< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1402/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ بررسی حکم ظروف کفار/ بررسی قسم دوم: ظروفی که از پوست حیوانات ساخته شده است

المسألة الثالثه: يجوز استعمال أواني الخمر بعد غسلها‌ و إن كانت من الخشب أو القرع أو الخزف الغير المطلي بالقير أو نحوه و لا يضر نجاسة‌ باطنها[1] بعد تطهير ظاهرها داخلا و خارجا بل داخلا فقط نعم يكره استعمال ما نفذ الخمر إلى باطنه إلا إذا غسل على وجه يطهر باطنه أيضا‌

ترجمه: استفاده از ظروف خمر بعد از تطهير آنها جايز است اگر چه از جنس چوب يا كدو و يا سفال غير المطلي «مطلی به سفالی گفته می‌شود که در آن قیر ریخته شده تا آب در آن نفوذ نکند» و غیر آن باشد. و بعد از تطهير ظاهر ظرف از دو طرفِ داخل و خارج، نجاست باطن آن بواسطه نفوذ خمر در آن ضرری در جواز استعمال از آن نمی‌رساند بلكه تطهير داخل آن هم كافى در جواز استفاده از آن ظرف است. آری! استفاده آن ظرفی که اجزاء خمر در آن نفوذ كرده مكروه است مگر به نحوى شسته شود كه باطنش از آن اجزاء خالی و طاهر شود.

سخن در این بود که آیا استفاده از ظروف خمر بعد از تطهير جايز است یا خیر؟ مشهور فقها معتقدند که بعد از تطهیر ظروف خمر «و سه بار شستن آن» مطلقا مانعی نیست از استفاده در عمل مشروط به طهارت مثل خوردن و آشامیدن و وضو گرفتن در مقابل برخی از فقها مثل مرحوم شیخ در نهایه و ابن جنید و ابن براج در مساله تفصیل داده‌اند به این که اگر ظرف خمر از چیزی ساخته شده که خمر در آن نفوذ نمی‌کند مثل ظروف چینی و ملامین و مسی و ظرفی که در آن قیر ریخته‌اند یا روی آن لعاب زده‌اند، استفاده از این ظروف بعد از تطهیر مانعی ندارد ولی اگر جنس ظرف از چیزی باشد که خمر در آن نفوذ می‌کند استفاده از آن جائز نیست مگر با زوال ذرات آن.

قال الشيخ ره فی النهایه: و أواني الخمر ما كان من الخشب أو القرع و ما أشبههما لم يجز استعمالها في شي‌ء من المائعات و ما كان من صفر أو زجاج أو جرار خضر أو خزف جاز استعمالها إذا غسلت ثلاث مرّات حسب ما قدّمناه، و ينبغي أن تدلك في حال الغسل.[2] لكن عدل عن ذلك في المبسوط حيث قال في باب الأواني: و أواني الخمر ما كان قرعا أو خشبا منقورا، روى أصحابنا أنّه لا يجوز استعماله بحال و أنّه لا يطهر و ما كان مقيّرا أو مدهونا من الجرار الخضر أو خزفا فإنّه يطهر إذا غسل سبع مرّات حسب ما قدّمناه. و عندي أن الأول محمول على ضرب من التغليظ و الكراهة دون الحظر.....[3]

قال ابن براج ره فی المهذّب: و الإناء المفضض إذا كان فيه موضع غير مفضض جاز الشرب من ذلك الموضع دون غيره من المفضض.

قال المحقق ره فی المعتبر: أواني الخمر الصلبة كالصفر، و النحاس، و الحجر، و المغضور تطهر بالغسل إجماعا، و غيره كالقرع، و الخشب، و الخزف غير المغضور كذلك، خلافا لابن الجنيد.[4]

ادله قائلین به منع

اگر جنس ظرفی از چوب یا سفال باشد و در آن خمر بریزند چون خمر خاصیت الکلی دارد در اعماق ظرف نفوذ می‌کند خصوصا ظروفی که سابقاً متداول بود که از گل یا چوب و یا کدوی تنبل می‌ساختند به این صورت که داخل آن را خالی کرده و از آن به عنوان ظرف استفاده می‌کردند. در چنین ظروفی خمر به راحتی نفوذ می‌کند از این جهت قابل برای تطهیر نیست هذا اولاً، ثانیا در برخی از روایات منع از استفاده ظروف خمر شده است از جمله این روایات:

    1. صحيحة محمد بن مسلم: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ الْكَلْبِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَاقالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ نَبِيذٍ قَدْ سَكَنَ غَلَيَانُهُ فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ كُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الظُّرُوفِ فَقَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِعَنِ الدُّبَّاءِ وَ الْمُزَفَّتِ وَ زِدْتُمْ أَنْتُمُ الْخَثَمَ يَعْنِي الْغَضَارَ وَ الْمُزَفَّتُ يَعْنِي الزِّفْتَ الَّذِي فِي الزِّقِّ وَ يَصِيرُ فِي الْخَوَابِي يَكُونُ أَجْوَدَ لِلْخَمْرَةِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْجِرَارِ الْخُضْرِ وَ الرَّصَاصِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهَا.[5]

ترجمه: راوی از امام پرسید از آب انگوری که جوشیده است؟ امام به نقل از رسول الله فرمود: هر مسکری حرام است. راوی مجدد سوال کرد از مطلق ظروف؟ حضرت فرمود: رسول اللهِ ِاز ظروفی که در آن خمر ریخته می‌شود تا مرغوب شود نهی نموده است: «الدُّبَّاءِ وَ الْمُزَفَّتِ وَ زِدْتُمْ أَنْتُمُ الْخَثَمَ يَعْنِي الْغَضَارَ وَ الْمُزَفَّتُ يَعْنِي الزِّفْتَ الَّذِي فِي الزِّقِّ وَ يَصِيرُ فِي الْخَوَابِي يَكُونُ أَجْوَدَ لِلْخَمْرَةِ»

     الدبّاء القرع: و هو اليقطين (كوزه كدوئى) بضم الدال، و تشديد الباء، مقصورا و ممدودا.

     الحنتم: الجرة الخضراء.

     المزفّت: الإناء المطلي بالزفت و هو نوع من القير، أو ما يشبهه قد يؤخذ من الشجر يمنع عن نفوذ الماء.

     الزق بالكسر: السقاء- (مشك) و قيل مطلق الإناء.

     الخوابي جمع خابية: الحب: الجرّة الضخمة.

    2. رواية أبي‌الربيع الشامي: وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ خَالِدِ بْنِ جَرِيرٍ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ عَنْ كُلِّ مُسْكِرٍ فَكُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ قُلْتُ فَالظُّرُوفُ الَّتِي يُصْنَعُ فِيهَا مِنْهُ؟ فَقَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ عَنِ الدُّبَّاءِ وَ الْمُزَفَّتِ وَ الْحَنْتَمِ وَ النَّقِيرِ. قُلْتُ وَ مَا ذَلِكَ؟ قَالَ الدُّبَّاءُ الْقَرْعُ وَ الْمُزَفَّتُ الدِّنَانُ وَ الْحَنْتَمُ جِرَارٌ خُضْرٌ وَ النَّقِيرُ خَشَبٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يَنْقُرُونَهَا حَتَّى يَصِيرَ لَهَا أَجْوَافٌ يَنْبِذُونَ فِيهَا.[6]

ترجمه: راوی سوال کرد از ظرف‌هايى كه در آن‌ها شراب و نبيذ ساخته مى‌شود، امام فرمود:پيامبر اكرم از دبا و مزفت و حنتم و نقير نهى نمود. راوی پرسيد: اين‌ها چيست؟ امام فرمود: «دبا، كدوست. مزفّت، خمره است. حنتم، سبوى اردن (ارزن) است و به آن سبوى سبز نيز گفته مى‌شود. نقير ظرف چوبى است. اهل جاهليت چوب را سوراخ مى‌كردند تا داخل آن تهى شود آن‌گاه درون آن شراب می‌ریختند.

بررسی سند: این روایت ضعیف السند است به أبى‌الربيع که در کتب رجالی توثیق نشده است.

مناقشه مرحوم استاد خویی

أولاً: این که گفتید خمر چون در اعماق ظرف نفوذ می‌کند قابل برای تطهیر نیست این امر اختصاص به ظرف خمر ندارد بلکه شامل ظروفی که نجاسات دیگر مثل بول یا خون و یا حتی آب متنجس در آن ریخته شود نیز می‌شود زیرا اگر در ظرفی بول یا خون هم بریزند به مرور زمان اگر ظرف از جنسی باشد که آب در آن نفوذ می‌کند این نجاسات هم در آن نفوذ می‌کند پس چرا در نجاسات دیگر این تفصیل را مطرح نکردید مرحوم استاد خویی این اشکال را به عنوان اشکال نقضی مطرح نموده است.

ثانیاً: یکی از ظروفی که در هر دو روایت بالا منع شده «مزفت» است مزفت در لغت معنی شده به ظرفی که داخل آن قیر ریخته شده تا آب در آن نفوذ نکند این در حالی است که همه فقها متفقند که اگر جنس ظرفِ خمر از چیزی باشد که آب در آن نفوذ نمی‌کند استفاده از آن بعد از سه بار شستن مانعی ندارد.

بیان استاد اشرفی: اگر قیر در داخل ظرف ریخته شود و داخل آن قیر اندود شود طبعا قیر مانع نفوذ به جداره ظرف یا سفال خواهد شد. آری اگر قیر به بیرون ظرف مالیده شود در این صورت خمر داخل ظرف به داخل جدار ظرف نفوذ می کند. برای بنده روشن نشد که مراد از مزّفت کدام قسم از قیر اندود کردن ظرف است و بعید نیست که مراد از مزّفت همان قسم دوم باشد.

قال ره فی لسان العرب: الزِّفْتُ؛ بالكسر: كالقِيرِ؛ و قيل: الزِّفْتُ القَار. وِعاءٌ مُزَفَّتٌ، و جَرَّةُ مزَفَّتة، مَطْلِيَّة بالزِّفْتِ. و يقال لبعض

أَوعية الخمر: المُزَفَّتُ، و هو المُقَيَّر. و نهى النبي، صلى الله عليه و سلم، عن هذا الوِعاءِ المُزَفَّتِ، أَن يُنْتَبذ فيه، كما‌ورد في الحديث أَنه نهى عن المُزَفَّتِ من الأَوعية‌؛ قال: هو الإِناءُ الذي طُليَ بالزِّفْتِ، و هو نوع من القار، ثم انْتُبِذ فيه.[7]

ثالثاً: به قول مرحوم سید ماتن نجاست باطن ظرف بواسطه نفوذ خمر در آن، ضرری به تطهیر جدار آن نمی‌رساند و بعد از تطهیر ظاهر می‌توان از آن در عمل مشروط به طهارت استفاده نمود اما این که گفتید آب در ظرف خمر نفوذ نمی‌کند در جواب می‌گوییم: همچنان که خمر در چنین ظروفی نفوذ می‌کند آب هم در آن نفوذ می‌کند و می‌توان ظرف مزبور را در آب جاری یا آب کر گذاشت تا آب کاملاً در آن نفوذ کند. همچنان که با نفوذ خمر در ظرف، داخل آن نجس می‌شود با نفوذ آب در ظرف هم داخل آن طاهر می‌شود ضمن این که اگر هم فرضاً هنگام شستن، آب به باطن آن نرسد و به مرور زمان در هنگام استفاده از ظرف، آب در آن نفوذ کند در این صورت هم علی القاعده موجب نجاست ظاهر نمی‌شود و مانعی از استفاده از ظروف بعد از تطهیر ظاهر نیست زیرا نجاست باطن ضرری به طهارت ظاهر نمی‌رساند نهایتا بواسطه نفوذ آب و خروج آب از جوانب ظرف تنها آب خارج ظرف نجس می‌شود نه آبی که داخل ظرف است.

رابعاً: این روایات معارض است با روایاتی که صریحاً حکم به جواز استفاده از ظروف خمر بعد از تطهیر ثلاث مرّات نموده است از این روایات مجوزه استفاده می‌شود که این ظروف قابل برای تطهیر هستند به قرینه این روایات که صریح در جواز هستند روایات مانعه یا حمل بر کراهت می‌شوند یا حمل می‌شوند بر ظروفی که به هیچ عنوان قابل برای تطهیر نیست بواسطه این که خمر مدت طولانی در آن بوده و کاملا در ظرف نفوذ کرده است. اما نمونه‌ای از روایات مجوزه:

    1. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الدَّنِّ يَكُونُ فِيهِ الْخَمْرُ هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ خَلٌّ أَوْ مَاءٌ أَوْ كَامَخٌ أَوْ زَيْتُونٌ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ وَ عَنِ الْإِبْرِيقِ وَ غَيْرِهِ يَكُونُ فِيهِ خَمْرٌ أَ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ مَاءٌ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ وَ قَالَ فِي قَدَحٍ أَوْ إِنَاءٍ يُشْرَبُ فِيهِ الْخَمْرُ قَالَ تَغْسِلُهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ سُئِلَ يُجْزِيهِ أَنْ يُصَبَّ فِيهِ الْمَاءُ قَالَ لَا يُجْزِيهِ حَتَّى يَدْلُكَهُ بِيَدِهِ وَ يَغْسِلَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ.[8]

ترجمه: راوی از امام پرسید از خمره بزرگی که در آن خمر بوده آیا می‌توان در آن سرکه یا آب یا خوراک دیگر و یا زیتون ریخت؟ حضرت فرمود: اگر ظرف تطهیر شود مانعی ندارد. راوی دوباره پرسید از ابریق «نوعی ظرف» یا غیر آن که در آن خمر بوده آیا شایسته است که در آن آب بریزند؟ امام فرمود: اگر ظرف تطهیر شود مانعی ندارد. راوی سوال کرد از قدح یا ظرفی که در آن خمر خورده‌اند. امام فرمود: استفاده از آن هم مانعی ندارد ولی قبل از آن باید سه بار تطهیر شود. راوی سوال کرد آیا کافی است که برای تطهیر آب در آن بریزیم؟ حضرت فرمود:کافی نیست مگر اینکه با دست آن را بمالید و سه بار

تطهیر کنید.

    2. وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ حَفْصٍ

الْأَعْوَرِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِالدَّنُّ يَكُونُ فِيهِ الْخَمْرُ ثُمَّ يُجَفَّفُ يُجْعَلُ فِيهِ الْخَلُّ قَالَ نَعَمْ.[9]

    3. وَ عَنْهُ عَنْ (أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ) رَفَعَهُ عَنْ حَفْصٍ الْأَعْوَرِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي آخُذُ الرَّكْوَةَ فَيُقَالُ إِنَّهُ إِذَا جُعِلَ فِيهَا الْخَمْرُ وَ غُسِلَتْ ثُمَّ جُعِلَ فِيهَا الْبُخْتُجُ كَانَ أَطْيَبَ لَهُ فَنَأْخُذُ الرَّكْوَةَ فَنَجْعَلُ فِيهَا الْخَمْرَ فَنُخَضْخِضُهُ ثُمَّ نَصُبُّهُ فَنَجْعَلُ فِيهَا الْبُخْتُجَ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ.[10]

    4. عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الشُّرْبِ فِي الْإِنَاءِ يُشْرَبُ فِيهِ الْخَمْرُ قَدَحِ عِيدَانٍ أَوْ بَاطِيَةٍ قَالَ إِذَا غَسَلَهُ فَلَا بَأْسَ.[11]

    5. وَ بِالْإِسْنَادِ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ دَنِّ الْخَمْرِ يُجْعَلُ فِيهِ الْخَلُّ أَوِ الزَّيْتُونُ أَوْ شِبْهُهُ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ.[12]

مرحوم سید در ادامه می‌فرماید: اگر جنس ظرف از چیزی باشد که آب در آن نفوذ می‌کند استفاده از آن نهایتاً کراهت دارد «نعم يكره استعمال ما نفذ الخمر إلى باطنه إلا إذا غسل على وجه يطهر باطنه أيضا‌» وجه فتوای سید بر کراهت ممکن است روایات مانعه باشد ایشان به جهت صراحت روایات مجوزه روایات مانعه را حمل بر کراهت نموده است جمعاً بین الاخبار یا به جهت این که با فتوای برخی از قدما بر منع صراحتاً مخالفت ننموده باشد.

المسألة الرابعه: يحرم استعمال[13] أواني الذهب و الفضّة في الأكل و الشرب[14] و الوضوء و الغسل و تطهير النجاسات و غيرها من سائر الاستعمالات، حتّى وضعها على الرفوف[15] للتزيين بل يحرم تزيين المساجد و المشاهد المشرّفة بها، بل يحرم اقتناؤها[16] من غير استعمال، و يحرم بيعها[17] و شراؤها و صياغتها و أخذ الاجرة عليها، بل نفس الاجرة أيضاً حرام،

بعد ذلک وقع الکلام در ظروف طلا و نقره بحث در این است که حرمت استعمال ظروف طلا و نقره شامل چه سنخ از استعمال می‌شود آیا تنها استفاده از این اوانی در خوردن و آشامیدن حرام است یا این که اگر فرد به عنوان دکور هم از این ظروف استفاده کند فعل حرامی را مرتکب شده است در برخی از روایات به نحو مطلق منع از استفاده این ظروف شده است «آنِيَةُ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ مَتَاعُ الَّذِينَ لٰا يُوقِنُونَ‌» که به اطلاق شامل این موارد هم می‌شود به قول شاعر:

شنیدم که از نقره زد دیگدانز زر ساخت آلات خوان عنصری.

 


[1] لا يبعد البناء على طهارة باطنها تبعاً. (الحكيم).إن كانت على وجه لا تسري إلى الظاهر. (البروجردي).إلّا مع العلم بالسراية إلى الظاهر. (الإمام الخميني).
[2] النهاية في مجرد الفقه و الفتاوى، ص: 592‌.
[3] المبسوط في فقه الإمامية، ج‌1، ص: 15‌.
[4] تذكرة الفقهاء (ط - الحديثة)، ج‌1، ص: 87‌.
[7] لسان العرب، ج‌2، ص: 34‌.
[11] همان حدیث 4.
[12] همان حدیث 5.
[13] الخوئي: الحكم بالحرمة في غير الأكل و الشرب مبنيّ على الاحتياط‌.
[14] الحکیم: إجماعاً حكاه جماعة كثيرة، كالعلامة، و الشهيد، و الأردبيلي، و السيد في المدارك، و غيرهم. بل عن المنتهى: «انه إجماع كل من يحفظ عنه العلم، إلا ما نقل عن داود، فإنه حرم الشرب خاصة، و الشافعي من أن النهي نهي تنزيه». نعم عن الخلاف: انه يكره استعمال الذهب و الفضة، و كذا المفضض. و قال الشافعي: لا يجوز استعمال أواني الذهب و الفضة، و به قال أبو حنيفة في الأكل و الشرب. انتهى. و عن المعتبر، و المختلف و الذكرى: حمله على التحريم. و استبعده كاشف اللثام. و هو في محله بقرينة ما حكاه عن الشافعي. لكن تصريحه بالتحريم في محكي زكاة الخلاف و دعوى الأساطين الإجماع عليه، يعين حمله على ذلك.
[15] الامام الخميني: غير معلوم، بل الجواز غير بعيد، و كذا في المساجد و المشاهد المشرّفة‌الخوئي: الحكم بحرمته و حرمة ما ذكر بعده محلّ إشكال بل منع؛ نعم، الاجتناب أحوط و أولى‌الگلپايگاني: على الأحوط‌. مستمسك العروة الوثقى، ج‌2، ص: 164‌.
[16] الامام الخميني: الأقوى عدم حرمته‌الگلپايگاني: على الأحوط‌.
[17] الامام الخميني: بل يجوز ذلك و ما بعده بعد جواز الاقتناء و الانتفاع بها‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo