درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفیشاهرودی
1402/07/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت/ مطهّر چهارم استحاله/ بررسی حکم صور مختلف شک در تحقق استحاله در اعیان نجسه و متنجسات
در بحث دیروز گفتیم که در جریان استصحاب گاهی موضوع مستصحب ما اصل ماهیت است و گاهی وصفی از اوصاف ماهیت و گاهی هم موضوع ما هیولا است یعنی قدر جامع بین صور مختلف. در همه این موارد استصحاب بلا اشکال جاری میشود. مورد اول مثل این که در حیات زید شک کنیم در این صورت استصحاب بقاء زید بلا اشکال جاری میشود. مورد دوم مثل این که در وصفی از اوصاف ماهیتِ موجود مثل: عدالت یا قیام شک کنیم در این صورت هم میتوان گفت: کان هذا زید عادلاً فی الاسبوغ الماضی و الآن نشک فی بقاء عدالته فنستصجب بقاء عدالته، مورد سوم مثل این که سگی در نمکزار افتاده و الآن شک داریم که صورت نوعیه آن تبدیل و تغییر کرده است یا خیر. در این صورت هم استصحاب بقاء هیولا یعنی همان ماده مشترک بین صور مختلف جاری میشود.
بنابراین اگر شک در استحاله و تغییر در صورت نوعیه نجس کردیم استصحاب جاری میشود و نوبت به قاعده طهارت نمیرسد اگر استصحاب جاری شد طبعاً حکم اول باقیست. مرحوم استاد خویی در این جهت مفصلا بحث نموده و صور متصور در مساله را بررسی نموده و ما هم طبق بیان ایشان شک در استحاله را در دو مقام بررسی میکنیم: مقام اول: شک در استحاله اعیان نجسه داریم. مقام ثانی: شک در استحاله متنجسات داریم.
بررسی مقام اول: شک در استحاله اعیان نجسه
مقام اول خود دو صورت دارد: الف: تاره شک در شبهه موضوعیه است ب: و اخری شک در شبهه مفهومیه و منشا شک ما ناشی از شک در سعه و ضیق مفهوم است مثل آنکه حیوان یا انسانی را بسوزانند و بعد از سوزاندن شک کنیم که آیا بر آن حیوان یا انسانِ سوخته شده اطلاق میته میشود یا خیر؟ در این صورت در حقیقت شک در صدق مفهوم میته داریم و نمیدانیم که مفهوم میته از نظر سعه و ضیق شامل این مورد هم میشود یا خیر؟ در اینجا شک ما در تحقق و عدم تحقق استحاله نیست.
بررسی صورت اول: شک در استحاله اعیان نجسه در فرضی که منشأ شک ما شبهه موضوعیه باشد
اگر شک ما شبهه موضوعیه باشد بدین معنی که منشا شک ما اشتباه در امور خارجیه است مثل این که سگی در نمکزار بیفتد و بعد از مدتی شک کنیم که آیا تغییر به نمک پیدا کرده یا خیر، در این صورت مانعی نیست از جریان استصحاب بقاء موضوع به این صورت که میگوییم: این موضوع خارجی قبلا کلب بوده و مدتی در نمکزار افتاده و الآن نمیدانیم صورت نوعیه آن تغییر پیدا کرده یا خیر، استصحاب بقاء کلبیّت را جاری میکنیم و الأصل أنه الان كما كان لتعلق الشك حينئذ بعين ما تعلق به اليقين و بهذا يترتب عليه جميع الآثار المترتبة على النجس هذا.
ان قلت: یکی از شرائط استصحاب اتحاد قضیه متیقنه با قضیه مشکوکه است و در فرض شک در استحاله نمیتوان احراز کرد که موضوع سابق باقی است لذا اتحاد قضیه مشکوکه و متیقنه ثابت نیست و استصحاب جاری نمیشود و مجرای قاعده طهارت است.
در جواب از این اشکال ابتدا مقدمهای به عرض میرسد که تفصیل آن در بحث دیروز گذشت:
• تارةً موضوع مستصحب ما نفس ماهیت است و شک در وجود آن ماهیت داریم که آیا این ماهیت باقی مانده یا تغییر کرده است مثلا سابقا دایی ناسور وجود داشته و الآن شک در وجود آن داریم در این فرض اتحاد قضیه مشکوکه با متیقنه حاصل است و استصحاب بلا اشکال جاری میشود.
• و اخری مستصحب ما وصفی از اوصاف ماهیت موجود است مثل این که سابقا زید متصف به وصف قیام یا طهارت یا عدالت بوده و الآن شک در بقاء آن اوصاف داریم در این صورت هم میتوان استصحاب بقاء وصف سابق را جاری نمود
• ثالثةً مستصحب ما هیولی یعنی ماده مشترکه بین صور نوعیه مختلف است مثلاً ماده اولیه انسان در مرحله اول اسپرم مرد بوده که بعد از آن با أول زن ترکیب شده و بعد تبدیل به علقه و بعد عظم و بعد بچه و بعد تبدیل به پیرمرد شده است ﴿هو الَّذِي خَلَقَكم مِن تُرابٍ ثُمَّ مِن نُطْفَةٍ ثُمَّ مِن عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكم طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أشُدَّكم ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا﴾ بین همه اینها یک نقطه مشترک وجود داارد که از آن تعبیر به هیولا میشود بنابراین اگر سابقا میدانستیم که این ماده مشترک «هیولا» متصف به صورت خاصی بوده و الآن شک در بقاء آن صورت خاص سابق کنیم که آیا آن صورت سابقه تغییر کرده است یا خیر، به هر حال چون آن ماده مشترک در هر دو جسم سابق و لاحق موجود است، به اعتبار آن میتوان استصحاب در صورت را جاری کرد.
در حقیقت موضوع در قضیه متیقنه و مشکوکه اصل ماده و هیولای مشترک بین صور مختلف است لذا میتوان گفت: این ماده که مشترک بین صور مختلف است سابقا متصف به صورت نوعیه انسان یا سگ بوده فالآن یشک فی بقاءها فنستصحب بقاء تلک الصورة در این صورت هم طبق اطلاق دلیل لا تنقض الیقین چون اتحاد قضیه مشکوکه با متقینه که همان ماده اصلی و هیولی باشد حاصل است، استصحاب بلا اشکال جاری میشود.
بررسی صورت دوم: شک در استحاله اعیان نجسه در فرضی که منشأ شک ما شبهه مفهومیه باشد
اگر شک ما در شبهه مفهومیه باشد مثل این که میتهای بر روی زمین افتاده و بعد از مدتی جسد او متلاشی شده و شک داریم که آیا بر چنین بدنی که اعضای آن از هم متلاشی شده یا در آتش سوخته، اطلاق میته میشود یا خیر؟ سوال این است که آیا در چنین موردی که منشا شک، شبهه مفهومیه است استصحاب جاری میشود یا خیر؟ آیا میتوان برای اثبات نجاست آن تمسک به دلیل عام «کل میته نجس» نمود و طبق آن حکم به نجاست آن نمود یا خیر؟
تمسک به دلیل عام «کل میته نجسٌ» صحیح نیست زیرا تمسک به عام در شبهه مصداقیه است که حجت نیست. استصحاب حالت سابقه هم جاری نمیشود زیرا نمیدانیم بر این انسانی که بدنش متلاشی شده یا در آتش سوخته اطلاق میته میشود یا خیر، چون معنای موضوع احراز نشده لامحاله استصحاب هم جاری نمیشود و مرجع قاعده طهارت است و اما شک در متنجسات إن شاء الله در جلسه بعد به عرض خواهد رسید.
بنابراین این که مرحوم سید ماتن به نحو مطلق فرمود: در فرض شک در تحقق استحاله موضوع مشکوک طبق اصل محکوم به نجاست است «و في صدق الاستحالة على صيرورة الخشب فحماً تأمّل[1] و كذا في صيرورة الطين خزفاً[2] أو آجراً؛ و مع الشكّ في الاستحالة لا يحكم بالطهارة.»[3] در اشکال به ایشان عرض میکنیم: این در صورتی است که منشا شک ما شبهه موضوعیه باشد ولی اگر منشا شک ما شبهه مفهومیه باشد مرجع قاعده طهارت است.