< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1402/03/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ مطهّر چهارم استحاله/ بررسی برخی از مصادیق استحاله‌ی مطهّر در کلام مرحوم حکیم.

قال السید ره فی العروه: الرابع «من المطهرات» الاستحالة و هي تبدّل حقيقة الشي‌ء و صورته النوعيّة إلى صورة اخرى...

مرحوم استاد خویی رضوان الله تعالی علیه با ذهن وقّادی که داشتند در تعیین استحاله مطهّر، ضابطه کلی را بیان نموده و تبدل در موضوعات را به سه قسم تقسیم نمودند:

     تارة: تبدّل تنها در اوصاف و صورت ظاهری شیء «اعراض اعم از عرض عام و عرض خاص» حاصل شده است با تحفظ بر ذاتیات شیء عقلا و عرفاً، چنین تغییری یقینا موجب تغییر حکم نخواهد شد.

     و أخری: تبدل در ماهیت و ذاتیات شیء «تغییر در صورت نوعیه» حاصل شده است مثل آن که سگ در نمک‌زار بیفتد و تبدیل به نمک شود در این قسم از تبدل بلاشک حکم اولیه منتفی است زیرا موضوع سابق سگ بوده که از بین رفته و موضوع جدیدی که نمک طاهر باشد ایجاد شده است و با تبدیل ماهیت اول به ماهیت ثانی حکم ماهیت قبلی قطعاً جاری نخواهد بود.

     و ثالثة: تبدل در اوصاف و صورت عرضیه شیء حاصل شده است نه در ذاتیات و صورت نوعیه آن، لکن در نظر عرف حقیقت محال الیه غیر از محال عنه است مثل خونِ انسانی که پشه آن را مکیده و جزء بدن پشه شده است. از نظر عرف خونی که جزء بدن پشه شده غیر از خون انسان است. در این صورت هم حکم موضوع اول بانتفاء موضوع منتفی شده و حکم موضوع دوم ثابت خواهد شد که در مثال ما حکم به طهارت می‌شود زیرا احکام روی موضوعات رفته و در تشخیص موضوعات ملاک عرف است نه دقت‌های عقلی فلذا با تبدل موضوع در نظر عرف حکم هم تغییر پیدا می‌کند.

با این حال در برخی از مصادیق آن بین فقها اختلاف شده که داخل در کدامیک از اقسام ثلاثه فوق است. مرحوم حکیم بعد از ذکر تعاریف فقها درباره استحاله و مناقشه در آنها از نظر طرد و عکس، یک به یک مواردی را که در کلمات اصحاب حکم به طهارت آن به جهت استحاله شده مطرح نموده و به صورت جداگانه بررسی نموده است. [1]

خاطره: بنده مدتی توفیق شاگردی مرحوم آیت الله حکیم را داشتم ایشان الحق و الانصاف فقیه فاضل و پرکار و پرتلاشی بود و تقریباً در سن 35 سالگی موفق به نوشتن کتاب ارزشمند مستمسک شدند. جلسه درس ایشان گاهی در مسجد بالاسر آقا امیرالمومنین علی و گاهی هم در مسجد عمران برگزار می‌شد که در آنجا آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی هم تدریس می‌نمودند. یادم نمی‌رود که روزی استاد حکیم در درس مطلبی را بیان نمودند و من به ایشان اشکال کردم.

ایشان در جواب به من فرمود: بیشتر مطالعه کنید. بنده به نظرم آمد که ایشال اشکال من را کامل متوجه نشدند از این رو دوباره

اشکال را به صورت مکتوب نوشته و به ایشان تقدیم کردم. مرحوم استاد با این که مشغله کاری زیادی داشت بواسطه اینکه مرجع عام بود، جواب اشکال بنده را در نصف صفحه به خط مبارک خود نوشتند.آیت الله سید محمدروحانی خیلی دوست داشت ببیند که ایشان در جواب سوال من چه نوشته است بعدا که جواب استاد را برای ایشان بردم. ایشان بواسطه اشرافی که به مبانی اصولیین داشت فرمود: مرحوم استاد حکیم چون شاگرد مرحوم آقا ضیاء بوده بر مبنای ایشان در فعلیت احکام، پاسخ شما را داده است.

بررسی برخی از مصادیق استحاله‌ی مطهر

    1. استحاله بوسیله آتش و تبدیل شیء به دود

اولین موردی که مرحوم حکیم به صورت مجزی بررسی نموده استحاله بوسیله آتش و تبدیل به خاکستر و دود است. سوال این است که اگر چیزی بوسیله آتش تبدیل به خاکستر یا دود شود آیا از مصادیق استحاله‌ی مطهر است؟ آیا این نوع از تبدل موجب طهارت می‌شود یا خیر؟ در سابق برای ایجاد گرما در منازل یا غیر آن، عذره حیوانات را در آتش می‌سوزاندند. فرض مساله آن است که عذره نجس و از حیوانات غیر ماکول اللحم باشد و با سوزاندن آن، عذره تبدیل به خاکستر شده و دود آن متصاعد به سقف و یا اشیای دیگر شده است.

مرحوم استاد حکیم بعد از نقل اجماع بر طهارت در این مورد از مرحوم شیخ در خلاف و مبسوط، اقوال موافق در مساله را ذکر نموده است «فقد حكي الإجماع على مطهريتها عن الشيخ في الخلاف و المبسوط، و عن الحلي و المحقق في الشرائع و العلامة في جملة من كتبه و جامع المقاصد و غيرهم، نعم عن المعتبر التردد في الرماد» سپس می‌فرماید: مرحوم محقق در معتبر در مطهریت استحاله بوسیله آتش تردید کرده است «ربما يوهمه ما في أطعمة الشرائع أيضاً حيث قال: دواخن الأعيان النجسة طاهرة عندنا و كذا كل ما أحالته النار فصيرته رماداً، أو دخاناً، أو فحماً، على تردد» ولی این تردید محقق در صورتی محقق است که به همه موارد قبل از آن برگردد لکن مرحوم حکیم این برداشت از کلام ایشان را تخطئه نموده و می‌فرماید: ظاهر آن است که قید «علی تردد» به مورد اخیر «فحم» یعنی تبدل به زغال بر می‌گردد شاهد بر این برداشت آن است که مرحوم علامه در صدر کلامش ادعای اجماع بر طهارت دود متصاعد از اعیان نجسه نموده است «دواخن الأعيان النجسة طاهرة عندنا» در ادامه مرحوم حکیم ابتدا تعلیل مرحوم شیخ را در اثبات نجاست دود متصاعد از روغن نجس، بیان نموده و سپس استدلال مرحوم شیخ را بر طهارت آن بیان نموده است.

اما استدلال بر نجاست دود متصاعد از روغن: چون برخی از اجزای روغن نجس در دود متصاعد از روغن هم وجود دارد از این جهت محکوم به نجاست است به نظر ما هم بعید نیست زیرا وقتی روغن را روی آتش قرار ‌می‌دهیم «مثل دنبه‌ای که آن را آب می‌کنند» می‌بینیم که همان اجزای روغن نجس به سرِ قابلمه منتقل شده است ولی با این حال مرحوم استاد خویی آن را از موارد تبدل عرفی در ماهیت دانسته و حکم به طهارت آن نموده است. همانطور که بخار متصاعد از عذره، عرفاً غیر از عذره است البته برخی هم از باب قاعده طهارت حکم به طهارت آن نموده‌اند.

و اما استدلال بر طهارت: اولاً: اجماع بر طهارت دود متصاعد از روغن نجس داریم. ثانیاً: صحیحه حسن بن محبوب دلالت بر طهارت آن دارد طبق این روایت اگر کسی بوسیله استخوان مرده یا عذره، آتشی برافروزد و سنگ گچ را بپزد «تا تبدیل به گچ شود» و از عذره و استخوانِ نجس، بخاری متصاعد شود و به گچ منتقل شود آن گچ محکوم به طهارت است و اما متن روایت:

صحيحه حسن بن محبوب: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِعَنِ الْجِصِّ يُوقَدُ عَلَيْهِ بِالْعَذِرَةِ وَ عِظَامِ الْمَوْتَى ثُمَّ يُجَصَّصُ بِهِ الْمَسْجِدُ أَ يُسْجَدُ عَلَيْهِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ بِخَطِّهِ أَنَّ الْمَاءَ وَ النَّارَ قَدْ طَهَّرَاهُ. [2]

ترجمه: راوی از امام رضا پرسيد: گچى كه بواسطه عذره و استخوان مردگان پخته شده و مسجد را با آن گچ‌كارى کرده‌اند آيا سجده بر آن جائز است؟ حضرت به خطّ مبارک خود در پاسخ نوشت: همانا آتش و آب آن را پاك كرده‌ است.

اشکال مرحوم محقق، صاحب شرایع

مرحوم محقق اول در تحقق اجماع و سپس در مفاد روایت به جهت مخالفت با قواعد فقهی اشکال کرده است از این جهت که آبی که با گچ آمیخته می‌شود معمولا آب قلیل است «نه آب کر یا آب باران که موجب طهارت آن شود» از طرفی آب قلیل به ملاقات نجس منفعل می‌شود و نمی‌تواند مطهر گچ نجس باشد. آتش هم موجب تغییر صورت نوعیه بخار متصاعد از عذره یا استخوان نجس نمی‌شود تا این که از باب استحاله حکم به طهارت آن نماییم. بنابراین چون روایت مزبور با قواعد فقهی سازگار نیست، نمی‌توان برای مطهریت بخار متصاعد از عذره یا استخوان نجس به این روایت تمسک نمود. آری می‌توان برای طهارت آن به قاعده طهارت تمسک نمود با توجه به این که استصحاب نجاست هم در مساله جاری نمی‌شود زیرا عرفا موضوع تغییر کرده و با تبدل موضوع استصحاب جاری نمی‌شود.

    2. استحاله نجس به بخار

اگر نجاستی مثل بول تبدیل به بخار شود معروف و مشهور بین اصحاب طهارت آن است لکن از نظر علوم آزمایشگاهی بخار بول همان اجزای بول را دارد همچنان که بخار گازی که از معادن گاز متصاعد شده و در محلی جمع می‌شود همان اجزای گاز را دارد و هکذا بخارهایی که از نفت جمع می‌شود. بنابراین این که از باب استحاله حکم به طهارت کرده‌اند قدری مشکل است با توجه به این که ذاتیات و صورت نوعیه آن تغییر نکرده است از این جهت برخی برای طهارت آن تمسک به سیره متشرعه نموده‌اند به این بیان که سیره متشرعه قائم شده بر عدم احتراز از بخار متصاعد از بول «خصوصا در فصل زمستان که به جهت سرما بخار غلیظی از بول متصاعد می‌شود» همچنین سیره قائم شده بر عدم احتراز از بخار متصاعد از حمام‌های عمومی با توجه به این که معمولا زمین آن نجس است خصوصا در سابق به جهت این که یهود و نصاری و افراد جنب خود را در آن تطهیر می‌کردند.

مرحوم استاد خویی چون تغییر عرفی را کافی در استحاله می‌داند با توجه به این که بخار بول عرفا غیر از خود بول است از این جهت حکم به طهارت بخار متصاعد از بول نموده ‌است. برخی هم برای طهارت بخار متصاعد از بول به قاعده طهارت تمسک نموده‌اند بعد از این که استصحاب در مساله جاری نمی‌شود لتبدل موضوعه عرفاً با این حال از مرحوم شیخ در مبسوط نقل شده که ایشان در بخار متصاعد از بول توقف نموده است. مرحوم حکیم می‌فرماید: توقف ایشان مستندی ندارد مگر این که از باب استصحاب بقاء نجاست باشد که در مساله جاری نیست.

    3. استحاله سگ و خنزیر به نمک

اگر فرضا سگ یا خوکی در نمک‌زار بیفتد و بعد از مدتی تبدیل به نمک شود این مورد را هم برخی از موارد استحاله‌ی مطهر دانسته‌اند. مرحوم حکیم ابتدا قائلین به طهارت را ذکر نموده «المحكي عن المدنيات و الإيضاح، و الدروس، و البيان، و جامع المقاصد، و كشف اللثام، و غيرها: الطهارة» و سپس قائلین به نجاست را ذکر نموده است «عن المعتبر، و التحرير، و المنتهى، و النهاية: النجاسة. و تردد في القواعد»

دلیل قائلین به نجاست آن است که حقیقت شیء به ذاتیات آن است نه به عرضیات آن و چون اجزای ذاتی بدن سگ و خوک و صورت نوعیه آن دو با تبدیل به نمک تغییر نکرده و به حال خود باقی است نجاست آن دو هم بعد از تبدیل به نمک باقی خواهد بود. برخی هم برای نجاست آن تمسک به استصحاب نموده‌اند لکن چون تبدل در موضوع حاصل شده استصحاب قطعا جاری نمی‌شود و نهایتاً مرجع قاعده طهارت است.

    4. استحاله نطفه به حیوان طاهر و استحاله نجس به فضولات حیوان

مورد دیگری که مرحوم حکیم به صورت مجزی بررسی نموده، استحاله و تبدیل نطفه به حیوان طاهر است و نیز غذا یا بول نجسی است که حیوان ماکول اللحم آن را خورده و به صورت بول یا غائط یا شیر و یا لعاب دهان حیوان از او خارج شده است. سوال این است که آیا این نوع از استحاله هم موجب طهارت می‌شود یا خیر؟ مرحوم حکیم می‌فرماید: از کلمات اصحاب و فتاوی آنان استفاده می‌شود که این نوع از استحاله هم بلا خلافٍ، مطهر شیء نجس یا متنجس است چرا که فقها در کتب فقهیه خود حکم نموده‌اند به این که اگر حیوانِ ماکول اللحم، عین نجس را به صورت اتفاقی بخورد همه فضلات آن حیوان اعم از بول و غائط و شیر و لعاب دهان حیوان طاهر است و گوشت آن حیوان هم حلال است و خوردن نجس موجب نجاست فضلات حیوان نمی‌شود مگر این که حیوان جلال باشد که در خصوص آن حکم به نجاست خصوص بول و غائط آن حیوان شده است.

و اما روایاتی که حکم به طهارت جمیع فضلات حیوان ماکول اللحم به نحو مطلق نموده بعض اعلام در اشکال به تمسک به این روایات گفته‌اند: این روایات حکم مساله را لو خلی و طبعه بیان نموده است یعنی در فرضی که نجس نخورده باشد لذا برای طهارت فضلات حیوانی که نجس خورده نمی‌توان به اطلاق این روایات تمسک نمود و اگر حیوانی غذای نجسی را خورده و به صورت بول یا شیر و یا دیگر فضلات حیوان از او خارج شده، این روایات شامل چنین موردی نمی‌شود و معلوم نیست روایات از این جهت اطلاق داشته باشند و شامل شود فرضی را که حیوان عین نجس مثل بول حیوان غیر ماکول اللحم را خورده و به صورت بول از او خارج شده است زیرا اطلاق این روایات منصرف از این مورد است «و إطلاق ما دل على طهارة فضلاته كافة، فإنه يشمل ما لو تغذى بعين النجاسة. لكن الإشكال في ثبوته، لانصراف دليل طهارتها إلى حيثية كونها فضلة لذلك الحيوان، في قبال نجاسة فضلة غيره، لا من حيث كونه متغذياً بالنجاسة أو بغيرها، فقوله: «بول ما يؤكل لحمه و خرؤه طاهر» ظاهر في الطهارة من حيث كونه مضافاً إلى ما يؤكل لحمه في مقابل ما لا يؤكل لحمه و لا نظر فيه إلى حيثية كونه متغذياً بالنجاسة أولا، فتأمل.»

بنابراین حکم به طهارت فضلات چنین حیوانی تمسکاً لاطلاق الادلة مشکل است. آری می‌توان بواسطه اصاله الطهاره حکم به طهارت فضلات چنین حیوانی نمود. تا به اینجا حکم مساله در استحاله نجاسات بررسی شد و اما استحاله در متنجسات بحث آن در جلسات بعد ان شاء الله خواهد آمد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo