< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1402/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ مطهّر یازدهم، استبراء حيوان جلّال/ ملاک در تحقق عنوان جلّال/ ملاک در استبراء حيوان جلّال/ بررسی حکم صور مختلف شک در تحقق وصف جلل

قال السیده ره فی العروه: الحادي عشر «من المطهرات» استبراء الحيوان الجلّال فإنّه مطهّر لبوله و روثه،

مقدمه: در ما نحن فیه روایاتی وارد شده که به نحو عموم یا اطلاق حکم به حلیت حیوانات حلال گوشت و طهارت بول و روث آنها نموده است. مراد از ادله دال بر عموم یا اطلاق در محل بحث همین روایات است در مقابل این روایات، روایاتی وارد شده که مخصص این روایات است و در آن حکم به نجاست بول و روث حیوانات حلال گوشتِ جلّال و حرمت لحم آنها نموده است. نتیجه آن بعد از تخصیص آن است که بول و روث حیوان حلال گوشت محکوم به طهارت است مگر بول و روث حیوان حلال گوشتی که متصف به وصف جلل شده است.

بعد ذلک نقول: در حیوان جلّال بین فقها در دو جهت اختلاف نظر است: اول این که وصف جلل در حیوان به چند روز حاصل می‌شود. دوم این که رفع جلل«استبراء حیوان جلّال» به چه مقدار از زمان حاصل می‌شود. مرحوم استاد خویی طبق مبنایی که دارند و عمل اصحاب را منجبر ضعف حدیث نمی‌داند روایاتی را که در تحدید رفع جلل و استبراء حیوان ذکر شده نپذیرفته و در تحقق وصف جلل و نیز رفع جلل «حدوثا و بقاءا» مدار را تشخیص عرف دانسته‌اند. بنابراین اگر وصف جلل عرفا حاصل شود بول و روث حیوان محکوم به نجاست است و همچنین اگر مدتی حیوان جلّال تغذی به علوفه و غذای حلال کند به طوری که عرفا عنوان جلل از آن رفع شود لا محاله بول و روث حیوان هم محکوم به طهارت است.

این در صورتی است که عرفاً عنوان جلل بر حیوان صادق باشد یا بعد از تحقق جلل، رفع جلل عرفا صادق باشد و اما اگر شک در صدق عرفی کردیم در فرض شک تاره شک در تحقق وصف جلل داریم و اخری شک در رفع جلل و استبراء حیوان داریم و در هر یک از این دو تاره منشا شک ما شبهه مفهومیه است و اخری شبهه مصداقیه.

الف: شک در تحقق وصف جلل

    1. بررسی حکم مساله در فرض شک در تحقق وصف جلل در صورتی که منشا شک شبهه مفهومیه باشد

در جلسه قبل گذشت که در فرض شک در تحقق وصف جلل در صورتی که منشا شک ما شبهه مفهومیه باشد و ندانیم که مثلا وصف جلل عرفا در گوسفند به 5 روز حاصل می‌شود یا به 10 روز، مرجع عموم روایاتی است که حکم به طهارت بول و روث حیوانات حلال گوشت نموده است و در تخصیص به قدرمتیقن از آن اکتفا می‌کنیم که مدت 10 روز باشد در نتیجه در حیوانی که 5 روز تغذی از عذره کرده و شک در تحقق عنوان جلل در آن حیوان داریم تمسک به عمومات یا اطلاقاتی می‌کنیم که حکم به طهارت بول و غائط حیوان حلال گوشت و حلیت لحمش نموده است از این عموم استثناء شده حیوان جلّالی که عادت به خوردن عذره پیدا کرده که بول و غائط او محکوم به نجاست است حال اگر شک کردیم که آیا با پنج روز جلل در حیوان حاصل می‌شود یا به ده روز باید به قدر متیقن از تخصیص که مدت ده روز باشد اکتفا نمود و در غیر آن مرجع عموم عام خواهد بود چنان که اگر مولی بگوید: اکرم العالم و بعد در دلیل مخصص منفصلی بگوید: «لا تکرم العالم الفاسق» اگر عالم فاسق مردد بین اقل و اکثر باشد به قدر متیثن از تخصیص اکتفا کرده و در مازاد آن مرجع عموم عام خواهد بود در ما نحن فیه هم ادله عموم عام تخصیص خورده و ما نمی‌دانیم که وصف جلّال به پنج روز حاصل می‌شود یا به ده روز، در تخصیص به قدر متیقن آن اکتفا نموده و در مازاد عموم عام حجت خواهد بود.

    2. بررسی حکم مساله در فرض شک در تحقق وصف جلل در صورتی که منشا شک مصداقیه باشد

اگر منشا شک در تحقق وصف جلل، شبهه مصداقیه باشد مثل این که نمی‌دانیم این حیوان آیا دو روز تغذی به عذره انسان کرده یا سه روز، بعد از این که می‌دانیم مثلا وصف جلل در حیوان خاص مثلِ مرغ عرفاً با سه روز خوردن عذره انسان حاصل می‌شود در این فرض نمی‌توان به عموم عام تمسک نمود زیرا تمسک به عام در شبهه مصداقیه مخصص صحیح نیست لکن می‌توان طبق استصحاب عدم ازلی و عدم نعتی حکم به عدم تحقق وصف جلّال در حیوان نمود و بعد از جریان استصحاب، حیوان مشکوک داخل در عموماتی است که حکم به طهارت بول و روث حیوانات حلال گوشت نموده است. تا به اینجا در جلسه قبل گذشت.

ب: شک در رفع جلل «حصول اتبراء در حیوان»

    1. بررسی حکم مساله در فرض شک در رفع جلل «حصول استبراء حیوان جلّال» در صورتی که منشا شک شبهه مفهومیه باشد

در فرض شک در رفع جلل در حیوان «شک در حصول استبراء» بعد از این که حیوان سابقا متصف به وصف جلل شده بود چنانچه منشا شک ما شبهه مفهومیه باشد مثل این که نمی‌دانیم استبراء حیوان جلل آیا عرفا به دو روز تغذی حلال حاصل می‌شود یا به سه روز، در این فرض اگر روایات تحدید را بپذیریم مرجع تحدیدی است که در روایات ذکر شده است طبعا حکم به استبراء حیوان در مدت مذکور تعبدا می‌کنیم اما طبق مبنای سیدنا الاستاد که روایات را به جهت ضعف سندی طرح نموده و معتقد است که باید به عرف رجوع کرد، در فرض شک مرجع عموم روایاتی است که حکم به حلیت لحم و طهارت بول و روث حیوانات حلال گوشت نموده است همانطور که در حدوث جلل مرجع عموم یا اطلاق روایات بود.

توضیح ذلک: در این صورت اگر چه حالت سابقه جلل در حیوان متصور است ولی این صورت هم مثل مورد شک در حدوث جلل، شک در تخصیص زائد داریم. زیرا قدرمتقین از تخصیص و خروج از عموماتی که حکم به طهارت روث و بول حیوانات حلال گوشت نموده، تخصیص اقل است و در مازاد آن شک داریم مثلا اگر حیوانی متصف به وصف جلل شده و بعد از اتصاف به این وصف شک در رفع جلل کنیم بواسطه این که نمی‌دانیم استبراء حیوان به دو روز مثلا محقق می‌شود یا به سه روز، آن مقداری که یقین داریم از عمومات خارج شده و حکم به بقاء جلل شده اقل الامرین است که استبراء به دو روز باشد و در استبراء به سه روز شک در خروج از عموم عام داریم در فرض شک مرجع عموم یا اطلاق روایاتی است که حکم به حلیت لحم و طهارت بول و روث حیوانات حلال گوشت نموده است و با وجود دلیل لفظی نوبت به استصحاب بقاء جلل نمی‌رسد بنابر مبنای استاد.

مثال عرفی: اگر مولی در دلیل عامی بگوید: «اکرم العالم» و در دلیل مخصص منفصل دیگری بگوید: «لا تکرم العالم الفاسق» حال اگر منشأ شک ما شبهه مفهومیه باشد و مفهوم فاسق معلوم نباشد که آیا اعم از مرتکب کبیره و صغیره است یا خصوص مرتکب کبیره، در این صورت اگر فرضا عالمی بواسطه ارتکاب کبیره فاسق شود و بعد از مدتی از فسق توبه کند و ضمنا مرتکب صغیره هم بشود در اینجا با این که حالت سابقه فرد فسق بوده می‌توان در فرد مشکوک تمسّک به عموم عام نمود و به قدر میتقن از تخصیص که مرتکب کبیره باشد اکتفا نمود طبعاً با وجود دلیل لفظی استصحاب بقاء مخصص یعنی بقاء فسق جاری نمی‌شود.

نکته: مساله مبنایی است که اگر عامی داشتیم و مخصصی بر آن وارد شد و بعد فردی از افراد عام متصف به وصف مخصص شد چناچه شک در خروج فرد از عنوان مخصص کنیم آیا می‌توان به عموم عام تمسک نمود یا مرجع استصحاب بقاء وصف مخصص است؟ به عبارت دیگر در شبهات مفهومیه خاص بعد از اتصاف فرد به وصف مخصص آیا مرجع عموم عام است یا استصحاب بقاء مخصص؟ مرحوم آخوند در مساله استصحاب موضوعی بقاء وصف مخصص را جاری دانسته و معتقد است که با جریان استصحاب تمسک به عموم عام صحیح نخواهد بود ولی مرحوم سیدنا الاستاد در این فرض هم عموم عام را مرجع می‌دانند.

    2. بررسی حکم مساله در فرض شک در رفع جلل «حصول استبراء حیوان جلّل» در صورتی که منشا شک شبهه مصداقیه باشد

اگر می‌دانیم که مثلا رفع جلل در حیوان خاصی به پنج روز حاصل می‌شود ولی نمی‌دانیم این حیوان آیا دو روز علف حلال خورده تا رفع جلل حاصل نشده باشد یا پنج روز علف حلال خورده تا رفع جلل حاصل شده باشد در اینجا استصحاب موضوعی بقاء جلل بلا شک جاری می‌شود و نتیجه آن حکم به حرمت لحم حیوان مزبور و نجاست بول و روث حیوان است.

بنابراین در صورت اول «شک در تحقق وصف جلل» چه منشا شک ما شبهه مفهومیه باشد چه شبهه مصداقیه مرجع عموم عام خواهد بود ولی در رفع جلل «استبراء حیوان جلّال» اگر منشا شک ما شبهه مفهومیه باشد باز هم مرجع عموم عام است ولی اگر منشا شک شبهه مصداقیه باشد استصحاب بقاء نجاست جاری می‌شود و نمی‌توان به عموم عام تمسک نمود.

نظر مرحوم صاحب عروه در مساله

مرحوم سید مدار در رفع جلل را تشخیص عرف قرار داده و مع ذلک احتیاط را در تحقق مدت مزبور در روایات ذکر نموده است بیان ایشان موافق با کلام صاحب جواهر است که اکثر الامرین را ملاک قرار داده است قال السید فی العروه: و المراد من الاستبراء منعه من ذلك و اغتذاؤه بالعلف الطاهر حتّى يزول عنه اسم الجلل و الأحوط مع زوال الاسم مضيّ المدّة المنصوصة في كلّ حيوان...

نظر استاد اشرفی

در باب 28 از ابواب اطعمه و اشربه محرمه در جلد 24 وسائل طبع آل البیت روایاتی ذکر شده است در این روایات برای استبراء برخی از حیوانات حلال گوشت تحدید خاصی ذکر شده است. مثلا در مرغ سه روز، در مرغابی پنج روز، در گوسفند در بعض روایات هفت روز و در بعض دیگر ده روز، در گاو بیست روز و در بعض دیگر روایات سی روز و برای رفع جلل از شتر جلّال چهل روز ذکر شده است.

بنده دیشب تک تک روایات باب را بررسی کردم اولا روایت اول این باب لااقل طبق نظر مرحوم استاد خویی موثقه است اگر چه نوفلی را برخی توثیق نکرده‌اند ولی مرحوم استاد خویی ایشان را توثیق نموده است. سکونی هم اگر چه سنی است ولی توثیق شده است. تعجب است که استاد همه روایات باب را حمل بر ضعاف نموده و مقررین درس استاد هم متعرض این امر نشده‌اند که لااقل روایت اول این باب موثقه است.

ضمن این که ما مبنایی را در بحث رجال تأسیس نمودیم که توثیق رجالیین در اعتبار روات به عباراتی مثلِ ثقةٌ و عینٌ و امثال ذلک نمی‌تواند کمتر از توثیقات عامی باشد که محدثینی همچون مرحوم کلینی و شیخ صدوق و شیخ طوسی «رضوان الله تعالی علیهم» ذکر نموده‌اند. مرحوم کلینی در دیباچه کافی فرموده که تنها آثار صحیح عن الصادقین را در کتاب خود جمع‌آوری نموده است. مرحوم صدوق فرموده آنچه حجت بین من و خدا بوده جمع نموده‌ام. مرحوم شیخ طوسی در عده فرموده: استبصار و تهذیب از کتب معتبر شیعه است.

بر اساس مبنایی که ما اختیار نمودیم اگر تنها دو نفر از محمدثین ثلاث، روایتی را در کتب اربعه نقل نموده باشند کافی در حجیت روایت است. و چون روایات باب لااقل در دو کتاب از کتب اربعه نقل شده کافی در حجیت این روایات است علاوه بر این که از دیرباز فقها به این روایات عمل نموده‌اند و مرحوم شیخ و ابوالصلاح ادعای اجماع در تحدید مزبور در رفع جلل نموده‌اند. با این بیان مبنای مرحوم صاحب جواهر که در رفع جلل استناد به روایات نموده صحیح به نظر می‌رسد. در این روایات تمام حیوانات حلال گوشت مثل کبوتر و آهو ذکر نشده که تا چه زمان استبراء آنها حاصل می‌شود لکن پنج مورد ذکر شده است. لذا باقی حیوانات حلال گوشت را نمی‌توان با حیوانات دیگر قیاس کرد ولی درباره این پنج حیوان روایات قابل برای عمل است لکن در حصول جلل نمی‌توان به روایات رفع جلل تمسک نمود و لیس من مذهبنا القیاس اگر چه این امر بعید هم نیست زیرا با توجه به علم پزشکی روز و تبدل سلول‌ها بعید نیست حالت جلل که در اثر تغذیه عذره در سلول‌های بدن حیوان حاصل شده مثل حالت استبراء و زمان تبدل سلول‌های قبل باشد و الحمد لله.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo