< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1402/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ مطهر نهم: تبعیّت/ بررسی مواردی که برای تبعیتِ مطهّر ذکر شده است.

 

قال السیده ره فی العروه:
التاسع «من المطهرات» التبعيّة و هي في موارد: .... الرابع: تبعيّة ظرف الخمر له بانقلابه خلّا.

این امر مسلم است که آب مطهّر همه اشیاء متنجس است بر خلاف مطهرات دیگر که موارد خاصی دارند مثل آفتاب که تنها مطهّر زمین و اشیاء غیر منقول مثل دیوار و پنجره و حصیر است و یا زمین که تنها مطهّر کف پا و کف کفش است از همین موارد است تبعیت که موارد خاصی دارد یکی از آن موارد ظرفی است كه در آن خمر منقلب به سركه شده است که به جهت خروج از لغویت ادله طهارت خل منقلب از خمر، ناگزیر حکم به طهارت آن ظرف نموده و از ادله کشف نمودیم که ظرفی هم که در آن انقلاب حاصل شده بالتبع طاهر خواهد شد.

حال سوال این است که اگر قسمت بالای کوزه، ملاقات با خمر کرده باشد ولی خل در قسمت پایین‌تر باشد آیا بعد از تبدیل خمر به خل و طهارت قسمت پایین ظرف به قانون تبعیت، آن قسمت بالا هم که قبلاً با خمر ملاقات کرده بود و الآن خالی است طاهر می‌شود یا خیر؟ و یا اگر قسمت بالای کوزه که در آن خمر بوده بواسطه تبخیر سطح آن پایین بیاید آیا بعد از تبدیل خمر به خل آن قسمت بالا که خمر در آن بوده هم طاهر می‌شود یا خیر؟

برخی در طهارت قسمت بالای ظرف تشکیک کرده و گفته‌اند: قدرمتیقن از قانون تبعیت قسمت پایینی ظرف است که در آن انقلاب حاصل شده است ولی در قسمت بالای آن قانون تبعیت جاری نیست به چه مناسبت حکم به طهارت آن قسمت کنیم مثلا اگر دو سوم کوزه‌ خمر بوده و بعد از تبخیر و تبدیل به سرکه حجم آن کمتر شده باشد درست است که قسمت پایین ظرف بواسطه انقلاب طاهر می‌شود ولی قسمت بالاتر که ملاقات با خمر کرده و یا قسمت بالای ظرف که خمر در آن بوده و بواسطه تبخیر حجم آن کمتر شده به چه مناسبت آن قسمت ظرف طاهر شود با این که انقلاب در قسمت پایین ظرف حاصل شده است علی القاعده باید حکم به نجاست آن قسمت نماییم.

بر این اساس گفته‌اند اگر بخواهیم از قسمت بالای ظرف بواسطه کج کردن ظرف سرکه ها را خارج کنیم به مجرد ملاقات سرکه با قسمت‌های بالای ظرف تمام سرکه متنجس خواهد شد. تنها راه عدم تنجس سرکه های داخل ظرف آن است که کوزه را بشکنیم یا در قسمت پایین کوزه سوراخی را ایجاد کنیم و یا بوسیله ملاقه‌ای سرکه آن را خارج کنیم تا سرکه به جداره های کوزه متنجس ملاقات نکند و موجب تنجس سرکه‌ها نشود زیرا دلیل بر طهارت ظرف محذور لغویت در ادله طهارت خل منقلب از خمر است و این محذور تنها در بخشی از ظرف که سرکه در آن موجود است وجود دارد نه قسمت خالی ظرف. بخش بالای ظرف محذور لغویت ادله خل منقلب از خمر را ندارد تا از این جهت حکم به طهارت قسمت بالای ظرف نماییم.هذا

اولاً.

ثانیا:
مطهر بودن تبعیت بر خلاف قوائد است و دلیلی بر آن نداریم مگر اجماع. اجماع هم دلیل لبی است و باید به قدر متیقن از آن اکتفا نمود. قدر متیقن از آن قسمت پایین ظرف است که انقلاب در آن بخش حاصل شده نه قسمت بالایی که انقلاب در

آن حاصل نشده است.

جواب استاد اشرفی

درست است که در حکم به نجاست قسمت بالای ظرف محذور لغویت پیش نمی‌آید لکن سیره قطعیه مسلمانان در عصر رسول الله و ائمه قائم شده بر عدم احتراز از قسمت بالای کوزه و نقل نشده از أحدی که به جهت احتیاط و عدم ملاقات سرکه با قسمت بالای کوزه، کوزه را شکسته باشد یا سوراخ کرده باشد تا سرکه با قسمت بالای کوزه ملاقات نکند بلکه از قسمت بالای ظرف سرکه را خارج می‌کردند بدون شکستن یا سوراخ کردن ظرف.

قال السیده ره فی العروه:
الخامس: آلات تغسيل الميّت من السدّة[1] و الثوب الّذي يغسله فيه، و يد الغاسل[2] دون ثيابه، بل الأولى و الأحوط الاقتصار على يد الغاسل.[3]

ترجمه:
مورد پنجم از تبعیت آلاتی است که برای غسل ميت از آن استفاده می‌شود كه بعد از اغسال ثلاثه ميت، به تبع طهارت بدن میت آنها نیز طاهر مى‌شوند مثل تخته و سنگ غسال‌خانه و لباسی كه ميت را در آن غسل داده‌اند و دست غسل دهنده نه لباس او.

سوال این است که پارچه‌ای که میت را در آن قرار می‌دهند یا تخته و سنگی که روی آن میت را غسل می‌دهند آیا به تبع طهارت میت بعد از اغسال ثلاثه طاهر می‌شوند یا خیر؟ در این مورد هم سیره قطعیه قائم شده بر طهارت آنها و عدم لزوم تطهیر سنگ غسال‌خانه یا پارچه‌ایی که میت را در آن قرار می‌دهند معمولاً میت را با همان پارچه‌ای که دور او پیچیده‌اند دفن می‌کنند و پارچه دور بدن میت یا تخته‌ای که بر روی آن میت را غسل داده‌اند بعد از غسل دوباره تطهیر نمی‌کنند ضمن این که اگر نجس باقی باشند موجب نجاست بدن میت می‌شود از این امر معلوم می‌شود که قانون تبعیت در اینجا هم جاری می‌شود. «نعم الأشياء التي لم تجر العادة على اصابة الماء لها حال التغسيل كثوب الغاسل مثلا لا وجه للحكم بطهارتها بالتبع.»[4]

السادس: تبعيّة أطراف البئر و الدلو و العدّة و ثياب النازح على القول‌ بنجاسة البئر، لكنّ المختار عدم تنجّسه بما عدا التغيّر، و معه أيضاً يشكل جريان حكم التبعيّة[5]

مورد ششم تبعيّت اطراف چاه و دلو و ريسمان و لباس نازح «کسی که از چاه آب می‌كشد» است كه به تبع تطهیر آب چاه

طاهر مى‌شوند بنابر این که بگوییم آب چاه با ملاقات نجس متنجس می‌شود ولو این که متغیر به اوصاف ثلاثه نجس نشده باشد و تطهیر آن به نزح ماء از چاه است «به مقداری که در روایات برای نجاسات مختلف معین شده است.»

قدمای از فقهای امامیه «رضوان الله تعالی علیهم» طبق روایاتی که در ابواب منزوحات بئر وارد شده قائل به انفعال آب چاه هنگام ملاقات با نجس شده‌اند در مقابل، متاخرین از فقهای امامیه از زمان مرحوم محقق صاحب شرايع و فقهاى پس از ايشان این امر را نپذیرفته و به جهت إتّصال آب چاه به ماده قائل به عدم انفعال آب چاه هنگام ملاقات با نجس شده‌اند اگر چه مقدار آب چاه کمتر از کُر باشد به استناد صحيحة محمد بن إسماعيل بن بزيع از امام رضا که فرمود: «مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ.»[6] مقتضای حصر به إلا آن است که انفعال و تنجّس آب چاه تنها منوط به تغیّر آب به أحد اوصاف ثلاثه نجس است در غیر این صورت منفعل نمی‌شود طبعاً این سؤال پیش می‌آید که با روایات متعدد دالّ بر تنجس آب چاهِ ملاقی با نجس، که در باب منزوحات بئر ذکر شده، چه باید کرد؟ در این جهت دو نظریه مطرح است:

الف:
برخی از قائلین به عدم انفعال آب چاه مثل مرحوم استاد خویی معتقدند که آب چاه با ملاقات نجس منفعل و متنجس نمی‌شود لکن طبق روایاتی که در ابواب منزوحات بئر وارد شده خارج کردن آب چاه به مقداری که در روایات ذکر شده تعبّداً واجب است.

ب:
برخی از قائلین به عدم انفعال آب چاه معتقدند که آب چاه با ملاقات نجس متنجس نمی‌شود و کشیدن آب از چاه هم واجب نیست. اما روایاتی که در ابواب منزوحات بئر وارد شده حمل بر استحباب می‌شود شاهد بر این حمل اختلافی است که در روايات ديده مى‌شود اين اختلاف كاشف از مراتب استحباب است نه این که دلالت بر تنجس آب چاه با ملاقات نجس داشته باشد. آری در صورت تغییر آب چاه به أحد اوصاف ثلاثه نجس، حکم به تنجس آب چاه می‌شود و طهارت آن متوقف بر نزح آب از چاه و بازگشت آن به حالت اولیه آن است.

قال العلامه ره فی المختلف:
اختلف علماؤنا في ماء البئر، هل ينجس بملاقاة النجاسة ‌من غير تغيّر أم لا؟ مع اتفاقهم على نجاستها بالتغيّر.فقال الأكثرون: بنجاستها و هو أحد قولي الشيخ رحمه اللّه و المفيد و سلّار و ابن إدريس و قال الآخرون: لا ينجس بمجرد الملاقاة و هو القول الثاني للشيخ رحمه اللّه و اختاره ابن أبي‌عقيل و هو الحق عندي.[7]

به توجه به اختلاف در نجاست آب چاه به مجرد وقوع میته حیوان در آن و این که طهارت لباس و دیواره های چاه به تبعیت طهارت آب چاه، عمده دلیل آن اجماع است و اجماع هم دلیل لبی است لذا تنها به قدر متیقن از آن که مورد غالب آن باشد اکتفا می‌کنیم و آن موردی است که آب چاه متغیر به اوصاف ثلاث نجس نشده باشد و در فرض تغّیر آب چاه به اوصاف نجس که مورد نادر آن است حکم به طهارت لباس و دیواره های چاه به جهت تبعیت ثابت نیست مرحوم سید هم همین نظر را اختیار نموده و می‌فرماید: «لكنّ المختار عدم تنجّسه بما عدا التغيّر و معه أيضاً يشكل جريان حكم التبعيّة»

مرحوم حکیم در حکم به طهارت اطراف چاه و دلو و ريسمان و سطل آب استناد به اطلاق مقامی روایاتی نموده که در باب منزوحات بئر آمده است سکوت امام در این روایات و عدم تعرض به لزوم تطهیر دیوارهای چاه و دلو و سطل آب خود اماره بر طهارت آنها به تبع طهارت آب چاه است مرحوم حکیم بعد ذلک اجماعاتی هم که در مساله وارد شده ذکر نموده است:

قال ره فی المستمسک:
عن الذكرى الإجماع على طهارة الجدران و في غنائم القمي: لا إشكال في طهارة الدلو و الرشا و في وسائل البغدادي: «لا تنجس جوانب البئر بما يتقاطر عليها. للحرج المنفي. أو أنها تنجس و تطهر بطهر البئر، كما في العصير بعد ذهاب ثلثيه، و الخمر المتخلل. و كذا الكلام في الدلو، و الحبل، و سائر الآلات، بلا كلام في شي‌ء من ذلك و عن المعالم و المشارق عدم الخلاف في طهارة الدلو و الرشا. مضافاً إلى سكوت النصوص عن التعرض لتطهيرها مع الغفلة عنه فيكون قرينة على الطهاره.[8]

قال السیده ره فی العروه:
التاسع «من المطهرات» التبعيّة و هي في موارد.... الرابع: تبعيّة ظرف الخمر له بانقلابه خلّا.

یکی دیگر از مطهرات زوال عين نجاست از بدن حيوان است مثلا اگر گربه‌ای که معمولاً موش می‌خورد دهانش را به ظرف غذا بزند آن ظرف نجس نمی‌شود و کسی هم نگفته که شستن ظرف لازم است منوط به این که در دهان گربه عین نجاست نباشد اگر چه می‌دانیم که گربه معمولا موش می‌خورد و دهانش با خون موش ملاقات می‌کتد با این حال احتراز از ظرفی که با دهان گربه ملاقات کرده لازم نیست بلکه خوردن سؤر گربه مستحب است طبق روایاتی که در این جهت وارد شده مثل آنچه از امیرمومنان علی نقل شده که فرمود: «أَنَّ الْهِرَّ سَبُعٌ وَ لَا بَأْسَ بِسُؤْرِهِ وَ إِنِّي لَأَسْتَحِي مِنَ اللَّهِ أَنْ أَدَعَ طَعَاماً لِأَنَّ الْهِرَّ أَكَلَ مِنْهُ»[9] از این روایت استفاده می‌شود که نه تنها احتراز از ملاقی دهان گربه لازم نیست بلکه خوردن سؤر گربه پسندیده است.

همچنین عقابی که منقار او معمولا با خون نجس ملاقات می‌کند اگر در منقارش عین نجاست نباشد اجتناب از ملاقی آن لازم نیست و به قول مرحوم شیخ حسین حلی منقار پرندگان مثل درخت است که اگر عین نجاست از آن زائل شود کافی در طهارت آن است.


[1] السدّة: الصخرة الّتي يوضع عليها الميّت حين الغسل.
[2] و الخرقة الملفوفة بها حين غسله. (الإمام الخميني).
[3] و السدّة الّتي يغسل عليها. (الأصفهاني).
[5] لعدم ثبوت مطهّريّة النزح فيه كي يستفاد من فحواه التبعيّة المزبورة. (آقا ضياء).
[9] تهذيب الأحكام، ج‌1، ص: 227‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo