درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفیشاهرودی
1402/07/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت/ مطهّر پنجم، انقلاب شراب به سرکه/ آیا سرکه تهیه شده از خرما و انگورِ متنجس با انقلاب طاهر میشود؟ اگر خمر تهیه شده از خرما و انگورِ متنجس منقلب به خل شود آیا موجب برای حلیت و طهارت میشود؟ اگر حالت مست کنندگی شراب زائل شود آیا شراب طاهر و حلال میشود یا خیر؟
قال السید ره فی العروه: المسألة الاولی: العنب أو التمر المتنجس إذا صار خلا لم يطهر و كذا إذا صار خمرا ثمَّ انقلب خلا.
اگر از انگور يا خرماى متنجس سركه درست کنند سرکه طاهر نمىشود همچنين اگر از انگور يا خرماى متنجس خمر درست کنند و بعد از آن خمر را تبدیل به سركه کنند آن سرکه طاهر نمیشود.
تا به اینجا گذشت که اگر شراب منقلب به خل شود «بنفسه باشد یا بالعلاج» حلال و طاهر میشود و به تبع آن ظرفی هم که در آن تبدل حاصل شده و حتی چیزهایی هم که برای علاج و تبدل شراب به سرکه در آن ریخته شده در فرض استهلاک بلکه بدون استهلاک طاهر میشوند. این امر مسلم است که با تبدل شراب به سرکه، نجاست مستند به خود شراب طاهر میشود و قدر متیقن از روایات هم همین مورد است. دو فرض دیگر در مساله متصور است:
الف: صورت اول این که از انگور يا خرماى متنجس سركه درست کنند.
ب: صورت دوم این که از انگور يا خرماى متنجس خمر درست کنند و بعد آن خمر را تبدیل به سركه کنند. سوال این است که آیا در این دو صورت سرکه تهبه شده طاهر است یا خیر؟ مرحوم سید در هر دو صورت حکم به بقاء نجاست نموده و انقلاب خمر به خل را تنها در صورتی مطهر دانسته که نجاست عرضی نداشته باشد و الا با انقلاب طاهر نخواهد شد.
کلام مرحوم سید ماتن علی القاعده است زیرا با تبدل خمر به خل تنها نجاست و حرمت مستند به خمر از بین میرود. قدر متیقن از روایات هم همین مورد است و دلیلی نداریم که اگر نجاست و حرمت آن از جهت دیگری باشد مثل اینکه خل تهیه شده از خمر متنجس باشد باز هم طهارت و حلیت حاصل میشود.
بررسی صورت اول: سرکه تهیه شده از خرما و انگور متنجس
بیان مرحوم استاد خویی در صورت اول
مرحوم استاد در این صورت که انگور متنجس تبدیل به خل شده با مرحوم سید موافقت نموده و حکم به بقاء حرمت و نجاست نموده است بقاء نجاست از این جهت است که به نظر ایشان استحاله «و انقلاب» تنها در اعیان نجسه مطهّر است نه در متنجسات زیرا در اعیان نجسه حکم روی عنوان خاص مثل بول یا عذره یا کلب رفته و با استحاله و تغییر در صورت نوعیه آنها لا محاله موضوع سابق از بین رفته و به تبع انتفاء موضوع حکم آن هم منتفی میشود ولی در متنجسات حکم روی خصوص لباس متنجس یا چوب متنجس و موضوعات خارجی خاص دیگر نرفته بلکه حکمِ نجاست روی عنوان کلی یعنی ذات جسم رفته است و با تحقق استحاله چون ذات جسم باقی است لامحاله حکم قبلی هم باقی خواهد ماند و طبق همان دلیلی که حکم به نجاست ملاقی نموده میتوان حکم به نجاست جسم ملاقیِ نجس نمود ولو این که صورت نوعیه آن تغییر کرده باشد.
بیان مرحوم استاد خویی در صورت دوم
مرحوم استاد در این صورت به عکس مورد قبل حکم به طهارت و حلیت نموده و میفرماید: منشأ حکم به بقاء نجاست توهم این امر است که نجاسات قابل برای اشتداد هستند. در جواب از این شبهه میفرماید: نجاسات از امور اعتباریه هستند و به هیچ عنوان شدت و ضعف در آنها متصور نیست بنابراین اگر انگورِ متنجسِ به بول، تبدیل به خمر شود تنها یک نجاست وجود دارد آن هم نجاست خمری لذا دو نجاست یا شدت در نجاست متصور نیست از طرفی روایات مطلق است و نمی توان گفت: روایات تنها ناظر به رفع نجاست خمری است و در فرض اشتداد در نجاست روایات محلله شامل آن نمیشود. ضمن این که صدور این روایات در زمانی بوده که خرید خمر از یهود و نصاری متعارف بوده است لا محاله به جهت ملاقات با دست کفار نجاست عرضی بر آنها عارض میشده است با این حال در روایات به نحو مطلق حکم به طهارت در صورت انقلاب به خل شده است، از اطلاق این روایات استفاده میشود که اگر نجاست خارجی هم ملاقات با آن کند در فرض انقلاب طهارت حاصل میشود و با وجود اطلاق نوبت به استصحاب بقاء نجاست نمیرسد.
بیان استاد اشرفی در مساله
چنانکه در مساله قبل هم گذشت قدرمتیقن آنچه از روایات باب استفاده میشود آن است که تبدیل خمر به خل موجب برای طهارت و رفع نجاست مستند به خمر میشود این روایات تنها ناظر به نجاست خمری است و منصرف از نجاست از جهات دیگر است لذا تمسک به اطلاق صحیح نیست زیرا تمسک به اطلاق در جایی است که مولی در مقام بیان باشد این روایات تنها در مقام بیان این است که تحول خمر به خل موجب طهارت مستند به خمر میشود.
بنابراین هم در صورت اول یعنی موردی که سرکه از خرما و انگور نجس تهیه شده و هم در صورت دوم که شراب از خرما و انگور متنجس تهیه شده و سپس تبدیل به خل شده است علی القاعده نمیتوان حکم به طهارت و حلیت سرکه نمود و قدر متیقن از روایاتِ تخلیل موردی است که سرکه از انگور طاهر تهیه شده باشد و شرابی هم که از انگور ساخته شده و تبدیل به سرکه شده طاهر باشد.
اما این که مرحوم استاد فرمود: این امر در سابق متعارف بوده که مسلمانان از اهل کتاب خمر را خریداری کرده و تبدیل به خل میکردند این کلام هم نمیتواند شاهد بر حلیت و طهارت در فرض مزبور باشد زیرا اولاً برخی از فقها من جمله مرحوم حکیم قائل به طهارت اهل کتاب هستند. ثانیاً معلوم نیست که خمر تنها از اهل کتاب خریداری میشده است در صدر اسلام متعارف بوده که مسلمانها هم خمر درست میکردند از آیات شریفه قرآن هم که به صورت تدریجی منع از شراب نموده این امر استفاده میشود.
انصاف آن است که حق با مرحوم سید است که طهارت بوسیله انقلاب اختصاص دارد به نجاستی که از خود خمر باشد نه نجاست عرضی دیگر. بنابراین اگر نجاست عرضی بر خمر عارض شود و یا انگور و خرمای نجس را تبدیل به خل کنند با تبدیل آن به سرکه طهارت حاصل نمیشود اما این که استاد فرمود: اشتداد در نجاسات متصور نیست این کلام هم صحیح نیست شاهد بر این امر آن است که اگر در خمر قدری بول بریزند ملاقی با آن به اعتبار بول دوبار باید شسته شود تبعیت هم در این دو صورت متصور نیست که بگوییم به تبع طهارت شراب با انقلاب، نجاست عرضی یا نجاست غیر خمری هم از بین میرود زیرا دلیلی بر آن نداریم بعلاوه مفروض آنست که نجاست حاصل از تنجس عنب قبل از نجاست خمریه بوده است از طرفی انقلاب نجاست حاصل از خمر را زائل میکند و نجاست قبل از تبدل به خمر را زائلکند.
قال السید ره فی العروه: المسألة الثانیه: إذا صب في الخمر ما يزيل سكره لم يطهرو بقي على حرمته. اگر در خمر چيزى بریزند و موجب شود حالت سكر و مستى آن زائل شود این امر موجب طهارت و حلیت آن نمىشود.
توضیح ذلک: شکی نیست در این که اگر خمر منقلب به سرکه شود طاهر میشود و اما اگر منقلب به حقیقت دیگری غیر از سرکه شود و موجب زوال وصف مست کنندگی آن شود سوال این است که آیا در این صورت هم میتوان حکم به طهارت آن نمود چنان که در انقلاب به سرکه حکم به طهارت و حلیت آن نمودیم یا خیر حکم مزبور اختصاص به انقلاب به خل دارد و شامل موارد دیگر انقلاب نمیشود.
کلام مرحوم استاد خویی
مرحوم استاد خویی معتقد است که انقلاب در حقیقت همان استحاله است لذا انقلاب خمر به خل مذکور در روایات، خصوصیت ندارد بلکه اگر خمر استحاله به حقیقت دیگری غیر از سرکه شود و حالت سکر آن زائل شود باز هم طاهر میشود شاهد بر این مطلب آن است که در برخی از روایات مثل موثقه عبيدة بن زراره مطلق زوال اسم خمر موجب برای طهارت و حلیت ذکر شده است لذا میفرماید: مقتضى إطلاق بعض روايات الانقلاب هو مطهّريّة انقلاب الخمر، بل مطلق المسكرات الى مطلق الأعيان الطاهرة و لو كانت غير الخلّ و لا مانع من العمل بهذه الإطلاقات.
موثقه عبيدة بن زراره: وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: فِي الرَّجُلِ إِذَا بَاعَ عَصِيراً فَحَبَسَهُ السُّلْطَانُ حَتَّى صَارَ خَمْراً فَجَعَلَهُ صَاحِبُهُ خَلًّا فَقَالَ إِذَا تَحَوَّلَ عَنِ اسْمِ الْخَمْرِ فَلَا بَأْسَ بِهِ.[1] و مثل آن صحیحه علی بن جعفر
است که فرمود: «اذا ذهب سکره فلا بأس» و همچنین خبر ابی الجارود «أَمَّا الْخَمْرُ فَكُلُّ مُسْكِرٍ مِنَ الشَّرَابِ»[2] این روایات ظهور دارند در اینکه اگر مسکر نباشد خمر نیست و حکم خمر بر آن جاری نمیشود.[3]
و اما اگر زوال حالت مست کنندگی در شراب به غیر استحاله باشد و صورت نوعیه آن تغییر نکند و تنها تبدل در صورت عرضیه آن حاصل شود مثل این که با آب مخلوط شود و با استهلاک در آب صورت عرضیه آن تغییر پیدا کند در این صورت درست است که عنوان خمر بر آن صادق نیست ولی قبلا گذشت که تفرق در اجزاء موجب تغییر حکم و حصول طهارت نمیشود. شاهد بر این امر روایات است از جمله:
1. رواية عمر بن حنظلة: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ مَا تَرَى فِي قَدَحٍ مِنْ مُسْكِرٍ يُصَبُّ عَلَيْهِ الْمَاءُ حَتَّى تَذْهَبَ عَادِيَتُهُ وَ يَذْهَبَ سُكْرُهُ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ وَ لَا قَطْرَةٌ قَطَرَتْ فِي حُبٍّ إِلَّا أُهَرِيقَ ذَلِكَ الْحُبُّ.[4]
2. رواية ذكريا بن آدم: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى(عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُبَارَكِ) عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَنْ قَطْرَةِ خَمْرٍ أَوْ نَبِيذٍ مُسْكِرٍ قَطَرَتْ فِي قِدْرٍ فِيهَا لَحْمٌ كَثِيرٌ وَ مَرَقٌ قَالَ يُهْرِقُ الْمَرَقَ أَوْ يُطْعِمُهُ أَهْلَ الذِّمَّةِ أَوِ الْكِلَابَ وَ اللَّحْمَ فَاغْسِلْهُ وَ كُلْهُ قُلْتُ فَإِنْ قَطَرَ فِيهَا الدَّمُ قَالَ الدَّمُ تَأْكُلُهُ النَّارُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ قُلْتُ فَخَمْرٌ أَوْ نَبِيذٌ قَطَرَ فِي عَجِينٍ أَوْ دَمٌ قَالَ فَقَالَ فَسَدَ قُلْتُ أَبِيعُهُ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ أُبَيِّنُ لَهُمْ فَإِنَّهُمْ يَسْتَحِلُّونَ شُرْبَهُ قَالَ نَعَمْ قَالَ وَ الْفُقَّاعُ هُوَ بِتِلْكَ الْمَنْزِلَةِ إِذَا قَطَرَ فِي شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ قَالَ أَكْرَهُ أَنْ آكُلَهُ إِذَا قَطَرَ فِي شَيْءٍ مِنْ طَعَامِي.[5]
3. رواية أبي بصير: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَضَّاحٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي حَدِيثِ النَّبِيذِ قَالَ: مَا يَبُلُّ الْمِيلَ يُنَجِّسُ حُبّاً مِنْ مَاءٍ يَقُولُهَا ثَلَاثاً.[6]
کلام مرحوم حکیم
مرحوم حکیم مساله مزبور را حمل کرده بر موردی که خمر به خودی خود یا بوسیله شیئی از خارج «چنانکه ظاهر عبارت سید است» حالت سکرش از بین رفته باشد نه به جهت استهلاک در آب و یا چیز دیگری. مثل این که مدت زیادی شراب را در آفتاب قرار دهند و بدین وسیله حالت اسکار آن زائل شود یا بوسیله ابریقی مثلاً اسکار خمر از بین برود . این امر نمیتواند موجب حلیت و طهارت آن شود درست است که فقها گفتهاند با تبدل خمر به خل طهارت حاصل میشود اما مرحوم حکیم میگوید: فقهای ما تنها راه رفع حرمت و نجاست خمر را تبدل خمر به سرکه دانستهاند چنانکه مرحوم صاحب جواهر معتقد به آن است. اگر این اتفاق نبود میتوانستیم به ظاهر نصوص گذشته عمل نماییم ولی مرحوم استاد خویی کلام مرحوم سید ماتن را حمل بر فرض استهلاک خمر در آب نموده و می گوید: در این فرض طبق روایات حق با مرحوم سید است.
نظر استاد اشرفی در مساله
چند روایت داریم که علت نجاست خمر را حالت اسکار آن ذکر نموده مثل موثقه عبيدة بن زراره که بالا ذکر کردیم لذا با از بین رفتن حالت مستی شراب نجاست و حرمت آن هم رفع میشود و مثل آن است که بول تبدیل به بخار شود لذا اگر خمر به هر جهتی حالت سکرش از بین برود محکوم به طهارت است و این خود انقلاب و یک نوع استحاله است که موجب تبدل حکم نجاست به طهارت میشود استاد کلام سید ماتن را در مساله دوم ناظر به فرض استهلاک خمر در آب یا مایع دیگر دانسته است که صریح عدهای از روایات بقاء حرمت و نجاست عرضیه است.