< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ استدراک از مساله شانزدهم/ بررسی کلام مرحوم علامه در کیفیت تطهیر روغن متنجس

در تطهیر چیزهایی که نجاست به باطن آنها نفوذ کرده و قابل برای عصر نیست، آنچه به نظر ما صحیح است فرمایش مرحوم استاد خویی است. ایشان می‌فرماید: کیفیت ازاله و غسل نجاسات امری عرفی است و به همان کیفیتی است که در عرف قذارات و کثافات را تنظیف می‌کنند. در روایات هم برای تطهیر نجاسات کیفیت خاصی بیان نشده و نحوه شستن آنها به عرف واگذار شده است حتی در تطهیر برخی از نجاست که در آن دستور العمل خاصی ذکر شده مثل تعدد غسل در مثل متنجس به بول و ظروف متنجس و یا تعفیر در مثل ولوغ کلب در این امور هم کیفیت غسل به عرف واگذار شده است.

طبعا اگر متنجس از چیزهایی باشد که نجاست در آن نفوذ می‌کند و امکان عصر در آن وجود دارد مثل لباس و پتو و مانند آن، تطهیر آن به شستن ظاهر آن حاصل نمی‌شود چه آن که در عرف برای تطهیر و تنظیف این چیزها غساله آن را خارج می‌کنند و اما اگر از چیزهایی باشد که آب در آن نفوذ می‌کند و امکان عصر در آنها نیست مثل برنج و حبوبات و امثال آن، تطهیر آن به این است که آن را در آب قرار ‌دهند تا آب به باطن آنها رسوخ کند و با وارد شدن آب به باطن آن و خروج قذارت و نجاست از آن عرفاً طاهر و تنظیف می‌شود و همین مقدار عرفاً کافی در تطهیر و تنظیف آن است و در آن عصر لازم نیست زیرا ملاک در تطهیر خروج عرفی غساله است و با قرار گرفتن این اشیاء در آب قلیل به مقداری که آب طاهر در آن نفوذ کند و جایگزین آب نجس شود این امر حاصل می‌شود.

اما اشکالات که برخی مطرح کرده اند:

اولاً: آنچه در آن نفوذ می‌کند روسبت است نه آب از طرفی رطوبت هم نمی‌تواند مطهر باطن این اشیاء باشد زیرا آنچه مطهر است آب است نه رطوبت مائیه.

ثانیاً: اگر هم فرضا آب طاهر به باطن آن سرایت کند تبدیل به آب مضاف می‌شود و آب مضاف نمی‌تواند مطهر باطن آن باشد. ثالثا: خروج غساله شرط تطهیر است و فرض آن است که در این امور خروج غساله ممکن نیست پس تطهیر باطن این اشیاء به هیچ عنوان ممکن نیست.

طبق آنچه در بالا گفتیم جواب از این اشکالات هم واضح است زیرا همه این اشکالات ناظر بر این اعتقاد است که در شرع مقدس برای تطهیر نجاسات کیفیت خاصی تعیین شده است لکن این مطلب صحیح نیست زیرا تطهیر نجاسات مثل ازاله قذارات امری عرفی است. همانطور که برای رفع قذارت از چیزی که قذارت در آن نفوذ کرده آن چیز را در آب قرار می‌دهند تا آب به داخل آن نفوذ کند و قذارت داخل آن خارج شود و در عرف همین مقدار را کافی در ازاله قذارت باطن آن می‌دانند در تطهیر چیزی که نجاست در آن نفوذ کرده هم می‌توان به همین کیفیت عمل نمود زیرا در تطهیر نجاسات مرجع عرف است و تعبد خاصی در

کار نیست.

نکته اصولی

برخی در مقام استدلال بر تطهیر باطن این اشیاء تمسک به قاعده لاضرر «لاضرر و لاضرار فی‌الاسلام» و لاحرج «ما جعل علیکم فی الدین من حرج» نموده‌اند به این بیان که اگر این امور قابل برای تطهیر نباشد مستلزم ضرر و حرج برای عموم مردم است و هر حکمی که ضرری باشد اعم از حکم وضعی و تکلیفی طبق قاعده لا ضرر نفی می‌شود و چون بقاء نجاست در این امور حرجی یا ضرری است نجاست آن رفع می‌شود و می‌توان به استناد قاعده لاضرر و لاحرج حکم به تطهیر باطن این اشیاء با آب طاهر نمود.

مناقشه استاد اشرفی

قاعده لاضرر و لاحرج به عنوان قاعده ثانویه مقدم بر احکام اولیه هستند لکن تنها در احکام تکلیفیه اعم از وجوبیه و تحرمیه جاری می‌شوند نه در احکام وضعیه مثلا اگر غسل یا وضو برای فردی ضرری یا حرجی باشد وجوب وضو و غسل رفع می‌شود و یا اگر ترک حرام مثل اکل میته برای فرد ضرری باشد و در صورت نخوردن آن جان او در خطر باشد، آن حکم تکلیفی تحریمیه «حرمت اکل میته» رفع می‌شود.

ضمن این که قاعده لاضرر و لاحرج چیزی را که بر اساس حرج جعل شده برنمی‌دارد مثلا نمی‌توان به استناد این دو قاعده وجوب جهاد را که مبنای آن حرجی است برداشت در ما نحن فیه هم طبق روایات امر به دور ریختن این اشیاء شده است وقتی راوی سوال نمود از روغنی که موش مرده در آن افتاده امام فرمود: اگر روغن مایع است همه آن را دور بریزید یا برای روشنایی استفاده کنید و اگر جامد است اطراف نجس را بردارید و دور بریزید در این روایات چون حکم به دور ریختن آن شده نمی‌توان حکم مزبور را با قاعده لا ضرر یا لا حرج رفع نمود.

مسألة 19: قد يقال بطهارة الدهن المتنجّس إذا جعل في الكرّ الحارّ، بحيث اختلط معه ثمّ اخذ من فوقه بعد برودته؛ لكنّه مشكل، لعدم حصول العلم بوصول الماء إلى جميع أجزائه و إن كان غير بعيد[1] إذا غلى الماء مقداراً من الزمان.

مرحوم علامه انصافاً مرد دقیق و ملایی بوده است ایشان برای تطهیر روغن نجس راهکاری را ارائه نموده و می‌فرماید: اگر روغن نجس را در آب كثير در حالت غلیان بريزند به نحوى كه آب به تمام اجزای روغن برسد آن روغن طاهر مى‌شود و بعد از سرد شدن

می‌توان از روغنی که بالاى آب جمع شده استفاده نمود.

مرحوم علامه در حکم مزبور متفرّد است و کسی هم به غیر ایشان این راهکار را نپذیرفته و بلکه فقها همگی با آن مخالفت نموده‌اند صاحب مستند می‌گوید: تحصیل طهارت به این کیفیت محال است. مرحوم صاحب جواهر هم بعد از نقل کلام ایشان، می‌فرماید: تطهیر روغن بوسیله جوشاندن بعید است.در هر حال اکثر فقها در تطهیر روغن متنجس اشکال کرده‌اند سر مطلب آن است که:

     اولاً: وزن روغن سنگین تر از آب است و از این جهت آب در آن نفمذ نمی‌کند.

     ثانیا: به جهت چربی که در آن است حالت تدافعی دارد و قابل برای جذب آب نیست بلکه آب را دفع می‌کند شاهد بر این مطلب آن است که اگر روغنی را در ظرف آبی بریزیم آن روغن بالای آب جمع می‌شود از این امر استفاده می‌شود که قابلیت نفوذ آب در روغن وجود ندارد.

     ثالثا: طبق آنچه در فلسفه آمده جزء لایتجزی محال است به این معنی که هر چیزی حتی کوچکترین چیزی که در عالم تصور شود آن چیز هم خود دارای دو جزء است و به دقت عقلی از دو جزء تشکیل شده است طبق این قاعده فلسفی چون هر جزء روغن به دو جزء تقسیم می‌شود و دارای اجزای لایتناهی است و آب نمی‌تواند به همه اجزای آن نفوذ کند، تطهیر آن هم بوسیله قرار دادن روغن در آب جوش حاصل نمی‌شود.

     رابعاً: اگر هم در واقع امکان رسیدن آب به تمام اجزای آن وجود داشته باشد ولی نمی‌توان علم به این امر پیدا کرد.

     خامساً: روایاتی که در فرض افتادن موش در روغن حکم به دور ریختن اطراف روغن نموده است از این روایات استفاده می‌شود که آن مقدار از روغن که اطراف موش بوده و نجاست بدان سرایت کرده به هیچ عنوان قابل برای تطهیر نیست و الا در فرض امکان تطهیر، امر به دور ریختن آن نمی‌شد. پس معلوم می‌شود که امکان تطهیر روغن وجود نداشته و الا امام امر به جوشاندن آن می‌نمود نه این که بی درنگ امر به دور ریختن آن یا استفاده برای روشنایی نماید.

مرحوم استاد شیخ حسین حلی در جواب از شبهه اخیر می‌فرماید: شاید مردم آن زمان این مطلب را درک نمی‌کردند که با جوشاندن هم می‌توان روغن را تطهیر کرد و امام طبق آنچه مرتکز در اذهان عامه مردم بوده حکم به دور ریختن آن نموده‌ است. لذا امر به اراقه دلیل بر آن نیست که تطهیر روغن به هیچ عنوان ممکن نیست. در هر حال باید مساله مزبور از نظر علمی در آزمایشگاه‌ها بررسی شود. فقهای ما که امکانات آزمایشگاهی در اختیار آنان نبوده، طبق احکام ظاهری و استصحاب بقاء نجاست در فرض شک در تطهیر روغن، حکم به نجاست آن نموده‌اند.

وجه عدم امکان تطهیر روغن متنجس به بیان مرحوم خویی

سطح ظاهری روغن اگر چه با رسیدن آب به آن طاهر می‌شود الا این که چون آب در حال غلیان است این امر باعث انقلاب

ظاهر آن به باطن آن می‌شود طبعاً با ملاقات ظاهر به باطن، آن بخش مجدداً نجس می‌شود و هر قدر غلیان ادامه پیدا می‌کند همین امر تکرار می‌شود و با ملاقات سطح ظاهر روغن با باطن آن مجدداً نجس می‌شود و چون احاطه آب به همه اجزای روغن در آنِ واحد ممکن نیست اگر هم ظاهر اجزای روغن طاهر شود به واسطه غلیان و جابجایی ظاهر و باطن و ملاقات آن با باطن، مجدداً نجس می‌شود.

آری اگر روغن به قدری کم باشد که در آب به منزله عرض محسوب شود اگر چه در واقع و به دقت عقلیه جوهر است و قابل برای انقسام به اجزای مختلف نیست «بناءاً بر محالیت جزء لا متجزی» ولی عرفا به منزله عرض باشد و با ملاقات با آب، طاهر می‌شود مثل روغن واقع در دست که اگر به مقداری کم باشد که عرفا دارای جرم نباشد تطهیر دست با آب محقق می‌شود و لازم نیست جرمی که به دقت عقلی در دست وجود دارد زائل شود «فالدّهن المغلي إذا كان قليلا بحيث عد من عوارض الماء و لم يكن له جرم مستقلٌ عرفاً يطهر» ولی این مورد از محل بحث خارج است زیرا فرض آن است که روغن به مقداری است که عرفا دارای جرم است و سرایت آب هم به تمام اجزای آن ممکن نیست و یا علم به این امر حاصل نمی‌شود.

مرحوم سید ماتن در مساله 24 به همین مطلب اشاره نموده که اگر مقدار کمی از روغن نجس را در آرد یا خمیر نان بریزند و از آن نان درست کنند و بعد از پختن، نان را در آب كر بگذارند تا آب به جميع اجزاى آن برسد آن روغن به تبع نان طاهر می‌شود. زیرا روغن موجود در نان به جهت کم بودن آن عرفا به منزله عرض است نه جوهر.


[1] الامام الخميني: بعيد. ‌الخوئي: بل هو بعيد جدّاً‌. مكارم الشيرازي: بل بعيد، لا سيّما إذا كان كثيراً‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo