< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1402/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ مقتضای اصل عملی در فرض شک در غلیان و در فرض شک در ذهاب/ حکم چیزهایی که همراه عصیر عنبی و عصیر زبیبی جوشانده شده است بعد از تبدیل به سرکه یا ذهاب ثلثین

 

بحث از عصیر تمری و عصیر زبیبی که آیا با غلیان علاوه بر حرمت «که بین فقها اتفاقی است» نجس هم می‌شوند یا خیر، مفصلاً در مبحث نجاسات گذشت مرحوم شیخ الشریعه اصفحانی رساله‌ای در این جهت نوشته و در آن نجاست عصیر مغلی را با ادله قوی اثبات کرده و بلکه حکم خمر را بر آنها جاری دانسته است. مستند ایشان عمدتاً روایت دوم و سوم باب پنجم و نیز روایت دوم از باب هشتم ابواب اشربه محرمه است. لکن مرحوم استاد خویی در دلالت این روایات بر مطلوب مناقشه نموده و منکر نجاست به مجرد غلیان است مرحوم آقای غروی در جلد سوم التنقیح صفحه 114 متعرض بیان استاد شده است در مراجعه مجددی که بنده داشتم انصافا روایات ظهور دارند در نجاست عصیر عنبی عند الغلیان لذا به نظر ما مناقشات مرحوم استاد پذیرفته نیست.

المسألة السادسه: إذا شكّ في الغليان يبني على عدمه كما أنّه لو شكّ في ذهاب الثلثين يبني على عدمه.

ترجمه: اگر شك كند در این كه آیا عصير عنبی، غلیان کرده «تا حرام و نجس شده باشد» یا خیر «طبق استصحاب بقاء حالت سابقه» بنا بگذارد بر عدم غلیان و همچنین اگر شك كند كه آیا بعد از غلیان، ذهاب ثلثین شده تا حلال و طاهر شده باشد يا خیر «طبق استصحاب بقاء حالت سابقه» بنا بگذارد بر عدم تحقق ذهاب ثلثین.

المسألة السابعه: إذا شكّ في أنّه حصرم أو عنب، يبني على أنّه حصرم.

ترجمه:
اگر شك كند در اين كه آیا میوه هنوز غوره است يا به حد انگور رسیده است؟ «طبق استصحاب بقاء حالت سابقه» بنا بگذارد بر اینکه هنوز به حالت سابقه غوره باقی است «طبعا با جوشیدن حرام نمی‌شود زیرا حرمت اختصاص دارد به عصیر عنبی نه قوره.»

توضیح ذلک:
حکم دو مساله فوق واضح است زیرا هر امر وجودی مسبوق به عدم است و به قول مرحوم شیخ جواد تبریزی امر وجودی طبق مفاد کان ناقصه «استصحاب حالت سابقه» محکوم به عدم است لذا در فرض شک در تحقق غلیان می‌گوییم: «هذا العصیر لم یغل قبل ذلک و الآن نشک فی غلیانه فنستصحب عدم غلیانه» بنابراین اگر عصیر عنبی را در معرض حرارت قرار دهند و بعد شک در تحقق غلیان کنند طبق استصحاب حالت سابقه محکوم به طهات و حلیت است. همچنین اگر عصیر عنبی را بجوشانند و بعد شک کنند که ذهاب ثلثین شده یا خیر، طبق استصحاب حالت سابقه محکوم به عدم ذهاب ثلثین است و نتیجه آن حرمت و نجاست آن است. همچنین اگر شک کنند که آیا غوره به حد عنب رسیده که غلیان آن موجب حرمت و نجاست آن شود یا خیر، طبق استصحاب بقاء حالت سابقه می‌توان گفت: این میوه قبلا غوره بود و الآن نمی‌دانیم که آیا به حد عنب رسیده یا خیر، استصحاب بقاء حالت سابقه راجاری می‌کنیم طبعا جوشاندن آن موجب برای حرمت و نجاست نخواهد شد.

المسألة الثامنه: لا بأس بجعل[1] الباذنجان أو الخيار أو نحو ذلك في الحبّ مع ما جعل فيه من العنب أو التمر أو الزبيب ليصير خلّا، أو بعد ذلك قبل‌ أن يصير خلّا و إن كان بعد غليانه[2] أو قبله و علم بحصوله بعد ذلك.

ترجمه:
اگر همراه با انگور يا زبيب و يا خرما مقداری بادمجان يا خيار و مانند آن را در ظرفی بریزند تا ممزوج به سركه شود مانعی ندارد و در این جهت فرقی نیست که آنها را «بادمجان يا خيار...» همزمان با ریختن انگور و زبیب و خرما در ظرف بریزند یا بعد از غليان انگور و زبیب و خرما در ظرف بریزند «بعد از تبدیل به سرکه همه آنها به قانون تبعیت طاهر می‌شوند و نمی‌توان گفت غلیان انگور و زبیب و خرما موجب نجاست آنها شده است و با تبدیل به سرکه نجاست آنا باقی خواهد ماند.»

مساله هشتم معرکة الآراء واقع شده است. مرحوم سید می‌فرماید: اگر فرد همراه با انگور يا زبيب يا خرما مقداری بادمجان يا خيار و مانند آنها را در ظرفی بریزد و همه را با هم بجوشاند تا تبدیل به سركه شود یا ذهاب ثلثین شود در این صورت همه آنها بعد از تبدیل به سرکه یا بعد از ذهاب ثلثین به قانون تبعیت طاهر خواهند شد. این امر بین عرب‌ها و گاه غیر عرب‌ها مرسوم بوده و هست که همراه با عصیر عنبی یا ذبیبی یا تمری چیزهای مختلفی مثل: بادمجان يا خيار و یا سیب ریخته و آن را می‌جوشانند تا از آن سرکه یا ترشی تهیه کنند قبل از تبدیل عصیر عنبی به سرکه یا قبل از ذهاب ثلثین به مجرد غلیان عصیر عنبی نجس می‌شود علی القول بنجاسة العصیر عند الغلیان، قاعدتا سیب یا بادمجانی هم که در آن ریخته شده به مجرد ملاقات با آن نجس می‌شود حال بعد از ذهاب ثلثین یا تبدیل به سرکه خود عصیر عنبی طبق روایات قطعاً طاهر و حلال می‌شود ولی دلیلی نداریم بر طهارت سیب و بادمجانی که همراه عصیر عنبی جوشیده و بعد از نجاست عصیر عنبی بالغلیان با آن ملاقات کرده است به چه مناسبت حکم به طهارت آنها کنیم؟

ضمن این که در این جهت اختلاف است که قبل از تبدیل عصیر عنبی به سرکه آیا تبدیل به خمر می‌شود یا خیر. برخی اعتقاد دارند که عصیر عنبی قبل از ذهاب ثلثین یا قبل از تبدیل به سرکه ابتدا تبدیل به خمر می‌شود و بعد تبدیل به سرکه شده یا ذهاب ثلثین می‌شود طبق این مبنی قبل از آن که تبدیل به سرکه شود ابتدا تبدیل به شراب شده و بادمجان یا خیار یا سیبی هم که همراه آن بوده با ملاقات شراب یقینا نجس شده است حال عصیر عنبی بعد از تبدیل به سرکه یا بعد از ذهاب ثلثین بلااشکال طاهر می‌شود ولی دلیلی بر طهارت چیزهای دیگری که همراه آن جوشیده و ملاقات با شراب کرده نداریم. همچنان که اگر قائل به تبدیل به شراب نشویم ولی قائل به نجاست عصیر عنبی عند الغلیان شویم در این فرض هم به مجرد جوشیدن عصیر عنبی چیزهایی که همراه عصیر عنبی بوده نجس شده و بعد از تبدیل به سرکه عصیر عنبی طاهر می‌شود ولی دلیلی بر طهارت چیزهای دیگری که همراه آن جوشیده نداریم. سوال این است که آیا به قانون تبعیت می‌توان حکم به طهارت آنها نمود یا خیر؟

بیان استاد اشرفی

به استناد روایاتی که حکم به طهارت و حلیت عصیر عنبی در فرض ذهاب ثلثین نموده به قانون تبعیت استفاده نمودیم طهارت ظرفی که ذهاب ثلثین در آن واقع شده است در علم اصول این قانون مطرح است که اگر شمول عام نسبت به برخی از افراد آن موجب لغویت در حکم شود عموم عام نسبت به آن افراد حجت نیست. حال در ما نحن فیه اگر فرض کنیم که ظرفی که در آن ذهاب ثلثین شده به نجاست خود باقی باشد لازمه آن این است که با ذهاب ثلثین طهارت عصیر عنبی به هیچ عنوان حاصل نشود زیرا بعد از ذهاب ثلثین بالاخره عصیر موجود ملاقات با ظرف می‌کند لازمه حکم به طهارت عصیر عنبی مع ذهاب ثلثین آن است که به تبع آن حکم به طهارت ظرفی نماییم که در آن طبخ شده است و الا مستلزم لغویت روایات محلله می‌شود.

لکن این قانون تبعیت در ما نحن فیه جاری نمی‌شود زیرا درباره ظرفی که در آن عصیر عنبی جوشیده و ملاقه و دستی که با آن ملاقات کرده ناچار بودیم برای خروج از لغویت روایاتی که حکم به طهارت و حلیت عصیر عنبی با ذهاب ثلثین نموده حکم به طهارت آنها کنیم و بگوییم ظرفی که در آن طبخ شده و ملاقه‌ای که با آن عصیر را هَم زده اند بالتبع طاهر می‌شوند ولی چنین محذوری در چیزهایی که همراه عصیر عنبی جوشانده شده و ملاقات کرده با عصیر عنبی نجس مغلی وجود ندارد.

آری اگر این دو مبنا را اختیار کنیم که

اولاً: عصیر عنبی قبل از تبدیل به سرکه تبدیل به خمر نمی‌شود.
ثانیاً: عصیر عنبی با غلیان نجس نمی‌شود و تنها حرمت اکل دارد. طبق این دو مبنی می‌توان حکم به طهارت چیزهایی که همراه عصیر عنبی و عصیر زبیبی و عصیر تمری جوشیده نمود زیرا طبق مبنای دوم عصیر عنبی با جوشیدن تنها حرام شده است و حرمت اکل آن اثری در نجاست چیزهایی که همراه آن ریخته شده ندارد ضمن این که حرمت آن هم بعد از ذهاب ثلثین مرتفع می‌شود.

ان قلت:
این امر در سابق مرسوم بوده که همراه با عصیر عنبی مقداری از چیزهای دیگر مثل: سیب و بادمجان و کلم... را همراه آن می‌ریختند و بعد آن را جوشانده و تبدیل به سرکه یا ترشی می‌کردند مرحوم سید حکیم می‌گوید: چون مخلوط کردن عصیر عنبی و زبیبی با چیزهای دیگر در بین مردم مرسوم بوده می‌توان این سیره مسلمین را دلیل بر طهارت آن دانست.

قلت:
این سیره را نمی‌توان دلیل بر طهارت دانست زیرا بسیاری از سیره‌ها ناشی از لاابالی گری یا ندانستن حکم شرعی بوده و

نمی‌تواند دلیلی بر حکم شرعی و طهارت باشد. ضمن این که این سیره متصل به عصر ائمه نبوده و دلیلی نداریم که در عصر ائمه هم چنین چیزی مرسوم بوده تا از سکوت امام کشف از طهارت آن کنیم. آری درباره چوب کوتاه متصل به انگور می‌توان گفت متعارف بوده که آن را از انگور جدا نمی‌کردند و به همراه انگور می‌جوشاندند ولی در غیر موارد متعارف نمی‌توان حکم به طهارت نمود.

خاطره:
در نجف اشرف که بودیم روزی مرحوم شهید صدر به منزل ما آمدند به مناسبت صحبت از این شد که جوّ موجود در بین مردم یا علماء گاهی در فتواها موثّر است. ایشان در جواب فرمود: اتفاقاً یکی از علمای نجف برای این که می‌خواست در منزوحات البئر تحقیق کند دستور داد چاه منزلش را پر کنند تا مساله مبتلی به شود و بعد دنبال ادله برود تا ببیند اگر نجاستی در چاه افتاد مقتضای ادله چیست آیا آب چاه تماماً متنجس می‌شود و آیا راهی برای حکم به طهارت آن پیدا می‌شود یا خیر؟

آری در یک فرض می‌توان حکم نمود به طهارت چیزهایی که همراه عصیر عنبی جوشانده شده است و آن موردی است که از آنها به عنوان علاج تبدیل خمر به سرکه استفاده شود طبق روایاتی که به نحو مطلق حکم به طهارت خمر مبدل به خل بوسیله علاج «ترکیب چیزی با شراب برای تبدیل به سرکه» نموده است ولی در غیر مورد علاج اگر بپذیریم که عصیر عنبی به مجرد غلیان نجس می‌شود یا این مبنی را بپذیریم که قبل از تبدیل به سرکه تبدیل به خمر می‌شود طبعا به مجرد ملاقات چیزهایی که همراه عصیر عنبی و زبیبی ریخته شده با عصیر عنبی مغلی یا ملاقات آنها یا ملاقات با شراب آنها نجس می‌شوند و بعد از تبدیل به خل یا بعد از ذهاب ثلثین درست است که عصیر عنبی طاهر می‌شود ولی دلیلی نداریم بر طهارت چیزهای دیگری که همراه آن جوشیده است.


[1] في غير المعالج إشكال. (الحائري).و الأحوط الأولى الترك بناءً على النجاسة. (الإمام الخميني).فيه تأمّل كما سيأتي الإشارة إلى وجهه. (آقا ضياء).الأحوط الترك. (البروجردي).لا يخلو من شبهة و إشكال، فالأحوط الترك فيما لا يكون منضمّاً إلى التمر أو الزبيب أو العنب بالتبعيّة. (الحكيم).إجراء حكم التبعيّة على المذكورات في هذه المسألة مشكل جدّاً. (الخوانساري).هذا فيما إذا لم نقل بنجاسة العصير بالغليان، و إلّا ففيه بأس‌. (الخوئي). لإطلاق أدلّة مطهّرية الانقلاب، و شمول دليل الطهارة التبعية لمثل هذه الأمور كشموله لغيرها مما يكون ملازما عادة مع العنب و التمر و الزبيب، فكلّ ما يكون معها أو يجعل معها عادة يشمله دليل الطهارة التبعية. مهذب الأحكام (للسبزواري)، ج‌2، ص: 100‌هذا فيما إذا لم نقل بنجاسة العصير بالغليان و أما على القول بها فلا يمكن الحكم بالطهارة، لأن روايات الباب ناظرة الى ارتفاع نجاسته الذاتية الحاصلة بالغليان بذهاب ثلثيه و لا نظر لها الى ارتفاع نجاسة شي‌ء آخر فيه بذلك و لا تدلّ على ارتفاع النجاسة بالتبع أيضا لأناط هذه الدلالة بلزوم اللغوية عند فرض عدمها و هذا المناط غير متوفر في المسألة. تعاليق مبسوطة على العروة الوثقى (للفياض)، ج‌1، ص: 180‌.
[2] في غير الخمر و المسكر، و أمّا فيهما فالأحوط الاقتصار على ما يجعل فيهما للعلاج. (الگلپايگاني).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo