< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ بررسی ادله کفایت غسل واحد در سایر متنجسات غیر از بول ؟ مقتضای اصول عملیه در مساله. /

قال السید ره فی العروه:...أمّا المتنجّس بسائر النجاسات، عدا الولوغ فالأقوى كفاية الغسل مرّة بعد‌ زوال العين.

سخن در تطهیر متنجس سایر نجاسات غیر از بول بود که در تطهیر آنها آیا غسل واحد کافی است یا تعدد غسل شرط است؟ و بر فرض کفایت غسل آیا لازم است قبل از غسل واحد زوال نجاست شود یا اگر همزمان با غسل واحد هم ازاله عین نجاست شود کافی در حصول طهارت است؟ در جلسه قبل گذشت که مرحوم استاد خویی ادله‌ای که در تطهیر نجاسات یا متنجسات وارد شده بر دو قسم تقسیم نمودند:

قسم اول: روایاتی است که در آن امر به غسل نجاست خاص یا متنجس خاصی شده است.

قسم دوم: ادله یا روایاتی است که در آن امر به غسل آن نجاست نشده و حکم به لزوم تطهیر آن نجس را از طریق دیگری بدست آورده‌ایم مثل این که در روایات امر به اعاده نمازی شده که در لباس ملوث به خون خوانده شده یا امر به اراقه آب ملاقی با خون شده و یا نجاست آن به اجماع ثابت شده است.

اگر نجاست از قسم اول باشد که امر به غسل آن نجاست به نحو مطلق شده و در آن ذکری از تعدد غسل نشده است از امر به غسل استفاده می‌شود که یکبار شستن کافی در حصول طهارت است زیرا طبیعت غسل به یکبار شستن محقق می‌شود.

مرحوم سید حکیم و مرحوم استاد خویی از روایاتی که امر به غسل برخی از نجاسات نموده به عنوان ارسال مسلم استفاده نموده‌اند که امتثال امر به فردٍ مّا از افراد طبیعت یعنی غسل واحد محقق می‌شود و در این موارد نیازی به تعدد غسل نیست ولی با مراجعه‌ای که به مجموع روایات باب نمودم، معلوم نیست که همه این روایات از حیث کیفیت غسل در مقام بیان باشند شاهد بر این امر آن است که در روایات در تطهیر اوانی نجسی هم که سابقاً در اختیار کفار بوده، امر به غسل به نحو مطلق شده است با این که در مطلق اوانی تعدد غسل شرط است لا اقل در این موارد که دلیل بر تعدد غسل داریم امام در مقام بیان اصل طهارت به غسل بالماء بوده است نه کیفیت تطهیر.

با این حال بزرگان از فقها اصرار نموده‌اند که روایاتی که در آن امر به غسل شده از حیث کیفیت تطهیر در مقام بیان است و ما هم تعبدا با حسن ظن به بزرگان از فقها کلام ایشان را می‌پذیریم که امام در این جهت هم در مقام بیان بوده است.«به استثنای مواردی که دلیل خاص بر تعدد غسل داریم مثل ظروف متنجس» طبق این بیان غسل واحد کافی در حصول طهارت سایر نجاسات غیر از بول است ضمناً طبق اطلاق ادله اگر در غسل اول، ازاله هم محقق شود کافی در حصول طهارت است و لازم نیست که حتما قبل از غسل ازاله نجاست شود زیرا در روایات به نحو مطلق حکم به غسل شده و نفرموده که اول باید ازاله عین نجاست شود بعد غسل حاصل شود طبق اطلاق این روایات اگر در همان غسل اول ازاله هم محقق شود کافی در حصول طهارت است لکن مرحوم سید می‌فرماید: اقوی آن است که غسل واحد کفایت در حصول طهارت است منوط به این است که قبل از آن زوال نجاست شده باشد. «فالأقوى كفاية الغسل مرّة بعد‌ زوال العين.»

و اما اگر نجاست از قسم دوم باشد که نسبت به آن نجاست امر به غسل نشده تا از اطلاق آن استفاده کنیم که غسل واحد کافی در تطهیر آن نجس است و حکم به لزوم تطهیر آن نجس از طریق دیگری مثل: اجماع یا امر به اعاده نماز به همراه آن نجس... ثابت شده باشد در این موارد برای کفایت غسل واحد نیاز به دلیل خارج از آن دلیل داریم و برای کفایت غسل واحد در این موارد وجوهی ذکر شده است:

وجه اول: اجماع مرکب است که بحث آن مفصلا در جلسات قبل گذشت و معلوم شد که اصل اجماع بر کفایت غسل در مواردی که امر به غسل نشده ثابت نیست با توجه به این که مخالف در مسئله وجود دارد مثل مرحوم شهید اول در لمعه و چنان که عرض شد نسبت خلاف به شیخ انصاری و میرزای شیرازی نیز داده شده که تعدد غسل را متعبر دانسته‌اند.

وجه دوم: روایت نبوی است که مرحوم محقق در معتبر و مرحوم ابن ادریس در سرائر متعرض آن شده است: ﴿خلق الله الماء طهوراً لا ینجّسه شیء﴾ وجه استدلال به اطلاق لفظی و مقامی آن به تقریب مرحوم سید حکیم در مستمسک در جلسه قبل گذشت.

وجه سوم تمسک به روایات: مرحوم استاد خویی در این جهت به برخی از روایات هم تمسک نموده است که در بحث امروز به نقد و بررسی از این روایات می‌پردازیم:

    1. صحيحة زرارة: وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرُهُ أَوْ شَيْ‌ءٌ مِنْ مَنِيٍّ إِلَى أَنْ قَالَ قُلْتُ: فَإِنِّي قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَدْرِ أَيْنَ هُوَ فَأَغْسِلَهُ؟ قَالَ تَغْسِلُ مِنْ ثَوْبِكَ النَّاحِيَةَ الَّتِي تَرَى أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهَا حَتَّى تَكُونَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ.[1]

ترجمه: زراره سوال کرد که لباسم متنجس شده به خون بینی و یا غیر آن از نجاسات دیگر و یا منی. ولی جای آن را پیدا نکردم تا همان محل را تطهیر کنم چه کنم؟ امام فرمود: همان ناحیه‌ای که می‌دانی لباست به آن اصابت کرده به مقداری تطهیر کن تا یقین به طهارت لباست پیدا کنی.

کیفیت استدلال: در صدر این روایت شریف زراره سوال کرد از لباس خود که به خون بینی و یا غیر آن از سایر نجاسات متنجس

شده است «أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرُهُ» بنابر این که ضمیر در «غیره» عطف به مجموع کلمه دم رعاف باشد نه عطف به رعاف که طبق این برداشت دوم سوال از خون بینی و خون غیر بینی است و این روایت شامل نجاسات دیگر نمی‌شود. طبق برداشت اول، زراره سوال از مطلق نجاسات نموده است و امام هم در تطهیر مطلق نجاسات امر به غسل نمودند از این امر استفاده می‌شود که تطهیر همه نجاسات با غسل واحد محقق می‌شود زیرا تحقق طبیعت به غسل واحد است.

مویّد این برداشت جمله دیگر همین روایت است که زراره گفت « نسیت ان بثوبی شیئاً» در این عبارت اسمی از خون نبرد و عرض کرد فراموش کردم که در لباسم شیئی است که مانع صحت نماز است و با آن چیز نماز خواندم مسلّماً مقصود از «شیئاً» نجاست لباس بوده نه حرمت آن به جهت غصبیت یا ذهبیت آن، این حکم شیئا اطلاق دارد و اختصاص به خون ندارد و شامل همه نجاسات می‌شود.

    2. موثقه عمار ساباطی: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ لَيْسَ عَلَيْهِ إِلَّا ثَوْبٌ وَ لَا تَحِلُّ الصَّلَاةُ فِيهِ وَ لَيْسَ يَجِدُ مَاءً يَغْسِلُهُ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يَتَيَمَّمُ وَ يُصَلِّي فَإِذَا أَصَابَ مَاءً غَسَلَهُ وَ أَعَادَ الصَّلَاةَ.[2]

مفاد روایت: راوی سوال نمود از مردی که تنها یک لباس دارد و در آن لباس «به جهت نجاست لباس» امکان خواندن نماز نیست اما این که علت عدم امکان نماز در لباس، نجاست لباس است «نه جهات دیگر مثل این که لباس از اجزای ما لا یاکل لحمه باشد» از عبارت بعدی که فرمود: «لَيْسَ يَجِدُ مَاءً يَغْسِلُهُ» استفاده می‌شود زیرا لباس متنجس قابل برای تطهیر بوسیله آب است نه لباسی که با اجزای ما لا یاکل باشد. امام فرمود: با تیمم نماز بخواند و بعداً که دسترسی به آب پیدا کرد آن را تطهیر کند «فَإِذَا أَصَابَ مَاءً غَسَلَهُ» و نماز خود را اعاده نماید.

محل شاهد عبارت «وَ لَاتَحِلُّ الصَّلَاةُ فِيهِ» که به جهت نجس بودن لباس امکان خواندن نماز برای او نیست و اما این که لباسش ملوث به چه نجاستی شده در سوال رای ذکر نشده لذا سوال مطلق است و به اطلاق شامل همه نجاسات می‌شود. امام هم در جواب امر به غسل لباس به نحو مطلق نمودند و تحقق غسل هم به یکبار غسل محقق می‌شود بنابراین این روایت به اطلاق شامل همه نجاساتی می‌شود که در تطهیر آن عنوان غسل ذکر نشده است و طبق آن غسل واحد کافی در تطهیر همه نجاسات و متنجسات است.

    3. موثقة دوم عمّار: و بِالْإِسْنَادِ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الرَّجُلِ إِذَا قَصَّ أَظْفَارَهُ بِالْحَدِيدِ أَوْ جَزَّ شَعْرَهُ أَوْ حَلَقَ قَفَاهُ فَإِنَّ عَلَيْهِ أَنْ يَمْسَحَهُ بِالْمَاءِ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ؟ فَإِنْ صَلَّى وَ لَمْ يَمْسَحْ مِنْ ذَلِكَ بِالْمَاءِ؟ قَالَ يُعِيدُ الصَّلَاةَ لِأَنَّ الْحَدِيدَ نَجِسٌ وَ قَالَ لِأَنَّ الْحَدِيدَ لِبَاسُ أَهْلِ النَّارِ وَ الذَّهَبَ لِبَاسُ أَهْلِ الْجَنَّةِ. وَ ‌بِالْإِسْنَادِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ يَمْسَحُ بِالْمَاءِ وَ يُعِيدُ الصَّلَاةَ. [3]

ترجمه: راوی سوال نمود از مردي که با آهن ناخن‌هاي خود را «یا قيچي آهنينی» می‌چيند يا موهايش را قطع می‌کند يا پشت سرش را می‌تراشد، آيا تطهیر آن برای نماز لازم است؟ و اگر آن مرد نماز بخواند ولي محل ملاقات آهن با بدن خود را تطهیر نکند، نمازش صحیح است؟ امام صادق در پاسخ فرمود: باید نماز خود را اعاده کند زيرا آهن نجس است. سپس فرمود: آهن لباس دوزخيان و طلا لباس بهشتيان است.

توضیح ذلک: اما تطبیق نجاست بر حدید از باب توسعه در معنای نجاست است و فقها قائل به نجاست حدید نشده‌اند لذا برخی از فقها نجاست حدید را حمل بر نجاست معنوی و برخی هم حمل بر کراهت نموده‌اند و ظاهراً در بین فقها تنها مرحوم سید مرتضی حکم به نجاست حدید نموده است.

محل شاهد: راوی سوال نمود از آهنی که با بدن فرد ملاقات کرده و بعد از ملاقات بدن با آهن بدنش را مسح ننموده است مراد از مسح غسل بالماء است که به کنایه از غسل آورده شده است. امام در جواب فرمود: «يُعِيدُ الصَّلَاةَ لِأَنَّ الْحَدِيدَ نَجِسٌ» امام به جهت عدم تحقق غسل حکم به اعاده نماز نمود و در مقام تعلیل فرمود: چون حدید نجس است. بنابراین از علت منصوصه می‌توان کشف کرد که هر نجسی که مانع صلوه است غسل موجب جواز نماز در آن است و غسل مطلق به فرد اول محقق می‌شود از این امر استفاده می‌شود که غسل در تطهیر نجاسات کافی در طهارت است.

ان قلت: مورد روایت بدن متنجس به آهن است لذا کفایت غسل واحد در آن موجب سرایت حکم به سایر نجاسات نمی‌شود.

قلت: اگر چه مورد سوال متنجس به آهن است ولی امام حکم به وجوب اعاده را تعلیل نمود به نجاست آهن. این تعلیل شامل سایر نجاسات هم می‌شود. طبق این تعلیل نماز از هر نجسی جائز نیست و نماز در فرض نجاست لباس باید اعاده شود مگر این که غسل بالماء کند.

    4. مرسله محمد بن اسماعیل: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي الْحَسَنِ فِي طِينِ الْمَطَرِ أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِهِ أَنْ يُصِيبَ الثَّوْبَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا أَنْ يُعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ نَجَّسَهُ شَيْ‌ءٌ بَعْدَ الْمَطَرِ فَإِنْ أَصَابَهُ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فَاغْسِلْهُ وَ إِنْ كَانَ الطَّرِيقُ نَظِيفاً لَمْ تَغْسِلْهُ.

راوی سوال نمود از زمینی که به آب باران گلی شده است؟ امام فرمود: اگر این گل تا سه روز به لباس فرد اصابت کرد مانعی

ندارد مگر این که قبل از سه روز نجاستی به آن آب اصابت در این صورت شستن لباس ملاقی با آن لازم است همچنین اگر بعد از سه روز لباس با آن آب گلی ملاقات کند باز هم شستن لباس لازم است «از این جهت که ممکن است سگ در آن زمین تردد کرده باشد یا زمین گلی متنجس به نجاست دیگری مثل بول بچه یا سایر نجاسات شده باشد.»

کیفیت استدلال: در این روایت امام امر به غسل لباس ملاقی با زمین نجس نمود و نوع نجاست را هم بیان ننمود از این امر کشف می‌شود که هر نجاستی که با بدن یا لباس ملاقات کند غسل واحد کافی در طهارت آن است زیرا امر به غسل به نحو مطلق ذکر شده و صحبتی از تعدد غسل نشده است.

مقتضای اصل عملی در مساله

مقتضای اصل عملی لزوم تعدد غسل است زیرا با غسل واحد شک در حصول طهارت داریم و مقتضای استصحاب نجاست سابقه با یکبار شستن، حکم به نجاست آن است و به مقتضای آن تعدد غسل شرط است.

برخی در جریان استصحاب اشکال کرده‌اند به این که بازگشت شک در اشتراط غسل دوم به شک در حکم تکلیفی است که نمی‌دانیم آیا غسل دوم واجب است یا خیر. مقتضای اصل برائت، عدم اشتراط غسل دوم در تطهیر متنجس است .

به عباره اخری امر دائر بین اقل و اکثر است به این معنی که می‌دانیم در تطهیر متنجس غسل شرط است ولی نمی‌دانیم که آیا غسل واحد شرط است یا غسلتین. قدر متیقن از اشتراط تطهیر، غسل واحد است و در اکثر از آن برائت جاری می‌کنیم.

ان قلت: نجاست و طهارت منتزع از حکم تکلیفی است و خود نجاست و طهارت مستقلا امر و نهی مستقلی ندارند بلکه منتزع از امر به تطهیر و امر به اجتناب از نجس هستند اگر اینطور باشد استصحاب بقاء نجاست جاری نمی‌شود چون از امور انتزاعی است و می‌توان به اصل برائت تمسک نمود و نوبت به استصحاب نمی‌رسد.

جواب استاد اشرفی

این کلام صحیح نیست زیرا طهارت و نجاست در شرع مقدس مجعول بالذات است چنان که در آیه شریفه خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾ یا در روایت فرمود: «خلق الله الماء طهوراً» و یا در حدیث فوق فرمود: «لِأَنَّ الْحَدِيدَ نَجِسٌ» و یا در روایت دیگری فرمود: «انّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ وَ إِنَّ النَّاصِبَ لَنَا اهل البیت انجس من الکلب» از این امور استفاده می‌شود که طهارت و نجاست هم مجعول شرعی است چنان که بیع مجعول شرعی است «احل الله البیع» و ازدواج هم که حکم وضعی است مجعول شرعی است. بنابراین نمی‌توان گفت که طهارت و نجاست چون مجعول شرعی نیست در آن دو استصحاب جاری نمی‌شود. لذا اگر شک کردیم که طهارت حاصل شده یا خیر، استصحاب نجاست سابقه جاری می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo