازی به دوبار شستن ندارد و در مقام بیان یکی از مصادیق آب کثیر را که آب جاری باشد بیان نموده است. بنابراین آب کر و آب باران تحت مفهوم جمله اول باقی است و در آن هم یکبار شستن متنجس به بول کافی است و روایت راوندی هم مویّد آن است.
کیفیت استدلال به روایت دوم
مفاد روایت دوم آن است که در تطهیر هر نجاستی یکبار شستن کافی است زیرا فرمود: «إِنَّ هَذَا لَا يُصِيبُ شَيْئاً إِلَّا طَهَّرَهُ» این روایت به اطلاق شامل متنجس به بول هم میشود و آنچه استثناء شده تنها آب قلیل است که در تطهیر متنجس به بول با آب قلیل دوبار شستن معتبر است ولی آب کر داخل در اطلاق این روایت است و طبق آن یکبار شستن متنجس به بول در آب کر کافی در تطهیر است.
اشکال استاد اشرفی به دو حدیث فوق
هر دو روایت ضعیف السند است اما روایت فقه الرضا از این جهت که معلوم نیست که از معصوم باشد بلکه احتمال دارد فتاوای پدر مرحوم شیخ صدوق باشد اما این که مرحوم مجلسی در بحار متعرض این روایت شده از این جهت است که ایشان در کتاب شریف بحارالانوار بناء بر تجمیع کل روایات را داشتهاند و خودشان هم در اول بحار تصریح نموده که در صدد ذکر خصوص روایات معتبر نبوده است از این جهت روایات فقه الرضا را نیز در بحار آورده است بنابراین نمیتوان در مقام فتوی بدان استناد نمود.
3. صحیحه دوم محمد بن مسلم: مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلَاءٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْبَوْلُ قَالَ اغْسِلْهُ فِي الْمِرْكَنِ مَرَّتَيْنِ فَإِنْ غَسَلْتَهُ فِي مَاءٍ جَارٍ فَمَرَّةً وَاحِدَةً. [3]
جواب مرحوم استاد خویی از تمسک به صحیحه محمد بن مسلم
چرا عکس این مطلب را نگوییم که جمله اول «اغسله في المركن مرتين» یکی از مصادیق مفهوم جمله دوم است و حکم ضد آن را بیان نموده است کأنّ یکی از مصادیق مفهوم جمله دوم یعنی آب غیر جاری، آب مرکن است و مرکن خصوصیت ندارد و تنها به عنوان یکی از مصادیق غیر جاری ذکر شده است یکی دیگر از مصادبق آب غیر جاری آب کر و آب باران است که در آن دوبار شستن معتبر است در حقیقت در جمله دوم حکم آب جاری بیان شده و طبق مفهوم آن آب غیر جاری اعم از آب مرکن و آب کر و آب باران نیاز به دوبار شستن متنجس به بول دارد و در جمله اول تنها یکی از مصادیق آب غیر جاری ذکر شده است ضمن این که جمله دوم با ان شرطیه آمده است و ظهور ان شرطیه در مفهوم اظهر و اقوی از جمله وصفیه اول است بنابراین جمله دوم اولی «سزاوارتر» از جمله دوم در مفهوم گیری است.
مرحوم همدانی میفرماید: ممکن است کسی بگوید: از روایات آب حمام هم استفاده میشود که در تطهیر متنجس به بول بوسیله آب کر یکبار شستن کفایت است اما برخی از روایات آب حمام:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ يَعْنِي ابْنَ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي مَاءِ الْحَمَّامِ قَالَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ الْجَارِي.[4]
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ أَخْبِرْنِي عَنْ مَاءِ الْحَمَّامِ يَغْتَسِلُ مِنْهُ الْجُنُبُ وَ الصَّبِيُّ وَ الْيَهُودِيُّ وَ النَّصْرَانِيُّ وَ الْمَجُوسِيُّ فَقَالَ إِنَّ مَاءَ الْحَمَّامِ كَمَاءِ النَّهَرِ يُطَهِّرُ بَعْضُهُ بَعْضاً.[5]
کیفیت استدلال: در این روایات آب حمامِ متصل به مخزن که معمولا به مقدار کر و مازاد کر است به جهت جریان داشتن آن به منزله آب جاری شمرده شده است «بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ الْجَارِي» « مَاءَ الْحَمَّامِ كَمَاءِ النَّهَرِ يُطَهِّرُ بَعْضُهُ بَعْضاً» از این روایات استفاده میشود که آب کر به منزله آب جاری است و در حکم به غسل واحد با آب جاری مشترک است.
مرحوم همدانی در جواب از این شبهه میفرماید: آب حمام با آب جاری فرق دارد و صحیحه محمد بن مسلم که در آن حکم به غسل واحد شده اشاره به آب جاری متعارف دارد که از رودخانه جاری میشود و شامل آب حمام و آب کر که متصل به خزینه
است نمیشود لذا نمیتوان در کفایت یکبار شستن در آب کر به صحیحه محمد بن مسلم و روایات حمام تمسک نمود.
روایاتی که به نحو مطلق حکم به تطهیر بوسیله آب نموده مثل این که فرموده: «اغسل ثوبک من ابوال ما لایاکل لحمه» و یا فرموده: «اغسل ثوبک من النجس» ... تطهیر هر نجسی به یکبار شستن محقق میشود لکن نمیتوان به اطلاق این روایات تمسک نمود بعد از این که در روایات خاصه حکم به تعدد غسل در متنجس به بول شده و تنها آب جاری استثناء شده است. اما دو روایت اخیر «روایت فقه الرضا و روایت قطب راوندی» نمیتواند مستند قول به یکبار شستن در آب کر باشد از این جهت که هر دو روایت ضعیف السند است.
روایت محمد بن مسلم هم از نظر دلالت بر مدعی قاصر است و از آن استفاده نمیشود که یکبار شستن متنجس به بول در آب کر کافی است زیرا احتمال دارد قید جریان در آب جاری موضوعیت داشته باشد و لااقل به مقتضای استصحاب با یکبار شستن محکوم به نجاست است و برای یقین به حصول طهارت لازم است دوبار در آب کر شسته شود.
بررسی جهت دوم
اگر دو مرتبه شستن تقدیری باشد به این صورت که آب را روی متنجس به بول به صورت متصل و ادامهدار بریزیم به مقداری که از نظر زمان به قدر دو غسل باشد آیا این اتصال و تعدد تقدیری جای تعدد واقعی غسل را میگیرد و کافی در تطهیر متنجس به بول است چنان که مرحوم شهید اول کافی دانسته است یا خیر تعدد تقدیری کفایت از تعدد واقعی نمیکند؟
برخی گفتهاند اینقدر هم لازم نیست جمود در روایات کنیم اتفاقا اگر تطهیر به صورت یکبارِ متصل و ادامهدار باشد راحتتر ازاله نجاست میشود تا این که به صورت منفصل باشد از طرفی مراد شارع از شستن متنجس، ازاله نجاست بوده است و شستن یکبار به صورت متصل در ازاله نجاست بهتر است تا دوبار منفصل.
اشکال مرحوم استاد خویی
اگر بنا باشد طبق استحسانات عقلی و عرفی حکم کنیم این کلام صحیح است و اتصال، کفایت از دوبار شستن میکند لکن بنا نیست اثبات تکالیف شرعی در شریعت به استحسانات عرفی باشد لذا در روایات فرمود: «إِنَّ اَلسُّنَّةَ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ اَلدِّينُ»[6] «إِنَّ دِينَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لاَ يُصَابُ بِالْعُقُول»[7] و در آیه شریفه خداوند میفرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[8] مبنا بر تسلیم در مقابل دستورات شرع است و این استحسانات عرفی راه گشا نیست اگر این استحسانات عرفی در احکام صحیح باشد لازمهاش این است که تعدد تقدیری سجده بوسیله طولانی کردن سجده اول هم کفایت از سجده دوم باشد یعنی اگر کسی در عوض دو سجده یک سجده طولانی کند این سجده طولانی کفایت از سجده دوم بکند و حال آن که چنین کلامی قطعاً پذیرفته نیست.
از طرفی مرحوم استاد شیخ هاشم قزوینی میفرمود: بکارت فقه را دو نفر گرفتهاند: اول: محقق اول با نوشتن کتاب شرایع و دیگری مرحوم شهید اول. ایشان «شهید اول» با آن عظمتی که در فقه دارد میفرماید: این حرفها را کنار بگذارید اگر شستن بوسیله دوبار تقدیری باشد به این صورت که شستن اول را ادامه بدهد این تعدد تقدیری هم بعید نیست که کفایت از تعدد غسل باشد.
مرحوم همدانی میفرماید: لا اقل اگر کسی متنجس به بول را در آب کر داخل کند و آن را تکان بدهد و یا فشار بدهد بعید نیست که این شستن کفایت از تعدد غسل بکند.
بررسی جهت سوم
آیا تعدد غسل در تطهیر متنجس به بول اختصاص به بول انسان دارد و روایات منصرف به آن است و در بول غیر انسان میتوان به ادله تطهیر متنجس تمسک کرد و یکبار شستن را کافی دانست یا این که روایات مزبور شامل بول غیر انسان هم میشود آیا دوبار شستن در بول سگ کفایت است با این که بول سگ به جهت حیوان نجس العین بودن حیوان به عنوان دیگر هم نجس است و باید بیش از دوبار تطهیر شود؟
حکم کلی مساله این است که هر نجاستی با یکبار شیسستن تطهیر میشود و در سابق چون توالت نبوده و عموما مردم هنگام بول کردن روی زمین و یا بلندی قرار میگرفتند و باد میزد و به اطراف پخش می شد در روایات هم از این جهت که مورد ابتلای مردم بوده از بول انسان سوال شده است و در سوال و جواب تفصیل داده نشده بین بول ما يؤكل لحمه و ما لا یاکل لحمه لذا روایت مطلق است و شامل هر دو می شود ولی در مورد بول سگ که از دو جهت نجس است و غلظت دارد در روایت سماعه میگوید: بول سگ مثل بول انسان است و دوبار تطهیر در آن کافی است بنابراین مطلق حیوانات اگر نجاست بول حیوانات اغلظ از بول انسان نباشد لا اقل مثل بول انسان است و دوبار شستن در تطهیر آن لازم است و عمل به اطلاق ادله «اغسل ثوبک من ابوال ما لا یاکل لحمه» یا سایر اطلاقات و سپس اکتفا به غسل واحد عملاً به اطلاق به نظر بعید نیست.