< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1402/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ بررسی احکام: الف: بقاء آثار نجاست «لون و رنگ.» ب: بقاء اجزای صغار نجاست. ج: بقاء اجزای صغار زمین متنجس در قدم یا کفش، در فرض زوال عین نجاست./ حکم راه رفتن و مسح بر سقف یا دیوار ساخته شده از اجزای زمین.

     الف: سوال این است که آیا لازم است علاوه بر زوال عین نجاست آثار نجاست «لون و بوی نجس» هم از بین برود یا خیر همین که عین نجاست از قدم یا کفش زائل شود کافی در حصول طهارت است؟

     ب: آیا لازم است اجزای صغار نجاست مثل: غائط یا بول و سایر نجاسات که عرفاً قابل رؤیت به نام آن نجس نیست زائل شود یا خیر زوال اجزای صغار در حصول طهارت قدم لازم نیست همچنان که در استنجاء بالاحجار که محل غائط با سنگ تطهیر می‌شود و معمولا قدری از ذرات صغار غائط باقی می‌ماند، معتبر نیست؟

     ج: آیا بقاء اجزای صغار زمین متنجس در قدم یا کفش، مانع حصول طهارت قدم است یا خیر؟

قال السید ره فی العروه: و يكفي في حصول الطهارة زوال عين النجاسة و إن بقي أثرها من اللون و الرائحة، بل و كذا الأجزاء الصغار الّتي لا تتميّز كما في ماء الاستنجاء[1] لكنّ الأحوط[2] اعتبار زوالها[3] كما أنّ الأحوط زوال الأجزاء الأرضيّة اللاصقة بالنعل و القدم و إن كان لا يبعد طهارته أيضاً.

مرحوم سید در ادامه مساله مطهریت ارض می‌فرماید: زوال عين نجاست كافی در حصول طهارت کف پا و یا کف کفش است اگر چه اثر نجس «رنگ یا بوی نجاست» در آن باقى بماند. همچنين زوال اجزای کوچک غیر متميز لازم نیست «مثل استنجاء بالاحجار که در آن زوال اجزای صغار غائط لازم نیست» لکن احوط در زوال اجزای صغار نجس است هچنان که احوط زوال اجزای زمین نجسی است که به کف کفش یا پا چسبیده است اگر چه حصول طهارت با بقاء اجزای زمین نجس، بعيد نيست.

    1. بقاء آثار نجاست «لون و رنگ.» در قدم و کفش

مراد از بقاء آثار نجاست یکی از این دو چیز است: اول بقاء اجزای صغار نجس. دوم بقاء رنگ و بوی نجس، بعد از این که عین نجاست از کف پا یا کفش با راه رفتن زائل شد. سوال این است که آیا بقاء رنگ یا بوی نجس مانع طهارت قدم یا کفش می‌شود یا خیر؟ اما مورد دوم که بقاء رنگ و بوی نجس باشد در جواب می‌گوییم: همچنان که در تطهیر لباس ملوث به خون یا غائط و نجاسات دیگر بوسیله آب، زوال رنگ و بو لازم نیست «منوط به اینکه عین نجاست زائل شده باشد» همچنین زوال لون و رنگ در حصول طهارت قدم بوسیله ارض لازم نیست و بلکه اگر در تطهیر بوسیله آب زوال این آثار لازم نباشد در تطهیر بوسیله زمین به طریق اولی لازم نخواهد بود زیرا در مطهریت ارض بناء بر تسهیل است ضمن این که زمین به عنوان مطهر مثل تطهیر محل غائط بوسیله احجاز ثلاثه است. اگر یادتان باشد در تطهیر با آب در فرض بقاء رنگ و بوی نجس، مرحوم علامه اشکال کرد به این که: وجود عرض بدون محل عقلاً محال است. از بقاء عرض «رنگ و بوی نجس» در محل غائط کشف می‌کنیم که خود نجس هم باقی مانده است لذا با بقاء آثار نجاست طهارت به هیچ عنوان حاصل نمی‌شود. در جواب از این اشکال گفتیم: اگر مساله منوط به دقت عقلی باشد کلام شما صحیح است لکن در بحث نجاست و طهارت ملاک عرف است نه دقت‌های دقیق عقلی. این جواب در ما نحن فیه هم جاری است ولی با این حال دو روایت در مساله وارد شده که برخی از آن استفاده کرده‌اند که در مطهریت زمین زوال آثار نجاست شرط است:

روایت اول: صحیحه زراره است که امام حکم به مسح علی الارض نمودند به مقداری که تمام آثار نجاست از بین برود: «لَا يَغْسِلُهَا إِلَّا أَنْ يَقْذَرَهَا وَ لَكِنَّهُ يَمْسَحُهَا حَتَّى يَذْهَبَ أَثَرُهَا وَ يُصَلِّي.»[4]

روایت دوم: روایت حفص بن عیسی است که امام در فرض سوال راوی که همه آثار نجاست زائل شده به طوری که هیچ اثری از نجاست قابل رویت نیست حکم به عدم بأس نمودند: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي وَطِئْتُ عَذِرَةً بِخُفِّي وَ مَسَحْتُهُ حَتَّى لَمْ أَرَ فِيهِ شَيْئاً، مَا تَقُولُ فِي الصَّلَاةِ فِيهِ؟ قَالَ لَا بَأْسَ.»[5] عبارت «حَتَّى لَمْ أَرَ فِيهِ شَيْئاً» دلالت دارد بر این که همه آثار نجاست باید از بین برود و در این فرض امام حکم به عدم بأس نمودند. سوال این است که آیا این دو روایت می‌تواند دلیل بر این باشد که زوال رنگ و بو در حصول طهارت بوسیله راه رفتن بر روی زمین شرط است یا خیر؟

جواب مرحوم استاد خویی

مراد از جمله: «حَتَّى يَذْهَبَ أَثَرُهَا» در روایت اول و مراد از عدم رؤیت در جمله: «حَتَّى لَمْ أَرَ فِيهِ شَيْئاً» در روایت دوم، زوال عین نجاست است بحيث تسمى في العرف أثراً، نه لون و بوی نجس، هذا اولاً.

ثانیاً: در روایت دوم عبارت «حَتَّى لَمْ أَرَ فِيهِ شَيْئاً» در کلام راوی ذکر شده نه در کلام امام تا از آن استفاده شود که در مطهریت زمین شرط است که قدم یا کفش به مقداری با زمین مسح شود که هیچ اثری از نجاست در پا دیده نشود. و اما به جمله «حَتَّى يَذْهَبَ أَثَرُهَا» در روایت اول نمی‌توان تمسک نمود از این جهت که روایت مزبور ضعیف السند است زیرا «حفص بن ابى عيسى» مجهول است.

ثالثاً: در تطهیر بوسیله آب بقاء اثر نجاست «لون و بو» مضر به حصول طهارت نیست و اگر در تطهیر بوسیله آب زوال آثار معتبر نباشد در زمین به طریق اولی زوال این آثار لازم نیست زیرا در ارض بناء بر تسهیل است از این امر فهمیده می‌شود که مراد از زوال، زوال اجزای باقیمانده از عین نجس بوده است. ضمن این که به قول مرحوم استاد خویی اگر زوال بو و رنگ لازم باشد این امر مستلزم عسر و حرج است و منافات دارد با صحيحه احول که 15 قدم را کافی در حصول طهارت قدم دانسته است زیرا اگر زوال این آثار لازم باشد معمولا به 15 قدم زائل نمی‌شود.[6]

    2. بررسی حکم بقاء اجزای صغار نجاست

اگر ذرات نجاست به نحوی باشد که قابل تمییز است یعنی با چشم قابل رویت است در این صورت زوال آنها شرط در حصول طهارت است ولی اگر ذرات نجاست به قدری کوچک باشد که عرفا قابل تمییز نیست «اى لا ترى عادة.»[7] اگر بعد از راه رفتن به مقداری که عرفا عین نجاست زائل می‌شود این ذرات در قدم یا کفش باقی بماند وجود این اجزای صغار مانع حصول طهارت نیست و چنان که در بخش قبل گذشت دقت‌های عقلی در احکام شرعی راه ندارد مرحوم کاشف الغطاء همین قول را اختیار نموده است در مقابل مرحوم سید بحر العلوم و محقق کرکی در جامع المقاصد زوال آنها را معتبر دانسته‌اند.

    3. بررسی حکم بقاء اجزای زمین نجس در قدم یا کفش

مراد مرحوم سید ماتن از عبارت: «أنّ الأحوط زوال الأجزاء الأرضيّة اللاصقة بالنعل و القدم و إن كان لا يبعد طهارته أيضاً.» اجزای زمین نجس است که به پا چسبیده است، بعد از راه رفتن بر روی زمین طاهر، وقتی قدم طاهر شود اگر از زمین اول چیزی به قدم چسبیده باشد به تبع طهارت قدم آنها نیز طاهر می‌شوند بنابراین مراد از بقاء اجزای صغار زمین، اجزای زمین دوم «زمین طاهر» نیست زیرا اجزای آن زمین یقینا طاهر است و تردید در طهارت آن وجهی ندارد.

اما علت این که اجزای زمین نجس در قدم، مانع طهارت قدم نیست آن است که وقتی ذرات عین نجس مضر به طهارت نباشد «بعد از این که به مقدار 15 قدم یا مقداری که عرفا عین نجاست زائل می‌شود راه رفته باشد» بقاء ذرات زمین نجس هم به طریق اولی مضر به تطهیر قدم نیست.

    4. آیا راه رفتن بر سقف یا مسح قدم بر دیواری که از اجزای زمین ساخته شده مطهر قدم است یا خیر؟

مساله دیگری که باقی مانده آن است که اگر پا یا کفش نجس را به دیواری که از اجزای زمین ساخته شده، بمالد یا بر سطح و یا فرد بر پشت بامی که سطح آن از اجزای زمین ساخته شده، راه برود آیا موجب طهارت قدم یا کفش می‌شود یا خیر؟

ان قلت: چون به دیوار اطلاق ارض نمی‌شود مسح بر آن نمی‌تواند مطهر قدم باشد.

قلت: مرحوم استاد خویی در جواب از این اشکال مقدر می‌فرماید: اگر دیوار از جنس ارض باشد مالیدن بر آن هم موجب طهارت می‌شود و دیوار و سقفی که از اجزای زمین ساخته شده مثل زمین شیب یا زمین مرتفعی است که اگر در قسمت شیب زمین یا ارتفاع آن راه برود موجب طهارت قدم می‌شود. بنابراین اگر روی سقف هم راه برویم و یا کف پا را بر دیوار مسح کنیم چنانچه آن محل از اجزای زمین ساخته شده باشد مانعی در حصول طهارت قدم یا کفش نیست. این عمده مطالبی بود که در طهارت ارض به عرض رسید و نکات دیگری در بحث باقی مانده که حکم آنها از آنچه گفتیم معلوم می‌شود و نیاز به بحث از آنها نیست.

 


[1] الخوئي: الأولى أن يشبه المقام بأحجار الاستنجاء، و لعلّ السهو من القلم أو أنّه من غلط النسخة‌ .الگلپايگاني: في بعض نسخ المتن: كما في الاستنجاء بالأحجار» و هو الصحيح‌ .مكارم الشيرازي: بل كما في الاستنجاء بالأحجار، كما حكي عن بعض النسخ‌.
[2] الامام الخميني: لا يُترك، بل لا يخلو اعتباره من قوّة‌.
[3] مكارم الشيرازي: لا وجه لأمثال هذه الاحتياطات بعد ما عرفت من عدم زوالها عادةً إلّا بالماء، و كذا ما بعده فيما هو المتعارف‌.
[6] فقه الشيعة‌، الموسوي الخلخالي، السيد محمد مهدي، ج5، ص232. و من هنا ظهر حكم الأجزاء الصغار غير المتميّزة، لأن الغالب في المشي على الأرض أو المسح بالتراب بقائها، فلا يمكن صرف الإطلاقات عنها لاستلزامه الحمل على النادر أيضا، فيكون مقتضى الجمع بينها و بين صحيحة زرارة هو حمل لفظ «الأثر» فيها على مرتبة خفيفة من العين بحيث لا ينافي الصدق عرفا فلا بد من إزالته حينئذ و أما إذا بلغت في الضعف إلى حد عدم التمييز في نظر العرف، فلا‌ مانع من بقائها.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo