< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1402/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ آیا جوشیدن سرکه‌ای که ترشی آن زائل شده، موجب نجاست و حرمت آن می‌شود یا خیر؟ آیا حلیت و طهارت عصیر عنبی مغلی منحصر به ذهاب ثلثین است یا اگر تبدیل به سرکه هم بشود طاهر و حلال می‌شود؟ /

 

المسألة التاسعه:
إذا زالت حموضة الخلّ العنبيّ و صار مثل الماء لا بأس به، إلّا إذا غلى[1] فإنّه لا بدّ حينئذٍ من ذهاب ثلثيه[2] أو انقلابه خلّا ثانياً.

ترجمه:
سركه‌ای که از انگور تهیه شده اگر ترشى آن زائل شود «یعنی فاسد شود» به نحوى كه مثل آب زلال گردد خوردن آن منعی ندارد «پاک است» مگر آن كه آن را بجوشانند در این صورت «حرام و نجس می‌شود و» طهارت و حلیت آن منوط به ذهاب ثلثین یا انقلاب مجدد آن به سرکه سالم است.

توضیح ذلک:
مرحوم سید در مساله مزبور دو مساله را مطرح نموده است: مساله اول این که جوشیدن سرکه‌ای که از آب انگور درست شده اگر ترشی آن زائل شود، موجب نجاست و حرمت آن می‌شود. مساله دوم این که طهارت آن همچنان که بوسیله ذهاب ثلثین حاصل می‌شود بوسیله تبدیل به سرکه نیز حاصل می‌شود. سوال این است که اگر سرکه فاسد شود و بعد آن را بجوشانند آیا به مجرد جوشیدن حرام و نجس می‌شود یا خیر؟ سوال دوم اینکه اگر عصیر عنبی را بجوشانند و قبل از ذهاب ثلثین تبدیل به سرکه شود آیا در این صورت هم طاهر و حلال می‌شود همچنان که خمر مبدل به سرکه طاهر و حلال می‌شود یا خیر حلیت و طهارت عصیر عنبی مغلی منحصر به ذهاب ثلثین است؟

نکته:
از کلام مرحوم سید که فرمود: انقلاب عصیر عنبی به سرکه یا ذهاب ثلثین موجب طهارت و حلیت می‌شود استفاده می‌شود که انقلاب به سرکه هم موجب طهارت و حلیت عصیر عنبی مغلی می‌شود ولو این که ذهاب ثلثین نشده باشد چرا که مرحوم سید طهارت و حلیت را منوط به تحقق هر یک از آن دو ذکر نمود «لا بدّ حينئذٍ من ذهاب ثلثيه أو انقلابه خلّا ثانياً» ظاهر کلام ایشان در عطف به «او» آن است که طهارت و حلیت عصیر مغلی به هر یک از ذهاب ثلثین یا انقلاب به خل، محقق می‌شود.

بیان مرحوم حکیم ذیل مساله مزبور

این که مرحوم سید فرمود: «سركه‌ای که از انگور تهیه شده اگر ترشى آن زائل شود و آن را بجوشانند یا خود به خود غلیان پیدا کند حرام و نجس می‌شود» این کلام به اطلاقش صحیح نیست و منوط به آن است که بعد از فساد سرکه و زوال حموضت آن، عرفاً به آن اطلاق عصیر عنبی صادق باشد در این فرض حکم عصیر عنبی را دارد و با غلیان نجس و حرام می‌شود ولی اگر فرضاً بعد از زوال حموضت هم بر آن سرکه اطلاق شود ولو سرکه فاسد «ظاهراً مراد مرحوم سید همین فرض است زیرا فرمود: إذا زالت حموضة الخلّ العنبيّ» در این فرض دیگر حکم عصیر عنبی را ندارد تا با جوشیدن فاسد شود زیرا آنچه غلیان آن موجب حرمت و نجاست می‌شود عصیر عنبی است نه سرکه. از طرفی فرض آن است که به این مایع دیگر عصیر عنبی اطلاق نمی‌شود بلکه سرکه فاسد اطلاق می‌شود و دلیلی نداریم که جوشیدن سرکه فاسد موجب نجاست و حرمت آن می‌شود «هذا إذا صدق عليه عرفاً العصير أما لو صدق عليه الخل الفاسد فحاله حال الخل الصحيح في عدم حرمته بالغليان.»

مرحوم سیدنا الاستاد الخویی مساله را در دو مقام بررسی نموده است: مقام اول: آیا جوشیدن سرکه فاسد موجب نجاست و حرمت آن می‌شود یا خیر؟ مقام دوم: آیا حلیت و طهارت عصیر عنبی مغلی منحصر به ذهاب ثلثین است یا اگر قبل از ذهاب ثلثین تبدیل به سرکه هم بشود طاهر و حلال می‌شود.

مرحوم استاد خویی قبل از بررسی مساله نکته‌ای را بیان نموده و می‌فرماید: اما این که مرحوم سید تنها بحث از زوال حموضت خل تهیه شده از عصیر عنبی نمود و غلیان مجدد آن را موجب حرمت و نجاست آن دانست و بحث از عصیر زبیبی و تمری ننمود از این جهت است که غلیان در تمر و زبیب موجب نجاست و حرمت آن دو نمی‌شود زیرا آن دو آبی ندارند تا با غلیان نجس و حرام شوند اگر هم آبی از آنها خارج شود آب غذایی است که در آن جوشانده شده است که بحث آن قبلا گذشت.

بررسی مقام اول

اما این که مرحوم سید فرمود: جوشیدن مجدد سرکه فاسد موجب نجاست و حرمت آن می‌شود مگر اینکه دوباره ذهاب ثلثین شود یا تبدیل به سرکه شود این حرف کم لطفی است زیرا آنچه موجب برای حرمت و نجاست عصیر عنبی می‌شود حدوث غلیان به نحو صرف الوجود است که با اولین غلیان محقق می‌شود و اگر بعد از غلیان به جهت ذهاب ثلثین طاهر شد دیگر غلیان بعد از آن تأثیری در حرمت و نجاست آن نخواهد داشت. طبعاً ذهاب ثلثین مجدد آن هم اثری ندارد ضمن این که اگر منقلب به خل شده باشد بر آن عصیر عنبی صادق نیست تا حکم آن را داشته باشد و با غلیان نجس شود تا بگوییم طهارت و حلیت آن منوط به ذهاب ثلثین یا انقلاب مجدد آن به سرکه سالم است.

بررسی مقام دوم

آیا حلیت و طهارت عصیر عنبی مغلی منحصر به ذهاب ثلثین است یا اگر تبدیل به سرکه هم بشود طاهر و حلال می‌شود همچنان که خمر اگر تبدیل به خل شود حلال و طاهر می‌شود از عبارت مرحوم سید استفاده می‌شود که اگر عصیر عنبی قبل از ذهاب ثلثین تبدیل به سرکه شود در این فرض هم حلال و طاهر می‌شود و اما ادله‌ای که برای حلیت و طهارت در فرض مزبور ذکر شده است:

دلیل اول:
اجماع. چنان که مرحوم صاحب جواهر و نیز مرحوم طباطبائی در منظومه که مسائل فقهی را به شعر در آورده، هر دو بزرگوار ادعای اجماع در مساله نموده‌اند:

و الخمر و العصير إن تخللا فباتفاق طهرا و حُلّلا

بنفسه أو بعلاج انقلب إن بقي الغالب فيه أو ذهب

مناقشه مرحوم استاد خویی

اجماعات منقول إلی ما شاء الله فراوان است. بسیاری از این اجماعات به قول مرحوم شیخ انصاری در رسائل، مستند به یک روایت یا اصلی است که در نظر فقیه مسلم بوده است از طرفی اجماع محصل و اجماع تعبدی کاشف از قول معصوم هم نیست تا حجت باشد.

دلیل دوم: مزید فرع بر اصل

اگر خمر تبدیل به سرکه شود مسلّماً طاهر و حلال می‌شود پس به طریق اولی عصیر عنبی اگر تبدیل به سرکه شود حلال و طاهر خواهد شد و الا مستلزم مزید فرع بر اصل است و لازمه آن این است که شراب که از نجاسات است با تبدیل به خل طاهر شود ولی عصیر عنبی که نجاست آن عرضی است طاهر نشود پس ناگزیر باید در فرض انقلاب عصیر عنبی به خل، حکم به حلیت و طهارت آن بکنیم ولو این که ذهاب ثلثین نشده باشد.

مناقشه مرحوم استاد خویی

قیاس انقلاب خمر به خل با انقلاب عصیر عنبی به خل، قیاس مع الفارق است زیرا خمر از نجاسات است و نجاست آن قائم به عنوان خمریت آن است و اگر عنوان خمریت آن بوسیله انقلاب به خل زائل شود حکم آن هم طبعاً مرتفع خواهد شد زیرا حرمت و نجاست روی عنوان خمریت رفته و بعد از تبدیل آن به سرکه عنوان خمریت زائل شده و خمری وجود ندارد تا محکوم به نجاست و حرمت باشد و اما نجاست عصیر عنبی مغلی نجاست عرضیه است که بر جسم و ذات موضوع مترتب شده است نه بر عنوان عصیر عنبی تا با تبدل عنوان عصیر عنبی به خل حکم آن هم زائل شود از طرفی عنوان جسمیت بعد از تبدل به خل باقی است و تغییر نکرده تا حکم آن تغییر پیدا کند اگر چه صورت نوعیه آن عوض شده است پس نجاست عرضی آن هم باقی خواهد ماند.

 

دلیل سوم: تمسک به صحیحه معاوية بن عمار

صحيحه معاوية بن عمار نسخه تهذیب:
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِالْحَقِّ يَأْتِينِي بِالْبُخْتُجِ وَ يَقُولُ قَدْ طُبِخَ عَلَى الثُّلُثِ وَ أَنَا أَعْرِفُهُ أَنَّهُ يَشْرَبُهُ عَلَى النِّصْفِ؟ فَقَالَ خَمْرٌ لَا تَشْرَبْهُ. قُلْتُ فَرَجُلٌ مِنْ غَيْرِ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ مِمَّنْ لَا نَعْرِفُهُ يَشْرَبُهُ عَلَى الثُّلُثِ وَ لَا يَسْتَحِلُّهُ عَلَى النِّصْفِ يُخْبِرُنَا أَنَّ عِنْدَهُ بُخْتُجاً عَلَى الثُّلُثِ قَدْ ذَهَبَ ثُلُثَاهُ وَ بَقِيَ ثُلُثُهُ يُشْرَبُ مِنْهُ قَالَ نَعَمْ.

کیفیت استدلال:
در این روایت عصیر مغلی مطلقا در جمیع آثار تشبیه به خمر شده است با توجه به تنزیل مزبور همچنان که خمر منقلب به خل طبق روایات طاهر و حلال می‌شود عصیر عنبی هم با انقلاب به خل طاهر و حلال خواهد ‌شد.

مناقشه مرحوم استاد خویی: در استناد به این روایت چند اشکال وجود دارد:

اوّلاً: در روایت مزبور اختلاف در نسخه وجود دارد و تشبیه به خمر در عبارت «خَمْرٌ لَا تَشْرَبْهُ» تنها در نسخه تهذیب آمده است ولی در نسخه کافی تشبیه به خمر نشده و تنها فرموده است: «لا تشربه» از طرفی معروف است که مرحوم کلینی اضبط در نقل حدیث از مرحوم شیخ است هذا اولاً «ثانیاً فرق بيّن بين أن يقال: خمر فلا تشربه، و بين أن يقال: خمر لا تشربه، فان ظاهر الأول عموم التنزيل لمكان «فاء» الظاهرة في التفريع، لدلالتها على أن حرمة الشرب أمر متفرع على التنزيل لا‌ أن التنزيل خاص بحرمة الشرب، و الثاني ظاهر في إرادة التنزيل من حيث حرمة الشرب فحسب.»[3] اما نسخه کافی:

صحيح معاوية بن عمار نسخه کافی:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِالْحَقِّ يَأْتِينِي بِالْبُخْتُجِ وَ يَقُولُ قَدْ طُبِخَ عَلَى الثُّلُثِ وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ يَشْرَبُهُ عَلَى النِّصْفِ أَ فَأَشْرَبُهُ بِقَوْلِهِ وَ هُوَ يَشْرَبُهُ عَلَى النِّصْفِ؟ فَقَالَ لَا تَشْرَبْهُ. فَقُلْتُ فَرَجُلٌ مِنْ غَيْرِ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ مِمَّنْ لَا نَعْرِفُهُ يَشْرَبُهُ عَلَى الثُّلُثِ وَ لَا يَسْتَحِلُّهُ عَلَى النِّصْفِ يُخْبِرُنَا أَنَّ عِنْدَهُ بُخْتُجاً عَلَى الثُّلُثِ قَدْ ذَهَبَ ثُلُثَاهُ وَ بَقِيَ ثُلُثُهُ نَشْرَبُ مِنْهُ قَالَ نَعَمْ.

ثالثاً:
اگر هم نسخه تهذییب را بپذیریم و از اشکال دوم صرف نظر نماییم باز هم دلالت بر مطلوب ندارد زیرا تنزیل مزبور منصرف به اظهر خواص و آثار خمر است نه تمام آثار آن. آنچه از اظهر آثار خمر است حرمت و نجاست آن است و ظاهراً روایت هم اشاره به همان آثار و منع از اکل و شرب آن دارد و در مقام بیان آثار دیگر آن نیست که طهارت و حلیت از راه انقلاب عصیر غالی به خل باشد.


[1] بل حتّى إذا غلى. (الإمام الخميني).هذا إذا صدق عليه عرفاً العصير، أمّا لو صدق عليه الخلّ الفاسد فحاله حال الخلّ الصحيح في عدم حرمته بالغليان. (الخوانساري).و كان مسكراً. (الجواهري).بل و إن غلى؛ إذ لا أثر لغليان الخلّ الفاسد. (الخوئي).و لم يصدق عليه أنّه خلّ فاسد. (الشيرازي).
[2] هذا إذا صدق عليه العصير، أمّا إذا صدق عليه الخلّ الفاسد فلا ينجس بالغليان. (الحكيم).إذا عدّ خلّا فاسداً فالظاهر عدم حرمته و نجاسته بالغليان حتّى يحتاج إلى التثليث، نعم لو فرض عوده إلى العصيريّة بعد زوال الحموضة يعود حكمه، لكنّ الظاهر أنّه مجرّد الفرض. (الأصفهاني).غليانه بالنار لا تأثير له في حرمته و نجاسته، نعم لو فرض غليانه بنفسه لم يبعد التحريم، لكنّ المزيل له حينئذٍ هو التخليل لا غير. (البروجردي).الخلّ الفاسد لا ينجس بالغليان حتّى يحتاج إلى التثليث، نعم لو فرض العود إلى العصيريّة يعود حكمه، لكنّه مجرّد فرض. (الگلپايگاني).
[3] و المناقشة فيه بعدم لفظ الخمر فيه في الكافي ضعيفة، لأولوية احتمال السقوط من الزيادة و ان كان الكليني أضبط، كالمناقشة فيه باحتمال إرادة الحرمة من التشبيه لا النجاسة، سيما بملاحظة سياق الخبر، و تفريع حرمة الشرب خاصة عليه، إذ هي- مع عدم الشاهد على التقييد المزبور، بل هو مناف لما استفيد من كثير من الأحكام من نظائره، بل منه نفسه كما تسمعه في الفقاع و سمعته‌... جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌6، ص: 14‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo