درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفیشاهرودی
1401/11/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت/ کیفیت تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب/
قال السید ره فی العروه: المسألة الخامسه: يجب في الأواني إذا تنجّست بغير الولوغ، الغسل ثلاث مرّات في الماء القليل و إذا تنجّست بالولوغ، التعفير بالتراب مرّة و بالماء بعده مرّتين.
بحث ما در کیفیت تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب بود و گفتیم در مقام سه روایت وارد شده است:
الف: مقتضای اطلاق صحيحة محمد بن مسلم در تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب، کفایت غسل واحد بدون تعفیر است.
ب: مقتضای موثقه عمار لزوم سه مرتبه غسل در مطلق ظروف متنجس به هر گونه نجاست و قذارتی است.
ج: مقتضای صحیحه ابیالعباس بقباق، لزوم تعفیر ابتداءاً و سپس غسل بالماء مرةً و طبق برخی از نقلها غسل بالماء مرتین است و اما متن روایات ثلاثه مزبور:
1. صحيحة محمد بن مسلم: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِ يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاءَ.[1]
2. موثقه عمار: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى «عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى» عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْكُوزِ وَ الْإِنَاءِ يَكُونُ قَذِراً «ای متنجّساً» كَيْفَ يُغْسَلُ وَ كَمْ مَرَّةً يُغْسَلُ قَالَ: يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ يُصَبُّ فِيهِ الْمَاءُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ مِنْهُ ثُمَّ يُصَبُّ فِيهِ مَاءٌ آخَرُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ ذَلِكَ الْمَاءُ ثُمَّ يُصَبُّ فِيهِ مَاءٌ آخَرُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ مِنْهُ وَ قَدْ طَهُرَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاءَ الَّذِي تُصِيبُ فِيهِ الْجُرَذَ مَيِّتاً سَبْعَ مَرَّاتٍ.[2]
مفاد روایت: در این روایت راوی سوال نمود از کیفیت تطهیر کوزه و ظرفی که متنجس شده و امام در جواب فرمود: سه مرتبه در آن ظرف آب بریزند و آب آن را هم زده و سپس خارج کنند. از این روایت استفاده میشود که در تطهیر ظروفی که برای خوردن یا آشامیدن استفاده میشود سه مرتبه شستن لازم است.
آری از مرحوم ابن جنید شستن هفت مرتبه نقل شده است مستند این قول روایات عامه از رسول خدا و نیز تنها یک روایت در وسائل باب 3 اطعمه و اشربه محرمه در نبیذ آمده و در آخر هم فرموده است: «و کذلک الکلب»
3. صحیحه ابی العباس بقباق: عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ فَضْلِ الْهِرَّةِ وَ الشَّاةِ وَ الْبَقَرَةِ وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ فَلَمْ أَتْرُكْ شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْكَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا تَتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِكَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أوّل مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ.[3]
مقتضای صحیحه ابی العباس بقباق لزوم تعفیر ابتداءاً و سپس غسل واحد با آب است و اما لزوم غسلتین مستند آن همین صحیحه أبى العباس بقباق است که از مرحوم علامه و مرحوم محقق نقل شده و بعد از کلمه «بالماء» کلمه «مرّتین» ذکر شده است. طبق این نقل یک مرتبه تعفیر و دو مرتبه شستن لازم است و بر فرضی که قید «مرّتین» در صحیحه بقباق نباشد موثقه عمار برای اثبات ثلاث مرات کفایت است. زیرا فرمود «يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ» به این بیان که در ولوغ کلب میتوان گفت غسل بالتراب منطبق بر غسل اول باشد «يُصَبُّ فِيهِ الْمَاءُ» به قرینه صحیحه بقباق که در آن تصریح شده که غسل اول باید با خاک باشد «اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ» و دو مرتبه دیگر بعد از آن با آب شسته شود.
پس موثقه عمار هم که در آن قید ثلاث مرات آمده موید صحیحه بقباق است و اشکال ضعف سندی در این روایت هم پذیرفته نیست زیرا روایت موثقه است.مرحوم شیخ طوسی در عده میفرماید: اصحاب ما به روایات سنیها هم در فرض وثاقت روات آن عمل نمودهاند تا چه رسد به عمار که سنی هم نبوده است.
بعید نیست که مرحوم محقق روایت مزبور را با قید غسلتین در اصل کتاب یکی از روات حدیث مثل حسین بن سعید یا حریز مشاهده کرده و از آن نقل نموده است به توجه به این که همه روات مذکور در این روایت مثل حَمّاد و حریز و ابیالعباس بقباق، صاحب کتاب بودهاند لذا ممکن است مرحوم محقق در کتب یکی از این رواتی که در سند واقع شده کلمه غسل بالمرتین را دیده باشد با توجه به این که بعض اصول اربعمأه در اختیار ایشان و متقدمین از فقها بوده است ضمن این که بنای ایشان غالبا نقل روایات از خود اصول اربعمأه بوده است. هذا اولاً.
ثانیاً: فتوی به غسل مرتین در بین قدمای از اصحاب نیز مطرح بوده است.
ثالثاً: مرحوم شیخ طوسی این روایت را با قید مرتین در کتاب خلاف نقل نموده و ادعای اجماع بر غسل مرتین نموده است[4] به هر حال در تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب طبق این نقل از صحیحه بقباق، تعفیر اولاً و سپس غسل بالماء مرتین لازم است و این روایت میتواند مقیِّد روایات مطلقهای باشد که امر به غسل بالماء نموده و حرفی از تعفیر و تعدد غسل به میان نیاورده است مثل صحیحه محمد بن مسلم که فرمود: «اغْسِلِ الْإِنَاءَ» و معلوم میشود که امام در این روایت در مقام بیان اصل تطهیر بوده است نه کیفیت تطهیر.
قال الشیخ فی الخلاف: «إذا ولغ الكلب في الإناء وجب اهراق ما فيه و غسل الإناء ثلاث مرات، إحداهن بالتراب... و قال ره بعد نقل الاقوال المخالفین: دليلنا: إجماع الفرقة و روایه ابیالعباس بقباق» مرحوم شیخ در انتهای حدیث مزبور قید مرتین را آورده است: «و اغسله بالتراب أول مرة، ثم بالماء مرتين»[5] اگر چه در کتاب تهذیب و استبصار بدون قید مرتین آورده است.[6]
قال الشیخ الصدوق فی من لا یحضره الفقیه و فی المقنع: وَ إِنْ وَلَغَ فِيهِ كَلْبٌ أَوْ شَرِبَ مِنْهُ أُهَرِيقَ الْمَاءُ وَ غُسِلَ الْإِنَاءُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مَرَّةً بِالتُّرَابِ وَ مَرَّتَيْنِ بِالْمَاءِ ثُمَّ يُجَفَّفُ.[7]
فی فقه الرضا: إن وقع كلب أو شرب منه أهريق الماء و غسل الإناء ثلاث مرات مرة بالتراب و مرتين بالماء ثم يجفف.[8]
قال العلامه فی البحار: اختلف الأصحاب في كيفية تطهير الإناء من ولوغ الكلب فذهب الأكثر إلى غسله ثلاثا أولاهن بالتراب.[9]
بررسی سند موثقه عمار
عمار ساباطی اگر چه فتحی المذهب بوده ولی مثل زراره انسان صاحب نظر و محققی بوده است و روایات متعددی از ایشان نقل شده که مرجع بسیاری از احکام است مفاد موثقه عمار موافق با نقل مرحوم محقق از صحیحه بقباق است که در آن قید مرتین ذکر شده است زیرا در موثقه عمار امر به ثلاث مرات شده است «يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ» مراد از غسل اول به قرینه صحیحه بقباق غسل بالتراب که در آن بحثی نیست و اما مراد از دو مرتبه دیگر، غسلتین بالماء است.
لذا به فرضی که در ذیل صحیحه بقباق قید مرتین نباشد موثقه عمار ساباطی و روایاتی که امر به ثلاث غسلاث در ظروف متنجس نموده موید کلام محقق است که در مطلق اناء متنجس امر به سه مرتبه شستن نموده است و یکی از مصادیق اناء متنجس در عبارت «سُئِلَ عَنِ الْكُوزِ وَ الْإِنَاءِ يَكُونُ قَذِراً» ظرف متنجس به ولوغ کلب است زیرا مراد از کلمه قذر ظرف متنجس است.
با توجه به جمع مذکور معلوم میشود که فرمایش صاحب مدارک در جواز اکتفا به غسل واحد بدون تعفیر بیاساس است. ایشان مدعی شده که در کتب روایی ما قید مرتین نیامده و در تهذیب و استبصار هم قید مرتین در حدیث بقباق نیامده است و تنها در کتاب خلاف مرحوم شیخ و در کتاب معتبر مرحوم محقق که کتاب فقهی است «نه روایی» قید مرتین ذکر شده و دیگران به تبع ایشان این قول را اختیار نمودهاند «گویا ایشان معتقد است که قدما کسی قائل بدان نشده است» صاحب مدارک بعد از رد قید مرتین در صحیحه بقباق، برای کفایت غسل واحد تمسک به صحیحه محمد بن مسلم نموده است لکن استناد به این روایت صحیح نیست زیرا امام در این روایت در مقام بیان اصل تطهیر ظرف ملوث به ولوغ کلب بوده است نه کیفیت تطهیر آن و اگر هم از این اشکال صرف نظر کنیم نهایتا صحیحه محمد ابن مسلم مطلق است زیرا غسل در آن مطلق ذکر شده و حرفی از وحدت و تعدد غسل نشده است لذا مقید میشود به صحیحه بقباق که در آن تصریح به تعفیر و غسلتین شده است و یا تقیید میشود به موثقه عمار که در آن امر به غسل ثلاث مرات شده است و قبلا گفتیم که مراد از غسل اول میتواند غسل بالتراب در مثل ولوغ کلب باشد.
بنابراین جمع بین این سه روایات به این است که در تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب باید سه مرتبه آن را شست یک مرتبه خاکمال شود و دو مرتبه با آب شسته شود که مجموعا سه مرتبه میشود. اما این که مرحوم شیخ مفید فرموده: غسل بالتراب حتما باید وسط غسلتین بالماء باشد مرحوم حکیم و مرحوم استاد خویی هر در دو بزرگوار در کلام ایشان مناقشه کرده و میفرمایند: دلیلی بر این قید از روایات پیدا نکردیم مگر روایت فقه الرضا که از نظر سندی ضعیف است و بعید است که مستند فتوای مرحوم شیخ مفید همین روایت باشد.
ضمناً این امر مسلم است که طبق اعتبارات عرفی غسل بالتراب نمیتواند در مرتبه آخر باشد زیرا موجب نقض غرض است با توجه به این که از نظر علمی ثابت شده که در دهان سگ میکروبی وجود دارد که تنها بوسیله خاک زائل میشود طبق این بیان نمیتواند غسل بالتراب در آخر واقع شود زیرا اگر در مرتبه آخر خاکمالی شود و بعد از آن با آب شسته نشود مقداری از ذرات خاک در آن باقی میماند لذا آنچه سازگار با اعتبارات عرفی و مطابق با صحیحه بقباق است این که غسلتین بعد از تعفیر باشد.
به مرحوم ابن جنید غسل سبعة مرات نسبت داده شده است به این صورت که یکمرتبه خاکمالی و شش مرتبه هم در آب شسته شود که مجموع خاکمالی و تطهیر با آب، هفت مرتبه میشود. مستند این قول روایات عامّه «اهل سنت» و روایت فقه الرضا است که از نظر سندی اعتباری ندارد که بحث از آن در جلسه قبل همراه با ذکر روایات آن گذشت.
ما المراد من التعفیر؟
بررسی کیفیت تعفیر در ظرف متنجس به وللوغ کلب/ ما المراد بالتعفیر؟ ما المراد بالغسل بالماء؟
المسألة الخامسه: يجب في الأواني إذا تنجّست بغير الولوغ، الغسل ثلاث مرّات في الماء القليل و إذا تنجّست بالولوغ، التعفير بالتراب مرّة و بالماء بعده مرّتين، و الأولى أن يطرح فيها التراب من غير ماء و يمسح به، ثمّ يجعل فيه شيء من الماء و يمسح به و إن كان الأقوى كفاية الأوّل فقط، بل الثاني أيضاً؛
مرحوم سید در کیفیت تعفیر میفرماید: بهتر آن است كه يك مرتبه با خاكِ خشك، خاكمال کنند و بعد مقداری آب در ظرف بريزند و گلمال کنند «و بعد دو مرتبه با آب بشویند»
سوالی که مطرح است این که به گل مالیدن، اطلاق غسل نمیشود و در صحیحه بقباق امر به غسل بالتراب شده است «اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ» مراد از این تعبیر در روایت چیست؟
اولاً در روایات تعبیر به «تعفیر» نشده و این اصطلاح در بین فقها است و در روایات تعبیر به غسل بالماء شده است چنان که در صحیحه بقباق فرمود: «اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ» مراد از تعفیر در اصطلاح فقها خاکمالی کردن است چنان که در أقرب الموارد، و المنجد، و لسان العرب در ماده عفر آمده است: زنی که برای گرفتن بچه شیرخوار از شیرخوردن به پستان خود خاک میمالد گفته میشود: «مسحت ثديها بشيء من التراب تنفيرا للصبي» منتها بحث است که مراد از غسل بالتراب که در متن روایت چنین تعبیری ذکر شده چیست؟ توضیح بیشتر ان شاء الله در جلسه بعد خواهد آمد.