< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ بررسی کلام مرحوم علامه در کیفیت تطهیر روغن متنجس/ آیا ظرف به تبع مظروف طاهر می‌شود؟

مسألة 19: قد يقال بطهارة الدهن المتنجّس إذا جعل في الكرّ الحارّ، بحيث اختلط معه ثمّ اخذ من فوقه بعد برودته؛ لكنّه مشكل، لعدم حصول العلم بوصول الماء إلى جميع أجزائه و إن كان غير بعيد[1] إذا غلى الماء مقداراً من الزمان.

صحبت در کلام مرحوم علامه بود که فرمود: اگر روغن متنجس را در آب كثير و در حالت غلیان بريزند به نحوى كه آب به تمام اجزای آن برسد روغن طاهر مى‌شود و بعد از سرد شدن، می‌توان روغن جمع شده در بالاى آب را جمع کرد و از آن استفاده نمود البته فرض مساله در جایی است که روغن بواسطه ملاقات با نجس متنجس شده باشد و به تعبیر دیگر نجاست آن بالعرض باشد مثل این که شیر گوسفند یا گاو متنجس شده باشد لذا شامل روغن نجس العین نمی‌شود و روغنی که از شیر یا پیه سگ یا خوک تهیه شده به جهت این که نجس العین است به هیچ عنوان قابل برای تطهیر نیست.

قال ره فی التذکره: فلو طرح الدهن في ماء كثیر و حركه حتى تخلل الماء أجزاء الدهن بأسرها، طهر.[2]

بزرگان اشکالات متعددی را مطرح نموده‌اند اشکال اول این که روغن چون حالت تدافعی دارد، آب نمی‌تواند به اجزای آن نفوذ کند و موجب تطهیر آن شود اگر چه روغن را در آب در حالت جوشیدن بریزند و اگر هم آب به سطح ظاهر روغن ملاقات کند با زیر و رو شدن روغن و ملاقات ظاهر با باطن آن دوباره نجس می‌شود برخی اشکال کرده‌اند به این که: جزء لایتجزی محال است به این معنی که هر چیز کوچکی خود نیز دارای دو جزء است حتی کوچکترین جزء آن هم باز به دقت عقلی از دو جزء تشکیل شده است طبق این قاعده آب نمی‌تواند به همه اجزای لایتناهی روغن نفوذ کند طبعاً تطهیر آن حتی با جوشیدن در آب هم ممکن نیست. مرحوم حکیم می‌فرماید: اگر هم در واقع آب به تمام اجزای روغن در حال جوشیدن برسد ولی چون علم به نفوذ آب به همه اجزای آن حاصل نمی‌شود نمی‌توان حکم به طهارت آن نمود. مرحوم صاحب جواهر هم تطهیر روغن را به این طریق بعید دانسته است: «لكنه بعيد بل ممتنع.»[3]

از نظر عملی باید بررسی شود که اگر روغن در آب در حال جوشیدن ریخته شود آیا آب به همه اجزای آن نفوذ می‌کند یا این که این امر به جهت حالت تدافعی روغن ممکن نیست. به هر حال اگر روغن نجسی را در آب بجوشانند احتیاط در اجتناب از آن است ضمن این که حکم به تطهیر در فرض جوشاندن روغن در آب مخالف با اطلاق روایاتی که حکم به دور ریختن روغن اطراف موش مرده نموده است از این روایات استفاده می‌شود که روغن متنجس به هیچ عنوان قابل برای تطهیر نیست و الا در فرض امکان تطهیر، امر به دور ریختن آن نمی‌شد بلکه امام حکم به جوشاندن آن می‌نمود.

مسألة 20: إذا تنجّس الارز أو الماش أو نحوهما يجعل في وصلة و يغمس في الكرّ و إن نفذ فيه الماء النجس، يصبر حتّى يعلم نفوذ [4] الماء الطاهر إلى المقدار الّذي نفذ فيه الماء النجس بل لا يبعد تطهيره بالقليل[5] بأن يجعل في ظرف و يصبّ عليه، ثمّ يراق غسالته و يطهر الظرف أيضاً بالتبع، فلا حاجة إلى التثليث[6] فيه و إن كان هو الأحوط[7] نعم، لو كان الظرف أيضاً نجساً فلا بدّ من الثلاث.

برای تطهیر برنج يا ماش نجس و مانند آن از دیگر حبوبات، باید ابتدا آن را در دستمالى بپیچند و بعد داخل آب كر بگذارند و اگر نجاست به باطن آن نفوذ كرده بايد قدری صبر كنند تا آب طاهر به باطن آن نفوذ كند به همان مقدارى كه آب نجس در آن نفوذ كرده است و بعيد نيست که تطهیر آن با آب قليل هم به همين صورت ممکن باشد به این صورت كه آن را در ظرفى قرار دهد و آب بر آن بريزد سپس غساله آن را خارج کنند و بعد از خروج غساله ظرف هم به تبع آن چیز طاهر مى‌شود و نیازی به سه مرتبه شستن ظرف نیست. اگر چه احوط استحباباً غسل ثلاث مرات است، آری اگر ظرف قبلاً نجس بوده و شیء نجسی را در آن تطهیر کننند ولو این که در تطهیر آن چیز یکبار شستن معتبر باشد سه مرتبه شستن آن در ظرف و خروج غساله آن در هر مرتبه لازم است.

آیا ظرف به تبع مظروف طاهر می‌شود؟

مرحوم سید در مسائل قبل کیفیت تطهیر چیزهایی را که نجاست در آن نفوذ کرده و قابل برای عصر نیست مثل ماش و برنج بیان نمود و حکم آن گذشت که اگر آب طاهر به باطن آن نفوذ کند کافی در حصول طهارت است اما این که در اینجا مجدد حکم آن را بیان نموده در فرضی است که این اشیاء در ظرف تطهیر شوند سوال این است که اگر این امور در ظرف تطهیر شوند آیا غسل واحد کافی است در فرضی که متنجس از چیزهایی است که در تطهیر آن یکبار شستن کفایت است مثل متنجس به خون و یا اگر متنجس به بول شده، دوبار شستن آن کافی است طبق روایتی که فرمود: «اغْسِّلْه فِّي الْمَرْكَنِّ مَرَّتَیْنِّ» یا خیر سه مرتبه شستن آن لازم است به اعتبار این که آن چیز را در ظرف تطهیر کرده و با ملاقات متنجس با ظرف، ظرف نجس شده و طبق موثقه عمار در تطهیر ظرف نجس سه مرتبه شستن لازم است «سُئِّلَ عَنِّ الْكُوزِّ وَ الْإِّناَءِّ یَكُونُ قَذِّراً كَيْفَ یغُسَل وَ كَمْ مَرَّة» یغُسَل؟يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ يُصَبُّ فِيهِ الْمَاءُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ مِنْهُ ثُمَّ يُصَبُّ فِيهِ مَاءٌ آخَرُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ ذَلِكَ الْمَاءُ ثُمَّ يُصَبُّ فِيهِ مَاءٌ آخَرُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ مِنْهُ وَ قَدْ طَهُرَ» به این اعتبار لازم است که آن چیز را به تبع ظرف سه بار بشوید ولو این که در تطهیر آن با قطع نظر از شستن در ظرف، یکبار شستن یا دوبار شستن آن مثل متنجس به بول، کافی باشد.

مرحوم سید در مساله تفصیل داده است به این که اگر ظرف قبلا نجس بوده باید آن چیز را سه بار در آن ظرف شست و در هر بار شستن آب آن را تخلیه کند زیرا در تطهیر ظرف نجس طبق موثقه عمار سه بار شستن معتبر است و اما اگر ظرف طاهر باشد یکبار شستن آن چیز کافی است در صورتی که از چیزهای باشد که در تطهیر آن یکبار شستن کفایت است و اگر از چیزهای باشد که در تطهیر آن دوبار شستن کفایت است مثل متنجس به بول در تطهیر آن دو مرتبه شستن کفایت است و به تبع تطهیر آن، ظرف هم طاهر می‌شود.

شاهد بر این امر آن است که در صحيحة محمد بن مسلم امام فرمود: «اغْسِّلْه فِّي الْمَرْكَنِّ مَرَّتَیْنِّ» از این روایت استفاده می‌شود که شستن دو مرتبه کافی است و نیازی به ثلاث غسلات نیست زیرا امام در مقام بیان وظیفه فعلی فرد بوده و اگر با دوبار شستن طشت آب طاهر نمی‌شد برای تحقق ثلاث غسلات لازم ‌بود امام امر به ثلاث غسلات می‌فرمود و اگر بگویید طشت طاهر نشده ولی متنجس به بول با غسلتین طاهر شده است این امر هم ممکن نیست زیرا نمی‌شود لباس طاهر باشد ولی حکم به نجاست طشت کنیم از این امر فهمیده می‌شود که اگر لباس متنجس به بول در طشتی که قبلا طاهر بوده، دو بار شسته شود اولا طبق این روایت لباس طاهر می‌شود ثانیا ظرف هم به تبع آن طاهر می‌شود با این بیان بین ادله‌ای که حکم به غسل ثلاث مرات در ظروف نموده با روایاتی که حکم به غسل واحد و یا حکم به غسلتین در متنجس به بول نموده جمع می‌شود.

راهکار مرحوم استاد خویی در حل مساله

روایاتی که حکم به غسل ثلاث مرات نموده مورد این روایات آنیه است آنیه هم به ظروف کوچکی اطلاق می‌شود که در آن غذا می‌خورند ولی به طشت بزرگ اطلاق آنیه نمی‌شود طبق این بیان روایاتی که حکم به ثلاث غسلات نموده شامل ما نحن فیه نمی‌شود و علی القاعده متنجس به بول اگر دو مرتبه در طشت شسته شود طهارت حاصل می‌شود و نیازی به ثلاث غسلات نیست.

بیان استاد اشرفی

آری اگر متنجس را در ظرف بزرگی بشوییم در این فرض «علی تقدیر اطلاق ظرف بر آن» در تطهیر متنجس لازم است سه بار شسته شود مطلقا اعم از این که ظرف قبلا نجس بوده باشد یا هنگام تطهیر متنجس، نجس شده باشد طبق اطلاق موثقه عمار که در تطهیر ظروف امر به ثلاث غسلات نموده است و از صحيحة محمد بن مسلم که در مرکن حکم به غسلتین نموده نمی‌توان استفاده کرد که ثلاث غسلات لازم نیست زیرا مورد صحیحه مرکن است و فرض مساله آن است که لباس را در مرکن نشسته بلکه در ظرف شسته و طبق اطلاق موثقه عمار سه مرتبه شستن لازم است. لیکن با اعتراف به لزوم غسل سه بار ظروف و در عین حال اکتفا به غسل لباس در مرکن به دوبار تبعیت مرکن به لباس مغسول در آن یعنی حصول طهارت مرکن به تبع لباس به دوبار خالی از اشکال نیست مگر اینکه استثناء قائل شویم.

مسألة 21: الثوب النجس يمكن تطهيره بجعله في طشت و صبّ الماء عليه، ثمّ عصره و إخراج غسالته؛ و كذا اللحم النجس، و يكفي المرّة في غير البول، و المرّتان فيه إذا لم يكن‌ الطشت نجساً قبل صبّ الماء، و إلّا فلا بدّ من الثلاث[8] و الأحوط التثليث مطلقاً.

لباسی که نجس شده تطهير آن در طشت به اين صورت است كه آن را در طشت بگذارند و آب بر آن بريزند سپس آن را فشار دهند تا غساله آن خارج شود. همچنين در تطهير گوشت متنجس يك دفعه شستن آن در طشت آب كافی است منوط به این که متنجس به غير بول شده باشد ولی اگر متنجس به بول شده باشد دو مرتبه شستن آن لازم است مشروط به این كه طشت آب از قبل نجس نباشد و الّا بايد سه مرتبه گوشت در آن شسته شود و احوط سه مرتبه شستن است مطلقاً «چه ظرف از قبل نجس باشد یا نباشد.»

نکته: این مساله هم در حکم مثل مساله قبل است اگر تفصیل مرحوم سید را بپذیریم چنانچه ظروف قبلا طاهر بوده یکبار شستن کافی است و به تبع تطهیر آن چیز ظرف هم طاهر می‌شود ولی اگر ظرف مرکن نجس بوده باید آن چیز را سه بار در ظرف شست تا هم ظرف و هم شیء نجس طاهر شود ولی اگر کلام مرحوم استاد خویی را بپذیریم و مرکن را از اوانی خارج بدانیم طشت آب چه از قبل نجس باشد یا نباشد یکبار شستن آن کافی است و به تبع تطهیر آن چیز طشت هم طاهر می‌شود زیرا به طشت اطلاق آنیه نمی‌شود تا طبق روایات حکم به ثلاث غسلات کنیم ولی اگر در چیزی شسته شود که به آن اطلاق آنیه می‌شود لازم است که سه مرتبه در آن شسته شود مطلقا چه ظرف از قبل نجس بوده باشد یا نباشد.

مسألة 22: اللحم المطبوخ بالماء النجس أو المتنجّس بعد الطبخ يمكن تطهيره[9] في الكثير، بل و القليل إذا صبّ عليه الماء و نفذ فيه إلى المقدار الّذي وصل إليه الماء النجس.[10]

گوشتى كه با آب نجس يا متنجس پخته شده تطهير آن با قرار دادن آن در آب كثير محقق می‌شود و بلكه با قرار دادن آن در آب قليل منوط به این که آب در آن نفوذ كند به همان مقدارى كه آب نجس در آن نفوذ كرده است. حکم مزبور علی القاعده است با این حال در مورد لحم دو روایت وارد شده و کار را قدری مشکل کرده است از این دو روایت استفاده می‌شود که تطهیر ظاهر

گوشت کافی در حصول طهارت باطن آن است و نیازی نیست که آب طاهر در آن نفوذ کند:

    1. زکری بن آدم: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ قَطْرَةِ خَمْرٍ أَوْ نَبِيذٍ مُسْكِرٍ قَطَرَتْ فِي قِدْرٍ فِيهَا لَحْمٌ كَثِيرٌ وَ مَرَقٌ كَثِيرٌ فَقَالَ يُهَرَاقُ الْمَرَقُ أَوْ يُطْعِمُهُ لِأَهْلِ الذِّمَّةِ أَوِ الْكِلَابِ وَ اللَّحْمَ فَاغْسِلْهُ وَ كُلْهُ قُلْتُ فَإِنْ قَطَرَ فِيهَا الدَّمُ فَقَالَ الدَّمُ تَأْكُلُهُ النَّارُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ قُلْتُ فَخَمْرٌ أَوْ نَبِيذٌ قَطَرَ فِي عَجِينٍ أَوْ دَمٌ قَالَ فَقَالَ فَسَدَ قُلْتُ أَبِيعُهُ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ أُبَيِّنُ لَهُمْ فَإِنَّهُمْ يَسْتَحِلُّونَ شُرْبَهُ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ الْفُقَّاعُ هُوَ بِتِلْكَ الْمَنْزِلَةِ إِذَا قَطَرَ فِي شَيْ‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ قَالَ أَكْرَهُ أَنْ آكُلَهُ إِذَا قَطَرَ فِي شَيْ‌ءٍ مِنْ طَعَامِي.[11]

    2. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ سُئِلَ عَنْ قِدْرٍ طُبِخَتْ فَإِذَا فِي الْقِدْرِ فَأْرَةٌ قَالَ يُهَرَاقُ مَرَقُهَا وَ يُغْسَلُ اللَّحْمُ وَ يُؤْكَلُ.[12]

کیفیت استدلال به دو روایت مزبور برای کفایت غسل ظاهر

در روایت اول راوی سوال نمود از آبگوشتی که در آن نبیذ یا مسکر واقع شده است و در روایت دوم هم راوی سوال نمود از ظرفی که در آن موش واقع شده است در روایت اول. امام فرمود: «يُهَرَاقُ الْمَرَقُ أَوْ يُطْعِمُهُ لِأَهْلِ الذِّمَّةِ أَوِ الْكِلَابِ وَ اللَّحْمَ فَاغْسِلْهُ وَ كُلْهُ» و در روایت دوم امام فرمود: «يُهَرَاقُ مَرَقُهَا وَ يُغْسَلُ اللَّحْمُ وَ يُؤْكَلُ» در هیچ یک از این دو روایت ذکری از این مطلب نشده که در تطهیر گوشتی که نجاست در آن نفوذ کرده لازم است که آن را در آب قرار دهند تا آب طاهر در آن نفوذ کند بلکه مجرد شستن را کافی در تطهیر آن ذکر نموده است از طرفی امام در مقام بیان وظیفه فعلیه شخص بوده و اگر لازم بود که مدتی در آب بماند امام حکم آن را بیان می‌نمود و الا مستلزم تاخیر بیان از وقت حاجت است پس معلوم می‌شود که احتیاجی به نفوذ آب در آن نبوده و با شستن ظاهر آن باطن هم بالتبع طاهر می‌شده که حکم به غسل ظاهر آن نموده است.

جواب مرحوم استادخویی

در روایت زکریا بن آدم و روایت سکونی اولاً فرض نفوذ آب نجس در باطن آبگوشت نشده و سوال راوی صرفا از این بوده که نجاستی در آبگوشت افتاده است. مجرد وقوع نجس در آن مستلزم این نیست که حتما نجاست هم در آن نفوذ کرده باشد تا بگویید طبق این روایت غسل ظاهر آن کافی در طهارت باطن آن است هذا اولاً.

ثانیاً: مدعای شما این است که طبق این دو روایت در تطهیر چیزهایی که آب نجس در آن نفوذ کرده رساندن آب به باطن آن لازم نیست و حال آن که مورد روایت در خصوص گوشتی است که در آب نجس واقع شده است و گوشت تازه از چیزهایی نیست که نجاست در آن نفوذ می‌کند. آری گوشتی که خشک شده امکان نفوذ آب در آن وجود دارد سابقا گوسفند را می‌کشتند و گوشت آن را جدا کرده و در روغن سرخ می‌کردند و بعد از خشک شدن به عنوان قرمه از آن استفاده می‌کردند چنین گوشتی آب در آن نفوذ می‌کند ولی با این حال چون معمولا گوشتی که در آبگوشت استفاده می‌شود گوشت تازه است و گوشت خشک به ندرت در غذا استفاده می‌شود نمی‌توان مورد روایت را حمل بر این فرد نادر نمود.

خاطره: مرحوم پدرم در سفر آخری که به حج مشرف شدند به همراه قافله ای که همراه آنان بودند دیگ بزرگی را تدارک دیدند. در آن دیگ مقدار زیادی گوشت ریخته بودند که ناگهان عربی پیدا شد و موشی در آن انداخت و گفت: انا شریک.

 


[1] الامام الخميني: بعيد. ‌الخوئي: بل هو بعيد جدّاً‌. مكارم الشيرازي: بل بعيد، لا سيّما إذا كان كثيراً‌.
[4] الامام الخميني: قد مرّ أنّ تطهير بواطن مثل الحبوب و الصابون في الماء الكثير، فضلًا عن القليل، غير ميسور و وصول الرطوبة إليها غير كافٍ، بل لا بدّ من حصول الغسل و استيلاء الماء المطلق عليها، و العلم بذلك ممّا لا طريق إليه غالباً‌.
[5] الگلپايگاني: يعني ظاهره؛ و أمّا تطهير الباطن في الحبوب فمشكل، إلّا إذا نفذ ماء الكرّ فيه بوصف إطلاقه، و لا يكفي مجرّد النداوة، و كذا في مثل الخبز و الجبن و غيرهما‌.
[6] الخوئي: بل الحاجة إليه هو الأظهر إذا كان إناء‌.
[7] مكارم الشيرازي: لا يُترك إذا صدق عليه الإناء‌.
[8] الخوئي، مكارم الشيرازي: على الأحوط‌.
[9] الامام الخميني: مع الشكّ في نفوذ الماء النجس في باطنه لا إشكال في إمكان تطهيره ظاهراً؛ و أمّا مع العلم به فلا بدّ من العلم بغسله بنحو يصل الماء المطلق إلى باطنه. و لا يبعد ذلك في اللحم دون الشحم، و مع الشكّ فالأحوط لو لم يكن الأقوى، لزوم الاجتناب عنه‌.
[10] الگلپايگاني: و اخرجت غسالته بالدلك أو العصر. ‌مكارم الشيرازي: و يغلب على النجس و يصدق معه الغسل، و لكن كلّ ذلك مجرّد فرض غالباً بحيث لا يسقط اللحم عن قابليّة الانتفاع‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo