درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفیشاهرودی
1402/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت/ مطهر هشتم: پذیرش اسلام/ کدام قسم از اقسام کافر با قبول اسلام محکوم به طهارت است؟ آیا احکام مترتب بر اسلام، شامل مرتد ملی و فطری هم میشود یا خیر؟
شکی نیست در این که پذیرش اسلام فیالجمله یکی از مطهرات است و موجب طهارت بدن کافر میشود لکن کافر سه قسم داریم: «کافر اصلی، مرتد ملی، مرتد فطری» سوال این است که کدام قسم از اقسام ثلاثه کافر محکوم به طهارت است؟ آیا احکام مترتب بر کافر اصلی که سابقه اسلام نداشته و اسلام آورده شامل مرتد ملی و فطری هم میشود که سابقه اسلام داشتهاند و بعد از اختیار کفر، مجدد مسلمان شدهاند؟
کافر اصلی به کسی اطلاق میشود که والدین او هر دو کافرند. خود او هم سابقه اسلام نداشته است. در این قسم از کافر خلافی نیست که با پذیرش اسلام یقینا طاهر میشود «و قد قام عليه الإجماع و الضرورة»
اما مرتد ملی به کسی اطلاق میشود که والدین او هر دو کافرند و خود او هم به تبع والدین محکوم به کفر است اگر چنین کسی بعد از قبول اسلام، مجدد از اسلام برگردد در این قسم از کافر هم خلافی نیست که توبه او ظاهرا و باطنا پذیرفته شده و با پذیرش مجدد اسلام محکوم به طهارت است و احکام ثلاثه: «وجوب قتل و انتقال اموال به ورثه و مباینت از همسر» هم از او برداشته میشود و میتواند به همسرش رجوع کند.
اما مرتد فطری به کسی اطلاق میشود که والدین یا لااقل یکی از والدین او مسلمان باشند و از اسلام برگردد چنین کسی والدین او مسلمان هستند طبق قاعده «الحاق فرزند به اشرف والدین» و قاعده «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه» که برخی این دو قاعده را از آیه شریفه «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً»[3] استخراج نمودهاند اگر حتی یکی از والدین هم مسلمان باشند فرزند آنان محکوم به اسلام است حال اگر چنین فردی که ملحق به اسلام است از اسلام برگردد در این قسم از کافر اختلاف است که آیا توبه و اسلام او قبول میشود تا موجب طهارت بدن او شود یا خیر؟ مرحوم سید معتقد است که مرتد فطری هم با توبه طاهر میشود و از این جهت بین مرتد ملی و فطری فرقی نیست. وجه ترقی در کلام مرحوم سید که فرمود: «لا فرق في الكافر بين الأصلي و المرتدّ الملّي، بل الفطري أيضاً على الأقوى من قبول توبته باطناً و ظاهراً» آن است که مفاد برخی از روایات آن است که توبه کافر فطری پذیرفته نمیشود طبق این روایات با عدم قبول توبه مرتد فطری طهارت بدن او محل اشکال است. در این قسم از کافر اختلاف است که آیا توبه و اسلام او قبول میشود یا خیر؟ اما اقوال در مساله؟
•
•
•
•
1. در دسته اول روایات حکم به پذیرش توبه مرتد و در فرض عدم توبه حکم به قتل مرتد شده دارد این روایات مطلق است و به اطلاق شامل مرتد ملی و فطری میشود از جمله این روایات:
2. دسته دوم روایات مطلقا حکم به عدم پذیرش توبه مرتد و لزوم اجرای احکام ثلاثه شده است.
3. در دسته سوم روایات تصریح شده به این که مرتد ملی اگر توبه کند اسلامش پذیرفته است و حکم قتل از او برداشته میشود و در صورت عدم توبه به قتل میرسد از جمله این روایات:
بَنِي نَاجِيَةَ قَوْماً كَانُوا يَسْكُنُونَ الْأَسْيَافَ وَ كَانُوا قَوْماً يَدَّعُونَ فِي قُرَيْشٍ نَسَباً وَ كَانُوا نَصَارَى فَأَسْلَمُوا ثُمَّ رَجَعُوا عَنِ الْإِسْلَامِ فَبَعَثَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَعْقِلَ بْنَ قَيْسٍ التَّمِيمِيَّ فَخَرَجْنَا مَعَهُ فَلَمَّا انْتَهَيْنَا إِلَى الْقَوْمِ جَعَلَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ أَمَارَةً فَقَالَ إِذَا وَضَعْتُ يَدِي عَلَى رَأْسِي فَضَعُوا فِيهِمُ السِّلَاحَ فَأَتَاهُمْ فَقَالَ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ فَخَرَجَتْ طَائِفَةٌ فَقَالُوا نَحْنُ نَصَارَى فَأَسْلَمْنَا لَا نَعْلَمُ دِيناً خَيْراً مِنْ دِينِنَا فَنَحْنُ عَلَيْهِ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ نَحْنُ كُنَّا نَصَارَى ثُمَّ أَسْلَمْنَا ثُمَّ عَرَفْنَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي الدِّينِ الَّذِي كُنَّا عَلَيْهِ فَرَجَعْنَا إِلَيْهِ فَدَعَاهُمْ إِلَى الْإِسْلَامِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَأَبَوْا فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِهِ قَالَ فَقَتَلَ مُقَاتِلِيهِمْ وَ سَبَى ذَرَارِيَّهُمْ قَالَ فَأَتَى بِهِمْ عَلِيّاً ع فَاشْتَرَاهُمْ مَصْقَلَةُ بْنُ هُبَيْرَةَ بِمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَأَعْتَقَهُمْ وَ حَمَلَ إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ خَمْسِينَ أَلْفاً فَأَبَى أَنْ يَقْبَلَهَا قَالَ فَخَرَجَ بِهَا فَدَفَنَهَا فِي دَارِهِ وَ لَحِقَ بِمُعَاوِيَةَ قَالَ فَأَخْرَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ دَارَهُ وَ أَجَازَ عِتْقَهُم.[10]
«از همین قبیل است روایت محمد بن مسلم که در باب 30 از ابواب مقدمه العبادات ذکر شده است.»
4. در دسته چهارم روایات در خصوص مرتد فطری حکم به قتل بدون توبه شده است.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: قَرَأْتُ بِخَطِّ رَجُلٍ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا رَجُلٌ وُلِدَ عَلَى الْإِسْلَامِ ثُمَّ كَفَرَ وَ أَشْرَكَ وَ خَرَجَ عَنِ الْإِسْلَامِ هَلْ يُسْتَتَابُ أَوْ يُقْتَلُ وَ لَا يُسْتَتَابُ فَكَتَبَ يُقْتَلُ .[11]
مردی در نامه از امام رضا سوال کرد درباره مردى که مسلمان به دنيا آمده وبعد از تولد از ابوین مسلمان، كافر یا مشرك شده و از اسلام خارج شده است آيا از او خواسته مىشود توبه كند از او درخواست توبه نمىشود و يا كشته مىشود ؟ امام رضا در جواب نامه نوشتند: كشته مىشود.
در این روایت تصریح شده که توبه مرتد فطری قبول نمیشود و به قتل میرسد و در برخی از این روایات علاوه بر قتل، حکم به تقسیم اموال بین ورثه و مباینت از همسرش نیز شده است از جمله این روایات:
وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ كُلُّ مُسْلِمٍ بَيْنَ مُسْلِمِينَ ارْتَدَّ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداًنُبُوَّتَهُ وَ كَذَّبَهُ فَإِنَّ دَمَهُ مُبَاحٌ لِمَنْ سَمِعَ ذَلِكَ مِنْهُ وَ امْرَأَتُهُ بَائِنَةٌ مِنْهُ (يَوْمَ ارْتَدَّ) وَ يُقْسَمُ مَالُهُ عَلَى وَرَثَتِهِ وَ تَعْتَدُّ امْرَأَتُهُ عِدَّةَ الْمُتَوَفَّى عَنْهَا زَوْجُهَا وَ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يَقْتُلَهُ وَ لَا يَسْتَتِيبُهُ . [12]
میشود و باید عده وفات بگيرد و اموالش ميان ورثه تقسيم مىشود و بر امام واجب است كه او را بكشد و از او درخواست
توبه نمىشود.
5. در دسته پنجم از روایات تفصیل داده شده بین مرتد ملی و فطری به این صورت که توبه مرتد ملی پذیرفته است ولی توبه مرتد فطری پذیرفته نیست.
وَ عَنْهُ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي الْحَسَنِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُسْلِمٍ تَنَصَّرَ قَالَ يُقْتَلُ وَ لَا يُسْتَتَابُ قُلْتُ فَنَصْرَانِيٌّ أَسْلَمَ ثُمَّ ارْتَدَّ قَالَ يُسْتَتَابُ فَإِنْ رَجَعَ وَ إِلَّا قُتِلَ.[13]
حقیقت توبه رجوع از گناه و اظهار ندامت از گناهی است که فرد مرتکب شده است طبق این تعریف، توبه مرتد فطری به رجوع از گناه کبیره کفر و اظهار ندامت جدی از حالت سابق است. از طرفی مقتضای اطلاق آیات شریفه قرآن آن است که هر گناهی با توبه قبول میشود ولو گناه ارتداد. مثل قول خداوند متعال که فرمود: «قُلْ يٰا عِبٰادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ لٰاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً»[14] مرحوم استاد خویی معتقد است که لسان آیات شریفه قرآن و روایات متعدد در قبول توبه آبی از تخصیص است.[15] و از مجموع آنها استفاده میشود که باب توبه همیشه بر روی بندگان باز است مرحوم صاحب وسائل بابی را در وسائل گشوده و در آن روایات متعددی در جهت قبول توبه ذکر نموده است از مجموع این روایات استفاده میشود که توبه تا آخرین لحظه عمر و به قول معروف «اذا بلغت التراقی» پذیرفته است. در برخی از روایات آمده که در ثلث آخر هر شب و در هر شب جمعه از اول شب تا آخر شب، فرشتهای ندا میکند که آیا توبه کنندهای هست که توبهاش را بپذیریم. «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ» اما متن روایت:
عن عَبْد الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَايَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي الْحَدِيثِ الَّذِي يَرْوِيهِ النَّاسُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِأَنَّهُ و قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَنْزِلُ فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا فَقَالَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُحَرِّفِينَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ اللَّهُ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ذَلِكَ إِنَّمَا قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْزِلُ مَلَكاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا كُلَّ لَيْلَةٍ فِي الثُّلُثِ الْأَخِيرِ وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فَيَأْمُرُهُ فَيُنَادِي هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ يَا طَالِبَ الْخَيْرِ أَقْبِلْ وَ يَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَكُوتِ السَّمَاءِ حَدَّثَنِي بِذَلِكَ أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَنْ رَسُولِ اللَّه [16]
اما این که در برخی از روایات تعبیر به «لا توبة له» شده و برخی از اطلاق آن استفاده کردهاند که توبه مرتد فطری واقعا و
ظاهرا قبول نمیشود چون این تعبیر بعد از ذکر احکام ثلاثه «لزوم قتل و تقسیم اموال بین ورثه و بینونیت با همسر» ذکر شده است، این عبارت هم ظهور دارد در این که عدم پذیرش توبه ناظر به امور ثلاثه مزبور است به این معنی که اسلام آوردن او موجب رفع این سه حکم نخواهد شد و لااقل میتوان گفت که در مورد عدم پذیرش توبه نسبت به امور دیگر مجمل است و به مقتضای اطلاق روایات و آیات شریفه قرآن که هر گناهی با توبه قبول میشود توبه از گناه ارتداد هم پذیرفته خواهد شد.
این که توبه مرتد فطری نسبت به احکام ثلاثه پذیرفته نیست این امر هم موجب نمیشود که حکم به عدم قبول اسلام و به تبع آن حکم به عدم طهارت او بعد از پذیرش اسلام نماییم زیرا ملازمهای بین این دو نیست و نظائر فراوانی هم دارد که فرد به واسطه گناهی مثل زنای محصنه یا لواط و امثال آن حکم به قتل او شده ولی با این حال بر اسلام باقی است.
چنان که نقل شده اميرمومنان علی در جمع اصحاب نشسته بودند که ناگهان مردی نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: يا اميرمومنان لواط كردهام مرا پاك کن! حضرت به او فرمود: شايد گمان کردی که مرتکب این گناه شدهای. آن مرد رفت و فردا مجدد نزد آن حضرت آمد و عرض کرد : يا اميرمومنان! لواط كرده ام مرا پاك كن .
حضرت دوباره به وى فرمود: اى مرد! به خانهات برگرد، شايد حواس پرتى عارض تو شده است تا سه بار این امر تکرار شد در دفعه چهارم كه طبق قانون اسلام حد بر او ثابت شده بود، حضرت به وى فرمود: پيامبر خدا درباره مثل تو سه كيفر بيان فرموده و تو هر كدام را بخواهى اختيار كن. مرد گفت: آنها چيست؟ فرمود: 1. يك ضربه شمشير هر جا برسد.2 بستن دست و پا و پرتاب از كوه .3. سوزاندن درآتش .مرد گفت: يا اميرمومنان! كداميك از اينها سختتر است؟ حضرت فرمود: سوزاندن در آتش .مرد گفت: من همين را اختيار مى كنم! آن حضرت به او فرمود: پس خودت را براى آتش آماده كن .
مرد برخاست و دو ركعت نماز خواند و در تشهد نماز به درگاه خدا عرضه داشت: خداوندا! من از گناه خود به سوى تو بازگشت نموده و به جهت ترس ازكيفر اخروى آن نزد جانشين پيامبرت آمدم تا مرا بواسطه یکی از این امور پاك نماید و من سختترين آن را برگزيدم و از تو مى خواهم اين عقوبت را كفاره گناهانم قرار دهى و مرا به آتش دوزخ نسوزانى. آنگاه برخاست و با چشم گريان به طرف گودالى كه برايش حفر شده بود رفت و شعلههاى آتش را نظاره كرد. در اين هنگام اميرالمومنين به وى فرمود: اى مرد برخيز كه فرشتگان آسمان و زمين را به گريه در آوردى. خداوند توبهات را قبول كرد. برخيز و پس از اين هرگز به چنين گناهى برنگرد![17]
باید به قتل هم برسد و از همسرش هم جدا شود.