درس خارج فقه استاد اشرفی
1401/12/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت/ بررسی حکم اشیایی که آب نجس در آن نفوذ کرده و قال برای عصر نیست /کیفیت تطهیر ظروف بزرگ.
مسألة 36: الظروف الكبّار التي لا يمكن نقلها كالحبّ المثبت...
فقها در کتب فقیه خود آتش را به عنوان یکی از مطهرات ذکر ننمودهاند با این حال در برخی از روایات آتش مطهر برخی از نجاسات ذکر شده است ضمن این که در علم روز هم ثابت شده که آتش یکی از بهترین راهها برای زدودن میکروبها و قذارات است و هر میکروبی در اثر حرارت شدید آتش از بین میرود. حال اگر بپذیریم که آتش نقش به سزایی در از بین بردن میکربها دارد اثبات این امر قدری نظریه ما را تقویت میکند که گفتیم: طهارت و نجاست از امور واقعیه هستند نه تعبد محض. مرحوم شیخ در تهذیب و استبصار چند روایت را ذکر نموده که از آنها مطهریت آتش استفاده میشود که به برخی از این روایات اشاره میکنیم:
1. رواية عبد اللّه بن زبير عن جده: عَنْهُ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ أَحْمَد َبْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَيْرِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْبِئْرِ تَقَعُ فِيهَا الْفَأْرَةُ أَوْ غَيْرُهَا مِنَ الدَّوَابِّ فَتَمُوتُ فَيُعْجَنُ مِنْ مَائِهَا أَيُؤْكَلُ ذَلِكَ الْخُبْزُ؟ قَالَ إِذَا أَصَابَهُ النَّارُ فَلَا بَأْسَ بِأَكْلِهِ.[1] [2] راوی سوال کرد از چاهی که در آن موش يا حيوان ديگرى افتاده و در آب مرده و بعد با آب آن چاه خمير درست كرده و نان پختهاند؟ امام در جواب فرمود: اگر هنگام پختن، نان در معرض آتش قرار گرفته باشد، خوردن آن منعى ندارد.
بررسی سند: محمد بن علي بن محبوب مرد بزرگوار و امامی ثقه است، موسى بن عمر یزید هم امامی ثقه است و أحمد بن الحسن الميثمي با این که واقفی بوده ولی در رجال توثیق شده است، أحمد بن محمد بن عبدالله بن الزبير و جد ایشان هر دو مجهول یا مهمل هستند در نتیجه روایت ضعیف السند است.[3]
2. مرسله ابن ابیعمیر: عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي عَجِينٍ عُجِنَ وَ خُبِزَ ثُمَّ
عُلِمَ أَنَّ الْمَاءَ فِيهِ مَيْتَةٌ قَالَ لَا بَأْسَ أَكَلَتِ النَّارُ مَا فِيهِ. [4]
از این دو روایات استفاده میشود که آرد و خمیر متنجس اگر بوسیله آتش پخته شوند قابل برای استفاده هستند و به وسیله آتش خمیر و آرد متنجس طاهر میشوند. در مسائل قبل گذشت که اگر آرد یا خمیر نجس شوند چنانچه آن را تبدیل به نان کنند و بعد نان را مدتی در آب قرار دهند تا آب به اعماق آن نفوذ کند آن نان طاهر شده و میتوان از آن استفاده کرد لکن در این روایت تصریح شده که با قرار دادن نان در معرض آتش نجاست آن مرتفع میشود.
بررسی سند: حسين بن عبيد الله غضائری و أحمد بن محمد بن يحيى عطار هر دو امامی ثقه هستند. محمد بن علي بن محبوب و محمد بن حسین ابیالخطاب هم هر دو امامی ثقه و جلیل القدر هستند. محمد بن ابیعمیر امامی ثقه و از اصحاب اجماع است و این روایت را به صورت مرسل نقل نموده است، مرسلات ابن ابیعمیر در نزد اصحاب امامیه به منزله مسانید است چه آن که مرحوم شیخ در مورد ابن ابیعمیر و صفوان و بزنطی در کتاب عُدّه فرموده است: «لانهم لا یروون و لا یرسلون الا عن ثقه.»
این سه بزرگوار به جهت اهتمامی که در نقل روایات معتبر داشتهاند تنها از افراد ثقه نقل حدیث نمودهاند تا جایی که یکی از جوامع روایی ما روایاتی است که از این سه بزرگوار نقل شده است. نقل شده که ابن ابیعمیر روایات بسیاری را جمع آوری نمود و زمانی که محکوم به زندان شد به خواهرش سپرد تا آنها را در زیر خاک مخفی کند ولی با کمال تأسّف همه آن روایات از بین رفت و آنچه از ایشان نقل شده تنها روایاتی است که در سینه مبارک خود نگاه داشته بود. ایشان بعد از بین رفتن کتب روایی، بسیاری از روایاتی که راوی آن را فراموشکرده بود، به صورت مرسل نقل نموده است.
به جهت اهتمام زیادی که ایشان در ضبط و نگهداری روایات داشته برخی برای جمع آوری مشایخ ایشان کتاب مستقلی نوشتهاند مثل مشایخ الثقات مرحوم حجة الإسلام میرزا غلامرضا عرفانیان و قبل از ایشان مشایخ الثقات مرحوم آیه الله میرزا ابوطالب که حدود 300 نفر از مشایخ ایشان را در آن آورده و طبق شهادت مرحوم شیخ حکم به وثاقت همگی آنان نمودهاند.
مرحوم استاد خویی معتقد است که نمیتوان با این وسعت حکم به وثاقت همه کسانی نمود که این سه بزرگوار از آنان نقل حدیث نمودهاند با توجه به این که این سه بزرگوار از غیر ثقه هم نقل حدیث نمودهاند و حتی خود مرحوم شیخ در کتب رجالی خود بعضی از مشایخ أصحاب إجماع و همچون بعض مشایخ ابن ابیعمیر را تضعیف نموده است. این تضعیف با این کلام مرحوم شیخ تنافی دارد که فرمود: «لا يروي و لا يرسل إلّا عن ثقة.»[5]
در مقابل بسیاری از بزرگان مثل مرحوم نوری قائل به وثاقت مشایخ أصحاب إجماع شدهاند و بعضی دیگر مثل آیة اللّه سیستانی دامت برکاته و نیز مرحوم شهید صدر وثاقت را اختصاص به مشایخ ثلاثه «ابن ابی عمیر، بزنطی و صفوان» داده و این توثیق عام را از مرحوم شیخ پذیرفتهاند به استثناء رواتی که مرحوم شیخ و دیگران آنان را تضعیف نمودهاند با این حال در بین اصحاب نسبت
به مرسلات ابن ابیعمیر توجه بیشتری شده از این جهت که ایشان اهتمام شدید در ضبط و جمعآوری روایات داشته است.
صاحب وسائل در مقام توجیه میگوید: شاید این آب از آب چاه بوده که به جهت اتصال به منبع متنجس نمیشود و یا آب کر بوده که با ملاقات نجس منفعل نمیشود الا اذا تغیر اوصافه باحد الاوصاف الثلاثه النجس. بنابراین آب طاهر بوده و آتش هم تنها قذارت عرفی آن را رفع کرده است نه این که آتش مطهر آب نجس بوده باشد لکن روایت ظهور در آب قلیل دارد و این توجیه مرحوم صاحب وسائل خیلی بعید است.
قال ره فی الوسائل: الْمُرَادُ بِالْمَاءِ هُنَا إِمَّا مَا بَلَغَ كُرّاً أَوْ مَاءُ الْبِئْرِ بِقَرِينَةِ مَا سَبَقَ وَ غَيْرِهِ وَ التَّعْلِيلُ غَيْرُ جَارٍ عَلَى الْحَقِيقَةِ وَ مِثْلُهُ كَثِيرٌ وَ يُمْكِنُ أَنْ يَكُونَ اعْتِبَارُ إِصَابَةِ النَّارِ لِزَوَالِ كَرَاهِيَةِ سُؤْرِ الْفَأْرَةِ وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ مُرْسَلًا وَ صَرَّحَ بِأَنَّهُ فِي مَاءِ الْبِئْرِ. [6]
3. وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الْعَجِينِ مِنَ الْمَاءِ النَّجِسِ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ قَالَ يُبَاعُ مِمَّنْ يَسْتَحِلُّ الْمَيْتَةَ. [7]
4. وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: يُدْفَنُ وَ لَا يُبَاعُ. [8]
5. وَ عَنْهُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ قَطْرَةِ خَمْرٍ أَوْ نَبِيذٍ مُسْكِرٍ قَطَرَتْ فِي قِدْرٍ فِيهِ لَحْمٌ كَثِيرٌ وَ مَرَقٌ كَثِيرٌ قَالَ يُهَرَاقُ الْمَرَقُ أَوْ يُطْعِمُهُ أَهْلَ الذِّمَّةِ أَوِ الْكَلْبَ وَ اللَّحْمَ اغْسِلْهُ وَ كُلْهُ قُلْتُ فَإِنَّهُ قَطَرَ فِيهِ الدَّمُ قَالَ الدَّمُ تَأْكُلُهُ النَّارُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ...[9]
6. صحيحه سعيد الأعرج: وَ عَنْ أَبِي عَلِيِّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قِدْرٍ فِيهَا جَزُورٌ وَقَعَ فِيهَا قَدْرُ أُوقِيَّةٍ مِنْ دَمٍ أَ يُؤْكَلُ قَالَ نَعَمْ فَإِنَّ النَّارَ تَأْكُلُ الدَّمَ.[10]
7. صحیحه علي بن جعفر: عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قِدْرٍ فِيهَا أَلْفُ رِطْلِ مَاءٍ فَطُبِخَ فِيهَا لَحْمٌ وَقَعَ فِيهَا أُوقِيَّةُ دَمٍ هَلْ يَصْلُحُ أَكْلُهُ فَقَالَ إِذَا طُبِخَ فَكُلْ فَلَا بَأْسَ.[11]
مرحوم صاحب حدائق در اینجا داد سخن داده است که علما گفتهاند: اگر بخواهیم پنیر و نان و امثال آن را که آب نجس در آن
نفوذ کرده تطهیر کنیم چون قابل برای عصر نیست باید پنیر را در آب طاهرِ کر بگذاریم تا آن چیز کاملا رقیق شود و آب به تمام اجزای آن برسد.
این کلام بسیار بعید است با توجه به این که جزء لا یتجزی محال است و آب به تمام اجزای لایتناهی آن نمی رسد و اگر هم آب کامل به تمام اجزای خمیر یا پنیر نجس برسد دیگر آن چیز از هم پاشیده میشود و قابل برای استفاده نیست. بعد میفرماید: چطور مرحوم سید این فتوی را داده و مرحوم استاد خویی و محشین هم آن را تایید کردهاند این امر مورد قبول نیست و لااقل جای احتیاط دارد.
مسألة 36: الظروف الكبّار التي لا يمكن نقلها كالحبّ المثبت في الأرض و نحوه إذا تنجّست، يمكن تطهيرها بوجوه: أحدها: أن تملأ ماءً، ثمّ تفرّغ ثلاث مرّات.الثاني: أن يجعل فيها الماء، ثمّ يدار إلى أطرافها بإعانة اليد أو غيرها، ثمّ يخرج منها ماء الغُسالة ثلاث مرّات. الثالث: أن يدار الماء إلى أطرافها مبتدئاً بالأسفل إلى الأعلى، ثمّ يخرج الغُسالة المجتمعة ثلاث مرّات. الرابع: أن يدار كذلك، لكن من أعلاها إلى الأسفل، ثمّ يخرج ثلاث مرّات...
و اما بحث در حب بزرگی که نجس شده است مرحوم سید برای تطهیر آن چهار راهکار ارائه نموده است:
اول: آن را سه دفعه پر از آب كنند و آب آن را در هر مرتبه به وسیله چیزی مثل ظرف کوچک و مانند آن خالى كنند.
دوم: قدرى آب در آن بريزند و با دست يا غير آن، آب را به همه اطراف آن برسانند و اين كار را سه دفعه تکرار كنند.
سوم: سه مرتبه آب را از بالا به پايين ظرف بريزند و بعد آبهای جمع شده را بيرون بیاورند.
چهارم: از پایين ظرف آب بریزند و بعد قسمتهای بالا را آب بریزند و بعد از اتمام هر مرتبه از غسل، غساله جمع شده در ته ظرف را خارج کند.
مرحوم سید می فرماید: به هر یک از طرق چهارگانه مذکور عمل کند کافی است و در هر دفعه كه آب غساله را با آلتی مثل ظرف کوچک یا دستمال خشک، خالى مىكند لازم نيست كه آن چیز را تطهير و يا تبديل كند زیرا بعد از تطهیر ظرف آلتی هم که با آن غساله خارج شده بالتبع طاهر مىشود اگر چه احوط تطهير آن بعد از هر یک از سه مرتبه غسل است. البته قطراتى هم كه در هنگام خروج غساله در ظرف مىچكد مضر به تطهیر نیست.
سوالی که در اینجا مطرح است این که:
1. آیا در خروج غساله در غسل اول، لازم است در هر مرتبه که با ظرف کوچک غساله را خارج میکند ظرف کوچک را تطهیر کند یا خیر با همان ظرف کوچک میتواند همه غساله غسل اول را خارج کند؟
جواب استاد اشرفی
ظرفی که غساله اول را با آن خارج میکند در هر مرتبه از خروج غساله، تطهیر آن لازم نیست زیرا غساله مرتبه اول یک حکم را دارد و با خروج غساله بوسیله آن، یک مرحله از تطهیر حاصل میشود.
2. بر فرض عدم لزوم تطهیر ظرف در دفعات خروج غساله در غسل اول، آیا میتوان در مرتبه دوم و سوم هم از همان ظرف بدون تطهیر استفاده کرد یا این که در غسل دوم یا غسل سوم باید آن را تطهیر کرد. مرحوم سید میفرماید: در غسل دوم و سوم هم تطهیر آلت «ظرف کوچک» لازم نیست و آن ظرف به تبع ظرف بزرگ طاهر میشود اگر چه احوط تطهير آن در مرتبه دوم و سوم غسل است.
اشکال استاد اشرفی
در غسل دوم تطهیر آلتِ خروج غساله لازم است چه بوسیله ظرف کوچک باشد یا بوسیله پارچه. زیرا ظرفی که غساله اول با آن خارج میشود نجس است و نجاست آن بیشتر از غساله دوم است و اگر با همان ظرفی که غساله دوم تخلیه شده غساله سوم را خارج کنیم موجب نجاست مجدد ظرف میشود بنابراین نمیتوان گفت به تبع تطهیر ظرف بزرگ ظرف کوچک هم طاهر میشود و لازم نیست در هر مرتبه ظرف کوچک را تطهیر نمود.البته اگر در هر مرتبه غساله را خارج کنند و مختصری از آب ته آن باقی بماند در غسل دوم خروج این مقدار از ذرات غسل اول لازم نیست و مثل رطوبتی است که در لباس بعد از عصر باقیمانده که خروج مقدار باقیمانده رطوبت در لباس بعد از عصر عرفاً مانعی ندارد.
بنابراین قطراتی که از غساله اول به غساله دوم میریزید حکم به طهارت آن مشکل است و اگر بدون تطهیر آلتی که با آن غساله اول را خارج کرده غساله دوم را خارج کند حصول طهارت مشکل خواهد بود لذا تطهیر آلت برای غسل دوم و سوم لازم است اگر چه دفعات خروج غساله اول تطهیر ظرف کوچک لازم نیست.