< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1402/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ مطهّر دهم، زوال عين نجاست از بدن/ بررسی تفصیل محقق خویی بین بواطن ما فوق حلق و ما فوق حلق

متن نوشتار استاد آیت الله اشرفی

قال السیده ره فی العروه: العاشر «من المطهرات» زوال عين النجاسة أو المتنجس‌ عن جسد الحيوان.... و كذا زوال عين النجاسة أو المتنجس عن بواطن الإنسان كفمه و أنفه و أذنه فإذا أكل طعاما نجساً يطهر فمه‌ بمجرد بلعه هذا.

سخن در طهارت بدن حیوانات «غیر از سگ و خنزیر» بود کلام منتهی شد به چهار نظریه، نظر مشهور بین فقها حصول تنجّس بدن حیوانات به ملاقات با نجاست و سپس طهارت بدن آنها با ارتفاع نجاست از بدن آنها است. دلیل اصل حصول تنجس بدن حیوانات هنگام ملاقات با اعیان نجسه علاوه بر اصل مغروسیّت حصول تنجس اشیاء بوسیله ملاقات با نجاسات عینیه، عموم موثقه عمار است درباره ملاقات با آبی که بخاطر مردن موش در آن متنجس شده است امام صادق در جواب از حال ملاقات آن آب با سایر اشیاء فرمودند : «يَغْسِلَ كُلَّ مَا أَصَابَهُ ذَلِكَ الْمَاءُ وَ يُعِيدَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ»[1]

و دلیل طهارت بدن حیوان پس از ملاقات با نجس به مجرد رفع نجاست، سیره قطعیّه مسلمین بر عدم اجتناب از ملاقی با بدن حیوانات است «با این که همگان علم به ملاقات آنها با نجاست به طور فی‌الجمله و لااقل به نجاست حاصل از خون ولادت آنها دارند» به علاوه روایاتی که در ابواب اسئار حیوانات وارد شده است.

در مقابل قول مشهور قول دوم بود که مرحوم محقق همدانی از بعض فقها نقل نموده و مرحوم صاحب عروه نیز آن را تقویت نموده که از اصل بدن حیوانات با ملاقات نجاست متنجس نمی‌شود و اشیایی که با بدن حیوانات ملاقات می‌کنند تنها در صورتی متنجس می‌شوند که با عین نجاست روی بدن حیوانات ملاقات کنند و الا ملاقات با بدن حیوان «اگر عین نجس در آن وجود نداشته باشد» موجب تنجس ملاقی نخواهد شد به نظر اینجانب این قول نیز قابل قبول است و می‌توان از روایاتی که در مورد جواز شرب و جواز توضّی از آبی که با منقار سقر یا عقاب و یا سایر پرندگان مردار خوار وارد شده، استفاده عدم تنجس بدن حیون را نمود مثل این که امام در جواب از این سوال فرمودند: «كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الطَّيْرِ يُتَوَضَّأُ مِمَّا يَشْرَبُ مِنْهُ إِلَّا أَنْ تَرَى فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ»[2] و نیز در صحیحه علی بن جعفر سوال شد از موشی که در حلب روغن افتاده و زنده بیرون آمده است: «سَأَلْتُهُ عَنْ فَأْرَةٍ وَقَعَتْ فِي حُبِّ دُهْنٍ وَ أُخْرِجَتْ قَبْلَ أَنْ تَمُوتَ أَ يَبِيعُهُ مِنْ مُسْلِمٍ» و امام در جواب از جواز بیع آن فرمودند: «قَالَ نَعَمْ وَ يَدَّهِنُ بِهِ» [3]

برای فرق بین دو نظریه فوق «نظریه مشهور و نظریه مورد نظر صاحب عروه» دو ثمره نقل کردیم که ثمره دوم آن مبتنی بر مساله

اصولی بود که بنابر قول مشهور با استصحاب بقاء نجاست روی بدن حیوان اثبات تنجس ملاقی با بدن حیوان ثابت می‌شود ولی بنابر قول دوم با استصحاب ملاقات، نجاست بدون واسطه عادی ثابت نخواهد شد و با اثبات واسطه عادی استصحاب بقاء نجاست موجب تنجس ملاقی نخواهد گردید زیرا اصطلاحاً اصل مثبت است.

و اما سوال این است که نجاسات بواطن بدن انسان مانند بول یا خون یا عذره‌ای که در داخل بدن انسان است و روی بدن قرار نگرفته چه حکمی دارد؟ آیا نجاسات داخل بدن موجب تنجس ملاقی با آنها می‌شود یا خیر؟!

دیدیم که برای مزید توضیح مرحوم سیدنا الاستاد بواطن را به دو قسم تقسیم نمودند: قسم اول: نجاسات باطنی زیر حلق است مثل شکم و روده‌ها و قسم دوم: بواطن ما فوق حلق است مثل خونی که در میان دهان یا داخل گوش و بینی است با توجه به این که نجاساتی که در باطن وجود دارند با فرض زوال آنها قطعا طاهر خواهد بود.

اما در قسم اول بواطن مانند بول، خون، غائط و نیز خمری که فرد خورده و در شکم او مستقر شده و یا گوشت مردار یا گوشت خنزیر که وارد روده شده است اینگونه نجاسات محکوم به مانعیت عن الصلوه نیست ضمن این که مضر به شرطیت طهارت در حال نماز هم نیست زیرا تحصیل طهارت آنها برای خواندن نماز مقدور نیست و لذا شرطیت طهارت آنها در حال نماز بخاطر عدم مقدوریت ساقط می‌شود و ادله تنجیس نجاسات از اصل شامل بواطن نمی‌شود .

و اما قسم دوم بواطن مثل باطن بینی یا دهان و یاگوش که اگر ملاقات با نجاست داخلی مثل خون بینی کند یا ملاقات با نجاست خارجی مثل شراب کند و یا با آب نجس استنشاق کند سوال این است که آیا مادامی که نجاست مزبور روی صفحه صورت انسان «ظاهر بدن انسان» قرار نگرفته محکوم به نجاست است یا محکوم به طهارت؟ آیا ازاله نجاست از بواطن واجب است؟ عمده بجث در این قسم است که آن را نیز می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:

بخش اول: نجاساتی که از داخل بدن است مانند خونی که از لثه‌ها به داخل دهان منتقل شده یا خونی که از جمجمه سر وارد بینی یا گوش فرد شده است. در این قسم مادامی که خون به ظاهر بدن سرایت نکرده باشد و در داخل بینی یا دهان و یا گوش باشد تطهیر آنها قطعا واجب نخواهد بود چنان که در موثقه عمار سوال شد از خونی که در بینی فرد ایجاد شده است «سُئِلَ أَبُوعَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَجُلٍ يَسِيلُ مِنْ أَنْفِهِ الدَّمُ هَلْ عَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ بَاطِنَهُ يَعْنِي جَوْفَ الْأَنْفِ» و امام در جواب فرمودند: « إِنَّمَا عَلَيْهِ‌أَنْ يَغْسِلَ مَا ظَهَرَ مِنْهُ»[4] کلمه «انما» دال بر حصر است و دلالت دارد بر عدم وجوب ازاله نجاست داخل عنف «بینی» بنابراین ادله نجاست قاصر الشمول از لزوم تنجیس بواطن است. لامحاله در فرض شک مرجع قاعده طهارت خواهد بود.

بخش دوم: ملاقات باطن با نجاسات خارجیه است مثل این که کسی غذای نجس یا آب نجس را بیاشامد یا با آب متنجس

استنشاق نماید، در این قسم می‌توان به مقتضای موثقه عمار که فرمود: «هر آنچه با آب متنجس به موش مرده ملاقات کرده تطهیر آن لازم است» حکم به نجاست باطن نمود ولی به مقتضای سیره قطعیه بین متشرعه تطهیر باطن لازم نیست بلکه اگر عین نجاست از باطن قطع شود باطن محکوم به طهارت است لذا اگر فرد آب متنجس را داخل دهان کند و آن را بخورد داخل دهان طاهر می‌شود و نیازی به تطهیر ندارد شاهد بر این مدعی دو روایت ذیل است که در مورد آب دهان شارب الخمر وارد شده است:

    1. روايت عبد الحميد: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ أَبِي الدَّيْلَمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ رَجُلٌ يَشْرَبُ الْخَمْرَ فَبَصَقَ فَأَصَابَ ثَوْبِي مِنْ بُصَاقِهِ قَالَ لَيْسَ بِشَيْ‌ءٍ.[5]

    2. حسن بن موسى حنّاط: عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى الْحَنَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّجُلِ يَشْرَبُ الْخَمْرَ ثُمَّ يَمُجُّهُ مِنْ فِيهِ فَيُصِيبُ ثَوْبِي فَقَالَ لَا بَأْسَ. [6]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo